بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
مباحث تربیت از حیث موظفین و مکلفین به تربیت به عنوان نهاد متولی تربیت، در دو حوزه خانواده و مسئولیتهای پدر و مادر خانواده و دیگری در حوزه دولت و حکومت انجام شد.
بحث امسال، تربیت در حوزه عمومی یعنی تکالیف عمومی هست که در ضمن این بحث نهاد عالمان دین هم مورد توجه قرار میگیرد و این دو را از هم نمیتوان تفکیک کرد؛ فلذا نهاد عمومی و نهاد عالمان دین را به خاطر روابط وثیقی که دارند در کنار هم بحث میکنیم هرچند در تنظیمات بحثها بتوان اینها را از هم تفکیک کرد.
مکلفین به وظایف تعلیمی تربیتی باید به موضوع و حکم، علم داشته باشند، تربیت دادن چیزی به کسی و تربیت کردن نیاز به آگاهی دارد و این آگاهی و علم، ضرورت دارد منتهی گاه به صورت شرط وجوب و گاه به صورت شرط واجب است.
در صورت شرط وجوب، لازم نیست دنبال علم برود؛ ولی به هنگام شرط واجب، کسب علم ضروری هست.
در امربهمعروف و نهی از منکر، علم، شرط وجوب است و لازم نیست که مکلف مسئله را یاد بگیرد و امرونهی کند، و واجب نیست مسئلهای که مورد ابتلای خودش نیست را یاد بگیرد، و اگر از کسی کار خلافی سر زد و او نمیدانست و به خاطر جهلش نهی از منکر نکرد، مؤاخذه نمیشود چون شرط وجوب و شرط تکلیف است.
در مواردی که علم، شرط واجب است و تکلیف، منجّز میشود، مکلّف باید تحصیل علم کند؛ مثل برخی از وظایف حکومت یا پدر و مادر که علم، شرط واجب هست.
در اینجا هم عالم به موضوع، و هم کسی که یک نوع مهارت و تخصصی در آن زمینه دارد هر دو مقصود است و بیان شد که به دلیل ربط خیلی زیاد تعلیم و تربیت، هر دو مقوله، موضوع بحث ما هست.
ارشاد جاهل،قاعده فقهي
اولين بحث تربيتي در حوزه عمومي، بحث ارشاد جاهل هست. قاعده ارشاد جاهل، يک قاعده فقهي هست که در چند جاي فقه طرح شده است:
1ـ اجتهاد و تقليد
در بيان احکام و مسائل و اين که بايد مجتهد، نظرش را در اختيار مکلف قرار بدهد، مکرّر به قاعده ارشاد جاهل استناد ميشود.
2ـ اخذ اجرت بر واجبات
3ـ در باب طهارت و نجاست و حرمت و حلّيت
در ابواب مختلف فقهی به صور مختلف، بحث ارشاد جاهل مطرح شده است؛ ولیکن هیچوقت به صورت منقّح و کامل، همه ابعاد این موضوع، بحث نشده است. موسوعه فقهی دائرةالمعارف فقه، یکی از منابع و مآخذی هست که این مبحث در ذیل ماده ارشاد و اعلام مطرح شده است و ممکن است که قاعده ارشاد جاهل در قواعد فقهیه به طور اجمالی و موجز بحث شده باشد؛ و لذا در بحث تربیت در حوزه عمومی به قاعده ارشاد جاهل به عنوان یک وظیفه عمومی و کلان که مورد توجه عموم هست، تمسک شده است؛ یعنی کسانی که به مسئلهای علم دارند عالم به معنای نهادی مقصود نیست بلکه به این معنی که کسی آگاه به مسئلهای هست و دیگری نمیداند، آیا لازم است به او بگوید یا نه؟
مراد از قاعده تربیتی، قاعده تعلیمی هست که ابعاد گوناگونی دارد و بحث در ارشاد جاهل به عنوان قاعده عمومی از مباحث مهم تعلیم و تربیت است، یعنی یک تکلیف عمومی بر دوش آحاد جامعه گذاشته شده است، و آحاد اشخاص عالم به مسائل باید به دیگران اعلام و آموزش دهند.
نکات موجود در ارشاد جاهل
1 ـ موضوعیت نداشتن واژه «رشد»
کلمه رشد هیچ موضوعیتی ندارد؛ چون در متون دینی نیامده است. این کلمه از آموزش دادن و مطلع کردن و ... اصطیاد شده است؛ فلذا ارشاد، هیچ موضوعیتی ندارد و گاهی در کلمات علما، تعلیم جاهل تعبیر شده است.
ارشاد، اعم از تعلیم است و شامل اعلام نیز میشود؛ و لذا ارشاد در اینجا به معنای رشد نیست؛ بلکه به معنای اعلام و تعلیم است. اعلام، صرف خبر دادن است ولی تعلیم، بار اضافهای دارد؛ لذا در موضوعات، اعلام و در احکام، تعلیم تعبیر میشود. خلاصه کلام این که، مقصود از ارشاد، رشد و مفهوم خاص تربیتی نیست و واژه ارشاد، در هیچ متن دینی نیامده است. منظور از ارشاد، تعلیم در احکام، اعلام در موضوعات است.
2 ـ عدم انحصار شیوههای ارشاد
روش و شیوههای ارشاد، منحصر به گفتار نیست. هرچند از طریق گفتار و نوشتار، حرکت و اشاره یا عملی، آگاهی دادن و تعلیم حاصل شود؛ مثل قصه حسنین:؛ فلذاروشها، مطلق است و با گفتار و نوشتار و ... تعلیم محقق میشود.
