نماز جمعه شهرستان

خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[2]

عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

همهٔ شما و خودم را به تقوای الهی دعوت می‌کنم. امیدواریم خداوند همهٔ ما را در این ماه، عمل به بندگی موفق بدارد.

شهادت امام علی (ع)

ایام شهادت مولی‌الموحدین حضرت علی (ع) را به همهٔ شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت عرض می‌کنم.

دیدگاه امام علی (ع) درباره مردم کوفه

مطالبی را پیرامون روانشناسی و جامعه‌شناسی مردم کوفه از دیدگاه امام علی (ع) بیان می‌نمایم. مطالبی که بینش تاریخی و اسلامی ما را نسبت به آن حضرت افزایش می‌دهد و هم می‌تواند الهام‌بخش باشد. می‌دانیم که بعد از یک انحراف ممتد تاریخی که بعد از رحلت رسول خدا (ص) درروند تاریخ اسلام پدید آمد، مردم باتجربه‌ای که از حکومت انحرافی به دست آورده بودند، باکمال رغبت و شوق بازگشتی به حکومت علی (ع) پیدا کردند، با اصرار بیشتر مردم و جامعه‌ای که از انحرافات به‌خصوص در مسائل مالی در زمان خلیفهٔ سوم به وجود آمده بود، به ستوه آمده بودند. به اهل‌بیت (ع) پناه آوردند و با امام علی (ع) بیعت نمودند. این بیعت نویددهندهٔ یک تحول بزرگ اخلاقی، معنوی و اجتماعی در جامعهٔ انحراف زدهٔ آن روز بود. بیعت با حضرت علی (ع) روزنهٔ امید را در دل مردم روشن ساخت که بار دیگر جامعه به جایگاه اصلی اسلام بازگردد. اما علی‌رغم امیدی که در بین مردم پدید آمد، دیری نپایید و به شکست منجر شد و رهبری مانند علی (ع) که نمونهٔ تاریخ و کم‌نظیر دوران و در عدالت همتایی نداشت، حکومت ایشان را با شکست مواجهه ساختند. همین حکومت از یک منظر دیگر یک تجربهٔ ارزشمند تاریخی بود.

ویژگی‌های حضرت علی (ع)

 از ویژگی‌های ممتاز حضرت علی (ع) این بود که همهٔ دشمنان با همهٔ دشمنی که داشتند مقامات حضرت را قبول داشتند. روزی بعد از حکومت معاویه مردی از همدان به درگاه سلطنتی معاویه وارد شد درحالی‌که معاویه نشسته بود، عمر بن عاص وزیر حیله‌گر معاویه، در قصر معاویه، حضرت علی (ع) را مذمت می‌کرد و مقام والای آن حضرت را مورد نکوهش قرار داده بود. مرد همدانی به عمر بن عاص این‌طور گفت:پیامبر گرامی حضرت محمد بن عبدالله (ص) در شأن علی فرموده‌اند: «من کنت مولاه فعلی مولاه»[3] شما چرا حضرت علی (ع) را نکوهش می‌کنید، از عمر بن عاص در پیشگاه معاویه سؤال می‌کند: بزرگان ما و نسل پیشین ما از زبان رسول خدا نقل کرد، این را قبول دارید یا نه؟ این‌یک نمونه از هزاران نمونه‌ای است که دشمن‌ترین دشمنان به مقام علی (ع) اعتراف می‌کند. قرائن تاریخی نشان‌دهندهٔ این موضوع است که معاویه و عمر بن عاص پایه همۀاختلافات و هر سه جنگ زمان حضرت علی (ع) به معاویه برمی‌گردد. در جنگ جمل و نهروان بااینکه مستقیم معاویه در کار نبود ولی غیرمستقیم توطئه و تحریک معاویه بود. در جنگ صفین هم معاویه و عمر بن عاص مستقیم مقابل حضرت علی (ع) قرار گرفت. عمر بن عاص در جواب مرد ایرانی می‌گوید: «لیس احد من صحابه رسول‌الله «ص» له مناقب مثل مناقب علی»[4] هیچ‌کسی در میان اصحاب پیامبر (ص) مانند حضرت علی (ع) دارای فضیلت و منقبت نبود و به تعبیرهای دیگر علی (ع) در میان اصحاب مانند خورشید بود. اگر دیگر اصحاب پیامبر (ص) ماه و ستاره بودند، نور علم و ایمان حضرت علی (ع) مانند خورشید در جمع مسلمانان می‌درخشید. روزی عمر بن عبدالعزیز خلیفه‌ای که تا حدی با خلفای دیگر تفاوت داشت و تا حدی رعایت حریم خاندان رسالت را می‌کرد در زمان خلافت پدرش این‌گونه سخن می‌گوید: روزی به پدرم (عبدالعزیز) گفتم؛ هنگامی‌که من نام تو را می‌بینم وقتی به نام علی (ع) می‌رسی احساس می‌کنم زبان و چهره‌ات تغییر می‌کند. رسماً از زمان معاویه و در مساجد، حضرت علی (ع) را نفرین می‌کردند. از پدرش سؤال می‌کند، وقتی تو به نفرین علی (ع) می‌رسی دست‌وپایت می‌لرزد، رنگت تغییر می‌کند، علت آن چیست؟ پدرم جواب من را این‌گونه داد: اگر مردم از شخصیت درخشان و برجستهٔ علی آگاه شوند، اگر پرده‌های ظلم و ستمی که دشمنان بر چهرهٔ نورانی حضرت علی (ع) کشیدند، کنار برود، هیچ‌کدام از مردم از من به‌عنوان خلیفهٔ اموی اطاعت نخواهند کرد. اعتراف‌های معاویه، عایشه، طلحه و زبیر، سایر خلفای بنی‌امیه و خلفای بعدی بنی‌عباس که در طول چند قرن عرصهٔ خلافت را غصب کرده بودند، همه نمایانگر مقام والای مولایمان حضرت علی (ع) است. بنابراین ما برای شناخت حضرت علی (ع) لازم نیست به کتاب‌های شیعه مراجعه کنیم، کافی است به کلام منصفانه سرسخت‌ترین دشمنان علی (ع) مراجعه نماییم، چهرهٔ علی (ع) را پاک و نورانی مشاهده می‌کنیم. چهرهٔ امام عادل و عالم و هوشیاری که همه در برابر او احساس عجز می‌کردند. علی (ع) تجسم همهٔ آرمان‌های بلند و والای الهی بود و حتی در قرن ما بزرگان و متفکرانی که به ساحت قدس و مقام علی (ع) اندیشیده‌اند، جز اعتراف به عظمت و بزرگی، سخن دیگری نگفته‌اند. گاهی از روی اغراض اشکالاتی گرفته‌اند اما اینان هنگامی‌که پرده‌های لجاج و عنادشان کنار رفته در پروندهٔ علی (ع) نقطهٔ تاریکی نمی‌بینند. آری حضرت علی (ع) این‌گونه بود، مولایی که ما در شوق و مظلومیتش می‌گرییم. کوفه پایگاه شیعیان و محبان اهل‌بیت بود و به دلیل موقعیت مهم سیاسی و اقتصادی کوفه حضرت علی (ع) مقرّ حکومتش را در کوفه قرارداد و چند صباحی در آغاز بازگشت مردم به خلافت علی و مراجعت مردم به خانهٔ وحی، امیدهای زدودن انحرافات پدید آمد. اما باکمال تأسف بعد از گذشت چند سال از خلافت علی (ع)، جامعه مجدد به انحرافات دچار شد.

دیدگاه امام علی (ع) درباره مردم کوفه

ابتدا گرچه امیدهایی پدید آمده بود، اما حضرت علی (ع) بارها انحراف در صفوف مسلمانان را هشدار می‌دادند و مکرر در سخنان خود سختی آینده را گوشزد می‌کردند. در ابتدای اینکه مردم به خانهٔ علی (ع) آمدند و با حضرت علی (ع) بیعت نمودند، امیرالمؤمنین در خطبهٔ 92 نهج‌البلاغه چنین فرمود:«دَعُونِی وَ اِلْتَمِسُوا غَیرِی فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ لاَ تَقُومُ لَهُ اَلْقُلُوبُ وَ لاَ تَثْبُتُ عَلَیهِ اَلْعُقُولُ» مرا رها کنید، شما آمادگی برای بیعت با من ندارید، علی‌رغم اینکه از فساد موجود در حکومت در خلفا، احساس شرم و خجلت می‌کنید و به من پناه آورده‌اید، لکن پیش‌بینی من این است، که این دوام نمی‌آورد. مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید، ما در رویاروی داستان و فتنه‌ای قرار گرفتیم که رنگ‌ها و توضیحات گوناگونی برمی‌تابد، فتنه‌هایی که قلب‌های شما در برابر آن‌ها صلابت ندارد و اندیشه‌های شما در برابر تحلیل آن عاجزند. این سخنان پیش‌بینی نخست حضرت قبل از بیعتشان است. «إِنَّ الْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَکرَتْ»[5]ابرهای فتنه و فساد آفاق را تاریک خواهد کرد و راه‌ها را بر رهروان مخفی خواهد نمود و اندکی بعد از ایام خلافتشان، در نهج‌البلاغه خطبهٔ 97 می‌فرمایند: «أَمَا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِکْتُمْ قَلِیلًا وَ لَبَکَیْتُمْ»[6] من پیش‌بینی می‌کنم که این قوم (معاویه و سپاه شام) بر شما کانون کوفه پیروز خواهند شد. «لَیسَ لِأَنَّهُمْ أَوْلَی بِالْحَقِّ مِنْکمْ»[7]. این پیروزی معاویه سپاه شام و بر سپاه اهل‌بیت و کوفه به دلیل حق بودن آن‌ها نیست، علت دیگری دارد«و لکن لاسراعهم الی باطل صاحبهم و ابطائکم عن حقی»[8]. بلکه فقط به این دلیل که آن قوم معاندو مخالف با خط اصیل اسلام دررفتن به‌سوی باطل بر یکدیگر سبقت می‌گیرند. اصحاب معاویه و شام دررفتن به سمت باطل از هم سبقت می‌گیرند، اما شما پیروان من در حقی که خدا بر من سپرده است و شما با بیعتی که انجام داده‌اید آن را پذیرفته‌اید، سستی و کاهلی می‌ورزید. و بعد باکمال سوزوگداز می‌فرماید:«وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ اَلْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیتِی»[9] معمولاً سنت تاریخ به این است که حاکمان ظالم‌اند و از قدرت سوء استفاده می کننند و فریب قدرت را می‌خورند و آن را مایهٔ ستم به مردمان قرار می‌دهند معمولاً از ظلم حاکمان در هراس و نگرانی‌اند اما در حکومت من علی، من از ظلم شما مردم می‌ترسم. حکومت حاکم عادلی مانند حضرت علی (ع) که برای مردم حق اعتراض و انتقاد قائل بود، به دشمنان خود در حقی قائل بود که درملأعام بر حضرت خرده بگیرند و در تقسیم بیت‌المال ذره‌ای ظلم و جفا روا نمی‌داشت. «اسْتَنْفَرْتُکمْ لِلْجِهَادِ فَلَمْ تَنْفِرُوا وَأَسْمَعْتُکمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا»[10]چقدر شمارا به جهاد فراخواندم درحالی‌که شما حرکت نکردید. چقدر شمارا نصیحت نمودم و شما نشنیده‌اید.«وَدَعَوْتُکمْ سِرّاً وَجَهْراً فَلَمْ تَسْتَجِیبُوا»[11]این دردهای حضرت است، دردهایی که هرزمان ممکن است تکرار شود، چقدر شما در آشکار و نهان به سوی خدا و عدل و ... فراخواندم اما نپذیرفتید «وَنَصَحْتُ لَکمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا»[12]هنوز سخن من به پایان نرسیده بود که شما متفرق شدید. «فما آتی علی آخر قولی حتی اراکم متفرقین ایادی سبا»[13]این سخنان پیش‌بینی‌های حضرت علی (ع) است که می‌فرماید.

