نماز جمعه شهرستان

خطبه‌ اول

السلام علیکم و رحمة الله

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ. نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین، سیما بقیة الله فی الارضین.

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ)[1]عبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی الله وَ مُلازِمَة امرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَزوا عِبادَالله فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَحیل[2] (وَ تَزَوَدوا فَإِنَّ خَیرَ الزاد التقوی)[3]

همه شما نمازگزاران گرامی، برادران و خواهران ارجمند و خودم را به پارسایی، پرهیزکاری و فرمان‌بری از خداوند در همه‌ احوال و شئون زندگی، سفارش و دعوت می‌کنم و از خداوند می‌خواهیم که درهای حکمت و بندگی و پارسایی را به روی همه ما بگشاید. امیدواریم خداوند همه‌ ما را از بندگان وارسته و شایسته‌ خود قرار بدهد.

تفسیر بخش اول سوره‌ ماعون

در تفسیر سوره‌ ماعون، عرض شد که در این سوره، دو گروه مورد مذمت قرار می‌گیرند و خداوند این دو گروه را نکوهش می‌کند. یک گروه کفار و ملحدانی که به قیامت اعتقاد ندارند و گروه دیگر، انسان‌های منافق و سست ایمان هستند.

منکرین قیامت، تندخویی با یتیمان و بی‌تفاوتی در برابر محرومان سه ویژگی بخش اول سوره

در خطاب به پیامبر گرامی اسلام6می‌فرماید: نمی‌بینی که چگونه ویژگی‌هایی این افراد دارند. درباره‌ گروه اول، کافران و ملحدان و تکذیب کنندگان روز قیامت و جزا، می‌فرماید: (أَ رَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ*فَذَالِكَ الَّذِى يَدُعُّ الْيَتِيمَ*وَ لَا يحَضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْكِين‏)[4]این انسانی که قیامت را انکار می‌کند؛ عالم غیب و ماورای این جهان را تکذیب می‌کند، دو خصوصیت دارد که در قرآن کریم، هم در این سوره و هم در سوره‌های دیگر مورد مذمت شدید قرار گرفته‌ است. اول؛ (فَذَالِكَ الَّذِى يَدُعُّ الْيَتِيمَ‏)[5]اولین خصوصیت این انسان بی‌اعتقاد، این است که دست رد به سینه‌ یتیمان می‌زند و یتیم را رد می‌کند. ما درباره‌ این و موقعیت یتیم و نگاه و تأکیداتی که اسلام نسبت به یتیم در جامعه دارد، در خطبه‌های قبل بحث کردیم.

دوم؛ (وَ لَا يحَضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْكِين‏)[6]این انسان، کسی است که برای غذای محرومان و گرسنگان، تشویق نمی‌کند. برای سیر شدن گرسنگان و محرومان، تشویق‌کننده نیست. درحالی‌که هر انسان و هر جامعه‌ای در برابر مسکینان و گرسنگان و محرومان خود، وظیفه‌ای دارد و در پیشگاه خداوند مسئول است. این آیات را قبلاً بحث کردیم. در این آیات، انسان بی‌اعتقاد به خداوند و قیامت که رنج دیگران را احساس نمی‌کنند و در برابر یتیم، تندخویی و خشونت می‌ورزد و حقوق او را ضایع می‌کند و به ادای حقوق یتیم نمی‌پردازد و همین‌طور انسان‌های بی‌خیال و بی‌تفاوتی که در برابر رنج و مرارت گرسنگان و محرومان، مورد مذمت خداوند قرارگرفته‌اند. شأن نزول این سوره هم ابوسفیان و داستانی بود که عرض کردیم. این بخش اول سوره است. سه صفت در این سوره، مورد مذمت قرار گرفته بود. انکار قیامت، تندخویی با یتیمان و بی‌تفاوتی در برابر گرسنگان و محرومان؛ این سه صفت بسیار ناپسند که ارکان سعادت و رشد و ارتقای معنوی و مادی یکجامعه را تهدید می‌کند؛ در بخش اول این سوره موردتوجه قرار گرفته است.

بخش دوم سوره‌ ماعون

اما بخش دوم سوره، این آیات است؛ (فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ*الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ*الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ*وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُون)[7]‏ در قسمت دوم این سوره، کاری به کفار و مشرکین و ملحدان ندارد؛ بلکه با مسلمانان منافق و سست ایمان سروکار دارد. عده‌ای، ملحد و کافر و عده‌ای دیگر، منافق و سست ایمان هستند. به‌احتمال‌قوی، قسمت اول این سوره، در مکه نازل‌شده است. وقتی‌که پیامبر گرامی اسلام6در مکه، با کفار و مشرکین مواجه بودند و آن اتفاق ابوسفیان که قبلاً نقل کردیم، رخ داد، این آیات در مذمت کفار و مشرکین و بی‌اعتقاد‌های مشرکین نازل شد.