3 ـ جهل در ارشاد جاهل
بر طبق این قاعده جهل در سه حالت متصور است:
الف: جهل به موضوع
ب: جهل به موضوع
ج: جهل به شیوههای تربیت
گاهی مقصود از جهل، در قاعده ارشاد، جهل به موضوع و گاهی جهل به حکم است.
مشهور میگویند: وقتی مکلّف، آگاه به حکم نیست، باید حکم به او تعلیم داده شود.
گاهی اوقات، حکم را میداند، مثل «لزوم اجتناب از نجس» ولی نمیداند که لباس یا فرش نجس است، که در این موارد، اعلام موضوع تعبیر میشود؛ البته در موضوعات، ارشاد جاهل لازم نیست، بلکه گاهی جایز نیست، و در جاهایی واجب میشود ولی اصل این است که لازم نیست.
بحث حاضر این است که با نگاه تربیتی و ...، غیر از جهل به حکم و موضوع، یک چیزی به عنوان جهل به روش و شیوه وجود دارد، ممکن است در اصطلاح فقهی، جهل به موضوع، شامل جهل به روش و شیوه نیز بشود.
در تعلیم و تربیت، جهل به روش و شیوهها مصادیق زیادی دارد، مثل شخصی که موظف به تربیت فرزندش هست ولی راه و رسم تربیت را نمیداند؛ بنابراین شیوههای آموزش و راه و رسم تربیت کردن از بحثهای خیلی مهم به شمار میرود، اما اینکه تا چه اندازه و چه مقدار اهتمام به ارشاد این شیوهها نمود، موضوع مورد بحث در قاعده ارشاد جاهل هست؛ و باید به این موضوع بیشتر پرداخته شود.
اصطلاحات جهل
جاهل سه اصطلاح دارد:
الف: جهل به معنای خاص، مقابل غفلت و نسیان هست. فلذا میگویند جهل و سهو و نسیان.
نسیان این است که مطلب در عمق ذاکره و خزینه وجود دارد ولیکن از ذاکره او محو و پنهان شده است.
سهو این است که مطلب در ذاکره و خزینه شخص وجود دارد ولیکن توجهی به آن ندارد.
جهل این است که اصلاً این معلومات در خزینه و ذاکره نیامده است.
ب: جهل به معنای عام، به معنای ندانستن به معنای عام است، که شامل سهو و نسیان و جهل مطلق میشود.
ج: در اصطلاح سوم، جهل شامل، جهل و نسیان است، ولیکن غفلت را در برنمیگیرد، هرچند غالباً اصطلاح اول و دوم استفاده میشود.
در ارشاد جاهل، مناسب این است که جهل به معنای عام اخذ شود، و جایی که انسان، غافل و یا ناسی است، نیز مورد بحث قرار گیرد، مخصوصاً نسیان که بعید نیست که کلمات فقها شامل آن نیز شود.
4 ـ ارشاد جاهل و قواعد فقهی
ارشاد جاهل از قواعد فقهیه به شمار میرود، و قواعد فقهی از یک نگاه شامل دو قسم است:
الف: قواعد مأثوره:
در این نوع از قواعد، خود قاعده، بألفاظها در آیه و روایت ذکر شده، و بدان تصریح شده است، مثل «لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ فِي الْإِسْلَام»[1]و مثل قاعده حرج«لن يجعل الله في الدين من حرج»و مثل قاعده سبیل «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً»نساء/141.
ب: قواعد غیر مأثوره:
در این قسم از قواعد که اصطیادی و مستکشفه است، خود این قواعد بألفاظها در جایی ذکر نشده است؛ بلکه از واژگان و ادله دیگری که این تعبیرها در آنها به کار نرفته است، استفاده میشود. برخی جاها مثل قرعه، به صورت بینابین است و در جاهایی به این الفاظ و با این تعابیر نیامده است و گاهی با الفاظ گوناگون آمده است و با چند دلیل این قواعد، اصطیاد و درست میشود. قاعده ارشاد جاهل نیز از همین قسم قواعد غیرمأثوره است، یعنی در هیچ دلیلی، أرشِد الجاهِل، یا عَلّمُوه، ... ذکر نشده است.
5 ـ ارشاد جاهل، قاعده عام فقهی
قاعده ارشاد بعنوان یک قواعد فقهیه خیلی عام در ابواب مختلف فقهی جاری میشود، مثل لاضرر و لا ضرار، و برخی از قواعد فقهی، مثل لا شک لکثیر الشک، و ...، مختص به باب خاصی مثل باب نماز، نیست، یا مثل قاعده خاص باب حدود، الحدود تدرأ بالشبهات،نیست.
برخی از قواعد، یک شمول و سریانی در ابواب فقه دارد، مثل «لاضرر» و «لاحرج». قاعده ارشاد جاهل از این نوع قواعد است که در جاهای مختلف میتوان تسری و جریان داد؛ چون جاهل به حکم، شاملهمه ابواب فقهی از طهارت تا دیات و...، میشود و جاهل به موضوع، همه موضوعات را در برمیگیرد.
خلاصه:
در احکام و روشها، تعلیم؛ در موضوعات، اعلام تعبیر میشود، ولی به لحاظ حالات شخص، اگر ناسی باشد، تذکر دادن و یادآوری است، و در مورد غافل، توجه بخشیدن و اطلاع رسانی میباشد و در همه اینها، بر حسب موضوع یا حال شخص، این واژگان تغییر پیدا میکند و لذا مفهوم ارشاد خیلی عام است.