بسمالله الرحمن الرحیم
جواز عمل به احتیاط
این سؤال مطرح شد که احتیاط در عرض اجتهاد و تقلید جایز است یا نیست؟ ولو اینکه راه اجتهاد یا تقلید باز باشد و فرد به دنبال تحصیل علم در آن فرض نرود.
ظاهر کلام برخی از قدماء عدم جواز احتیاط بوده که این را بر غیر از مواردی که قصد انشاء لازم نیست مانند نفقه دادن یا امربهمعروف و نهی از منکر، چه در شبهات حکمیه و چه در شبهات موضوعیه، حمل نمودهاند. چون غرض در اینجا معلوم است که امر معلوم خارجی است و چیزی از قصد قربت و غیره در آن لازم نیست و مراد ذات عمل و تحقق آن است، بااحتیاط در این مقام اتیان به غرض شده است. به عبارتی مقتضی برای جواز احتیاط موجود است و مانعی وجود ندارد.
اتخاذ مبنا
اصل مطلب به شکل گسترده موردقبول است، اما در اینجا ملاحظاتی وجود دارد چراکه گاهی عناوین اولیه و ثانویهای میتواند مانع از عمل به احتیاط شود، باید به این موارد توجه داشت، نه اینکه بزرگان بدان توجه نداشتهاند. بهعنوانمثال در برخی از موارد که عسر و حرج حاصل میشود.
انواع عسر و حرج
عسر و حرج دارای دو حالت است؛ چراکه گاهی در موردی خاص حاصلشده و گاهی به نحو مجموعی رقم میخورد. مورد اول مانند نفقه دادن درحالیکه حکم را نمیداند و اگر فرد قصد احتیاط داشته باشد، در دایره وسیعی قرار میگیرد که منجر به عسر او خواهد شد. لذا او در مورد مواجه به حرجی خواهد شد؛ در اینجا این عسر حاصلشده مانع از قبول شدن احتیاط در این مقام میشود و باید توجه داشت که در اینجا مراد عسر و حرج است، نه عدم قدرت، چراکه آن باید در موطنی دیگر موردبررسی قرار گیرد.
حرج مجموعی
در این قسم در مورد حرجی ایجاد نمیشود ولی مجموعاً حرج پدید میآید، در اینجا نیز این مورد از حیث عنوانی ثانوی میتواند عسر احتیاط را زائل کند. اما این متوقف بر این است که مکلف بداند شارع در اینجا عسر را برداشته یا عقل او با دلیلی عقلی بدین نتیجه میرسد که این خود محل بحث است. و علاوه بر آن دلیل عسر جواز را زائل میکند.
اتخاذ مبنا
اما اگر این دلیل تنها الزام را بردارد، جواز احتیاط برداشته نخواهد شد. اما برداشتن صرف عسر در این زمینه محل بحث است که ظاهراً این امر، دلیل لزوم و وجوب را برمیدارد. بنابراین باوجود عسر و حرج احتیاط مجزی است چراکه انتخاب عسر و حرج امر حرامی نیست. لذا این عنوان، تامیت نخواهد داشت.
مانعیت اضرار
عنوان دیگری که میتواند در مقابل احتیاط قرار گیرد، دلیل اضرار به نفس یا غیر است که این نیز بهعنوان، عنوانی ثانوی میتواند مانع از جواز احتیاط شود برای مثال فرد بااحتیاط دچار وسواس شده یا ابتلائات جسمی پیدا میکنند. این اضرار اعم از مورد روحی، جسمی، مالی و احیاناً عرضی است. البته باید توجه داشت اضرار روحی آن، امر کمی نبوده و از اهمیت بالایی برخوردار است.
اضرار نیز دارای تقسیمبندی موردی و مجموعی سابق خواهد بود.
اتخاذ مبنا
در اینجا برخلاف حکم سابق مواردی که اضرار ثابت شود، حرمت را به دنبال خود خواهد آورد و جواز را بر خواهد داشت، لذا این مورد از قوت استدلالی بالاتری برخوردار است.
دامنه اضرار محرم
در دامنه اضرار محرم محل اختلاف است، مثلاً در اضرار به نفس موارد متعارف و معتنابه آن حرام است که نظر مشهور همین است، نظر دیگر این است که اضرار به نفس در حد قتل و خودکشی موجب حرمت خواهد شد که این نظریه آقای خویی است. بنابراین در اضرار به نفس سه دیدگاه حرام است.
حکم اضرار به غیر
اضرار محرم در هر دامنه که این اقوال میگویند اگر عارض شد جواز احتیاط را بر خواهد داشت. در قبال اضرار به غیر مسأله اوضح است چراکه دایره حرمت اوسعی را دارد. گرچه در این زمینه اختلافاتی وجود دارد.
بررسی حکم موردی در این مقام
در موارد موردی در همان مورد احتیاط حرام خواهد شد برخلاف مجموعی که تا آنجایی که باعث اضرار میشود حرمت حاصل خواهد شد. لذا دلیل اضرار از نقطهای که ضرر حاصل میشود را بر خواهد داشت. موارد قبل از آن نیز دارای ارزشی نخواهد بود چراکه امتثال احتمالی است و عدل اجتهاد و تقلید نخواهد بود، هرچند حرام نبوده و بلکه دارای حسنی هست. اما در مواردی که تکلیف مستقل دارد و ضرری وجود ندارد، به احتیاط عمل میکند.
رابطه عسر و حرج و اضرار رابطه من وجه است. و گاهی کل امر اضراری بوده و گاهی برخی از آن دارای اضرار است. این نیز عنوان دومی است که میتواند در اینجا مدنظر قرار گیرد.
مانعیت وهن و اضلال
مراد از وهن در اینجا وهن به مذهب و دین است یا اینکه موجب اضلال دیگران میشود. بهعبارتیدیگر احتیاط زیاد فرد باعث ایجاد بدبینی به دین و مذهب و یا استهزاء به آن میشود. حتی در مواردی نفرت و زدگی از شریعت را ایجاد خواهد کرد. البته میتوان این عناوین را از یکدیگر تفکیک نمود.
وهن گفتهشده شامل مواردی است که عرف عادی آن را وهن میدانند. برخلاف مواردی که مانند برخی از احکام زن در متن دین بیانشده است که برخی آن را موجب وهن میدانند. البته عرف عادی کسانی هستند که ذهنشان به مسائلی دیگر مشوب نشده باشد.
جمعبندی
عناوین بیانشده، در جای خود منجز به رفع جواز احتیاط میتواند باشد. البته عناوین دیگری همچون اختلال نظام یا نظم اجتماعی در اینجا وجود دارد.
تعطیلی معارف دین
یکی از عناوین دیگر اندراس دین است که اگر همه افراد اخذ به احتیاط کنند، فقاهت و بنیانهای آن متزلزل شده و برچیده گردد. همچنان که عناوین دیگری نیز میتواند مطرح شود که تنها مورد اول از امور بیانشده مورد خدشه قرار گرفت اما سایر مورد این قابلیت را دارد که مانع جواز احتیاط در این مقام گردد.