بسمالله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ مراتب امر و نهی(مرتبه لسانی)
قواعد سه گانه فقه التربیة
مرور بحث گذشته
نتیجه جلسه گذشته این بود که بحث قاعده ارشاد، هدایت و امربهمعروف و نهی از منکر را قواعدی زنجیرهوار میدانیم که در مجموعه فقه تربیت قرار میدهیم.
قاعده ارشاد قاعدهای تعلیمی بود، قاعده هدایت و تربیت ناظر به حوزههای غیر آموزشی و تربیت به معنای خاص بود که با روشهایی مثل موعظه و تذکر صورت میگیرد.
جمعبندی
قاعده اول و دوم کمتر در کلمات فقهاء شکل فقهی داشت که ما آنها را بسط دادیم و شکلی فقهی برای آن قراردادیم. قاعده امربهمعروف و نهی از منکر سومین قاعده است که جهت بازدارندگی شخصی است که به سمت خلاف حرکت کرده است.
در خصوص این قاعده، بحث از آن و ادله وسیع آن را بررسی نمودیم، پسازآن به شرایط امربهمعروف و نهی از منکر پرداختیم و مرتبه چهارم بهمراتب آنها بازمیگردد که ظاهراً در این بحث قریب به بیست صورت موردبحث قرار گرفت. بخش خاصی از آن بحث به احوال روحی و حالات نفسی فرد در این زمینه مرتبط بود که پیشنهاد شد چندین پایاننامه در این راستا تدوین گردد.
مرحله انکار لسانی
ازجمله مراتب امرونهی اظهارات اولیه در صورت و حالتی خفیفی بود. مرحله دوم که موردبحث در این جلسه است، انکار به لسان است. این همان امری است که بدان تذکر لسانی گفته میشود.
در جواهر چند صفحه در قبال انکار به لسان مطالبی واردشده است. در سایر کتب نیز میتوان این بحث را مشاهده کرد.
مراد از امربهمعروف و نهی از منکر
این بحث نیاز به دلیل چندانی ندارد؛ چراکه قدر متیقن امربهمعروف و نهی از منکر حالت لسانی آن است، اما آنچه در اینجا میخواهیم بر آن تذکر دهیم این است که امرونهی در دلیل به چه معناست؟ و اگر دارای مصادیق متعدد بود، بین آنها رابطه طولی یا عرضی برقرار است؟
احتمالات در این مقام
در مفهوم شناسی امرونهی چند احتمال است؛
احتمال اول
احتمال اول این است که مقصود از آن، بعث و زجر انشائی به کلام است که در اصول این مطلب بیانشده است، بنابراین مراد بعث و زجر خارجی نیست.
این معنای اول است و در آن نوعی علو و اعتلاء وجود دارد و دربردارنده درجهای از مولویت است و امرونهی به معنی فرمان خواهد بود. قطعاً این حد در امرونهی وجود دارد.
احتمال دوم
احتمال دوم این است که مفهوم امرونهی را از قولی به افعالی تعمیم دهیم که بهمنزله قول است؛ مانند اشاره و کتابت یا مواردی مانند کنایه که از این قبیل است. عرف این تعمیم دوم را انکار نمیکند و با آن مساعد است.
احتمال سوم
معنای سوم این است که مفهوم را از اول و دوم تعمیم داده و قلمرو جدیدی برای آن ترسیم کنیم و آن اقوالی یا ما یقوم مقامه است که درونمایه زجری و بعثی در آن وجود ندارد یا حتی این صیغه را به کار نمیبرد و مثلاً به نحو خواهش است که فرد به دیگری میگوید مثلاً چقدر خوب میشد اینگونه انجام میشد.
جمعبندی
با آنچه بیان شد امر و نهی مورد بحث در امر به معروف و نهی از منکر، لسان تقاضا، موعظه و تذکر را نیز دربر میگیرد در حالی که حقیقتاً این موارد تقاضا بوده و از علو و استعلاء تهی هستند.
معنای چهارمی نیز وجود دارد که ان شاء الله هفته آینده موردبحث قرار خواهد گرفت.