دلایل مکی یا مدنی بودن این سوره

بخش دوم سوره، از (فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ)به‌احتمال‌قوی در مدینه نازل‌شده است. در مکه منافق به آن معنا نبود؛ برای این‌که هنوز اسلام دارای قدرتی نبود و امکاناتی نداشت؛ وضعیت ظاهری برای اسلام و مسلمانان نبود که افراد زیادی به‌ظاهر در جلگه‌ اسلام قرار بگیرند ولی در دل بی‌ایمان باشند و لذا در مکه مشرکان هستند. البته اواخر یا وسط‌های دوره‌ مکه ممکن است در مکه هم عده‌ای به خاطر پیش‌بینی آینده و تیزهوشی، مسلمان شده و بعد منافق شده باشند؛ اما در مکه بیشتر مشرکان هستند. مقابل صریح و رسمی جبهه‌ اسلام و پیامبر اسلام هستند؛ اما در مدینه قصه عوض می‌شود. وقتی‌که پیامبر خدا از مکه به مدینه هجرت کردند و مردم مدینه از مسلمانان استقبال کردند و برای اولین بار پایه‌های حکومت اسلامی در مدینه طراحی شد، طبعاً موج اسلام، سراسر مدینه را در برگرفت و در طول 9 سال و اندی، در چند مرحله موج اسلام و حکومت و حاکمیت اسلام، نشر و گسترش پیدا کرد تا به جنگ بدر و احد و حنین و خیبر و احزاب رسید و به فتح مکه، در هر یک از مراحل و ادوار جنگ‌ها، حاکمیت اسلام گسترش پیدا می‌کرد. این گسترش حاکمیت اسلام، از روزی که پیامبر خدا با هجرت خود وارد مدینه شدند، هسته‌ اولیه و نخستین حکومت و حاکمیت اسلام، ریخته شد و در طول آن ده سال، روزبه‌روز، ماه‌به‌ماه، سال‌به‌سال، مرحله‌به‌مرحله، اسلام سنگرهای جدیدی را فتح می‌کرد؛ از عقبه‌ها می‌گذشت و موج اسلام علاوه بر مدینه، سراسر جزیره العرب را در برگرفت و مکه فتح شد و تا جایی که این موج به‌پیش می‌رفت و تا جایی که وقتی پیامبر خدا6در بستر بیماری و ارتحال بودند، سربازان اسلام در دروازه‌های آفریقا و اروپا و در نقاط دوردست آن زمان، با مشکلات ارتباطی که در آن زمان بوده، حضور داشتند. معنویت اسلام، اخلاق پیامبر، حقانیت این دین، این موج را دائماً بسط و گسترش می‌داد. این امواج الهی و رسالت پیامبر، سراسر عالم را درنوردید.

درهرحال، در مدینه روزبه‌روز حاکمیت اسلام و حکومت اسلام، رو به فزونی و اقتدار می‌رفت و لذا ست که ما در مدینه با پدیده‌ نفاق و سست ایمانانی که به‌ظاهر داعیه‌ اسلام دارند مواجه می‌شویم. در مکه نفاق نبوده است یا به بسیار اندک بوده است. فقط مربوط به انسان‌های تیزهوش و آینده‌نگری است که آینده‌ درخشش اسلام را می‌دیدند و روی دغل و دسیسه و آینده‌نگری خود، به‌ظاهر اسلام آورده بودند که این‌ها بسیار اندک هستند. موج مکه، موج شرک و کفر و الحاد است. مقابله‌ با رسالت رسول خدا و پیام جدید است و طبعاً کسانی ایمان آوردند که این پیام را فهمیدند و هضم کردند و بادل و جان، دست‌به‌دست پیامبر دادند. شلاق و زندان و زجر و مرارت و تلخی را برای خدا به جان خریدند و مسلمان شدند. این‌ها (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون‏*أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون)‏[8] این‌ها همان گروه‌های پیشتاز هستند. این‌ها گروه‌های الگو و اسوه هستند که در جای‌جای قرآن می‌فرماید: کسانی که قبل از فتح، ایمان آوردند مانند پیشینیان نیستند. کسانی که در زجرها و امواج خطرها وارد اسلام شدند، باکسانی که وقتی اسلام حاکم بود و قدرت داشت همراهی کردند قطعاً تفاوت دارند. انسان‌هایی که سختی‌ها را بر خود می‌گذارند و دشواری‌ها را تحمل می‌کنند و رنج‌ها را به جان می‌خرند و در وقت غربت اسلام، مظلومیت حق همراهی می‌کنند باکسانی که در انتشار اسلام به اسلام روی می‌آورند، فرق می‌کنند و لذا مکه دوره‌ شکنجه و محاصره است دوره‌ تحریم و سختی و مشکلات و دشواری‌هاست و کمتر فضای نفاق وجود دارد؛ اما وقتی‌که در مدینه حکومت پیدا می‌شود و اقتدار اسلامی پیدا می‌شود، طبعاً در کنار مؤمنان راستین و مجاهدان راه خدا و دلدادگان به حقیقت دین، عده‌ای افراد سست ایمان، ضعیف الایمان و منافق و فریب‌کار و ظاهر نما و مسلمان نما هم پیدا می‌شود.

