درس فلسفه تربیتی اسلام سال تحصیلی 78-8-79

معانی مختلف تربیت دینی و اسلامی 1
معانی انطباق تربیت با دین 1
انواع اظهار نظر اسلام در مورد پديده هايي كه به آن عرضه مي شود (بحث هاي بنيادي و هنجاري) 2

 

بسم الله الرحمن الرحيم
معانی مختلف تربیت دینی و اسلامی
در معناي دوم ما تربيت را ، يک فعاليت انساني مي دانيم که اين فرآيند و فعاليت با ارکان و اجزاء و عناصر و قلمروي که دارد ، مي تواند عرضه بر علوم ديني بشود.
در اينجا از تربيتي بحث مي کنيم که در خدمت قلمرو ديني هست و مي خواهيم بگوييم دين در اين موضوع چه نکاتي و مطالبي را بيان مي کند . مثل معامله و بيع اسلامي، يعني معامله و بيعي که نکات اسلامي در آن مراعات شده است، در مورد تربيت هم بدين منوال است که ما تربيت را از ديدگاه مکاتب مختلف مي توانيم بحث بکنيم ولي گاهي هم هست که تربيت را از نگاه اسلام و طبق موازين اسلام بررسي مي کنيم . ما موضوعات مختلف را مي توانيم در قالبها و قلمروهاي مختلف بحث بکنيم ولي گاهي اين موضوعات را از ديدگاه و منظر اسلام و در قالب ديني بحث مي کنيم و نظر دين را در مورد آن موضوع بررسي مي کنيم.
تربيت به عنوان يک واقعه تاريخي ، وقتي مي خواهد در تاريخ محقق بشود ، بدون هدف و مبنا و محتوا نمي شود ، ما مي خواهيم اين محتوا را عرضه بر علوم و معارف دين بکنيم، آن رفتاري آن که جنبه حکمي پبدا مي کند، مرتبط به حوزه فقه مي شود، آن بعد ارزشي ، مرتبط با حوزه اخلاق است، يک بُعد ...، يعني مبناي تربيت دين چيست و چه هدفهايي را بايد دنبال بکنيم؟ همه اين مباحث در فقه نيست، يعني وقتي مي خواهيم تربيت ، خالص به صورت ديني و اسلامي باشد و تربيت را با همه زوايايش ، هم در مباني و اهداف، هم در روشها بر کلياتي که بر دين و معارف آن عرضه شده است و از دين الهام گرفته است.
پس تربيتي ديني يک فرآيندي است که ما يک واقعيت عيني را منطبق بر ضوابط ديني مي کنيم . تربيت ، ديني يا اسلامي است يعني منطبق بر ضوابط و ارزشهاي ديني است.
يک بار اينگونه معني مي کنيم که تربيت ديني ، يعني اين که تربيت را در اختيار و خدمت دين قرار مي دهيم ولي يک بار هم به اين معناست که تربيت را با همه زوايايش ، عرضه بر دين مي کنيم، وقتي اين فعاليت منطبق بر دين شد ، تربيت اسلامي مي شود. منتهي اين انطباق هميشه معنايش اين نيست که اسلام حدي را الزام کرده است بلکه گاهي انطباقش به عدم مخالفت است.
معانی انطباق تربیت با دین
انطباق دو معني دارد :
ـ يکبار موافقت با آن موضوع
ـ يکبار عدم مخالفت با آن موضوع .
يک بار مقصود ما از تربيت ديني يا اسلامي ، علم و دانش است و يک بار مقصودمان فعالتي و فرآيند واقعي تربيت است. دو تعريف براي تربيت ديني به عنوان دانش و به عنوان يک فعاليت و فرآيند ذکر کرديم و تفاوت اين دو را بيان نموديم .
گفتيم که منظورمان از تربيت ديني يا اسلامي ، فعاليت و فرآيند واقعي تربيت است که موصوف به اسلاميت و دينيت است .
سه تعريف براي تربيت ديني بيان شد که
تربيت به معناي اول به صورت اجمال و اختصار بيان شد که ديني بودن تربيت که متعلق تربيت گرفته بود. تربيت در خدمت دين قرار گرفته است و محتواي تربيت ، دين و انديشه ها و معارف ديني هست منتهي در اين معني ، تربيت ، فقط ناظر به حس خداجويي و پرستش است،
تربيت به معناي دوم، پروراندن شخصيت است بر اساس آنچه که محتواي دين را تشکيل مي دهد، ، تربيت به اين معني، انتقال محتواي ديني و پرورش شخصيت بر اساس آن است. تربيت فرد بر اساس مجموعه محتوايي که در دين هست با استناد به اديان و مذاهب که در اديان متفاوت ، و يا در دين واحد ولي در مذاهب مختلفش ، تربيت به اين معني مختلف است.
