بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع:اصول / مفاهیم / علت و حکمت
اشاره
بحث ما در مبحث ششم در مباحث مربوط به تعلیلات و حکم، درباره این بود که اگر در روایات و ادله بدون اینکه امرونهیای وجود داشته باشد و صرفاً به مصالح و مفاسد اشاره شده باشد آیا میشود استفاده حکم کرد یا نه؟ و اگر آری، آیا الزام هم قابلاستفاده است یا نه؟
مصالح و مفاسد اخروی
در این میان اقسام مصالح و مفاسد اخروی و دنیوی مطرح شد منتها گفته شده که منظورمان از دنیوی آنچه کاملاً مربوط به این عالم میشود.
در مصالح و مفاسد اخروی گفته شده که علیالقاعده اینها مستلزم حکم هستند ولو امرونهی وجود نداشته باشد و در مواردی میتوان از آن استفاده الزام کرد درصورتیکه بیانگر عذاب اخروی باشد.
در صورت دوم که در دلیل به مصالح و مفاسد دنیوی اشاره بشود و سؤال این بود که آیا میتوان از آن حکمی استفاده کرد یا نه؟ و اگر آری تا چه اندازه؟ آیا تا حد الزام و وجوب و حرمت نیز امکان دارد یا نه؟
برای پاسخ به این سؤال گفتیم یک بحث بنیادیتری را باید مطرح کنیم و به چند سؤال باید جواب داد. مروری داشتیم بهعنوان مقدمه برای روشن کردن حکم صورت دوم به این سؤالات در باب مصالح و مفاسد دنیوی و نقش آن و میرسیم به بحث خودمان.
مسائل بحث مصالح و مفاسد اخروی
چند سؤال به نحو طولی مطرح است که مورد مرور قرار میگیرد.
سؤال اول
یک سؤال با بیانی که امروز بیان میکنیم این است که آیا همه رفتارهای اختیاری انسان در این دنیا بازتاب معنوی و اخروی دارند؟ که سؤال حساس و پیچیدهای هم هست.
اگر منظور این باشد که همه رفتارهای اختیاری بازتاب مثبت یا منفی در آخرت دارد جوابش این خواهد بود که نه اینچنین نیست چراکه ما اعمال مباح داریم و این مباحات اگر مشمول عناوین ثانوی قرار نگیرند دیگر بازتاب مثبت یا منفی نخواهند داشت، مباحات فینفسه انعکاس مثبت و منفی ندارند.
اگر مقصود این باشد که هر عمل اختیاری ماندگاری دارد میتواند عمومیت داشته باشد.
ممکن است کسی بگوید که اعمال خنثی، ماندگار نیست و انعکاس در آخرت ندارد که این بعید است گفته شود بلکه همه اعمال ماندگار بوده و انعکاس در آخرت دارند منتها اینکه بخواهد انعکاس مثبت یا منفی داشته باشد پذیرفته نیست.
سؤال دوم
سؤال بعدی این است که آیا افعال اختیاری که دارای مصالح و مفاسد دنیوی هستند، بازتاب مستقیم یا غیرمستقیم اخروی دارند یا نه؟ مانند رعایت قوانین و ... که دنیوی بودنش محرز است آیا اثر هماهنگ با آن در آخرت دارد یا نه؟
این مصلحت و مفسده دنیوی اگر مصلحت و مفسده عقلایی نباشد و با قوه غضبیه و شهویه باشد اینها بازتاب هماهنگ با در آخرت نخواهد داشت بلکه ممکن است ضد آن هم باشد.
فرض دوم این است که شاید عقلایی هم باشد منتها دارای مزاحمی هست به یک مصلحت و مفسده ضد خودش که اگر آن هم باشد باز مصلحت و مفسده هماهنگ در آخرت نخواهد داشت.
حالت و فرض سوم اینکه مصلحت و مفسده دنیوی است که عقلایی باشد و مصلحت و مفسده اخروی مزاحم هم ندارد که آنها را از اثر بیندازد.