تفاوت سوره‌های مکی و مدنی

اینجاست که وقتی آیات و سوره‌های مدینه را می‌بینیم، فضای سوره‌های مدینه فرق می‌کند. آیات و سوره‌هایی که در مدینه نازل می‌شود با آیات و سوره‌های مکه فرق دارد. اول این‌که آیات و سوره‌های مدینه، فقط به کلیات اسلام و اصول عقاید نمی‌پردازد؛ بلکه وارد جزئیات می‌شود. اخلاق، احکام، قوانین اجتماعی و حقوق اسلامی و اخلاق جامعه‌ اسلامی و ریزه‌کاری‌های عبادت‌ها و اخلاقیات و قوانین و مقررات مدنی و کیفری و جزایی اسلام، در سوره‌های مدینه می‌آید. سوره‌ بقره، آل‌عمران که به قوانین نکاح، معاملات، تجارت، خانواده و سایر مسائل اخلاقی و حقوقی و مقررات اسلامی در آن‌ها می‌آید؛ چون الآن دیگر همه مسلمان هستند و حکومت، حکومت اسلامی است و باید قوانین الهی باید اجرا شود؛ اما در مکه بیشتر اصول اعتقادی و ایمان و پایه‌های اصلی دین است.

فرق دوم، این نکته‌ بسیار مهم است که در مکه، معدود آیات راجع به نفاق داریم. شاید یکی دو آیه بیشتر نیست که اهل سنت این را قبول ندارند ولی شیعه قبول دارد. سه چهار آیه‌ در مورد نفاق داریم چون آنجا جای نفاق نبود. بی‌ایمان‌ها نباید ریا و تظاهر کنند؛ اما در مدینه، پدیده‌ نفاق را شاهد هستیم. پدیده‌ سست ایمانان مسلمان نما را شاهد هستیم و به همین دلیل، بخشی از آیات شریفه‌ قرآن در مدینه، با منافق، ضعیف الایمان و انسان‌های کاهل در دین‌داری و ایمان و تقرب به خدا ارتباط دارد. همین‌طور آیات بیشتر می‌شود تا به سوره‌ توبه می‌رسد که محور این سوره‌، از آغاز تا پایان خود ، پدیده‌ نفاق، سست ایمان‌ها، ضعیف الایمان‌ها، انسان‌هایی که به خاطر ترس و طمع، یا ترس داشتند یا طمع داشتند و با مسلمانآن‌همراهی کردند با موج فزاینده‌ اسلام همراهی کردند را نشان می‌دهد؛‌اما در حقیقت، پایه‌های اعتقادی محکمی ندارند. پای قوانین و مقررات الهی نایستادند. دلدادگی به تعالیم الهی ندارند. فریب شیطان را می‌خورند. یا سست ایمان و ضعیف الایمان و (في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض)[9]‏مرض هست یا منافق رسمی است که هیچ اعتقادی ندارد. منافق و (في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض)مرض یک طیفی دارند. آیات مدینه، خیلی با این مسئله ارتباط دارد. این سوره، به همین قرینه، دو بخش دارد. بخش اول آن را شرح دادیم که سه قول در آن بود؛ این سوره در مکه یا مدینه نازل‌شده یا بخشی در مکه و بخشی در مدینه نازل‌شده است. بخش اول سوره، در مکه نازل‌شده است. (أَ رَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ*فَذَالِكَ الَّذِى يَدُعُّ الْيَتِيمَ*وَ لَا يحَضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْكِين‏)[10]این در که نازل‌شده است. می‌بینی ابوسفیان و ابوسفیان‌ها و مشرکانی که بی‌اعتقاد به قیامت و معاد هستند، بی‌تفاوت در برابر گرسنگان و محرومان هستند و ضایع کننده‌ حق یتیمان هستند. طبیعت بی‌ایمانی این است. این بخش در مکه نازل‌شده است. اما بخش دوم این سوره‌، به نظر می‌آید که در مدینه نازل‌شده باشد. این بخش از سوره، مربوط به سست ایمانان و منافقانی است که به‌ظاهر در صفوف مسلمانان قرار دارند اما در حقیقت دل درگرو ایمان ندارند. این بخش دوم است که به این صورت آمده است؛ (فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ*الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِمْ سَاهُونَ*الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ*وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُون)[11]‏ این آیات بخش دوم این سوره است که این مربوط به منافقین و سست ایمانانی است که به‌ظاهر اهل نماز هم هستند.