تربيت ديني به معناي سوم ، شايد منظورمان اين نباشد که تربيت را در محتواي اسلام جريان بدهيم و فعاليت تربيتي را در خدمت انتقال محتواي دين و معارف و آموزه هاي دين قرار بدهيم ، بلکه تربيت به عنوان فرآيند انساني که در عالم تحقق پيدا مي کند ، را بر انديشه ديني عرضه بکنيم ، با اين عرضه وقتي تربيت را به عنوان يک فرآيند و پديده انساني بر دين عرضه مي کنيم و مي خواهيم ببينيم دين در اين ارکانها و قلمروها چه نکته نظراتي دارد؟ براي توضيح اين معني مي گوييم اين پديده ها و فرآيندهاي انساني ، با قطع نظر از دين و مذهب و اسلام ، يک واقعيتي دارد و در عالم تحقق پيدا مي کند ، زمانيکه بر دين عرضه بشود و اسلام نسبت به اين پديده چه نظري دارد ؟
يکي از پديده هاي انساني ، معاملات است ، معاملات يکي از پديده هاي انساني است که در خارج محقق مي شود ـ پديده انساني ، امور طبيعي و اختياري است که انسان اين امور را با قصد خودش محقق مي کند ـ معاملات هم اقسامي دارد و هر معامله اي قوامش به طرفينش است. ـ اگر اين پديده ها و معاملات را بر دين عرضه بکنيم . اگر دين از اول دامنه محدود و بسته اي داشته باشد، تبعا نسبت به اين پديده ها سکوت مي کند و نظر دادن دين در مورد اين پديده ها در اين صورت بي معني مي شود يعني اگر دين بگويد موضوع معاملات و عقود و يا ازدواج و طلاق و ... هستند و وقتي اينها را بر دين عرضه بکنيم ، اگر سکوت مطلق از طرف دين در مورد اين پديده ها صورت بگيرد ، اسلامي شدن اين پديده ها ، بي معني مي شود ، اما اگر اين پديده ها را بر دين عرضه بکنيم و ببينيم دين در اين موارد سکوت مطلق ندارد ، يا در همه مواردش سخن گفته است و يا در بعضي قلمروها سخن گفته و در برخي سخن نگتفه است يا اين که در پاره اي از اين موارد سخن تغيير دارد و در پاره اي تأييد کرده است . اگر اين فعاليت ديني منطبق بر اين ضوابط شد اختصاص به دينيت و اسلاميت را مي توان پيدا کرد .
در تحقق اين پديده ها و فرآيندها، گاهي بين27:30 امضائي بودن حکم و واقعيت، و تأسيسي بودن آن خلط مي شود ، وقتي مي بينيم شارع کاري را کرده ، معنايش اين نيست که به دنبال عقلاء و به تبع آنها ، قبول کرده و عمل کرده است ، بلکه از موضع تشريعي دارد امضاء مي کند . ممکن است بگوييم احکام ... و ارشادي دين ، اينگونه نيست و کار عقلاء را تأييد مي کند، ولي در احکام امضائي که اينها ارشادي نيست ، از موضع ديني کاري را امضاء مي کند .
بنابراين احکام تأسيسي و امضائي، دو نوع از احکام مولوي هستند و حکم مولوي تقسيم به تأسيسي و امضائي مي شود که هر دو در مقابل حکم ارشادي است.
انواع اظهار نظر اسلام در مورد پديده هايي كه به آن عرضه مي شود (بحث هاي بنيادي و هنجاري)
مطلب دوم :
نوع گويايي و اظهار نظري که اسلام درباره اين پديده و فرآيند دارد ، انواع و اقسامي دارد .