سؤال سوم
فرض سوم جای بحث است که آیا اینگونه مصالح و مفاسد دارای بازتاب اخروی هست یا نه؟ آیا انعکاس مثبت و منفی در آن عالم دارد یا نه؟
در جواب گفته میشود که خیلی ازاینگونه اعمال که مصلحت و مفسده دنیوی دارد بازتاب اخروی نیز خواهد داشت مثل ظلم و امثال آنکه بازتاب اخروی خواهد داشت.
اگر از طریق شرع بر ما مشخص شد که این فعل دارای مصلحت و مفسده دنیایی، انعکاس دارد در عالم آخرت که در بسیاری از موارد اینگونه است و جای بحث ندارد اما اگر شارع چیزی در این رابطه نگوید و مشمول قاعده ملازمه نباشد، دلیل و قاعده مستقلی نداریم که بگوییم بازتاب اخروی خواهد داشت.
اگر بعد از فراغ از این سؤال بگوییم که جاهایی داریم که مصالح و مفاسد دنیوی بازتاب اخروی ندارد یا ما احراز نکردیم آیا شارع و دین متکفل آنها هم هست یعنی خارج از دایره آخرت نیز میخواهد تنظیم بکند یا نه؟
اینکه تعالیم دین ناظر به دنیا هم هست و دنیا را هم نظم میدهد تردیدی نیست و محل سؤال نیست، علتش اینکه اکثر کارهای ما با آخرت مرتبط است و حرف ما در مواردی محدود یک درصدی است که بازتاب مثبت و منفی در آخرت ندارد آیا شارع برنامهریزی برای این موارد نیز دارد یا نه؟
آیا دین به آخرت نگاه میکند و در دنیا هم بهاندازهای که با آخرت ارتباط دارد نظر دارد یا اینکه دنیا را بهطور مستقیم موردنظر قرار داده است بدون اینکه با آخرت در ارتباط باشد. در اینجا نیز دلیلی که بگوید بهطور مستقیم دنیا را هدفگیری کرده است نداریم بله عمل دین دنیا را آباد میکند منتها فرض ما هدفگیری دنیا بهطور مستقل است که این برای ما محرز نیست.
این سه سؤال است که ملاحظه کردید.
اصالة المولویة
این سه سؤال مطرح شده مربوط به عالم ثبوت بود اما در عالم اثبات همینکه شارع وارد موضوعی شد و فرمانی نسبت به چیزی داد کشف میکند که این امر در آخرت و زندگی معنوی و اخروی شما اثر دارد و شارع آن را در نظر گرفته است.
مبنای اینکه ما میگوییم شارع که ورود کرد میشود تأثیرگذار در آخرت قانون اصالة المولویة است، چراکه فرمان مولا یعنی از موضع مولویت و نگاه سعادت ابدی وارد شدن است. لذا وجود امرونهی و فرمان الهی در امر دنیوی نشانگر این است که اثر اخروی دارد که با این عمل دنیوی مرتبط است.
اصالة المولویة درواقع شأن مولا را در نظر میگیرد که نشانگر این است که مصالح و مفاسد اخروی را بیان میکند هرچند این مصالح و مفاسد را ما نتوانیم بفهمیم.
سؤال چهارم
اما سؤال اصلی در بحث خودمان این بود که جایی که مولا مصلحت و مفسده دنیوی ذکر میکند بدون اینکه امرونهیای داشته باشد میتوانیم از این حکم استفاده کنیم یا نه؟
میگوییم اگر اصالة المولویة اینجا اجرا شد مثل اینکه مولا میگوید «قلة العیال احدالیسارین» از نگاه مولویت میگوید و از جنبه مولوی که بیان توصیفی دارد اگر این اصالة المولویة را بتوان اثبات کرد میتوان گفت که شارع از موضع مولویت این مصلحت و مفسده دنیوی را مطرح میکند نه اینکه صرف ارشاد باشد، لذا میتواند جنبه حکم پیدا بکند
در اینجا میتوان دو نظر گفت اینکه اصالة المولویة فقط مربوط به انشائیات مولا باشد و یا اینکه دایرهاش بیشتر از صرف انشائات باشد که در جلسه بعد بدان خواهیم پرداخت.