نکاتی در رابطه با بخش دوم سوره

چهار نکته در این آیه آمده است. وای بر نمازگزاران. نمازگزارانی که از نماز خویش، غافل هستند. نماز می‌خوانند اما از نماز غافل هستند. نمی‌گوید: وای بر کسانی که نماز نمی‌خوانند؛ خیر نمازخوان‌هایی که از نماز غافل هستند و در نماز، ریا می‌کنند و حق مردم را به‌عنوان ماعون که بعد توضیح می‌دهیم را نمی‌پردازند.

1.      نمازگزاران غافل

دو نوع صفت در نمازگزاران بی‌پایه و بی‌ریشه وجود دارد. یک صفت، بی‌اعتنایی به شرایط نماز و عبادت و بندگی خداست و دوم بی‌اعتنایی به مقررات خدا، در کمک به همنوعان و مسلمانان است. یکی مربوط به عبادت است که امر فردی و رابطه‌ میان فرد و خداست و دیگری رابطه‌ انسان با جامعه و نیازهای اجتماعی برمی‌گردد. این آیات، مربوط به منافقان است. مربوط به کسی نیست که به‌ظاهر پرچم کفر و شرک را بلند کرده و اعلام می‌کند که به قیامت اعتقادی ندارد.خیر مربوط به کسی است که پرچم اسلام را بلند کرده و در نماز شرکت می‌کند؛ اما پای همه‌ اقتضائات نماز و شرایط بندگی خدا نایستاده است. حالا یا منافقی است که اصلاً به خدا اعتقاد ندارد یا سست ایمان و (في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض)است که در شمول اطلاق آیه قرار می‌گیرد. این بخش، مربوط به مدینه است. این نوع از نمازگزاران در مدینه هستند. در مکه برای این‌که نماز بخواند، شکنجه‌ زیر آفتاب و محصور شدن در شعب ابی‌طالب و فحش و ناسزا شنیدن را تحمل می‌کند. کسانی که با این اوصاف تحمل می‌کنند و نماز می‌خوانند علی‌القاعده مؤمن هستند و در مکه هستند. زمانی است که حق، در مظلومیت و ضعف است. اما در مدینه‌ای که مسلمانان قدرت و حکومت و سرباز و لشگر و قوانین دارند عده‌ای از روی ترس و طمع نماز هم می‌خوانند اما این نماز، پایه‌ومایه‌ای ندارد.

علت انتخاب نمازگزاران از میان عبادت‌کنندگان

قرآن در اینجا می‌خواهد عبادت‌کنندگان بی‌پایه را مورد نکوهش قرار دهد. انسان‌هایی که به‌ظاهر عبادت می‌کنند اما روح آن‌ها تماسی با این عبادت ندارد. بین این عبادتگران، نمازگزاران را موردتوجه قرار می‌دهد. خیلی جالب و عجیب است. شما وقتی‌که به آیات قرآن و روایات سری بزنید، هیچ عبادتی با نماز همتایی نمی‌کند. نماز در پیشانی عبادات است. نماز نماد بندگی خداست. نماز عالی‌ترین سکو برای پرواز در عالم غیب و ملکوت است. آن‌همه تمجید و تعظیمی که نسبت به نماز آمده، درباره‌ هیچ عبادت دیگری نیامده است. ذکر الله‌اکبر است و آن‌همه فضیلت دارد. چقدر جالب است که اسلام وقتی می‌خواهد منافق را نکوهش کند می‌گوید: همان نمازخوانی که به شرایط نماز دل نداده است. همان نمازی که آن‌همه عظمت و ثواب و نقش و ارزش دارد و در همه‌ قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته، همین نماز با این عظمت، ممکن است مانند یک پوسته‌ خالی از مغزی و شرایط و اقتضائات خود شود و مایه‌ سرشکستگی خود فرد در دنیا و آخرت شود. این نماز بااین‌همه عظمت و شکوه و زیبایی و ارزش، به یک‌چیزی مبدل می‌شود که قرآن می‌فرماید: (فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّين‏)[12]وای بر نمازگزاران. کدام نمازگزار؟ جواب می‌دهد: (الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِمْ سَاهُون‏‏)[13]کسانی که از نماز خود غافل هستند. نماز می‌خواند؛ حتی در جماعت و جمعه شرکت می‌کند. غافل از اصل نماز نیست؛ چون می‌فرماید نمازگزاری که از نماز خود غافل است؛ یعنی نماز می‌خواند اما از نماز خود غافل است.

