فهرست
موضوع: تفسیر تربیتی/ مقدمات 2
پیشگفتار 2
جمعبندی مباحث گذشته 2
محور اول 2
شاخص آیات غرر 3
شاخص کمی 3
شاخص کیفی 3
تفاوت سوره حج و سوره غافر 4
گروه سوم از غرر آیات 5
گروه چهارم از غرر آیات 5
تفسیر کلمه نَبْتَلِیهِ 6
محور دوم جمعبندی 7
چند نکته کلیدی در آیات 7
نکته اول: توجه دادن به مبدأ 7
نکته دوم: توجه دادن به معاد 9
موضوع: تفسیر تربیتی/ مراحل رشد در قرآن
پیشگفتار
سؤال ما در بحث مراحل رشد و تربیت در قرآن کریم این بود که اولاً قرآن کریم به مراحل رشد و تربیت پرداخته است یا خیر؟ اگر آری، آیا تمرکز آیات شریفه و قرآن کریم بر مراحل رشد هست یا مراحل تربیت؟ و به عبارت دیگر آیا در آیات بیان مراحل رشد برای چه مقاصدی است و معطوف به چه اهدافی است و رویکرد مراحل تربیت یا مراحل خودسازی در آنها تا چه اندازه وجود دارد؟
این سؤالهای اصلی است که در این مباحث دنبال میشود در پایان مجموع این مباحث باید به پاسخ این سؤالها پرداخت.
مجموعاً در قرآن کریم آنچه به مراحل رشد بعد از تولد و قبل از مرگ وارد شده است مجموعه حدود چهل آیه است که غرر آنها چند آیه است، مجموعهای از آیات در مراحل رشد دنیوی یعنی پس از مرگ و قبل از مرگ وارد شده است و نازل شده است در قرآن کریم که غرر آنها چندتاست، اگر مراحل جنینی را هم بگیریم باز چند آیه اجمع هست و فراگیرتر هست و در ارتباط با کل حیات بشر چند آیه باز جامع و فراگیر هست و در جمع بین جنین و پس از تولد چند آیه از آیات خیلی جامع است.
و لذا ضمن این که آیات عدیدهای قطعاً بیش از صد آیه به مراحل حیات پرداخته است و تعداد زیادی از آیات به مراحل جنین پرداخته است و تعداد زیادی از آیات به مراحل بعد از تولد پرداخته است اما تعداد محدودی نگاه کلان و تفصیلی که بیان بیشترین مراحل را میکند و کلی به مسئله نگاه میکند وجود دارد.
جمعبندی مباحث گذشته
اگر بخواهیم در یک جمعبندی به مباحث گذشته بپردازیم چند محور را مورد توجه و بحث قرار میدهیم
محور اول
تکمیل این بحث است که مهمترین آیاتی که جامعتر و به عنوان غرر آیات در مراحل بعد تولد یا جمع بین جنین و تولد وارد شده است آیاتی است که مرور کردیم.
اگر بخواهیم جامعترین آیات را در این دو مقطع عالم جنینی و عالم پس از تولد، را بخواهیم اشاره بکنیم آیاتی است که قبلاً هم مورد بحث قرار گرفته است، این اجمع آیات که تقریباً به کل خطوط اصلی این مراحل اشاره کرده است.
مهمترین آنها آیه ۵ سوره حج بود که ﴿فَإِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ تُرَابٍ﴾ که حتی آن مبدأ شکلگیری نوع بشر را توجه دارد، ﴿ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ﴾ که به نکات اینجوری هم توجه داشت ﴿و لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَیٰ أَجَلٍ مُسَمًّی﴾ که به این چند مرحله جنینی اشاره کرده است، اینجا هم ختم نمیشود و ادامه پیدا میکند ﴿ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّیٰ وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَیٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا﴾ یعنی هم آن چند مرحله جنینی که جاهای مختلف پراکنده آمده بود در این آیه تقریباً جامعتر آمده است. چند مرحله جنینی وجود دارد که در آیاتی پراکنده آمده است بعضی آیات فقط به انعقاد نطفه اشاره کرده است و بعضی فقط به علقه اشاره کرده است و خرد به بعضی از این مراحل اشاره شده است اما در آیه پنج سوره حج به این چند مرحله اصلی که در آیات دیگر متفرق آمده است جمع شده است. مرتب و منظم آمده است.
