بسمالله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ مراتب امر و نهی(مباحث کلی)
اشاره
بحث در امر به معروف و نهی از منکر و مراتب بود. چند نکته جهت شروع کلی بحث لازم است ذکر شود. در فقه ما متناسب با تحولاتی که در زندگی بشر رخداده است، نیاز به تأسیس ابواب جدید است که حداقل باید ده باب جدید پایهگذاری شود. یکی از آنها بابی به نام تعلیم و تربیت است که آن نیز به چند بخش عمده تقسیم میشود.
باب تعلیم و تعلّم
یک بخش آن باب تعلیم و تربیت، تعلیم و تعلم است. این بابی است که در طی این سالها موردبررسی قرارگرفته است که این باب نزدیک به دوازده جلد خواهد بود که یک جلد آن تاکنون به چاپ رسیده است. بخش دوم به تربیت به معنای خاص تعلق میگیرد که در قالب تعلیم و تعلم نیست. بخشهای دیگری تحت عنوان موانع، عوالم و نهادهاست که باید بدانها پرداخت.
جایگاه کتاب امر به معروف و نهی از منکر
این تصویری کلی از کتاب تعلیم و تربیت است. در این راستا باید توجه داشت که تربیت میتواند به معنای کلانی گرفته شود که در پی این برخی از کتابهای فقهی همچون امر به معروف و نهی از منکر دارای ترتیبی جدید میشود که در حالت فعلی پس از باب جهاد مطرح میشود.
در تنظیمات بحثی ما، امر به معروف درون نقشه جامع تعلیم و تربیت قرار میگیرد. معنای آن فعالیتی است که برای تغییر و اصلاح دیگری مطرح میشود. در طی این بحثها به تربیت عمومی رسیدیم و امر به معروف را در این جایگاه قراردادیم.
قواعد عامه کتاب تعلیم وتربیت
در این جهت قواعد عامه کتاب تعلیم و تربیت وجود داشت که بدین ترتیب بود؛
1. قاعده ارشاد جاهل،
2. قاعده هدایت و تربیت که به معنای آماده کردن دیگران برای پذیرش معلوماتشان بود.
3. قاعده سوم، قاعده امر به معروف و نهی از منکر بود که نقش بازدارندگی داشت. البته گفته شد در اینجا برخی ادله وجود دارد که این سه مورد را در ذیل خود قرار میدهد. آن قاعده تکلیف همگانی مبنی بر قرار دادن دیگران درراه حق است.
نسبت جهاد و تربیت
در اینجا نکته دیگری نیز وجود دارد که آیا جهاد در این منظومه قرار میگیرد یا خیر؟ در جهاد قطعاً یک بعد تربیتی قاطع وجود دارد که اقدام به جهاد، جهت هدایت و تربیت عملیاتی است.
حیثیات تربیتی موجود در جهاد
در جهاد دو جنبه تربیتی وجود دارد؛
آثار تربیتی در همان مقوله و جنگ و آثاری که در پی آن رقم میخورد. البته جهاد دارای تفاوتی با سایر بخشهای تربیتی دارد که دارای ابزارهای متفاوتی است. دارای ابزارهای متعارف تربیت نیست؛ اما این حالت، مستلزم خروج کلی آن، از باب مدنظر نیست.
حالات موجود در جهاد
از طرفی دیگرکسانی که در برابر مجاهد قرار میگیرند بر چند دستهاند؛ برخی از اول تسلیم میشوند، برخی در اثنای جنگ هدایت و تربیت میشوند.
اما برخی کشته میشوند که دیگر نقش تربیتی گفتهشده برای آنها وجود ندارد. لذا مثل همه موارد تربیتی در اینجا نیز ممکن است که برای برخی آثار تربیتی محقق نشود، حال چه آثار تربیتی مستقیم(کسانی که در معرض جهاد هستند) و چه غیرمستقیم(کسانی که در معرض جهاد نیستند) باشد. همانطور که امر به معروف و نهی از منکر در خیلی از جهات با جهاد مشترک است.
نتیجهگیری
نتیجه بحث این است که تربیت دارای دو مرتبه است گاهی به معنای اقدامات متعارف مثل تذکر، موعظه و ایجاد بازدارندگی و غیره است. این یک معنی برای تربیت است و معنی دیگر اتخاذ هر نوع روش برای تغییر دیگران است، اعم از روشهای مسالمتآمیز و روشهای عملی که در این فرض مراتب بالای جهاد نیز دربر گرفته میشود.
جمعبندی
با بیان بالا این بحث تابع قرارداد ماست، که اگر معنای عام را بگیریم جهاد نیز جزء معنای تربیت میشود و بنا بر معنای دیگر که ناظر بر اقدامات متعارف تربیتی است جهاد از بحث تربیت خارج میگردد. بنابراین دو معنی میتوان برای تربیت ذکر نمود. البته دخالت اراده متربی بحث دیگری است که در جهاد غالباً این امر دخالت ندارد و ابزارهای موجود نیز ابزارهای غیرمتعارف است.
پیوند جهاد هرچند نسبت به امر به معروف با بحث تعلیم و تربیت کمتر است اما قابلانکار نیست.
جایگاه بحث حدود در فقه التربیة
درباره حدود و تعزیرات بحثهایی مطرحشده است، اما در آنها روند تربیت فراوانی وجود دارد که حدود نسبت به جهاد بهطریقاولی مشمول بحث تعلیم و تربیت میشود.
فلسفه حدود
چراکه حدود دارای چندین فلسفه است؛ یکی از آنها بازدارندگی است که چه در قتل و چه در غیر آن وجود دارد. فلسفه دیگر آن بازدارندگی دیگران است که در روایات ذکرشده است. فلسفه سوم آن، حقی است که در آن وجود دارد و باید استیفاء شود. فلسفه چهارم مربوط به تخفیف عذاب او در آخرت است.
علاوه بر اینکه آثاری تکوینی در این دنیا همچون بارش باران و غیره را دارد. چندین مورد از این امور تربیتی هستند.
به خاطر مشترک بودن این ابواب، جایگاه آنها برخلاف امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد، حفظشده است و ما در قبال آن تغییراتی را اعمال نکردیم.