مصادیق غافلان از نماز در روایت امیرالمومین7

از امیرالمومنین7هست که می‌فرماید: «لَيْسَ عَمَلٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ فَلَا يَشْغَلَنَّكُمْ عَنْ أَوْقَاتِهَا شَيْ‏ء»[14] هیچ چیزی در پیشگاه خداوند، عزیزتر از نماز نیست. خداوند نماز را خیلی دوست دارد. پس به هوش باشید که هیچ اموری از دنیا، شما را از نماز و نمازهای جماعت و جمعه بازندارد. از ویژگی‌های مؤمن این است که امور دنیایی او را از جماعت و جمعه و نماز بازنمی‌دارد. چیزی شما را از نماز بازندارد. بخصوص در مورد نماز جمعه که در سوره‌ جمعه شنیده‌اید. (فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّه)‏[15]بعد می‌فرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَمَّ أَقْوَاما»[16] و این آیه را (الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِمْ سَاهُون‏‏)تلاوت کردند. اما خداوند گروهی از این نمازگزاران را مذمت کرد و بعد می‌فرماید این‌ها چه کسانی هستند؟ چه کسانی از اهل نماز هستند که از نماز غافل هستند؟ در این روایت آمده است که « اسْتَهَانُوا بِأَوْقَاتِهَا »[17] کسانی که وقت نماز را رعایت نکردند. اول وقت، بادل و جان، لحظه‌شماری کرده برای این‌که به محضر خدا مشرف شود این نشانه‌ ایمان است. نشانه‌ ایمان شخص این است که قبل از وقت، در انتظار گفتگوی باخداست. وقت را رعایت می‌کند. هر کاری را بر نماز مقدم نمی‌دارد. نماز را به آخر وقت نمی‌گذارد؛ قضا نمی‌شود. در اینجا یکی از مصادیق ساهون آمده و به‌صورت کلی آمده است؛ یعنی شرایط، وقت، آداب، حضور قلب، اخلاص نماز و آن‌همه آداب ظاهری و باطنی که دارد باید رعایت شود. هر چه این آداب کمتر رعایت شود وارد این گروهی می‌شود که خداوند فریاد می‌زند: نفرین باد بر نمازگزارانی که از حقیقت نماز غافل هستند. وقت، آداب، اقامه‌ به جماعت را رعایت نمی‌کنند و آنچه که مربوط به نماز است را رعایت نمی‌کنند. این مذمتی است که خداوند راجع به منافقین، انسان‌های ضعیف‌الایمان می‌کند که نماز می‌خوانند ولی از نماز خود غافل هستند.

2.      عبادت‌کنندگان ریاکار

نکته‌ دوم هم (الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُون‏‏‏)[18]کسانی که اهل ریا هستند. ریا یعنی کاری که انجام می‌دهد به خاطر دیگران است که از سخت‌ترین مرض‌ها، ریاست. اگر ریایی در عبادت باشد هم حرام هست و هم عبادت را باطل می‌کند. در سایر اعمال، همیشه این‌طور نیست که حرام باشد و عمل را باطل کند ولی هرچه کمتر باشد ارزش انسان بالاتر می‌رود. انسان‌های پاک و منزه کسانی هستند که همه‌ کارهای خود را بر اساس خدا تنظیم می‌کنند. این کار دشواری است ولی لااقل این است که در عبادات و اعمال نیک، انسان از ریا پرهیز کند. ریا یعنی کاری کند که دیگران او را تشویق کنند. عمق ریا این است که به نظارت خدا و آینده‌ اعمال و در قیامت اعتقاد درستی ندارد. در چند جای قرآن به همین عنوان ریا اشاره‌شده است بدون این کلمه هم در خیلی از جاهای قرآن و روایات اشاره‌شده است. در پنج شش جای قرآن هست که ریا را مذمت کرده است که دو سه مورد آن مربوط به نماز است که یکی از آن‌ها در همین آیه است و یکی هم در سوره‌ نسا هست (إِنَّ الْمُنافِقينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‏ يُراؤُنَ النَّاس)[19]‏ منافقین می‌خواهند خدا را گول بزنند و با کسالت و بی‌حالی به‌پیشگاه خدا می‌برند. باید به خدا پناه برد. اگر به او گفته شود که یک جلسه یا کلاس و کسب‌وکار و است سرحال است ولی وقتی‌که به نماز ایستاده، بی‌حال و بی‌نشاط و کسل است. این درجه‌ای از نفاق است. وقتی‌که به نماز می‌ایستند با کسالت به نماز می‌ایستند و دوم این‌که (الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُون‏‏‏)[20]نماز را برای مردم و برای تشویق مردم می‌خواند. این نشانه‌ نفاق است. در این سوره‌ هم می‌فرماید: وای بر نمازگزارانی که از آداب و شرایط نماز غفلت می‌ورزند و نماز را برای دیدن و خوش‌آمد دیگران می‌خوانند. وای بر این‌ها و به خدا پناه می‌بریم که در زمره‌ این گروه قرار بگیریم.

(بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ أَ رَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ*فَذَالِكَ الَّذِى يَدُعُّ الْيَتِيمَ*وَ لَا يحَضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْكِينِ*فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ*الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِمْ سَاهُونَ*الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ*وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُون‏)[21]

صدق الله العلی العظیم.

 

 

خطبه‌ دوم

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی علی امیر المؤمنین و علی الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و خلف القائم المنتظر. ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمن و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین.

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ)[22]عبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللهبار دیگر همه‌ شما و خودم را به پارسایی و پرهیزکاری دعوت می‌کنم و امیدواریم که همواره با یاد خدا و قیامت و مرگ، در تهذیب نفس و اصلاح اخلاق خود کوشا باشیم.

نکاتی در رابطه با کار و کارگر

چند نکته و مناسبت است که در فرصت موجود، به آن‌ها اشاره می‌کنم. در آستانه‌ روز جهانی کار و کارگر قرار داریم که هم باید این روز و مناسبت را به کارگران و کسانی که عناصر اصلی گردش چرخ صنعت و پیشرفت هستند، تبریک گفت و هم به نکاتی در اینجا باید توجه کنیم. همان‌طور که می‌دانید مفهوم کار و کارگر به معنای عام در نظر بگیریم، همه‌ کسانی که به شغل مؤثری در جامعه‌ مشغول هستند زیر سایه‌ این مفهوم قرار می‌گیرند؛ اما در دنیای امروز کارگر به کسانی گفته می‌شود که در بخش صنعت اشتغال دارند. بعد از تحولاتی که در قرون 18و 19 و 20 اتفاق افتاد، طبقه‌ کارگر یک طبقه‌ مهم اجتماعی شدند که در به حرکت‌ درآمدن چرخ‌های زندگی و پیشرفت جوامع و تحول صنعت در همه‌ جوامع، نقش بارز و ممتازی دارند. در کشورهای صنعتی، به خاطر ظلم و تجاوزی که در بسیاری از مواقع از سوی سرمایه‌داران می‌شد، طبقه‌ کارگر به قیام و انقلاب پرداختند و بسیاری از قیام‌ها را داریم که این طبقه برای احقاق حق خود بر خواستند تا این‌که بشر فهمید که باید جایگاه این‌ها را حفظ کند؛ اما امروز هم این قشر نیازمند به توجه است.

ضرورت اهمیت به قشر کارگری

سر قضیه هم این است که ما ازیک‌طرف به سرمایه‌گذاری و تشویق سرمایه و انباشت سرمایه برای رشد اقتصادی در جوامع نیاز است و از طرف دیگر تمرکز سرمایه در نقطه‌های مخصوص، آن‌هم جدای از وجدان و انصاف انسانی و بشری، مایه‌ نابسامانی‌های زیادی در جوامع شده و امروز هم وجود دارد. برای معالجه‌ این امر یعنی ازیک‌طرف باید سرمایه‌ها جمع شود و سرمایه‌گذاری باید توسعه پیدا کند، صنایع که یکی از پایه‌های اصلی زندگی بشر است باید گسترش پیدا کند و عظمت و پیشرفت جوامع به این است که به صنعت بپردازند و به نحوی صنعت پایه‌ کشاورزی و پایه‌ زندگی بشر شده است و لذا توجه به صنعت و فناوری، لازمه‌ پیشرفت جوامع هست. ما و جوامع اسلامی هم اگر بخواهند پیشرفت کنند ضمن این‌که روی اصول و مبانی خود باید ایستادگی کنند اما چاره‌ای جز این نیست که به صنعت و سرمایه‌گذاری توجه کنیم. اما پرداختن به سرمایه‌گذاری و رشد صنعت که لازمه‌ رشد و ترقی جامعه هست، هنگامی ارزش  و مفید است که با نگاه الهی و انسانی باشد. در گردش چرخ‌های صنعت، حقوق کارگران و حقوق جامعه، رعایت شود. برای رعایت این امر، هم باید سرمایه را تشویق کرد و هم باید تعاونی‌ها را توسعه داد تا سرمایه‌های خرد هم از همه‌ طبقات متوسط جامعه بتوانند پایه‌ رشد صنعت شود و برای همه درآمدی داشته باشد و هم این‌که کارگران که عناصر اصلی و بدنه‌ صنعت هستند هم به لحاظ انسانی و هم به لحاظ حقوق اجتماعی و اقتصادی مورداحترام باشند و حق آن‌ها ضایع نشود. این‌ها اصولی است که باید با این اصول به صنعت و توسعه‌ آن توجه کرد.