بخش دوم آیه هم باز مراحلی که احیاناً در بعضی از آیات به یکی یا دو مورد اشاره شده است به چند مرحله کلی بعد از جنینی هم اشاره شده است بخش دوم آیه این است، ﴿ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا﴾ که طفولیت حدود دوازده ساله، ﴿ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ﴾ که بعد از بلوغ که علامه طباطبایی میفرماید هجده سال و بعد هم ﴿وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّیٰ﴾ یعنی ظاهرش این است که بعد از بلوغ اشد و عبور از آن شیخوخیت و از دنیا میرود و ﴿وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَیٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ﴾ یعنی این چند مرحله که در آیات دیگر پراکنده بود اینجا اشاره شده است.
این تقریباً اجمع آیات است که تقریباً پنج مرحله جنینی و چهار مرحله زندگی دنیایی که نُه مرحله اینجا مورد توجه قرار گرفته هست اینجا هست.
شاخص آیات غرر
غرر آیات را هم ذکر کردیم که چند شاخص دارد و بحث هم شده است در تفاسیر آمده است و مقالاتی نوشته شده است که غرر آیات به چه معناست؟ آیات قمّه و قله به چه معناست؟
شاخص کمی
یعنی آیهای که در چیزهای پراکنده در آیات دیگر هست در خود جمع کرده است.
شاخص کیفی
این است که آیه اشاره بکند به چیز بنیادینی که روح و اصل و بن مایه خیلی از آیات دیگر است. ﴿قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ﴾ ﴿وَ مَا خَلَقتُ ٱلجِنَّ وَٱلإِنسَ إِلَّا لِیَعبُدُونِ﴾ یک آیاتی که ریشه مسائل دیگر است
اگر روی این منطق که در باب غرر آیات هست بخواهیم غرر آیات در بیان مراحل حیات بشر از انعقاد نطفه تا مرگ را برشماریم این آیات است. هم اشاره به آغاز خلقت بشر کرده است بعد انعقاد نطفه و شخصی را دیده است و بعد مراحل پس از تولد تا مرگ را دیده است و در پایان معاد را دیده است. این تقریباً همه مراحل بشر را در خود جمع دارد هم یک نگاهی به نوع دارد، هم نگاهی به شخص دارد، آغاز با نوع شروع میشود؛ «من تراب» پایان هم ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلحَقُّ وَأَنَّهُۥ یُحیِ ٱلمَوتَیٰ﴾ این حیات جنینی، حیات دنیوی و مرگ و حیات مجدد که قیامت و پس از آن باشد در اینجا جمع شده است این اجمع آیات است، کل خط سیر آمده است منتهی دو جا تفصیلی است، یکی جنین و یکی بین تولد و مرگ.
آغاز که آغاز نوع باشد تراب اشارهوار شده است و پایان هم در آیه بعد مورد توجه قرار گرفته است. در واقع این یک نگاه کلی به انسان میدهد.
یکی هم آیه ۶۷ سوره غافر هست که آن را هم قبلاً اشارهای کردیم و بحث مختصری داشتیم، اولین با این جامعیت حدود ده مرحله کل مراحل با ترکیز بر دو بخش از حیات جنینی و حیات دنیوی بود و آیه دوم هم آیه ۶۷ سوره غافر هست که آن به این تفصیل نیست ولی در رتبه بعد قرار میگیرد ﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَاب﴾ بعد دو مرحله را ذکر میکند آنجا چهار مرحله ذکر کرده بود ﴿ثُمَّ مِن نُّطفَة ثُمَّ مِن عَلَقَة﴾ این حیات زمینی است، ﴿ثُمَّ یُخرِجُکُم طِفلا ثُمَّ لِتَبلُغُواْ أَشُدَّکُم ثُمَّ لِتَکُونُواْ شُیُوخا وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّیٰ مِن قَبلُ وَلِتَبلُغُواْ أَجَلا مُّسَمّی﴾ بعد از سوره حج این آیه از آیات جامع این دو بخش است با تفاوتهایی که آنجا دارد.