دیدگاه روانشناسی مردم کوفه از منظر حضرت علی (ع)

1.    اختلافی که بعد از مدتی از خلافت رسیدن حضرت در صفوف مسلمانان پدید آمده بود. نشانه‌های اختلاف و تفرقه در مردم کوفه در مدت کوتاهی پدید آمد. چندین مرتبه حضرت علی (ع) از اختلاف مردم می‌نالد. در خطبه 34 حضرت می‌فرماید: «مَا أَنْتُمْ إِلَّا کإِبِلٍ ضَلَّ رُعَاتُهَا»[14]شما مردم مانند گله شتری هستید که چوپان آن ازدست‌رفته است گله بی‌صاحب در بیابانی رهاشده‌اید. ریسمان وحدتی شمارا به هم نزدیک نمی‌کند. و درجایی دیگر حضرت می‌فرماید: و ثیاب المتدعایه کل ما حیصد. در خطبه 69 حضرت می‌فرماید «فَکلَّمَا جُمِعَتْ مِنْ جَانِبٍ انْتَشَرَتْ مِن آخَرَ»[15]شما مانند لباس مندرسی که هرجای دیگری از آن را وصله می‌کنید از جای دیگر پارگی خود را نشان می‌دهد. لباسی که عمر خود را تمام کرده است. شما مردمان زیادی هستید که نخ وحدت الهی در شما نیست. اهل کوفه، مردمی که به اصرار به خانهٔ من داخل شدید و امروز از آزمون موفق بیرون نمی‌آیید. بدانید به خدا قسم من مطمئنم که سپاه شام بر شما غلبه خواهد کرد.«باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم»[16].سپاه فساد شام بر باطل خود مجتمع‌اند و شما پیروان حق در حقتان متفرقید «معصیتکم امامکم فی الحق»[17].این جملات، دردهای حضرت است که باید برای آن گریست. این روانشناسی ضعیف و سست عنصری مردم کوفه که علی را به شکست کشاند و برای ما این درس را باقی نهاد که شما برحقتان جمع نیستید در حالی که آن‌ها بر باطلشان جمع‌اند، شما امام حقتان را نافرمانی می‌کنید در حالی که آن‌ها امام باطلشان را فرمان‌بری می‌کنند.«و بادائهم الامانة الی صاحبهم و خیانتکم»[18]آن‌ها امانتشان را به سرمنزل می‌رسانند، شما در امانت خیانت می‌کنید، امانت علی (ع) دو امانت بود، هم امانت خدا، که فرمان رسول خدا (ص) بر امامت علی (ع) بود و هم بیعت مردم با علی (ع) بود. بیعتی که در تاریخ اسلام سابقه نداشت، بیعتی که حضرت علی (ع) می‌فرماید: آن‌قدر به خانهٔ من هجوم آوردند که نزدیک بود حسن و حسین (ع) زیر پای مردمان له شوند. توان مقاومت را از من گرفتید. اما امروز امانت خدا، وصیت رسول خدا (ص) و امانت خودتان که بیعتتان بود، شما مردم کوفه به این امانات خیانت کردید. در خطبهٔ 27 حضرت می‌فرماید: «و اللّه یمیت القلب و یجلب الهمّ من اجتماع هؤلاء علی باطلهم، و تفرّقکم عن حقّکم»[19]به خدا قسم دل را می‌میراند، غم‌های عالم را جلوی چشمانم مجسم می‌کند، وقتی‌که به شما نگاه می‌کنم می‌بینم که در حقتان پراکنده‌اید و آنان بر باطلشان مجتمع. در خطبهٔ 29 حضرت باز می‌فرماید: «أیها الناسالمجتمعة أبدانهم، المختلفة أهواؤهم»[20]مردمی که جسم شما، جمع است اما جان شما پراکنده است.«کلامکمیوهی الصم الصلاب، و فعلکم یطمع فیکم الاعداء»[21]سخن مذلت آفرین شما دلسردکنندهٔ شما، کوه‌های استوار را از هم می‌پاشد و کار شما دشمن را بر شما به طمع می‌اندازد.

2.    عامل دوم، سستی بود که در ارکان جامعهٔ کوفه پدید آمده بود، توطئه‌های معاویه وسستی درون کوفه، فضا را تاریک کرده بود. حضرت علی (ع) قبل از این‌که به سراغ معاویه برود نالهٔ او از درون صفوف مردم کوفه بود. اولین عامل که در چندین جای نهج‌البلاغه حضرت بیان می‌دارد، پراکندگی، دل‌های دور از هم، دور شدن از ریسمان وحدت الهی و سستی ایمان و اعتقاد در صفوف مردم کوفه بود. «أَلَا وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکمْ إِلَی قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَیلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَکمُ اغْزُوهُمْ»[22]چقدر شمارا به جهاد، وحدت و یکپارچگی فراخواندم، توطئه دشمن را بر شما برشمردم اما «فتواکلتم و تخازلتم حتی شنت علیکم الغارات» سستیبه خرج دادید، تا آن هنگام که حمله‌ها بر شما شد و از هر سو دشمن بر شما هجوم آورد و وطن شمارا تملک کردند. من شمارا به حفظ افتخارات و سربلندی ایمانی و اعتقادی فراخواندم. شمارا به دفاع و حفظ کیان جامعه فراخواندم اما سستی به خرجی دادید، و در ادامه می‌فرماید: «یا أشباه الرجال ولا رجال»[23]شما به‌ظاهر مرد هستید اما نامردانی بیش نیستید.«حُلوم الأطفال، وعقول رَبَّات الحِجال»[24]. شما در خواب‌های بچه‌گانه به سر می‌برید و از تحلیل درستی از دشمن و هجوم‌های دشمن غافلید.«لَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَرَکمْ وَ لَمْ أَعْرِفْکمْ»[25]مشتاقان علی (ع) امروز این دردها ممکن است تکرار شود. به خدا قسم دوست داشتم که هرگز شمارا نبینم. این گفته‌ها، از زبان مردی خارج می‌شود که مانند کوه استوار بود و این مردم کاری کردند که آن مرد بزرگ این‌گونه احساس عجز کند. «قاتلکم اللّه لقد ملئتم قلبی قیحا»[26]خدا شمارا بکشد، مردم کوفه کاری با حضرت علی (ع) می‌کند که این‌گونه لعن و نفرین می‌کند. حضرت علی (ع) مردی است که به قاتل خود در مسجد پناه می‌دهد، مردم چه با آن قلب نورانی کردند که این سخنان از زبان حضرت علی (ع) بیرون می‌شود. به خدا قسم دلم را پر از چرک کردید. سینه‌ام را پر از کینه کردید. تا جایی که دشمن گفت علی (ع) مرد شجاعی است ولی آگاه به جنگ نیست نه این‌گونه نیست. به خدا قسم من در کوچکی وارد جنگ شدم، «لقد نهضت فی‌ها و ما بلغت العشرین»[27]من شمشیر به دست گرفتم و پا به عرصه‌های جنگ و کارزار اسلام گذاردم، زمانی که بیست سال نداشتم، من و ترس کجا. من آگاه و آشنای با فنون جنگی اما مواجه با مردمان سست و متخاصم هستم. در خطبهٔ 34 می‌فرماید: «اذا دعوتکم الی جهاد عدوکم دارت اعینکم، کانکم من الموت فی غمره»[28]وقتی شمارا به جنگ و مقاومت در برابر دشمن فراخواندم. اعلان بسیج عمومی دادم، مانند محتضر شدید، آن‌چنان ترس در جان شما ریشه دوانده است که چشمتان از قدرت شما بیرون می‌رود. گویا در حال احتضار قرار گرفتید. تفرق، سستی در ایمان و ترس و زبونی که در جامعه شیوع پیداکرده بود. در کوفه مردمان خوب وجود داشت اما جوّ جامعه به دلیل عواملی که ذکر شد، روح اجتماعی آمادهٔ پذیرش ذلّت شد و نتیجتاً شما استقامت خودتان را از دست داده‌اید و تا پایان کار استوار نماندید. حضرت در خطبهٔ 71 می‌فرماید:«یا أَهْلَ اَلْعِرَاقِ فَإِنَّمَا أَنْتُمْ کالْمَرْأَةِ اَلْحَامِلِ حَمَلَتْ فَلَمَّا أَتَمَّتْ أَمْلَصَتْ وَ مَاتَ قیم‌ها»[29]شما مانند زنی هستید که نه ماه دشواری حمل را تحمل کرد اما در روزهای آخر، فرزندش را سقط کرد و شوهرش را از دست داد. شمابه طور صحیح انحراف اجتماعی را تشخیص داده‌اید ولی نزدیک پیروزی از من جدا شدید. همان‌طور که در جنگ صفین حضرت علی (ع) در آستانهٔ پیروزی مواجه با مردمانی شد که پیشانی‌شان از سجده پینه‌بسته بود اما از درک حقایق عاجز بودند. ادعای تقدس داشتند و از همراهی با ولایت و امامت کنار کشیدند. این دردی بود که حضرت متعدد به آن اشاره می‌کند. غفلت شما عامل دیگری است که دشمن را نمی‌شناسید، نمی‌فهمید که چه فریب‌ها و توطئه‌ها کشیده شده است. این غفلت شمارا به این روز کشانده است. «تکادون ولا تکیدون»[30]نقشه‌ها برای شما می‌کشند ولی شما غافلید. آن‌ها مقصر نیستند، تقصیر به دل‌وجان شما برمی‌گردد که خودتان استوار نیستید. عقل و آگاهی درست سیاسی و اجتماعی ندارید. «لا ینام عنکم و انتم فی غفله ساهون»[31]شما مردمی هستید که دشمن، شمارا تحت نظارت قرار داده، آن‌ها در کنترل شما آگاه‌اند ولی شما در غفلت‌ها و سهوها غوطه ورید و ای بدترین مشکلی است که در جامعه ای رخ می‌دهد. جامعه ای که ارکان اعتقادی در آن سست شده است و تفرقه در صفوف آن ریشه دوانده است. سستی‌ها پدید آمده و استقامت رخت بربسته است غفلت جامعه را فراگرفته است. این عوامل به دلیل ضعف‌های ایمانی و سستی‌ها، پایهٔ همهٔ حوادث اجتماعی روحیات افرادی هست که در کنار هم تولید پیروزی یا شکست می‌کند. پایهٔ پیشرفت و اعتلای هر جامعه درروان و روح جامعه قرار دارد. اگر یک نسل ایمانی، آگاه سست نباشد، شاهد پیروزی‌های متعددی خواهد بود. اما اگر این‌چنین نبود، با بودن امامی همچون حضرت علی (ع) سودی نمی‌کند و شکست می‌خورد. غفلت‌ها و سستی‌ها و ... بدترین خسرانی بود که اهل کوفه تجربه کردند. علی (ع) را قدر ندانستند و نشناختند. حضرت می‌فرماید: امروز خواهد گذشت ولی «وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیکمْ فِتْنَةُ بَنِی أُمَیةَ فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْیاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا»[32]روزها خواهد گذشت اما فتنهٔ بنی‌امیه برای شما درس‌های بزرگی خواهد داد. امروز غفلت و سستی و ... شمارا از بین برد اما در انتظار فتنهٔ کور کمرشکن بنی‌امیه باشید. می‌دانیم که بنی‌امیه چندین قرن بدترین استبدادها را به مردم عراق روا داشتند «وَ ایمُ اللَّهِ لَتَجِدُنَّ بَنِی أُمَیةَ لَکمْ أَرْبَابَ سُوءٍ بَعْدِی»[33]. بعد از من خواهید دید که حاکمان ستم‌پیشه که برای مردم ارزشی قائل نیستند بر شما مسلط می‌شوند. علی (ع) که به دشمن خودش در مسجد خود اذن اشکال می‌دهد و امیرالمؤمنین منطقی جوابش را می‌دهد علی (ع) که برای محروم و یتیم شما جان می‌داد، او را نپذیرفتید در انتظار معاویه و حجاج و خلیفه‌های بنی‌امیه باشید که روزگار را بر نسل‌های آینده شما حاکم می‌کند. حکمیت دل‌خراشی که بر علی (ع) تحمیل شد درد بزرگ تاریخ بشریت است. حضرت می‌فرماید «اما بعد، فان معصیه الناصح الشفیق العالم المجرب تورث الحسره»[34]از من دلسوزی را نپذیرفتید و این عمل حسرت را برای شما به ارمغان می‌آورد. سخنان الهام‌بخش را از من نشنیدید و پشیمان می‌شوید. «بمن لا یطیع اذا امرت و لا یجیب اذا دعوت»[35]. کسانی که سخن مرا نمی‌شوند و فریاد استغاثه مرا جواب نمی‌دهند، «أما إنّکُم سَتَلْقَونَ بَعدی ذُلاً شاملاً و سَیْفا قاطِعا»[36].بدانید که به‌زودی یک ذلت همه شمارا فرا خواهد گرفت شمشیر برانی پشت سر شما خواهد آمد که بر شما رحم نمی‌کند. استبدادی در حاکمان شما پدید می‌آید که به‌صورت یک سنت در میان شما باقی خواهد ماند. چند قرن بنی‌امیه و بنی‌عباس با شما برخورد ظالمانه خواهد کرد. راه نجات شما در این بود که به راه زلال وحی بازگردید. مبنای رسالت و امامت و ولایت را پایهٔ رفتار اجتماعی خودتان قرار بدهید. سپاه ترس و نومیدی را از خود دور کنید و دنبال علی (ع) حرکت کنید اگر چنین نکنید. در ایام شهادت مولا و روز قدس که روز افتخار عالم اسلام باشد از سخنان حضرت علی (ع) چه می‌فهمیم. اگر عواملی که در مردمان کوفه بود و موجب شکست آنان شد در نسل جوان امروز باشد باید شاهد فتنه‌های گوناگونی باشیم. اما با شناخت زمان و وحدت و با اندیشهٔ روشن حرکت کردید، آیندهٔ روشن خواهید داشت.

