بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:امر به معروف و نهی از منکر/ وظایف نهادها (خانواده)
اشاره
برای «امر به معرف و نهی از منکر» بهمثابه تکلیف خانوادگی میتوان به شکل مستقل ادلهای اقامه کرد؛ همانطور که در قاعده امر به معرف و نهی از منکر دولت و حکومت چنین وضعیتی وجود داشت. برای «الامر بالمعرف و النهی عن المنکر بالاهل و الاسره و العائلة» مقدماتی ذکر شد. رسیدیم به بررسی ادله عامه و خاصه.
ادامه بررسی آیه وقایه
آیه شریفه وقایه بیان شد. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»(تحریم/6). در این آیه پنج مسئله بیان شد. آیه به نحو مطلق منطبق بر امرونهی میشد. به طور خاص در ذیل آیه، روایاتی آمده است که قدر متقین آن را «امر به معرف و نهی از منکر» در خانه میدانست که انسان همسر و فرزندان خود را امرونهی کند.
6. مفهومشناسی اهل
اهل در لغت
اهل به چه معنی است؟ اهل در لغت تعریف شده است به: من یجمعه و إیاهم نسب أو دین، أو ما یجری مجراهما من صناعه و بیت و بلد، و أهل الرجل فی الأصل: من یجمعه و إیاهم مسکن واحد.[1]
تحلیل مفهومی «اهل»
هسته اصلی که در مفهوم اهل است، اجتماع جمعی در زیر خیمهای است که آنها را به هم متصل میکند و تجمع میدهد. وجه جامع گروه بشری این افراد با ملاحظه وجه متصلکننده میشود اهل. این اهل گاه جمع میشوند بر اساس نسب خویشاوندی که خود این نسبت گاهی نسبی است و گاهی سببی. گاهی غیر از خویشاوندی، ارتباطات معنوی و دینی است مثل دین واحد، بیت واحد، (اهل خانه ) حتی افراد که زیر یک بام زندگی میکنند ولو رابطه نسبی و سببی ندارند را شامل میشود. در «صومعه» هم «راهبان» با هم زندگی میکنند یا زندگیهای مجردی که در مدارس وجود دارد که ساختمان آنها را جمع کرده و یا ساختار افراد را جمع میکند مثلاً گفته میشود اهل یک اداره.
قدر مشترک مفهوم «اهل» مَن یجمعهم ملاک واحد است. دایره مفهومی تابع اعتبار است. ملاک میتواند امر مادی و یا معنوی، سختافزاری یا نرمافزاری باشد. «اهل ادب»، «اهل رسانه» یعنی همه کسانی که با شعر و ادبیات یا با رسانه سروکار دارند. بر این اساس ممکن است که بر یک نفر در ده مکان با عنوانهای مختلف «اهل» صدق کند، البته بر اساس ملاکهای مختلف. لذا اهل گستره وسیع دارد با ملاکهای گوناگون.
سعه و ضیق معنایی اهل انسان
در بین این معانی یک معنی بیشتر رایج است که عبارت از : «من یجمعهم بیت او نسب». اهل یعنی کسانی که با هم رابطه خویشاوندی نسبی، سببی و رابطه قومی دارند. این معنی در عرف عام جاافتاده است.
این مفهوم اهل دایرهاش مقول به تشکیک است. در دایره وسیع همه خویشاوندیهای انسان در همه زمانها و همه مکانها را شامل میشود؛ اعم از نسبی و سببی و حتی گاهی رضاعی. این رابطه مقید به زمان و مکان و روابط اجتماعی نیست. جمیع زمانها و مکانها را شامل میشود لذا میشود همه انسانها را اهل حضرت آدم (ع) به حساب آورد. این اهلیت صحت حمل دارد. در عمود واسطههای قریب و بعید اهل صدق میکند. پس از طرفی همه انسانها اهل حضرت آدم (ع) هستند، یا همه کسانی که با رسول اکرم (ص) رابطه نسبی و سببی دارند اهل آن حضرت محسوب میشوند. از طرف دیگر در دایره کوچک خانواده هستهای هم اهل صدق میکند و آن را در برمیگیرد که تقریباً پایینترین درجه را دارد. حتی ممکن است رابطه بین زوجین را شامل نشود بلکه شامل رابطه والدین با فرزندان شود. در این مراتب متعدد و مشکک که «لاتعد و لا تحصی» است، اینها به شکل مشترک معنوی یا مشترک لفظی (دارای اصطلاحات متعدد) است.