ـ فعاليت هاي انساني مي تواند در درون اين فعاليت ، مبتني بر دو بحث باشد :
ـ بحث بنيادي و نظري
ـ بحث هنجاري
فعاليت و پديده انساني، يک پديده آگاهانه است که نيازمند مقدمات نظري است و چون منظورمان از اين پديده ها، پديده هاي اختياري است و امور اختياري مسبوق به مقدمات نظري است و از مبادي بنيادي بهره مي گيرد . ـ چون موضوع بحث ما ، عرضه کردن يک فعاليت و پديده بر دين است ـ اين فعاليت ارادي ، به دليل ارادي بودن ، مسبوق به مقدماتي است که ريشه در بنيادهاي نظري دارد. وقتي اين فعاليت مي خواهد محقق بشود ، مبتني بر ديدگاه هاي نظري و بنيادي است ، يعني بر اساس يک واقعياتي آن را ترجيح داديم و با اتخاذ هدفي ، آن را در بيرون محقق کرديم.
بنابراين هميشه افعال ارادي و اختياري ، مسبوق به مقدمات نظري است که آن مقدمات نظري، به هنجارها گِرِه مي خورد .
با اين مقدمات ذکر شده، وقتي پديده هاي انساني را بررسي مي کنيم ، مي بينيم فقط بحثِ بايد و نبايدي محض نيست که ريشه در مباني و بنيادها و تفکرات ديني است وقتي اين تفکرات را بر دين عرضه بکنيم ، از يک جهت، چون اين مقدمات مبتني بر بنيادهاي نظري است ، به لحاظ پايه ها و بنيادهايش مي توان بر دين عرضه کرد، از يک جهت به لحاظ خود او ، يعني ترکيب هنجاري آن ، تغيير مي کند يا نمي کند ، از اين لحاظ هم مي شود ملاحظه کرد.
فعاليت يک بار به لحاظ مقدماتش بر دين عرضه مي شود و يک بار خود آن فعاليت را بررسي مي کنيم. يعني فعاليت مديريتي از يک جهت فرآيند مبتني بر سازه هاي فکري است يعني جامعه يک مباني اي را پذيرفته است ،
مثلا وقتي ازدواج را بر دين عرضه بکنيم مي بينيم سازه هاي فکري و ديدگاه هايي که بحث ازدواج و نوع نگرش به ازدواج و .. بحث مي شود و يک بار مي بينيم خود ازدواج چگونه محقق مي شود ؟ وقتي خود اين موضوع را بر دين عرضه مي کنيم دين يک سازه هاي فکري دارد که در مورد ازدواج سخن مي گويد ، بعد وارد هنجارها مي شويم که در آنجا هم مي بينيم که ازدواج مثلا دو نوع است و اين انواع را بر دين عرضه مي کنيم.
مثال ديگر: فعاليت مديريتي را بر دين عرضه مي کنيم. مديريت يک سازه هاي فکري دارد وقتي اينها را بر دين عرضه مي کنيم و نظر دين را جويا مي شويم، و يک بار خود فعاليت مديريت را به عنوان يک هنجار بر دين عرضه مي کنيم .
بنابراين فعاليت هاي اختياري انسان را از دو لحاظ مي توانيم بررسي بکنيم :
ـ اين که فعالتيهاي اختياري ، مبتني بر بنيادهاي نظري و سازه هاي فکري استوار است و ما مي توانيم اين پايه ها و بنيادها را بر دين عرضه بکنيم . (اظهار نظر بنيادي دين در مورد فعاليت اختياري)
ـ در قلمروفعاليت ديني است . مثل اين که در مقام مديريت ، عدالت در انتخاب کارکنان چگونه اعمال مي شود؟ و ... .
با توجه به اين دو بحث ، مصاديق اسلامي مشخص مي شود و يا مباني اسلامي موضوعات مختلف روشن مي شود مثل مديريت اسلامي، معاملات اسلامي و يا ازدواج اسلامي و يا مباني مديريت اسلامي ، مباني ازدواج اسلامي و مباني خريد و فروش اسلامي و ... .
در عالم تربيت ديني، فعاليتي که از يک فرد، براي تربيت يک شخص صورت مي گيرد، اين فعالتي انساني که يک امر اختياري است، يک مباني بنيادي و نظري دارد و يک بحث توصيه هاست که بحث هنجاريست. يک بار قلمروها و مباني را ذکر مي کنيم و بيان مي کنيم که اسلام در اين باب چه نظرياتي دارد؟، يک بار فعاليت تربيتي را تفکيک مي کنيم که اينجا بحث به روشها و هنجارها برمي گردد.
در اينجا ما حُسن و قبح داريم ولي در فقه ثواب و عقاب داريم. که بعداً بيشتر در اين مورد بايد بحث بشود.