ذکر مصیبت

«السلام علیک یا امیرالمؤمنین یا علی بن ابی طالب، سلام و درود خدا بر تو.»

روای (اشعث بن قیس) نقل می‌کند، از روز اولی که علی (ع) به کوفه آمد، خطبه‌ای از حضرت نشنیدم، خطبه‌ای را حضرت به خودش خطاب می‌کند که علی هر وقت پایهٔ خطبه تو نشستم، و خطبهٔ شمارا شنیدم به خدا قسم من شایسته‌ترین شما به خلافت و زعامت و امامت هستم «ما زلت مظلوما منذ قبض الله نبیه»[37]به خدا قسم از روزی که رسول خدا (ص) از میانم رفت من مظلوم بودم. قربان مظلومیتت علی (ع). ای کسی که تو خود برای خود روضه خواندی، سلام خدا بر تو. درود خدا بر آن قلب نازنین که مهد رسالت و امامت بود اما آن‌طور نابخردانه با آن رفتار کردند، علی (ع) لحظهٔ شهادت برایش دشوار نبود. هم به دلیل آن دید عرفانی و لقاءالله و هم به دلیل گذشتهٔ پر از درد. فدای مظلومیت مولایمان شویم که از هر دو نظر حضرت علی (ع) آرام گرفت. حضرت علی (ع) در محراب عبادت گویا دورهٔ غم‌ها و پیمان شکنی‌ها در جلوی چشمان حضرت مجسم می‌شود ازاین‌جهت است که وقتی شمشیر بر فرق مبارکش فرود می‌آید صدا می‌زند «فزت و رب الکعبه» به خدای کعبه که آزاد شدم. سلام و درود خدا بر تو باد.

«و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون»

خدایا تو را به مقام علی (ع) قسم می‌دهیم ما را عاشق و محب علی (ع) قرار بده!

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

[2]سوره الحشر/18

[3]روضة الصفا - ج 1 ص:173

[4]شرح نهج البلاغه محمد تقی شوشتری خطبه ۱۸۸

[5]نهج البلاغه، خطبهٔ92

[6]نهج البلاغه / خطبه 97

[7]نهج البلاغه/ خطبه 96

[8]نهج البلاغه/ خطبه 97

[9]نهج البلاغه /خطبه 197

[10]نهج البلاغه/خطبه 97

[11]نهج البلاغه/خطبه 97

[12]نهج البلاغه/خطبه 97

[13]نهج البلاغه/خطبه 97

[14]نهج البلاغه/ خطبه 34

[15]نهج البلاغه/ خطبه 69

[16]نهج البلاغه، خطبه 25.

[17]نهج البلاغه/ خطبه 25

[18]نهج البلاغه/ خطبه 25

[19]نهج البلاغه/خطبه 27

[20]نهج البلاغه / خطبه 29

[21]نهج البلاغه / خطبه 29

[22]نهج البلاغه/ خطبه 27

[23]نهج البلاغه / خطبه 27

[24]نهج البلاغه / خطبه 27

[25]نهج البلاغه / خطبه 27

[26]نهج البلاغه / خطبه 27

[27]نهج البلاغه / خطبه 27

[28]نهج البلاغه /خطبه 34

[29]نهج البلاغه /خطبه 71

[30]نهج البلاغه / خطبه 34

[31]نهج البلاغه / خطبه 34

[32]نهج البلاغه / خطبه 6

[33]نهج البلاغه / خطبه 93

[34]نهج البلاغه / خطبه 35

[35]نهج البلاغه / خطبه 39

[36]نهج البلاغه / خطبه 58

[37]شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 20 ص 283 ش 241


خطبه اول

شهادت امام موسی بن جعفر (ع) را به همه تسلیت عرض می‌کنم. در روزهای آینده مناسبت‌های متعددی وجود دارد. در هفته‌های آینده چند عید بزرگ داریم؛ همچنین دهه‌ی فجر و سالگرد انقلاب است که حرف‌های زیادی وجود دارد؛‌ خطبه‌ای که در چند هفته  پیش گفتم به انقلاب و دهه‌ی فجر ربط دارد.

تهاجم فرهنگی؛ توطئه دشمنان

یکی از نکاتی که کشور ما و  دنیای اسلام با آن مواجه است پدیده تهاجم فرهنگی است. دشمنان  به دنبال این هستند که ما را از عقیده و اعتقادات وباورهای خودمان جدا کنند. همچنین فاد و فحشا را در بین ما رواج بدهند. ما را از اسلام و انقلاب اسلامی دلسرد بکنند. در خطبه‌های پیشین معنای تهاجم فرهنگی  را عرض کردیم و هدف‌های دشمن را از این تهاجم بررسی کردیم. مستکبرین برای این که ما را از بین ببرند؛ چندین قرن است که کار فرهنگی می‌کنند تا مسلمانان را از درون بپوسانند. کشور ما، بیشتر دچار خطر است؛ هر چه از انقلاب می‌گذرد؛ دشمنان می‌بینند که انقلاب تأثیر بیشتری در دنیا دارد؛ در نتیجه آن‌ها نیز به دنبال این هستند که ما را از پای در بیاورند.

دشمن با شیوه‌هایی می‌خواهند ما را از مسیر انقلاب بیرون ببرند و عمده هدف‌گیری آن‌ها نسل جوان است. برای این کار، حساب شده و تجربیات سال‌های قبل را به کار می‌برند. یکی از روش‌های دشمنان، مسئله‌ی فحشا و منکرات است. دشمن هر جا و در هر کجا که خواسته مردم را از مسیر عظمت و بزرگی بیرون ببرد؛ نسل جوان را به طرف منکرات و فحشا بکشاند.

ترویج فحشا، عامل شکست استقلال ملت‌ها

منکرات منظورمان عام است، چه مسائل فحشایی و اعتیاد و .. . است.  به جای اینکه جنگ نظامی انجام بدهند؛ در داخل خود کشور؛ این کار را می‌کنند. گاهی میلیاردها پول سرمایه‌گذاری  کردند تا فحشا را در جایی رواج بدهند و این در تاریخ نیز موجود است. در این صورت نسل جوان و نیروهای اصلی کشور؛ عظمت وبزرگی و اسلام برایشان معنا ندارد و به دنبال عیش و نوش خود هستند.