اهل دین
معنای دیگر اهل این است که افراد زیر سایه یک دین اهل آن دین محسوب میشوند مثل اهل اسلام و اهل مسییحیت، اهل کتاب، اهل کفر و...
بر شهروندان یک شهر نیز اهل آن شهر اطلاق میشود.
اهل در آیه وقایه
آنچه در آیه وقایه آمده است یک چیز روشن است. باید دید اهل در آیه وقایه به چه معنی است؟ باید مفهوم را تشخیص داد. «قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا» اگر به معنای دین باشد مفهوم آیه میشود مصداق امر به معرف و نهی از منکر عمومی و ربطی به وظایف خانواده نخواهد داشت. ولی ظهور اولیه آیه وقایه به سمت خویشاوندی است نه ارتباطات دینی یا کاری و شغلی. گرچه آن احتمالات منتفی نیست ولی ظهور اولیه مراد از اهل، اهل در خانواده است. آیا اهل در آیه وقایه به معنای خویشاوندی شکل گرفته است؟ برداشت مخاطبان آیه در صدر اسلام بر اساس روایات همین معنی را بیان میکند.
احتمالات اهل در آیه وقایه
لفظ «اهلیکم» میتواند در معانی دیگر هم به کار رفته باشد به نحو مشترک لفظی و یا مشترک معنوی اما خلاف ظهور است. اولی از اهل خانواده است.
پس احتمالات عبارت است از:
1. اهل یعنی همه کسانی که با انسان نسبت و یا روابطی دارد.
2. اهل یعنی همه کسانی که با انسان نسبت و رابطه دینی دارد.
3. اهل یعنی همه کسانی که با انسان نسبت و رابطه خانوادگی دارد.
معنای سوم اظهر و اولی است. گرچه حمل اهل به معنای اول و دوم صحت حمل دارد ولی نیازمند قرینه است زیرا واژه «اهل» مشترک لفظی است نه مشترک معنوی. مضافالیه اهل دایره و مفهوم آن را معین میکند. «کُم» در «اهلیکم» مفهوم ندارد لذا مجمل میشود.
تعبیر «کُم» (شما) میرساند که انسان به جهت خویشاوندی، مقام و موقعیت اجتماعی و ... میتواند اهل دیگری باشد ولی ظهور اولی آن همان مفهوم خویشاوندی است.
سؤال: مضافالیه «اهل»
در مفهوم استعمالات قرآنی راغب خواسته استعمالات مختلف را بیان کند مثل اهل مدینه و اهل اسلام ولی به نظر میرسد اگر مضافالیه «اهل» انسان باشد، بر فقط خانواده حمل شود؟
پاسخ استاد
ظهورش همین است که فرمودید. پس «اهل» در آیه وقایه از اهل اسلام انصراف دارد و شامل آن نمیشود.
قلمرو مفهوم «اهل» خویشاوندی
اهل به معنای خویشاوندی دارای مراتب است. اعلی مراتب آن انتساب همه ما با حضرت آدم (ع) است، همه اهل آن حضرت هستیم. سطوح و درجاتی اینگونهای از مفهوم آیه خارج است زیرا مصداق ندارد. اجداد و ذریه با واسطه زیاد مصداق ندارد با اینکه صحت حمل دارد، ولی موضوعیت ندارد بهخصوص نسبت به اجداد با فاصله زیاد. این حد و مقدار از دایره شمول مفهوم اهل خارج است.
اهل انتساب نسبی مثل عمو و پسرعمو و دایی و پسردایی و... و تا حدودی سببی را شامل میشود با اینکه منحصر در خانواده نیمه کوچک و یا کوچک نیست. در درجاتی معین است. در شمول نسبت به برخی از درجات منسوبین انسان، از نظر صحت حمل محل تردید است زیرا یا مصداق خارجی یا ندارد یا انصراف دارد.
آیه از خویشاوندی بعیده که فاصله زمانی زیاد دارد و معاصر نیستند هم منصرف است. البته با تردید در ذریه. اگر واسطههای نسبی و سببی آنقدر زیاد باشند که شناخت از همدیگر ممکن نباشد و یا شناخت وجود نداشته باشد، مفهوم اهل از این مورد انصراف دارد. اهل از خویشاوندی که چند واسطه دارد و در تمام مراتب همدیگر را در تمام عمر نمیبینند و یا در دو کشور مختلف زندگی میکنند، انصراف دارد.
