بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه / اجتهاد و تقلید / مسئله تقلید (عمل بدون تقلید)
اشاره
مسئله شانزدهم باب اجتهاد و تقلید عروه
مسئله شانزدهم باب اجتهاد و تقلید مرحوم سید جاهل را به چند دسته تقسیم کردند:
اقسام جاهل از نظر مرحوم سید در مسئله شانزدهم
1- جاهل مقصر ملتفت
2- جاهل مقصر غیر ملتفت
3- جاهل مقصر
با توجه به فرمایش مرحوم سید عمل جاهل مقصر ملتفت مطلقاً باطل است، اگر غیر ملتفت تفسیری را بیان کردند.
بحث در چند مقام قابل ذکر است:
1- مقام اول؛ مقام عبادات و تعبدیات است.
متمشی شدن قصد قربت از عمل جاهل
آیا در عمل جاهل مقصر قصد قربت متمشی میشود یا خیر؟ اصل قصد قربت به لحاظ کبروی شرط است، شرط مقبولیت عبادت؛ قصد قربت است، اگر عمل جاهل مقصر بدون قصد قربت باشد، شکی در بطلان عمل او نیست.
بحث در صغرای کلام است و آن این است که آیا قصد قربت در اینجا متمشی است یا خیر؟
با توجه به سه فرض جاهل که عبارتاند از:
1- جاهل مقصر ملتفت
2- جاهل مقصر غیر ملتفت
3- جاهل قاصر
قصد قربت در اعمال جاهل مقصر و قاصر
آیا در این سه فرض قصد قربت لحاظ است یا خیر؟ شرطیت قصد قربت محل کلام هیچ یک از فقها نیست، بلکه به لحاظ مصداقی و صغروی در عبادتی که غیر مقلدانه انجامشده؛ قصد قربت وجود دارد یا ندارد؟
قصد قربت در جاهل قاصر
در جاهل قاصر تردیدی نیست که امکان قصد قربت وجود دارد، جاهل قاصر کسی است که توجه به این ندارد که باید تقلید بکند و به ذهنش خطور نمیکند که باید تقلید بکند، یا در منطقهای بوده که اصلاً بحث تقلید مطرح نبوده است، عندالله معذور است، لذا معذوریت جاهل قاصر دو حالت دارد:
حالات جاهل قاصر
1- امکانات از نظر فیزیکی وجود ندارد، مجتهدی نیست.
2- گاهی اوقات مجتهد هست، اما سؤال در ذهن او مطرح نشده است که بخواهد تقلید بکند.
قصد قربت دقیق و تفصیلی با توجه به عمل معین
قصد قربت اینکه به نحوی با مولا ارتباط داشته باشد؛ کفایت نمیکند، بلکه باید به صورت تفصیلی و دقیق قصد قربت مستند به خداوند باشد، پاسخ به این اشکال این است که قصد تفصیلی اسناد و استنادش به امر معین متمشی میشود، ثانیاً؛ شناخت دقیق تفصیلی لازم نیست، جاهل قاصر اگر از نوع اول است و توجه دارد، اما مجتهدی در عالم نیست که از او تقلید کند، در اینجا صرف رجاء به واقع و اینکه استناد به مولا باشد؛ کفایت میکند.
لذا جاهل قاصر در هر دو قسمش؛ قصد قربت متمشی میشود.
شباهت جاهل مقصر غیر ملتفت حین العمل با جاهل قاصر
قسم دوم مقصری است که غیر ملتفت در حین عمل است، در این مورد جاهل مقصر است، معذور نیست، جاهل مقصر مطلب را میداند که عمل باید با تقلید انجام بشود، مجتهد هم در عالم وجود دارد و دسترسی به او هم امکان دارد، اما زمانی که عمل را انجام میدهد، حین عمل توجه نداشته است که این عمل را باید با تقلید انجام بدهد.
این نوع جاهل مقصر هم شبیه قاصر است، ولو اینکه جاهل مقصر است، اما حین عمل ملتفت نیست.
بطلان عمل جاهل مقصر ملتفت از نظر مرحوم سید
قسم سوم این است که جاهل مقصر و ملتفت حین العمل باشد، مرحوم سید میفرمایند: عمل جاهل مقصر ملتفت باطل است، ولو اینکه مطابق با واقع باشد، قسم اول و دوم تقریباً نظر مخالفی ندارند، مگر اینکه قصد قربت به معنای قصد امر معلوم و معین معنا بشود.
متجری بودن جاهل مقصر ملتفت
چون فرد جاهل مقصر ملتفت متجری است، لذا مرحوم سید میفرمایند: اعمال این فرد باطل است.
نظر دیگر که اکثر علما بر این نظریه هستند این است که در اینجا امکان قصد قربت وجود دارد.
صورت سوم که عمل صحیح نیست و اگر از اعمالی باشد که قضا و اعاده دارد و باید قضا و اعاده کرد، این مطلب به دو دلیل مستند میشود:
1- عدم تحقق قصد قربت است، ظاهر فرمایش سید این است که به دلیل اول نگاهی داشتهاند.
2- دلیل دوم این است که شرط عمل این است که مستند به مرجع انجام بشود.
ظاهر کلام ایشان و برخی بزرگان در دو قسم جاهل مقصر؛ قصد قربت است.
نتیجه
هر سه صورت مذکور؛ جاهل مقصر ملتفت و غیر ملتفت و جاهل قاصر؛ قصد قربت از آنها متمشی میشود.