در کشورهای غربی و اسلامی؛ مسلمانان در مقابل ارزش‌های اسلام با حکومت می‌جنگند مثل حجاب؛ استکبار وقتی این مطلب را می‌بیند کاری می‌کند که در خود مملکت ما ضربه به عفت و حجاب اسلامی بخورد. اگر در اینجا اصول واضح و شعائر اسلام ضربه بخورد؛ روی همه‌ی مسلمانان دنیا اثر گذاشتیم.

درست است که انسان شهوات دارد و اقتضا می‌کند که در این امور عفت نداشته باشد؛ اما این آزادی حیوانی است و نکته‌ای است که استقلال کشور و اسلام را از بین می‌برد. اگر ملتی واقع را ببیند و به دنبال شهوات نباشد؛‌این شعائر اسلامی را باید حفظ کند.

برای مبارزه با فحشا باید از دوران کودکی، در خانواده، مدرسه و ... سرمایه‌گذاری کرد و از آن جلوگیری کرد.

دلسرد کردن مردم از انقلاب حربه دشمنان

از فردا دهه‌ی فجر شروع می‌شود که مصادف با ورود حضرت امام به ایران است. یکی از نکاتی که با این روزها مناسبت دارد؛ تهاجم فرهنگی است. به غیر از شعائر دینی؛ دشمنان به دنبال این هستند که مردم را نسبت به انقلاب دلسرد و از آن جدا کنند.

وظیفه ما این است که روی این قضیه حساب باشیم. دشمنان ما به طور قاطع به دنبال این هستند که ما را از این انقلاب دلسرد و ناامید و بد بین کنند.وظیفه مردم و مسئولین این است که انقلاب را سالم نگاه دارند و از انحرافاتی که در مسیر انقلاب به وجود می‌آیند بایستند. دشمنان می خواهند مردم با تبلیغات مختلف؛‌نسبت به اساس انقلاب و کاری که انقلاب برای کشور کرده است بدبین بکنند. ما برای این که کشورمان را حفظ کنیم؛ علاوه بر حفظ انقلاب واسلام باید معنای تبلیغات و شایعه‌ها را بدانیم.

مهم‌ترین تبلیغات زیر سؤال بردن آثار انقلاب

اصلی‌ترین تبلیغات این است که می‌گویند انقلاب چه کرد؟ رنج مردم در دوران انقلاب و جنگ را بی ثمر و بی‌نتیجه جلوه می‌دهند. ما باید هوشیار باشیم. ملتی مستقل می‌ماند که رشد و آگاهی سیاسی داشته باشد؛‌بداند که انقلاب چه بود و آثار انقلابش چه بوده است.

وقتی که کشور از لحاظ اقتصادی، اداری مشکلاتی را دارد؛ به طور طبیعی مردم می‌گویند که انقلاب فایده‌ای نداشت. این خطرناک‌ترین حمله دشمن است. اگر مردم در این مسئله شک کنند کشور را به سقوط می‌کشاند و در آینده نیز ضربات شدیدی می‌خورد.

دهه‌ی فجر برای آگاهی نسبت به دستاروردهای انقلاب است

دهه‌ی فجر برای این است که آگاه بشویم نسبت به انقلاب، دستاوردها و نتایج حاصل از انقلاب. دشمن با قاطعیت به دنبال این است که ما را از گذشته پشیمان کند. می‌خواهد بگوید که شعارهایی بود که تمام شد وهیچ فایده‌ای نداشته است. با قشرهای مختلف با صور مختلفی صحبت می‌کنند که همه را ناامید کنند. مثال‌هایی می‌زنند که من نمونه‌هایی را می‌آورم:

موسیقی در صدا سیما

در مورد سرودهایی که در صدا و سیما داریم. می‌گفتند که قبل از انقلاب روحانیت اعلام می‌کرد که موسیقی حرام است؛ بعد از انقلاب حلال کردید. شاید این چیزها را کوچک بشماریم اما بزرگ است؛ چون می‌گویند که حلال‌ها را حرام کردند و حرام‌ها را حلال کردند. حتی امام نیز روی این قضیه حساس بودند.

بنده وقتی تهاجم فرهنگ را مطرح کردم یکی مسئله فحشا و منکرات بود؛ دیگری مسائلی است که می‌گویند حرام‌ها حلال شد و حلال‌ها حرام شد. در ابتدا شاید چیز ساده‌ای باشد اما باید دید که از نظر روحی و روانی بر مردم اثر می‌گذارد.

در بحث موسیقی، اعلام می‌کنند که روحانیت قبل از انقلاب به حرام بودن موسیقی اعتقاد داشت و الآن حلال می‌دانند. صدا و سیما تمام کارهایش را نمی‌توان گفت درست است. اما عمدتاً چیزی که امام بر آن صحه گذاشتند؛ سرودهایی که الآن وجود دارد. امام حرام کردن موسیقی را به دو علت می دانستند این‌ها نباید خلط بشود. یکی مسئله‌ی غنا است. یعنی صدایی که مشتمل بر آهنگی باشد که طرب وجود دارد. موسیقی یک چیز عام است. و با غنا فرق می‌کند. فتوای تمام علما بر غنا بوده است یعنی صدایی که نوعی آهنگ در آن باشد که مناسب با مجالس لهو ولعب و شهوت است. غنا چه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب حرام است. نکته دیگر این بودکه آن زمان که اعلام کرده بودند که تلویزیون و رادیو را گوش نکنید یک بعد سیاسی داشته است. امام می فرمودند اخبار رادیو و تلویزیون برا کسانی که نمی‌توانستند تحلیل بکنند حرام بوده است؛ حتی داشتن آن‌ها نیز حرام بوده است.

حکومت وقتی تحت صالحان نباشد؛ خیلی از چزهایش حرام است. والا سرودی که مطالب خوبی دارد و ربطی به غنا نداشته باشد؛مشکلی ندارد. آنچیزی که مطلقاً حرام بوده است؛ الآن نیز حرام است. چیزی که به خاطر حکومت باطل حرام است؛ با تغییر حکومت حلال می‌شود.

دشمنان با اعتقاد مردم بازی می‌کنند؛ می گویند که این‌ها به خاطر حکومت اعتقادشان را عوض می‌کنند و حلال را حرام می‌کنند و حرام را حلال.

مسئله مالیات

در روایات داریم، از امام موسی بن جعفر نیز نقل شده است: برای مقابله با حاکم جور، حتی نباید رجوع به قضات حاکمان باطل بکنید؛ حتی اگر حقتان باشد؛ رجوع به قضات حکومت باطل اشکال دارد. مراجعه به حکومت طاغوتی اشکال دارد؛ در بعضی از روایات وجود دارد. این به معنی آن نیست که حکومت صالح، در موقع ضرورت حق نداردکه چیزی برای اداره جامعه بگیرد؛ حکومت باطل این کار را نمی‌تواند بکند.

موضوع عوض می‌شود؛‌اما حکم خداوند عوض نمی‌شود. امام در چندین بیانیه عرض می‌کردند.

خلاصه

برای این دشمنان ما را از مسیر اصلی بیرون ببرند یکی فحشا و منکر را ترویج می‌کنند و دیگری تبلیغاتی می‌کنند که ما را نسبت به دستاوردهای انقلاب بدبین می‌کنند؛ ما را نسبت به اساس انقلاب بدبین می‌کنند.

در زمینه اول، مقابله با فحشا و منکر کنیم. در زمینه دوم امور دینی و سیاسی را درست تشخیص بدهیم که تبلیغات سوء بر ما اثر نگذارد.

بسم الله الرحمن الرحیم* وَ العَصر اِنَّ‌الاِنسانَ لَفی خُسر* الّا الذین آمِنوا و عملوا الصالحات* وَ تَواصعُوا بالحَقِّ و تواصَعُوا بِالصَبر[1]

خطبه دوم

اعوذ بالله سمیع العلیم، من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله رب العالمین بارء الخلائق اجمعین، ثم صلاة و سلام علی سیدنا و نبینا ابالقاسم محمد (ص) وعلی آله الاطیبین الاطهرین لا سیما مولانا و امامنا علی بن ابیطالب (ع) و صل علی صدیقة‌الطاهرة‌فاطمة الزهرا، و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة وعلی علی بن الحسین و علی محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر وعلی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج) حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک .يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ[2] عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوا الله و اطاعت اوامره و اجتناب معاصی و تزودوا فقد نودی فیکم برحیل فان خیر زاد التقوا

همه‌ی خواهران و برادران گرامی را به تقوا، ذکر و یاد خداوند، توجه به عالم غیب و عوالم پس از مرگ، خودسازی و تهذیب نفس دعوت می‌کنم.

مناسبت‌های هفته

شهادت امام موسی بن جعفر، امام هفتم را به همه شما تسلیت عرض می‌کنم؛ همانطور که عرض کردیم در طی دوازده روز آینده؛ اعیاد بزرگی داریم؛ همچون مبعث، تولد امام حسین، حضرت سجاد، حضرت ابالفضل (علیهم السلام) ؛ همچنین ایام دهه‌ی فجر. هر یک از این مناسبت‌ها قابل بحث و صحبت‌ زیادی است. چیزی که در این خطبه عرض می‌کنم تذکرات و یادآوری‌هایی است در مورد انقلاب؛ نکته‌ای را هم در مورد قضایای الجزایر عرض می کنم.

تلاش دشمنان برای کمرنگ جلوه  دادن دستاوردهای انقلاب

دشمنان تلاش می‌کنند که بگویند انقلاب دستاورد چندانی نداشته است. باید انقلاب را شناخت و مردم را شارژ کرد؛ تا به انقلاب و حرکت عظیم خودشان تداوم ببخشند. این مطلب فلسفه دهه‌ی فجر است. مراسمی که بدون آگاهی وشعور وتحلیل همگانی باشد؛ ارزشی ندارد. تمام این تشکیلات برای این است که در دهه‌ی فجر به گذشته انقلاب فکر کند و برای آینده نیرو بگیرد.

یادآوری دهه‌ی فجر به دو دلیل

در مناسبت‌ها؛  دو بعد مهم وجود دارد.

1.مردم؛ همان‌هایی که جنگ و انقلاب را به یاد دارند و درک کردند؛ یادآوری مجدد بکنند وارزیابی تازه‌ای از گذشته‌ی خودشان بکنند.

2. به نسل آینده‌ای که شکل گرفته است؛ تجربیات منتقل بشود.

اگر نسل آینده ما بی خبر از انقلاب باشد؛ خطر بزرگی است. مادرها به بچه‌ها قصه‌ی انقلاب را بگویند. زمانی که قصه‌ی انقلاب را بازگو می‌کنیم، هم بچه‌ها آشنا می‌شوند و هم برای خودمان یک مرور بر خاطرات انقلاب است. دوباره یاد بیاوریم لطف الهی، سختی‌هایی که بر ملت گذشت تا از یوق استکبار جهانی بیرون آمد. بچه‌ها باید بدانند که چه خبرهایی بوده است.