تفاوت سوره حج و سوره غافر
1- یکی این است که در جنین فقط به نطفه و علقه اشاره کرده است و مضغه و امثال اینها اشاره نشده است
۲- به مرحله کهنسالی که ﴿لِکَیْ لَا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا﴾ اشاره نشده است و به معاد در آیه بعد ﴿هُوَ ٱلَّذِی یُحیِۦ وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَیٰ أَمرا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ﴾ اشارهای هم به آن شده است. این دومین آیهای است که اجمع آیات نسبت به کل مراحل حیات با ترکیز بر جنین و دنیاست. اول حج و بعد این است.
خواهیم گفت که آیا اینها به مراحل تربیت یعنی خودسازی یا دگرسازی توجه دارد یا خیر؟
این دو آیه جزء غرر آیات در این بخش است.
از منظر دوم اگر فقط دنیا را بخواهیم ببینیم، آن وقت غیر از این دو آیه که قسمتی از اینها، دنیا را اشاره میکرد چند آیه هم هست که در بخش دنیا نگاه کلان جامع، در حدی که قرآن بنای بر ورود دارد وجود دارد که در این بخش غرر آیاتی که در قسمت حیات مادی نگاه جامع دارد یکی آیه ۵۴ سوره روم است که قبلاً هم ملاحظه کردید؛ ﴿اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ﴾ اینجا فقط دنیا را میبیند و سه مرحله را بیان میکند، ضعف آغازین، قوت و اوج و ضعف نهایی است. این از منظر دنیوی سه مرحله را در این آیه میبینیم.
این همان سه مرحلهای است که در به بیان دیگر طفولیت و بلوغ و اشد و شیخوخیت در آن آیه دیگر آمده بود اینجا با تعابیر دیگر این چند بخش را بیان میکند و باز به قیامت میرسد.
به نحوی آیه ۷۰ سوره نحل هم تقریباً مشابهت دارد و در این گروه دوم قرار میگیرد، میفرماید: ﴿وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لَا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا﴾ در رتبه بعد این آیه شریفه به مراحل دنیوی اشاره دارد.
و آن آیه شریفه حدید که قرائت و تفسیر مرحوم شیخ بهایی را بپذیریم آن هم همین است آن در مرحله دنیوی اجمع از دو آیه قبل در این گروه دوم قرار میگیرد که آیه ۲۰ سوره حدید بود.
ممکن بود کسی بگوید هر یک از اینها معنای خاصی اراده شده است در اینجا، آن هم شواهدی در روایات و احیاناً آیات هم دارد اصل قصه این بود که ﴿لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ﴾ هر کدام از اینها دو منظر و دو مفهوم دارد، یک مفهوم عام دارد که عرضی همه حیات دنیا را تقریباً میگیرد یک منظر خاص دارد که اگر برای این منظر خاص شواهد قوی پیدا بشود آن وقت حمل بر مراحل میشود گفتیم شیخ بهایی به سمت این منظر خاص تمایل دارد و در حد یک استظهار و برداشت خوبی است و نمیشود به این اطمینان پیدا کرد.
آیا میشود غیر از این دو احتمال، احتمال جامعی هم بدهیم و بگوییم همزمان قرآن منظر عرضی وجود دارد یعنی حیات دنیا مساوی با لعب و لهو درست میکند؟ و همزمان یک نگاه طولی میافکند که از آغاز تولد، لعب و لهو تا تکاثر فی الاموال و اولاد این هم داشته باشد. جمع هم اگر شاهدی باشد قرآن این ظرفیت را دارد، امکان هم دارد و چون قرآن است میشود این امر را تن داد که تاب داشته باشد منتهی باید شاهد پیدا کرد.
اجمالاً شاهد این است که اگر فقط قرآن را نبینیم همه آیات و روایات را ببینیم، خواهیم دید که این دو کاربرد هست و ظرفیت دلالی قرآن یک ظرفیت بالایی است و از این جهت میشود بین این دو جمع کرد و این نظر دوم هم نظر بیپایهای نیست.