ضرورت فرهنگ‌سازی و حمایت‌های دولتی و مردمی برای توسعه‌ صنعت در منطقه

استان و منطقه‌ ما منطقه‌ای است که به دلایل مختلفی که باید در جای خود بررسی شود، رویکرد خوبی به صنعت داشته و باید تقدیر و تشویق کرد. شتابی که استان و منطقه‌ ما به سمت  صنعت داشته، امر پسندیده و ارزشمندی است که هم وظیفه‌ مردم است که به این سمت بروند و به آن توجه کنند و هم مسئولان و دولت‌مردان است که از سرمایه‌گذاری و توسعه‌ صنایع، به‌تناسب آنچه که در استان و منطقه هست حمایت کنند و آن را تشویق کنند. این وظیفه‌ دولت‌مردان است و قبل از آن وظیفه‌ خود مردم است که فرهنگ آن‌ها فرهنگ تلاش و سرمایه‌گذاری باشد و باید این فرهنگ در شهر ما هم باشد. فرهنگ بیکاری و کسالت و تنبلی و به انتظار این‌که کار اداری و آسان پیدا شود، این‌ها خلاف لازمه‌ رشد یکجامعه‌  و خلاف نگاه اسلامی است. باید فرهنگ، فرهنگ کار و تلاش و تکاپو و جمع‌کردن سرمایه‌ها و سرمایه‌گذاری برای پیشرفت صنعت و زیرساخت‌های جامعه باشد. فرهنگ کار و تلاش و سرمایه‌گذاری و پیشرفت امور صنعت از کودکی در فرزندان ما تقویت شود. اما هم‌زمان با این‌‌ها باید اخلاق و نگاه انسانی و توجه به تعاونی‌ها و توجه به حقوقی که کارگران دارند هم امر مهمی است که باید این‌ها باهم و متوازن در مهندسی جامعه، طراحی شود و فرهنگ جامعه هم باید این‌طور باشد. هم قوانین و مقررات باید تقویت‌کننده‌ اقتصاد و صنعت باشد؛ هم حمایت‌کننده‌ از کارگران و هم فرهنگ جامعه و فرهنگ کارفرمایان، باید احترام و تکریم به کارکنان و کارگران باشد. ما سه چهار هزار نفر در منطقه داریم که کارگر هستند و در صنایع مختلف، فعالیت دارند. جمعیت سه چهار هزار نفر، جمعیت مهمی است. نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری و توسعه‌ صنعت برای رفع بیکاری مهم است و باید تشویق شود.

رعایت حقوق کارگری توسط مسئولان و کارفرمایان

اما درعین‌حال، باید هم مسئولان و هم کارفرمایان، آن‌هایی که سرمایه‌ای دارند توجه کنند که نعمتی که در دست آن‌هاست یک بخش مهمی از آن‌ها همین کارگران هستند. با آن‌ها با انسانیت و اخلاق برخورد کنند و حقوق آن‌ها را رعایت کنند. روابط انسانی، میان کارگران و کارفرمایان می‌تواند صنعت را به‌پیش ببرد. علاوه بر این‌که یک امر اخلاقی و ارزشی است در خود اقتصاد هم اثر دارد. بنابراین هم این مناسبت را باید تبریک گفت و هم باید توصیه کرد که اولاً به تشویق و ترغیب سرمایه‌گذاری از ناحیه‌ مسئولان و فرهنگ سرمایه‌گذاری در خود مردم این وظیفه است. دوم تشویق تعاونی‌ها تا جلوی فاصله و تفاوت طبقاتی را بگیرد و سوم روابط انسانی میان کارفرما و کارگر است. باهم دست‌به‌دست هم بدهند و حقوق هم را رعایت کنند. خوب و درست‌کار کنند و درست هم حقوق کارگران را رعایت کنند تا صنعت توسعه پیدا کند. ما دو سه هزار نفر بیکار داریم که در سطح استان‌ هم بیکاری زیادی هست که بین 10 تا 18 درصد گفته‌شده است که این نیازمند تشویق سرمایه‌گذاری، فرهنگ کار، تلاش و روابط خوب بین کارگر و کارفرما و صنعت است و امیدوارم که این نکات به‌عنوان محورهای رشد و توسعه‌ منطقه و محورهای مهم اخلاقی که می‌تواند چرخ‌های صنعت را به حرکت دربیاورد بیشتر توجه شود و باید هم از کارگران و هم از کسانی که در پی سرمایه‌گذاری هستند، تشکر کرد. این‌یک مناسبت بود که لازم بود راجع به آن بحث کرد.