22 بهمن و دهه‌ی  فجر برای این است که تاریخ به بچه‌ها منتقل بشود و برای ما یادآوری بشود. آیندگان باید بدانند که ملت اسلام چه کارهایی انجام داد. سال‌های قبل در مورد دستاوردهای انقلاب بحث می‌کردیم. اما امروز قبل از هر چیز؛ مروری بر مراحل انقلاب،‌خاطرات و موقعیت‌های حساس انقلاب را یادآوری می‌کنم.

خاطرات  و مراحل انقلاب

ما مردمی بودیم که با نقشه‌های دشمنان اسلام و تحت نظام شاهنشاهی و در اختناق بی‌حد و وابستگی بی اندازه زندگی می‌کردیم. ارتش ایران را مستشارهای خارجی می‌گرداندند؛ برای برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و سیاسی؛ دست پروردگان غربی برنامه‌ریزی می‌کردند. تاریخ نشان می‌دهد که دانشگاه، ارتش و تمام نهادهای سیاسی و اجتماعی ایران با نظارت و دخالت مستقیم آمریکا وانگلیس اداره می‌شد. این به آن معنا است که ما آنقدر نادان بودیم که این قدرت فکری برای اداره کشور نداشتیم و یا اینکه ظلم فوقالعاده عظیمی بالای سرمان بوده است که نمی‌گذاشتند مستقل زندگی کنیم.

استقلال، استعداد، کیان ملت ایران زیر سیطره غرب

سرکوب شدن استقلال ملت یکی از بزرگترین توهین‌ها به ملت بود. شخص اول کشور ما طبق نوشته‌های خودشان، در تمام تصمیم‌گیری‌های مهم از آمریکا و سازمان‌ سیا و انگلیس دستور می‌گرفت. این وابستگی یک ذلت عجیبی بود.

ملت ایران، از نظر توانایی و استعداد و هوش چیزی از پیشرفته‌ترین ملت‌های چیزی کم ندارند. تاریخ گذشته ما از نوابغ علم و دانش پر است؛ الخصوص بعد از اسلام نوابغ زیادی را به دنیا عرضه کردیم همچون  بوعلی سینا، خواجه نصیر؛ ذکریای رازی و دانشمندان فراوانی که افتخار دانش بشری هستند. در نتیجه از نظر استعداد و توانایی علمی مشکلی نداشتیم.

ظلم و توطئه و دست‌های پیچیده‌ای کشور ما را عقب نگاه می داشت. حتی در دوران انقلاب؛ در جریان تظاهرات انقلاب؛‌وقتی که شاه می‌خواهد تصمیم کوچکی را در مقابله با مردم می‌خواهد بگیرد؛ باید اجازه از آمریکا بگیرد. حتی زمانی که می‌خواستند یک رشته علمی را در دانشگاه‌ها ایجاد بکنند به آن سوی مرزها چشم امید می‌بستند.

باید با دنیا ارتباط داشت، از نظر علمی نیز باید ترقی کرد؛‌اما وابستگی تا این حد؛ اشتباه است. از نظر دینی و مذهبی، تمام عناصر را آرام آرام از ماگرفته بودند. شعائر مذهبی را از ما گرفته بودند. تاریخی که پیامبر اکرم (ص) بنا گذاشته بود را از ما گرفته بودند. حوزه‌های دینی را در طول تاریخ، محدود و تحت فشار قرار داده بودند. استعدادهای کشور، مذهب، استقلال و آزادی در کشور ما منکوب شده بود. در دنیای پر از ستم آن روز؛‌خداوند لطف کرد که به وسیله‌ی امام بزرگوار وهوشیاری ملت این انقلاب پیدا شد. اگر انقلاب نبود، از استقلال وعظمت دنیایی چیزی نداشتیم؛ همچنین دین و معنویت و آخرت نیز نداشتیم. انقلاب این وضع را متحول کرد. 22 بهمن این وضع را به وضع الهی، معنوی و آزادی و استقلال مبدل کرد.

شکل‌گیری انقلاب

15 خرداد پایه‌گذاری انقلاب بود. بعد از شهادت سید مصطفی خمینی ،فرزند عزیز امام (ره) انقلاب شروع شد. در حالی که دشمنان تصمیم گرفته بودند که ضربه‌های نهایی را به اسلام و کشور ما بزنند، در حالی که تحلیل‌گران غربی می‌گفتند که دوران اسلام در جهان به پایان رسیده است؛ از حوزه قم و نجف ندای اسلام برخواست و فریاد رسای اسلام، دنیای تاریک را روشن کرد.

در روز 19 دی در قم بودم؛ تا 22 بهمن اتفاقاتی که افتاد را نگاه کنیم می‌بینیم که کار الهی بود. مقاله‌ای که علیه امام در روزنامه‌ها نوشتند؛ آن روزها ما هیچ نداشتیم. روزی که یک عده‌ای حزب اللهی از قم به در خانه مراجع رفتند؛ عده‌ی کمی بودند؛ شعله‌های انقلاب را فروزان کردند.

جاده 19 دی به 22 بهمن ختم شد

خاطره غروب 19 دی در قم از ذهن من بین نمی‌رود. با دید ظاهری متوجه می‌شدیم که یک سر و صدای کوچکی انجام شد و دولت سرکوب کرد و تمام شد.خداوند فریادهای کوچک را رسا کرد؛ جمعیت کم را به جمعیت‌های انبوه مبدل کرد؛ اراده و تصمیم به ملت ایران داد. مبادا که فراموش کنیم. در حالیکه دنیا به عظمت انقلاب ما پی می‌برد؛‌مبادا خودمان سست و بی‌رمق بشویم. هیچ کس باور نمی‌کرد 19 دی مبدل به 22 بهمن بشود. اما دست الهی؛ رهبری امام ، هوشیاری مردم، از جان گذشتگی مردم این هدف را به ظهور رساندند.

مردم در  حکومت نظامی، در کنار تانک‌ها و نیروهای مصلح؛ بدون هیچ وحشتی حضور داشتند. این اراده‌ی پولادین ملت را به اینجا کشاند. عظمت اسلام ما را به اینجا رساند. دشمنان نقشه دارند این را از ما بگیرند.می‌خواهند ما را از گذشته دلسرد کنند. ملت ایران جز راه امام، راهی برای عزت و افتخار ندارد.

مبادا فراموش کنیم که در جشن‌های 2500 ساله؛ تمام شعائر دین را زیر سؤال بردند؛ اینکه تاریخ پیامبر گرامی اسلام (ص) را از ما گرفتند. ملت ایران جز اسلام قبول نخواهد کرد. اساس هستی ما را اسلام تشکیل می‌دهد.

تغییرات دشمن در انقلاب تأثیری نگذاشت

حرکتی که در ابتدا کوچک بود به موج انقلاب تبدیل شد؛ در این ایام، نخست‌وزیرهایی را عوض کردند؛ آزادی سیاسی دادند تا روحانیت و رهبری امام را از بین ببرند؛ قادر به جلوگیری از انقلاب نشدند. مردم در آن روزها آگاه شده بودند و می فهمیدند این نقشه‌ها توطئه است. زمانی که آمریکا دید نمی تواند بر این موج فائق بیاید شاه را از ایران بردند و گفتند بختیار را نگاه می‌داریم. بختیار گفت حاضر هستم قم را به عنوان واتیکان به روحانیون بدهم. روحانیت اسلام به دنبال حکومت نبود؛ مردم این نقشه‌ها را می‌فهمیدند. روز به روز نقشه می‌کشیدند و مردم جلوی همه‌ی این نقشه‌ها می‌ایستادند. وقتی که امام وارد بهشت زهرا شد؛ جمعیت کثیری از مردم آمدند ...

ملت ایران در مقابل تانک‌ها وتسهیلات نظامی ایستادند. در روز 22 بهمن؛ احتمال یک قتل عام می‌رفت؛ با یک دستور امام تبدیل به صحنه‌ی عظیم پیروزی انقلاب شد.

این خاطره‌ها باید محفوظ بماند؛ تا عظمت اسلام وراهی را که در پیش گرفتیم را بدانیم.

اسلام مایه عزت ملت ایران

امروز به شایعه‌ها گوش نکنیم. انقلاب ایران بزرگترین تأثیر را در انقلاب معاصر داشت. بعد از جنگ جهانی دوم؛ تأثیر انقلاب بیشتر از همه حوادث بر سیاست دنیا داشته است. ما اسلام را دنیا احیا کردیم؛ ملت ایران، اسلام مظلوم را بار دیگر در صحنه اجتماعی آورد. این ادامه‌ی کاری است که پیامبر با هجرت خود کرد.

اسلام به کشور ما استقلال وعظمت داد واگر به اسلام اعتقاد داشته باشیم باید بگویم که ما پرچمدار اسلام شدیم. ما اسلام را در دنیا به معرکه‌ی سیاسی آوردیم و تاریخ دنیا را عوض کردیم.

وقایع عراق و الجزایر

در این چند ماه اخیر؛ یکی عراق و دیگری الجزایر راه نگاه کنید؛ مردم مصمم به تشکیل نظام اسلامی شدند. اما دشمن‌ها با تجربه‌ای که از ایران دارند و عظمتی که در انقلاب شما می‌بینند نگذاشتند که به نتیجه برسد. البته به یاری خداوند همه آن‌ها به  نتیجه می‌رسد.آنچیزی که امروز در الجزایر اتفاق می‌افتد؛ در دو یا سه سال پیش شروع شده بود؛ الجزایر کشوری است که برای اسلام یک میلیون شهید داد،‌انقلاب الجزایر؛ انقلاب نمونه‌ای است. فرانسوی‌ها را از کشور خودشان بیرون ریختند و مستقل شدند؛‌اما بعد از انقلاب اندیشه‌های غیر اسلامی و سوسیالیستی آمد وجلوی آن عظمت را گرفت. دشمنان از دو سه سال قبل نقشه کشیدند که شاذی بن جدید را بیاورند و آزادی سیاسی به این‌ها بدهند و گروه‌های غیر اسلامی را رشد بدهند و به واسطه‌ی آن‌ها گروه‌های اسلامی را از بین ببرند. مردم الجزایر؛ یعنی مردمی که 13 سال رنج انقلاب اسلامی را دیدند؛ می دانند که انقلاب اسلامی بهای سنگینی را می‌طلبد؛ می‌دانند برای انقلاب اسلامی فداکاری کرد و خون داد؛ محاصره‌ی اقتصادی، جنگ تحمیلی را دیده‌اند و امروز هم می‌بینند که دنیا با ما مخالف است؛ اما در عین حال اسلام را انتخاب کرده‌اند. فریب توطئه‌ها را نریختند و به اسلام رأی دادند.