اما در دایره خویشاوندی نسبی و سببی که معاصرت دارند، اهل صدق میکند. خویشاوندی و لو با چند واسطه که معاصر باشند و در یک شهر زندگی کنند را شامل میشود و انصراف آن واضح نیست. ممکن است ادعا شود مراد از اهل، خانواده کوچک است که باهم در یک خانه زندگی میکنند، باشد، یا افرادی که زندگیهای درهمتنیده دارند، باشند، تشخیص آن آسان نیست.
دلیل مرجّح توسعه مفهوم اهل
پس دو اصطلاح و دایرهی مفهومی جای بحث دارد، آیا اهل شامل عشیره میشود یا خیر؟ دو احتمال مطرح است. هردو طرف شمول و عدم شمول مرجح دارد. دلیل مرجح توسعه مفهومی اهل عبارت از این است که:
«اهلیکم» جمعالجمع است مثل قوم و اقوام یعنی اهلهای خود را صیانت کنید. اهل که جمع است، مجدد جمع بسته شده است یعنی اهلهای شما، این تعبیر کمک میکند تا از دایره محدود بیرون برود و فراگیرتر شود
سؤال: اهل فرد یا اهل عموم مردم
مراد از «اهلیکم» (اهل شما) عموم مردم است نه «اهلهای شما»
پاسخ استاد
گاهی جمع آوردن به اعتبار تعدد افراد است که شما اشاره میکنید، یعنی به تکتک افراد خطاب میکند؛ به اولی میگوید اهل شما، به دومی هم خطاب میکند اهل شما و ... و گاهی خطاب به یک نفر است که باید مجموعه اهل خود اعم از اهل خویشاوندی، دینی، کاری و ... را مواظبت نماید. پس دو نوع نگاه وجود دارد؛ اهلهای متعدد مربوط به یک نفر و اهل افراد متعدد.
سؤال: رابطه اهل و وارث
شاید قدر متیقن از اهل کسانی باشند که از فرد ارث میبرند.
پاسخ استاد
قدر متیقن را عرض خواهم کرد که مراد همان خانواده معمولی با روابط عرفی است، توضیح آن بعداً انشاءالله.
دلیل مرجح اهل به مفهوم خانواده
اما مرجح اینکه خانواده کوچک مقصود از اهل باشد، چیست؟ اهل مشترک لفظی است. اهل در هر درجه یک معنی خاص دارد. مشترک لفظی گاهی بین متباینات است که نتیجه اشتراک لفظی بین متباینات، اجمال است. مشترک لفظی گاهی در بین عام و خاص است که در این صورت اگر قرینه موجود باشد، بر اساس آن عمل میشود و اگر قرینه نباشد، به قدر متیقن اکتفا میشود. قدر متیقن از اهل، خانواده و کسانی است که زیر یک سقف زندگی میکنند به دلیل انصراف یا دلالت ظاهر آیه.
جمعبندی مفهوم اهل
مراد از «اهلیکم» درجه پایینتر و کمتر از عشیره است. شامل خویشانی است که ارتباط اجتماعی و رفتوآمد نزدیک باهم دارند؛ این اهل مقید به یک یا چند واسطه نیست. مهم تعامل مستمر روزانه و هفتگی بین افراد خانواده است. این مقدار قدر متیقن از اهل است.
رابطه اهل با ولایت پدر و شوهر
ممکن است اهل در آیه وقایه انصراف داشته باشد به نسبت بین پدر و مادر با فرزندان و کوچکترها یا منحصر باشد به نسبت بین مرد و زن به دلیل اینکه پدر و شوهر دارای ولایت هستند، آیا میتوان چنین انصرافی را درست کرد؟ یا اطلاق دارد؟
احتمال اول
احتمال اول این است که خطاب آیه به کسانی است که نوعی ولایت و قیمومیت بر دیگری دارند مانند پدر نسبت به فرزند و شوهر نسبت به همسر. بنابراین خطاب به همه افراد خانواده نیست بلکه خطاب متوجه پدر و شوهر است زیرا ولایت دارند.
احتمال دوم
احتمال دیگر این است تکلیف وقایه متوجه همه اعضای خانواده است؛ وجهی برای تخصیص وجود ندارد. این وظیفه به کسانی که ولایت دارند، اختصاص ندارد لذا بچهها هم وظیفه دارند تا والدین خود را امرونهی شرعی و صیانت کنند. گرچه برای دیدگاه اول وجهی نیز وجود دارد که تشخیص آن آسان نیست.
[1] . راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن ص78