گروه سوم از غرر آیات
غرر آیات در مرحله جنینی است گروه سوم آیه ۱۲ سوره مؤمنون آن تقریباً جامعترین آیه در مراحل جنینی است از همه اجمع است ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ، ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ﴾ آن اجمع آیات در گروه سوم که ناظر به حیات جنینی است، هیچ آیه دیگر به این شکل نیست، پنج شش مرحله است که از نطفه میآید تا ﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ که أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ﴾ دمیده شدن روح است
گروه چهارم از غرر آیات
اگر بخواهیم میشود گروه چهارم هم قرار داد که فراتر از بحث جنین و دنیا و امثال اینهاست، کل حیات بشر را یک نگاه کلی به آن میافکند که بالاتر میآید و مراحل حیات را میبیند که یکی از غرر آن آیات، آیه ۴۰ سوره روم است؛ ﴿اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذَلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ﴾ کل حیات را میگوید، خلقت و بعد رزق و رشد این دنیا و بعد اماته و بعد احیاء
آیه بعد سوره حج آیه ۶۶ است؛ ﴿وَهُوَ الَّذِی أَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ﴾ نگاه خیلی کلان گرفته است و آیه ۲۸ سوره بقره؛ ﴿کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ﴾
این چند آیه نگاههای خیلی بالا کل مراحل حیات را در چند مرحله بیان کرده است و به شکلی آیه ۲۶ سوره جاثیه هم چنین میباشد که این چند آیه را کنار هم بگذاریم آن منظر چند مرحلهای خیلی بالا نسبت به کل حیات انسان از ماقبل دنیا به سمت بهشت و جهنم اشاره میکند.
این یک بحث بود که جمعبندی محور اول در نتایج مباحث تا اینجا این بود که در مراحل حیات و مراحل رشد یک مجموعه حدود ده آیه هست که اینها غرر آیات مربوط به مراحل حیات یا مراحل رشد جنینی یا مراحل رشد دنیایی یا جمع بین جنینی و دنیایی است با طبقهبندی حداقل چهار گروه که امروز اشاره شد.
ضمن اینکه آیات زیادی هست که تمرکز ریز روی بخش خاصی شده است که آنها را نپرداختیم. مثلاً ﴿أَلَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ﴾ ، ﴿خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلًا﴾ ، ﴿خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ﴾ یا ﴿خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ﴾ ، به یک مرحله اشاره میکند، ﴿خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ﴾ ، ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾ ، من طین، یا در سوره دهر ﴿خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ﴾ این آیه شریفه سوره نحل هم دو جور نبتلیه تفسیر شده است. ﴿خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ﴾ مبدأ جنین را بیان میکند،
نطفة امشاج که در امشاج خیلی حرف دارد که آقای مطهری میفرمود بعید نیست که اشاره به ژنها و ساختار پیچیدهای که امروز علم کشف کرده است در DNA و مسائل که اینجوری هست، لااقل آن امر را میگیرد.
تفسیر کلمه نَبْتَلِیهِ
نبتلیه هم دو معنا شده است؛
۱- یکی اینکه او را میآزماییم به مفهومی که در ابتلا هست
۲ – اینکه او را در مراحل تطور و تکون میاندازیم که خیلی خلاصه اشاره میکند که از نطفة شروع شد و سپس نبتلیه، یعنی مراحلی که آیات دیگر تفسیر کرده است بعد میفرماید ﴿فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا﴾ یعنی اول را میگوید، پایان را هم میگوید، نبتلیه بنابر این تفسیر دوم عبارت است از تطور این موجود از جنین تا مراحل بعد. که اگر این باشد این هم از غرر آیات میشود که با یک کلمه واحدهای، چند کلمهای که در جای دیگر پراکنده گفته شده بود همه را در قالب نبتلیه میریزد. این را در سیر تطور و تحولی که با آن هست.
این از این قبیل آیات است، البته آیه سوره دهر میتواند به شکلی میتواند از آیات جامع بشود ولی آن آیات دیگر را ملاحظه کردید خلق کل دابة، خلق من الماء بشرا، من صلصال کالفخار، شاید حدود چهل آیه دیگر باشد که آنها نگاه به یکی از این مراحل سیری که در آن شش هفت آیه باز شده بود دارد.