عراق وقتی به نقطه‌ای رسید که حکومت اسلامی را انتخاب کردند؛ اجازه داد که صدام همه را از بین ببرد. در الجزایر نیز اجازه دادند که مردم را از بین ببرند. آنچیزی که در مصر، الجزایر، سرزمین‌های اشغالی فلسطین، عراق، کشورهای مسلمان نشین شوروی دیده می شود شعاع انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی (ره) است.

این دستاورد بزرگ انقلاب ما است و باید آن را پاسداری بکنیم و مثل اول انقلاب با همان شور و حماسه؛ بدانیم که ما سرباز اسلام هستیم. موقعیت خودمان را به مثابه سربازان اسلام بدانیم.

دعا

خداوندا دل‌های ما را به نور ایمان منور بفرما! ما را از سربازان واقعی انقلاب اسلامی قرار بده! خداوندا دل‌های ما را به سوی خودت متوجه بفرما! خدایا انقلاب ما را در پناه خودت محافظت بفرما! سلام‌های خالصانه ما را به مولا حضرت ولی عصر(عج) ابلاغ بفرما

بسم الله الرحمن الرحیم. قُلْ هُوَ‌اللهُ اَحد* اللهُ الصَمَد* لمْ یَلِد وَ لَمْ یُولَد وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفواً اَحَد

 


[1]سوره نصر

[2]توبه ، آیه 119


خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[2]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

همهٔ شما خواهران و برادران گرامی را به تقوای خداوند و توجه به نعمت‌های الهی سفارش و دعوت می‌کنم.

اهمیت نماز

مهم‌ترین عبادت‌هایی که در قرآن تأکید زیادی روی آن شده، نماز است.

ازنظر فقهی، نماز از عبادت‌هایی است که در هیچ حال نمی‌شود آن را ترک کرد. معمول عبادت‌هایی که در اسلام وجود دارد ممکن است در یک حالات و شرایط و با عذرهایی ترک آن‌ها مجاز باشد اما نماز عبادتی است که ترک آن در هیچ جایی مجاز نیست.

ازنظر فقهی در روایات متعدد دارد، کسی که نماز را ترک کرده و منکر نماز شود، کافر است؛ و به جماعت خواندن نماز هم تأکیدات و سفارش‌هایی شده است.

اگر نماز را با زکات مقایسه کنیم می‌بینیم که قرآن کریم روی زکات حدود یک‌دهم و دربارهٔ نماز ده برابر تأکید و سفارش کرده است.

«الَّذِینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّکاةَ »[3]

انسان‌های صالح و شایسته کسانی هستند که اگر قدرتی در زمین داشته باشند، نماز را به پا می‌دارند و زکات می‌دهند.

مهم‌ترین مشخصه‌ای که قرآن برای یک جمع و یک جامعهٔ سالم ذکر می‌کند این است که نسل سالم نسلی است که به پا دارندهٔ نماز باشد.

اقامهٔ نماز یعنی با همهٔ شرایط آن را محافظت و پاسداری کند.

در سورهٔ مریم در مورد یک نسل ناشایسته‌ای که مورد غضب خداوند هستند و خداوند به آن‌ها لطف و عنایتی ندارد این‌طور می‌گوید:

«خَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ »[4]

ضایع کردن نماز، یعنی اینکه انسان نماز را به دیگران نیاموزد، دیگران را ترغیب به نماز نکند، اهمیت نماز را به نسل بعد خود معرفی نکند، رعایت حقوق و شرایط نماز را نکند؛ و به دنبال آن اگر یک نسلی مهم‌ترین فریضهٔ الهی را از بین برده و به آن بی‌توجهی کند به دنبال خواسته‌های نفس و شهوات حرکت می‌کنند و آخرت از دست آن‌ها گرفته می‌شود.

این دو آیه نشان می‌دهد اولین عاملی که خداوند به آن نگاه می‌کند این است که ارتباط مردم با نماز چه نوع ارتباطی است و آیا این‌ها نسلی هستند که نماز را تضییع کرده و از بین بردند یا نسلی هستند که نماز را به پا داشتند و به شرایط آن عمل کردند.

مسئولیت پدر و مادر

مسئولیت پدر و مادر این است که بچه‌ها را علاقه‌مند به نماز کنند.

اساس تربیت باید با تشویق و فهم باشد؛ و خانواده و مربیان باید به فرزندان بیاموزند که باخدا رابطه داشتن یعنی چه و جامعه باید این را حس کند؛ و اساس تربیت هم این است که انسان باید بفهمد که نیاز روح و روان اوست که روزی چند بار باید با خداوند حرف بزند؛ و این سعادت آیندهٔ او را تأمین می‌کند.

اسلام روی تنبیه موارد بسیار محدودی را ارجاع داده است؛ و آخرین چیزی است که انسان می‌تواند به آن توسل پیدا کند. این نشان می‌دهد که نماز به‌قدری اهمیت دارد که گاهی اجازهٔ تنبیه هم به آن داده‌شده است.

رابطهٔ نماز و دوری از فحشا و منکر

در چند آیه از قرآن بین نمازخواندن و دوری از فحشا و منکر رابطه‌ای برقرارشده است.

«خَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ »[5]

کسانی روی کارآمدند که نماز را از بین بردند و به دنبال شهوات رفتند؛ یعنی اگر بچه‌ها باعلاقه به نماز در مراکز تربیت بزرگ نشوند و توجه به خداوند که در نماز متجلی می‌شود و در جامعه وجود نداشته باشد این جامعه آرام‌آرام به‌طرف شهوات می‌رود.

«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکر»[6] نماز عامل بازدارندهٔ فحشا و منکر است.

یک معادله و رابطه‌ای بین نماز و دوری جامعه از فحشا و شهوات وجود دارد.

جامعه‌ای که می‌خواهد اسلامی و سالم باشد و دچار امراض روحی و روانی نشود، شرط اول آن این است که عنایتی برای حفاظت از نماز داشته باشد.

آثار نماز

1. بخشی از آثار روحی و تربیتی که نماز می‌تواند داشته باشد آثار طبیعی و قهری است؛ یعنی مسجد رفتن و نمازخواندن خود آثاری دارد که اثر خود را می‌گذارد.

2. نماز باید با شرایط آن خوانده شود؛ یعنی با درک و توجه و شناخت محتوای نماز هماهنگ شود که در این صورت تربیت خود را می‌گذارد.

نقش مادر در تربیت فرزندان به‌خصوص در سنین بسیار حساس رشد کودک تا ده‌سالگی که دوران بسیار مهمی است به‌مراتب بیشتر از پدران است. نوع برخورد مادر در خانه با فرزندش در اعماق روح بچه اثر می‌گذارد و این واقعیتی است که قابل‌انکار نیست. حتی در دوران شیر دادن به‌صورت طبیعی آثار اخلاقی و صفات اخلاقی را به بچه منتقل می‌کند.

از خداوند می‌خواهیم به ما توفیق دهد که نسل نمازگزار و عبادت‌کنندهٔ خدا باشیم.

«بسم‌الله الرحمن الرحیم وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[7]

خطبه دوم

نقش زن در جامعه

زن سازندهٔ اساس جوامع است. اگر زن‌ها مسئولیت خود را بفهمند نبض آیندهٔ جامعه در دست آن‌ها است؛ و نقش و شأن آن‌ها بالاتر از مردها است؛ و آگاهی و فهم آن‌ها باید بالا برود و این نیاز دارد که فرهنگ آن‌ها عوض شود. مقام و موقعیت زن در مسائل تربیتی و ساختن جوامع چیز بزرگی است که باید خودشان به آن توجه داشته باشند؛ و امیدواریم که روزبه‌روز فرهنگ ما اسلامی‌تر و آگاهی و هوشیاری ما بیشتر شود.

حضور نظامی آمریکا

آمریکا بعد از ضربه‌ای که از انقلاب اسلامی ایران خورد و آنچه در طول جنگ علیه ما انجام داد، امروز به‌جایی رسیده که خودش به‌طور مستقیم حضور نظامی داشته باشد.

آمریکا با آنچه در انقلاب اسلامی ایران دید و بی‌اعتمادی که به نوکرهایش پیدا کرد دنبال این بود که خودش ژاندارمی مستقیم منطقه را به دست بگیرد.

ما باید توجه داشته باشیم که آمریکا به‌طور غیرمستقیم ما را زیر نظر دارد و این ما هستیم که باید خودمان را درست بسازیم طوری که آن‌ها نتوانند با ما هر جور که می‌خواهند رفتار کنند؛ و باید بیدارباشیم و اتحاد و یگانگی داشته باشیم، درصحنه حاضر باشیم و همهٔ کسانی که مسئولیتی دارند آن را درست انجام دهند.

در کنار مسئلهٔ حضور نظامی آمریکا یک مسئلهٔ مهم‌تری است که واقعاً زنگ خطری برای جامعه است و همه باید به آن توجه داشته باشند و آن توطئهٔ فرهنگی غرب است.

امروز دنیای غرب به دنبال این است که جوان‌های ما، بیگانه از اسلام و فرهنگ گذشته بار بیایند و این خطر بزرگی است که ما را تهدید کرده و مسئولیت همهٔ ما را سنگین می‌کند.

تا وقتی‌که در یک کشور، استعمار زمینهٔ فرهنگی نداشته باشد، چیزهای دیگر کاری نمی‌تواند بکند و بدترین چیزها این است که جامعهٔ ما در مدار شهواتی که غرب برای ما می‌پسندد بیفتند و آن‌ها می‌خواهند ما را در آن مدار بیندازند؛ و علائم زیادی وجود دارد که آن‌ها در مرزها و خارج از مرزهای ما در کشورهای غربی برنامه‌ریزی می‌کنند برای اینکه فکر و فرهنگ ما را عوض کنند.

اگر ما ازنظر فرهنگی قوی باشیم و وحدت و رشد سیاسی در جامعهٔ ما باشد آن‌ها هیچ کاری نمی‌توانند بکنند و اگر این‌ها نباشد ما درخطر هستیم.

همهٔ کسانی که اعتقاد به اسلام و پیامبر اسلام (ص) دارند باید در این زمینه احساس مسئولیت سنگینی کنند؛ و همهٔ ما باید به آن توجه داشته باشیم.

هفتهٔ اولیا و مربیان

برای آموزش‌وپرورش مسئلهٔ مهمی است که اولیای بچه‌ها با مدیر و معلم‌ها رابطه داشته باشند؛ و همهٔ فرصت‌ها و موقعیت‌های کودک باید تحت کنترل دقیق و درست تربیتی باشد؛ و این نیاز به همکاری مربیان و خانوادهٔ بچه‌ها دارد که باید به آن توجه داشت.

منطقهٔ میبد در پذیرش در دانشگاه‌ها اول است و خود ایران در یک سطح بسیار بالایی است و یک آمار خیلی خوشحال‌کننده‌ای در کل منطقه وجود دارد.

تحصیل خواهرها باید با کنترل درست اسلامی و برنامه‌ریزی باشد که ما ازنظر مربی و پزشک ازنظر خواهرها بی‌نیاز شویم و این برای منطقه خیلی مؤثر است.

استان یزد و این منطقه به‌طرف حالت صنعتی شدن و دانشگاهی شدن پیش می‌رود و ترقی در این جهات ممکن است عوارضی ازنظر بعضی مسائل داشته باشد که باید آن‌ها را کنترل کرد؛ و جامعهٔ موردپسند اسلام، جامعه‌ای است که اهل علم و دانش و دانشگاه و ترقی و مدیریت‌ها باشد و در کنار آن باید هرگونه عارضه‌ای ازنظر فساد و بی‌توجهی به مسائل اسلامی کنترل شود؛ و همهٔ مردم در رشد بنیهٔ علمی جامعه و کنترل جنبه‌های فساد باید همکاری کنند.

روز جهانی پست

باید بدانیم که دنیای امروز دنیای مبادلات و عصر ارتباطات است و بخش مهمی از ترقیات دنیای امروز بر دوش ارتباطات و تبادل اطلاعات است و وسیلهٔ این کار پست و مخابرات و ... است که کسانی که برنامه‌ریزی می‌کنند باید برای مردم درست برنامه‌ریزی کنند.

از خداوند می‌خواهیم که به همهٔ ما توفیق اطاعت و فرمان‌برداری از خودش عنایت بفرماید.

دعا

خدایا قلب‌های ما را به نور ایمان و معرفت خودت منور بفرما! خدایا گام‌های ما را درراه اسلام ثابت بدار! خدایا ما را از نسلی قرار بده که نماز را به پا داشتند...

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الرحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.

 

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

.[2] سوره حشر، آیه 18

.[3] سوره حج، آیهٔ 41

.[4] سوره مریم، آیهٔ 59

.[5] سوره مریم، آیهٔ 59

.[6] سوره عنکبوت آیهٔ 45

.[7] سوره عصر


خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[1]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

برکات موسم حج

تبلور وحدت و همدلی

ازجمله منافع و برکات حج تجلی وحدت و همدلی مسلمانان بر محور قبله‌ای واحد است. مسلمانان جهان از هر گروه و ملیتی باهدف مشترک از شرق و غرب جهان در گرداگرد خانه خدا جمع می‌شوند و با ایجاد ارتباط نزدیک همدیگر را بهتر می‌شناسند. آنان با تشکیل جلسات آگاهی‌بخش به تبادل افکار و آراء خویش می‌پردازند و با قرار گرفتن در صف واحد و زمزمه نغمه توحید در کنار یکدیگر، اتحاد و یگانگی و اخوت اسلامی را از نزدیک احساس می‌کنند.

حج‌گزاران مسلمان در این عبادت دسته‌جمعی، وحدت و همبستگی خود را به نمایش گذاشته و با مشارکت در مناسک روح‌بخش آن بر اهداف مشترک خویش که همان صفا بخشیدن به روح و جسم در پرتو آیین توحیدی ابراهیمی و محمدی است، تأکید ورزیده، عوامل نفاق و جدایی و انگیزه‌های تفرقه و تشتت را از خود دور می‌کنند.

مراسمحج با پیوند دادن قلب‌های تشتت به همدیگر و با رهانیدن مسلمانان درمانده در منجلاب جور و ستم مستکبران عالم، اقتدار و شکوه ازدست‌رفته مسلمانان را بار دیگر در منظر جهانیان متبلور می‌سازد.حج تبلور شکوه و تجلی قدرت امت رسول‌الله (ص) است و نمایشگاه حضور هم‌دلان و همراهانی است که ناهمگونی ظاهری را با همگونی نیت‌ها و سیرت‌ها پیوند می‌زنند تا شعار وحدت را فراتر از شکل‌ها، رنگ‌ها و معیارهای جغرافیایی و نژادی و مذاهب گوناگون تحقق بخشیده، تعالیم آیین وحدت‌آفرین اسلام را ظاهر سازند.

تبلیغ معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام

موسم حج بهترین موقعیت برای تبلیغ معارف الهی و رساندن پیام قرآن به مردم جهان هست؛ چراکه در آن کنگره جهانی مردم مسلمان از تمامی کشورهای اسلامی حضور دارند و آمادگی برای شنیدن سخنان حقیقی در افراد بیشتر است. رسول خدا صلی‌الله علیه و اله و ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز از این فرصت به نحو شایسته‌ای برای تبلیغ دین بهره می‌گرفتند.

جلوه‌ای از جهاد اکبر

رفتن به خانه خدا و انجام اعمال حج در روح و جان افراد تأثیر می‌گذارد و هواهای نفسانی را در وجود انسان کنترل می‌کند. در حقیقت، حج‌گزار در عرصه حساس جهاد اکبر قرار می‌گیرد و خود را به مبارزه‌ای آشکار با نفس اماره مهیا می‌کند.

مسلمان حج‌گزار با اولین حرکات خود که با بستن احرام و پوشیدن لباس مخصوص و سردادن ندای دل‌نشین توحید آغاز می‌شود، همانند رزمنده‌ای که با تجهیزات لازم و ذکر رمز عملیات به اردوگاه دشمن هجوم می‌برد، برای مبارزه با نفس اماره، هواهای شیطانی و غرور و تکبر آماده می‌شود و در همان حال، عهد و پیمان بندگی باخدای عالمیان می‌بندد و بانه گفتن به وسوسه‌های بت نفس، شیاطین را از خود ناامید می‌کند و خویشتن را در پناه قدرت لایزال الهی قرار می‌دهد.

حاجی با کندن لباس‌های همیشگی، خود را از گناه و معصیت جدا کرده، با پوشیدن لباس ساده احرام مرگ و معاد را برای اولین بار به یاد می‌آورد و تجربه می‌کند.

مبارزه با تبعیض نژادی

از دیگر جلوه‌های معارف الهی در مراسم حج، تبلور عدالت و مساوات در آن مکان مقدس است. خداوند متعال بدون اینکه تفاوتی بین افراد بگذارد، همه افراد توانمند را به این مراسم دعوت می‌کند. تفاوت‌های قبیله‌ای و نژادی و فردی و اجتماعی نمی‌تواند موجب تبعیض و نابرابری در خانه خدا شود، بلکه اشراف‌زادگان و فقیر زادگان همه در آنجا یکسان و باهم به‌عنوان برادران دینی و پیروان خدای واحد و رسول واحد به طواف و مناسک می‌پردازند. آری، مراسم حج و کفارات و محرمات و تمام مناسک آن برای همه یکی است، همانند نماز که نمادی از عدالت و مساوات در میان انسان‌های مسلمان به شمار می‌آید.

ضامن بقاء اسلام

وجود مکان‌های مقدس و مراکز عبادی و معنوی و زیارتی همواره در تبلیغ و ثبات دین مبین اسلام نقش به سزایی داشته است. این کانون‌های توحید و بندگی و معرفت محور وحدت مسلمانان و ضامن بقاء این آیین آسمانی بوده و هست. در این میان، نقش خانه خدا و مسجدالحرام بیشتر از سایر مراکز اسلامی است؛ چراکه همه گروه‌های اسلامی بدون در نظر گرفتن گرایش‌های خاص خویش، خود را به زیارت این کانون عبادت و مرکز اسلام موظف می‌دانند و همه‌ساله در شهر مکه خود را به زیارت‌خانه خدا می‌رسانند.

بنابراین، مسلمانان برای حفظ موجودیت خود باید با تمام وجود این مراسم را زنده نگه‌دارند و سایر مراکز مقدس نیز همین نقش رادارند.اجتماع در مساجد، مشاهده مشرف، حسینیه‌ها و نماز جماعت و جمعه و جلسات مذهبی همه در بقاء دین اسلام، تبلیغ و نشر معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام، دیدار اهل ایمان، تقویت دوستی و برادری و مجالست و مؤانست و تبادل افکار و اطلاعات مؤثرند. در سیره امامان معصوم علیهم‌السلام نیز اهتمام به زیارت‌خانه خدا از جایگاه والایی برخوردار است. آنان نه‌تنها خود برای شرکت در این مراسم می‌کوشیدند، بلکه به یاران خود نیز دستور می‌دادند تا دیگران را به مراسم عظیم حج ترغیب کنند.

بحران بوسنی و هرزگوین

شبه‌جزیره بالکان به دلیل اینکه خاستگاه ملل گوناگون بافرهنگ‌ها، رسوم، اعتقادات و مذاهب مختلف است شاهد تحولات تاریخی و بحران‌های گوناگونی بوده است که در این میان بوسنی و هرزگوین و شهر سربرنیتسا نیز به‌عنوان شهری با ویژگی‌های منحصربه‌فرد در منطقه دستخوش این تحولات و بحران‌ها قرار گرفت.پایان جنگ سرد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موجی از ملی‌گرایی افراطی و تجزیه‌طلبی را در اروپای شرقی به دنبال داشت.

صدور اعلامیه استقلال و حاکمیت در ۱۴ اکتبر ۱۹۹۱ توسط مجلس بوسنی و هرزگوین و به رسمیت شناخته شدن این استقلال توسط مراجع بین‌المللی، صرب‌ها را بر آن داشت تا درراه تحقق بخشیدن به آرزوی دیرینه‌شان یعنی صربستان بزرگ، در آوریل ۱۹۹۲، این کشور را مورد تجاوز قرار دهند و یکی از فجیع‌ترین جنایات در طول تاریخ را رقم بزنند.

دلایل حملات صرب‌ها به بوسنی

یکی از مهم‌ترین عوامل بروز جنگ در بوسنی و وقوع جنایت هولناک سربرنیتسا را می‌توان طرز نگرش نژادپرستانه و زیاده‌خواهی صرب‌ها دررسیدن به صربستان بزرگ دانست که تحقق این امر منوط به خلوص نژادی در قالب صرب، و خلوص مذهبی در ظاهر مسیحیت بود، بدین ترتیب، هرچند مسلمانان بوسنی از نژاد اسلاو بودند، اما در زمره صرب‌ها قرار نمی‌گرفتند و همچنین ازلحاظ مذهبی نیز هم‌کیش صرب‌ها نبودند؛ زیرا در بوسنی و هرزگوین، مسلمانی ملیت است و ناگزیر مسلمانان در تیررس نژادپرستان صرب قرار دارند.

سربرنیتسا نیز با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی و استراتژیکی، وقوع در منطقه حساس مرکزی و همچنین نزدیکی به کشور صربستان ازلحاظ موقعیت، همواره برای صرب‌ها جایگاه ویژه‌ای داشته است.احتمالاً همین موقعیت خاص و اساسی سبب شده بود تا این فکر به وجود آید که سربرنیتسا با اخذ تضمین‌هایی بر اساس طرح ونسواوئن، به صربستان واگذار خواهد شد؛ اما تا سال ۱۹۹۳، اجرای چنین طرحی به معنای دادن پاداش به جنایات صرب‌ها و برخلاف وجدان بین‌الملل بود.