پس آیات پراکنده با نگاه به بعضی از این مراحل اینجا نپرداختیم، آن آیاتی که اجمع بود در حدود چهار گروه را ملاحظه کردید و مهمترین آنها آیاتی بود که اشاره شد.
محور دوم جمعبندی
این است که قرآن اینها را بیان میکند چه هدفی دارد؟ در اینجا سؤال مهم این است که بیان این مراحل بخصوص مراحل رشد دنیوی یک دستمایهای ناظر به خودسازی و تربیت هست یا نیست این یک سؤال کلیدی است که بیان این مراحل به چه ناظر است؟ آیا نظارتی بر مراحل تربیت دارد؟ یا خیر؟
معنای مراحل تربیت این است که ویژگیهایی در این مرحله است که الهام میدهد انتخاب یک روشها و راههایی، ویژگی در خصوص این مقطع هست که الهامبخش اصول و روشهایی است چه برای خودسازی و چه برای دگرسازی و تربیت دیگران. این در اینجا هست یا نیست؟
چند نکته کلیدی در آیات
در این محور دوم آنچه در آیات مورد توجه است چند نکته کلیدی است که این آیات اولاً و بالذات اینها را هدفگیری کرده است این چند نکته کلیدی عبارت است از نکاتی که حدس میزنید و در آیات هم به آنها پرداختیم
نکته اول: توجه دادن به مبدأ
توجه به بیان اینها به عنوان آیات الهی و برای توجه دادن به مبدأ است یا اصل وجود خدا یا اوصافی از وجود خدا، این یک منظر در آیات است یکی از فلسفههای اصلی بیان این آیات بر اساس منطق کلی قرآن آن است که در آینه این تطور و تحول مراتب و مراحل، قدرت خدا، علم خدا، حکمت خدا و حسن خَلق خدا را توجه کنیم و این همان ﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾ که در یکی از این آیات بود. این فلسفه اصلی است که روح بیان آیات عالم طبیعت در قرآن کریم است. در قرآن کریم صدها آیه به بیان مظاهر خلقت پرداخته است و در همین مظاهر خلقت میگوید آیات خدا را ببینید، نگاه آیوی به اینها داشته باشید. این از امور جاافتاده در قرآن کریم است و قرآن کریم هم در اینجا سراغ یک پدیدههایی نرفته است که آن زمان نمیدانستند و بعد میدانستند، یک زمانی بشر میداند و یک زمانی نمیداند، حتماً روی حساب و کتاب است، لازم نیست سراغ چیزهای پیچیده و پنهان بروید و بگویید قدرت خدا اینجاست، یک چیز عمومی را قرآن بیان میکند و میفرماید همه مظاهری که همه بشر من البدء الی الختم آن را میدیدند و هر موجود متعارفی در عالم باشد ولو این تطورات علمی امروز را نداشته باشد یا تطورات علمی که آیندگان خواهند داشت که امروز به ذهن ما نیاید نداشته باشد. یا آن نگاه فرامادی هم نداشته باشد، کشف و شهود را نداشته باشد، در همین عالم آشکار طبیعت که لکل أحدٍ آشکار است در همین عالم مظاهر قدرت خداست و همینجا باید خدا را دید، به عنوان یک امر عمومی برای همه بشر.
آیات قرآن گاهی ﴿یَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ ﴿وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ ، اشاراتی دارد که بحث قدرت خدا و مظاهر عالم و آنچه در عالم طبیعت است و فوق اینها هست و چیزهای دیگر هم هست، ﴿لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ﴾ ، امثال اینها هم از منظر دنیایی گاهی اشاراتی دارد که خبرهای دیگری هم هست و یا تعابیری دارد که تاب تحمل کشفهای جدید را دارد هم از منظر اخروی ﴿لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ﴾، آیات بسیاری دارد که به آنها اشارات دارد. ولی ترکیز قرآن این است که همین که میبینید و میدیدند و آیندگان هم میبینند و هیچ تفاوتی در آنها نیست در همینها خدا را باید دید.