به هر صورت، پس از آغاز جنگ در بوسنی و هرزگوین، جامعه بین‌المللی در فکر حل بحران و مداخله در جنگ به‌منظور جلوگیری از جنایات هولناک فرورفت. سازمان ملل متحد نیز بلافاصله پس از آغاز جنگ، تصمیم به اعزام چهارده هزار سرباز به منطقه یوگسلاوی تا آخر ماه آوریل ۱۹۹۲ گرفت و با صدور قطعنامه‌هایی فاقد قدرت لازم سعی در حل بحران نمود.

نکته مهم آن است که حوادث بوسنی چندین سال پس‌ازآنکه سازمان ملل متحد دقیقاً برای جلوگیری از وقوع چنین جنایاتی، دیوان بین‌المللی لاهه را تأسیس کرد، به وقوع پیوست.

جهاد اقتصادی، نوید پیروزی بر تحریم‌های دشمنان

ملت ایران با واژه جهاد و اهمیت آن در پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی آشنا است و در طول 8 سال دفاع مقدس با اهداء خون عزیزان خود، با تمام وجود آن را لمس کرده است و نام‌گذاری سال جدید به‌عنوان جهاد اقتصادی یادآور آن حماسه‌های غرورآفرین است.

تضعیف نظام اسلامی از راه حربه اقتصادی

اخیراً دشمنان انقلاب با تحریم‌های اقتصادی حربه جدیدی در راستای تضعیف و براندازی طراحی کرده‌اند و با همراهی برخی کشورهای دست‌نشانده یا وابسته، به صدور قطعنامه‌هایی در مجامع بین‌المللی علیه ایران دست می‌زنند تا بدین‌وسیله ازنظر اقتصادی ایران اسلامی را فلج کنند و ملت را در زحمت قرار دهند، چون یکی از راه‌های سقوط نظام‌های سیاسی و اجتماعی دنیا، حربه اقتصادی و اعمال تحریم‌های سخت است. بنابراین، اگر ملت ما بخواهد در امور اقتصادی و تولید در عرصه‌های مختلف کشاورزی، صنعتی و... پیشرفت کند و در برابر حربه‌های اقتصادی دشمنان ایستادگی نماید، باید به فکر جهش و تحولی در عرصه اقتصاد کشور باشد، در غیر این صورت، هرگز موفق نمی‌شود، چون تحریم‌های شدید اقتصادی، از حربه‌های برنده و تأثیرگذار محسوب می‌شوند.

دو هدف مهم دشمنان نظام در ایجاد تحریم‌های اقتصادی

دشمنان نظام و انقلاب قصد دارند با تحریم‌ها، ملت ایران را از نظام دلسرد کرده و بین مردم و نظام فاصله ایجاد کنند تا نظام اسلامی پشتوانه عظیم مردمی خود را از دست بدهد. هم‌چنین به‌وسیله حربه‌های اقتصادی قصد دارند، نظام اسلامی را در خارج از کشور ضعیف جلوه دهند تا در خارج از مرزها نتواند الگویی برای دیگر کشورهای جهان باشد. آن‌ها قصد دارند به مردم دنیا وانمود کنند، گرچه در ایران، نظام اسلامی مستقرشده، ولی ازنظر اقتصادی به انزوا کشیده شده و مردم این کشور در فقر و تنگدستی زندگی می‌کنند.

تدبیر هوشمندانه رهبری  در مقابله با حربه‌های اقتصادی دشمنان

مقام معظم رهبری با هوشمندی، اشراف و اطلاع همه‌جانبه‌ای که همواره در هدایت و رهبری نظام داشته و دارند، این بار تعبیر جهاد اقتصادی را به کاربردند. جهاد عنوان مقدسی است، و در جای خود از بالاترین عبادت‌ها محسوب می‌شود و بر اغلب عبادت‌ها مقدم است. رهبری با درایت، از این واژه مقدس استفاده کردند، چون ملت ایران به‌خوبی با جهاد و اهمیت آن در پیشبرد اهداف نظام و انقلاب آشنا هستند و در طول 8 سال دفاع مقدس با زوایای مختلف جهاد درراه خدا آشنا شدند. آنچه امسال رهبری از مردم و مسئولین مطالبه کرده‌اند، اقدام جهاد گونه در راستای پیشرفت اقتصادی کشور است. بعد از پیام نوروزی مقام معظم رهبری، مردم و مسئولین کشور می‌بایست جهاد گونه در راستای پیشرفت اقتصادی کشور قدم بردارند و آن را عبادت بدانند، البته در این مسیر ایثار و فداکاری لازم است، همان‌گونه که در طول 8 سال جهاد با دشمنان نظام و انقلاب از جان خود گذشتند و با استقامت درراه خدا به پیروزی رسیدند، اینجا نیز باید جهاد گونه در امور اقتصادی تلاش کنند.

صرفه‌جویی یکی از راه‌های جهاد

کسانی که متصدی امور اقتصادی هستند، باید شبانه‌روزی تلاش کنند و زیرساخت‌های اقتصادی کشور را تقویت نمایند و با کمک مردم تولید را بالا ببرند، در این راستا خانواده‌ها نقش مهمی ایفا می‌کنند، آن‌ها می‌توانند صرفه‌جویی کنند، چون صرفه‌جویی، یکی از مهم‌ترین امور اقتصادی کشور است، صرفه‌جویی در مصرف انرژی و منابع ملی و طبیعی یکی از راه‌های جهاد است. اگر ملت ما در مقابل جنگ ناخواسته و حربه تحریم اقتصادی با جهاد اقتصادی به مقابله برخیزند، قطعاً پیروز خواهند شد. شعار امسال مقام معظم رهبری مبنی بر جهاد اقتصادی، نوید پیروزی نظام اسلامی بر تحریم‌های اقتصادی و طرح‌های خائنانه دشمنان است، توطئه‌هایی که در غالب قطعنامه‌ها و تحریم‌های مختلف از سوی ابرقدرت‌های جهان برای تضعیف و نابودی نظام اسلامی طراحی می‌شود، ولی با اتکا به خداوند، هوشیاری مقام معظم رهبری، وظیفه‌شناسی مردم و مسئولین همگی نقش بر آب می‌شود. متأسفانه، امروز برخی کشورها به‌طور داوطلبانه، دست به تحریم‌هایی علیه ایران می‌زنند که جز یک جهاد اقتصادی در برابر این حربه‌ها، چیز دیگری کارایی ندارد.

وظیفه حوزه‌های علمیه در تبیین جهاد اقتصادی

وظیفه حوزه‌های علمیه در جهت تبیین جهاد اقتصادی این است که با برنامه‌هایی که می‌تواند مردم را با جهاد فی سبیل الله درباره اقتصاد آشنا کنند راهنمایی نمایند و مسئولین نیز وظیفه‌دارند، برای مردم راه را تسهیل کنند تا در جهاد اقتصادی پیروز شوند. راهنمایی‌هایی که حوزه‌های علمیه، مبلغین و روحانیون در مجامع عمومی و خصوصی در راستای تبیین ابعاد مختلف جهاد اقتصادی انجام می‌دهند، موجب می‌شود نظام اسلامی مسیر جهاد اقتصادی را با موفقیت طی کند، البته احساس مسئولیت مردم نیز در این راستا مؤثر است، اگر مردم نسبت به جهاد اقتصادی احساس تکلیف داشته باشند و به‌عنوان یک هدف مقدس به آن بنگرند، کشور ازنظر اقتصادی در دنیا نمونه می‌شود و موجب دلگرمی دوستان نظام در داخل و خارج از کشور می‌شود.

استفاده درست از اوقات فراغت

فرارسیدن تابستان و تعطیلات مدارس همه‌ساله یادآور واژه‌ای است به نامفراغت و تعبیری با عنواناوقات فراغت. در این ایام، بزرگ‌ترین قشر جامعه یعنی محصلین درگیر ایناوقات هستند. تعدادی از مسؤولین نیز به فراخور مسؤولیتشان سرگرم برنامه‌ریزی برای آن هستند.

اوقات فراغت بخش جدایی‌ناپذیر زندگی انسان، بخصوص زندگی انسان امروزی است که گذراندن آن، هم می‌تواند باعث سلامت، رشد، کمال و ترقی فرد گردد و هم می‌تواند موجب کندی حرکت و یا انحراف و انحطاط شود و این تأثیر درگرو کیفیت سپری نمودن اوقات فراغت هست. لذا بر والدین، مسئولین تعلیم و تربیت و متولیان اوقات فراغت است که با برنامه صحیح و سالم موجبات رشد و ترقی را در این فرصت به‌دست‌آمده فراهم آورند.

نکته‌ای در رابطه با عزاداری امام حسین (ع)

مراسم اباعبدالله الحسین از افضل قربات و اکمل عبادات است. بنابراین باید هرچه پرشکوه‌تر برگزار شود. اما رفتارهایی که مایه وهن مذهب اهل‌بیت (ع) و بدنامی ساحت مقدس اباعبدالله باشد، حرام است و باید در حد امکان و توان از آن پیشگیری کرد.

البته گاهی به‌عنوان سمبل و نشانه که یادآور زمان عاشورا باشد به‌طوری‌که مورد وهن قرار نگیرد اشکالی ندارد. مثل‌اینکه زینت گهواره‌ها، یاد و خاطره حضرت علی‌اصغر (طفل شیرخواره امام حسین) و دیگر اطفال حاضر درصحنه عاشورا و مظلومیت آن‌ها را در ذهن‌ها زنده می‌کنند و یا زینت اسب‌ها، ذهن‌ها را متوجه به میدان جنگ رفتن امام (ع) ویاران آن حضرت می‌سازد.

البته در مورد گریه با صدای بلند بر مصائب حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در بسیاری از روایات سفارش شده است. سزاواراست در مراسم اباعبدالله شرکت کنید و یاد او را گرامی بدارید و رفتار ناشایست برخی، نباید مانع شرکت شما در مراسم شود.

دعا

خدایا قلب‌های ما را به نور ایمان و معرفت خودت منور بفرما. خدایا ما را از وسوسه‌های شیطان دور بدار. به ما توفیق تهذیب نفس و تکمیل اخلاق عنایت بفرما. خدایا ما را همواره متذکر مرگ و عوالم پس از مرگ بدار خدایا سلام‌های خالصانه ما را به محضر بقیه‌الله ابلاغ بفرما و...

نسئلک اللهم و ندعوک بسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا الله و... یاارحم الرحمین اللهم ارزقنی توفیق الطاعة بعد المعصیة صدقة النیّة و عرفان الحرمة اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله.

 

 


[1]. آل‌عمران، آیه 102.