این نکته کلی در قرآن کریم است که قرآن کریم ضمن اینکه اشاراتی به زوایای پنهان این عالم طبیعت کرده است، اشارهها کم و زیاد دارد وقتی راجع به آسمان میگوید ﴿سبع السماوات﴾ و یا ﴿بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا﴾ آنها واقعاً یک اشاراتی دارد به چیزهایی که الان که علم دارد میبیند که ﴿بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا﴾ آن وقت چیزی میفهمیدند و الان میبینید هفده میلیارد سال نوری موجودات کنار هم قرار گرفته است و هیچ چیز فیزیکی اینها را به هم بند نکرده است ولی یک قوانینی اینها سر جای خود میگردد. ضمن اینکه آن وقت یک چیزی را افاده میکرده است ولی تاب پذیرش این تحولات را دارد و بعضی این تحولات خیلی زیبا آن را معنا میکند ممکن است چیزهایی باشد که بعد بفهمیم یا در مورد گردش خورشید و ماه آیاتی هست که با کشفیات جدید سازگار است. یک جاهایی هم درست نیست.
ضمن اینکه نگاهی به این تطورات آینده و زوایای پنهان در یک عصری دارد ولی تمرکز قرآن روی همینها هست که مشهود است، میگوید در این آینه آشکار شما علم خدا، وحدت خدا، قدرت خدا و حکمت خدا و حسن تدبیر و خلق خدا را ببینید. این نگاهی که در خیلی از آیات این بود بعضی از آیات تمرکزش روی خلقت بود و قدرت الهی بود در سوره مؤمنون فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ این مراحل جنینی را که برشمرد، ﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾ و ﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُم ثُمَّ یَتَوَفَّیٰکُم وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَیٰ أَرذَلِ ٱلعُمُرِ﴾ این نگاهی است، ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن ضَعفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ ضَعفٍ قُوَّةً﴾ تا اینجا که میفرماید ﴿وَ هُوَ ٱلعَلِیمُ ٱلقَدِیرُ﴾ علم و قدرت خدا را اینجا ببینید، حسن خلق خدا را اینجا ببینید.
این نگاهی است که شواهد را خودتان ملاحظه میکنید، در سوره غافر میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَاب﴾ همان غرر آیاتی که اشاره شد، همه جا تقریباً این دستمایه نگاه به مبدأ وجود دارد و گاهی هم شکل خاص خلقت، ﴿أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ﴾
این یک نگاه است. نگاه به مبدأ با همان تفاصیل و جزئیات که ذیل آن هست.
نکته دوم: توجه دادن به معاد
۲- فلسفه دوم که اینجا مقصود است معاد است که این هم تقریباً در همه اینها وجود دارد یا در همان آیه یا بلافاصله در آیه بعد، آیهای که معلوم است از این جدا نیست ولو اینکه ما قائل به وحدت سیاق همه آیات نباشیم ولی اینجا معلوم است دو سه آیهای که در اینجا هست یکی است و یک بسته است.
سوره غافر، ﴿هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَیٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ﴾ نگاه معادی در آن برجسته است
سوره حج ﴿وَتَرَی الْأَرْضَ هَامِدَةً﴾ یک نمونه از انسان گفت و یک نمونه از طبیعت﴿، ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْیِی الْمَوْتَیٰ وَأَنَّهُ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ اول این بود که ﴿إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ﴾ این دو منظر را ببینید در سوره حج نگاه به معاد بسیار برجسته است شاید از بعضی دیگر قویتر باشد
در سوره حدید هم دارد که ﴿ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا﴾ نگاه اساسی و جدی به مسئله معاد دارد و آن آیاتی هم که کل حیات بشر را ترسیم میکرد، آن چند آیه اخیر ﴿أَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ﴾ آنها کل بافت و سیاق، سیاق توجه دادن به معاد است.
این دو فلسفه اصلی است که اینجا وجود دارد، چند فلسفه دیگر هست که بعد خواهیم گفت تا برسیم به نسبت اینها با تربیت و خودسازی چیست؟
و صلی الله علی محمد و آل محمد