شهید مطهری و خدمات بی‌نظیر ایشان

نکته‌ دوم در آستانه‌ شهادت استاد شهید مطهری و روز معلم قرار داریم که این دو باهم تقارن پیدا کردند و مناسب بسیار جالبی است که در این روز پیش‌بینی‌شده است. 12 اردیبهشت، روزی است که تیغ جفای کوردلان و منافقان، بیرون آمد و مغز متفکری بزرگ و اندیشمندی مجاهد را نشانه گرفت. مرحوم شهید مطهری از نوادر روزگار ما از فرزانگان ممتاز و کم‌نظیر معاصر ما بودند. عالم اندیشمندی که در غالب رشته‌های اسلامی، از تخصص و مهارت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و این‌همه علم و دانش و اصالت فکر اسلامی را در خدمت انقلاب اسلامی و جوانان مملکت و دانشگاه‌های کشور قرارداد. در روزگاری که تیرهای بلا مغزهای جوانان ما را نشانه گرفته بود و اندیشه‌های باطل و انحرافی مارکسیستی و التقاطی دانشگاه‌ها و مغزهای جوانان ما را عاماج خطر کرده بودند، مرحوم شهید مطهری با کوله‌باری از علم و دانش و تقوا، حوزه را رها کرد و در تهران و در دانشگاه حضور پیدا کرد و منشأ آن‌همه خدمت شد. قلم و بیان و استادی و هنر و نویسندگی و کتاب و مقالات او جلوه‌های نوری بودند که از این شخصیت بزرگ می‌درخشید. خدمت فکری و اعتقادی که آن استاد بزرگ، به انقلاب اسلامی و به جوانان ما کرد کم‌نظیر است. مرزهای اعتقادی ما را پاس داشت. هنوز هم کتا‌ب‌ها و نوشته‌ها و افکار و اندیشه‌های مطهر او راه گشای همه‌ ماست. جوانان و دانشگاهیان ما باید به امور اعتقادی و تقویت پایه‌های فکری و اعتقادی خود بپردازد که یک بخش مهم از آن، با کتاب‌های شهید مطهری تنظیم می‌شود. معلم و اندیشمندی مجاهد و انسان متعهدی که همه‌ وجود خود را وقف اسلام کرد و شهادت بهترین پاداشی بود که خداوند نصیب او کرد. رحمت و رضوان خدا بر آن روح بلند و تابناک الهی.

ضرورت ارتباط مردم با روحانیت راستین

باید تأکید کنیم که ارتباط با روحانیت راستین، ارتباط با عالمان پاک و وارسته و آشنایی با اندیشه‌هایی مانند اندیشه‌های مرحوم مطهری، دستگیر و مایه‌ هدایت ماست که نباید از آن غافل باشیم. بخصوص نسل جوان و دختران و پسران دانشجوی ما که باید برای ‌آن‌ها برنامه داشت و تلاش کرد.

پاسداشت روز معلم

چنین روزی به‌عنوان روز معلم هم یادشده که باید از همه‌ سربازان فکر و فرهنگ و معلمان و مربیان علم و اخلاق که در آموزش‌وپرورش و دانشگاه‌ها و حوزه‌ها در خدمت نسل امروز هستند، برای این‌که علم و دانش در این کشور توسعه پیدا کند تقدیر و تشکر کرد. بحمدالله خدمات ارزشمند میلیون‌ها معلم و استاد و مدیر و دبیر، در خدمت جامعه است و اگر این خیل عظیم، علم و دانش را بااخلاق و معنویت درآمیزند و همه‌ مجاهدت خود را برای پرورش انسان‌های بزرگ و عالم قرار دهند، بازهم این کشور می‌تواند قله‌های بلندتری را فتح کند. پیشرفت‌های علمی کشور ما داشته به آموزش‌وپرورش و به دانشگاه‌ها برمی‌گردد. ما این مراکز علمی را باید از آسیب‌ها و آفت‌هایی که جامعه‌ ما را از اخلاق و طهارت و پاک‌دامنی تهی می‌کند باید حفظ کنیم. این وظیفه‌ مدیران و معلمان و مربیان و خانواده‌هاست که فرهنگ علم و تحصیل، اخلاق و معنویت، دوری از آفت‌ها و آسیب‌های اخلاقی را توسعه دهند و روز معلم را باید گرامی داشت و مقام و منزلت والای این سربازان خط مقدم پیشرفت علمی و اخلاقی را باید تکریم کرد.

سنگ‌اندازی‌های کشورهای غربی و آمریکا در مذاکرات هسته‌ای

در پایان ‌هم ما همین روزها در انتظار مرحله‌ای دیگر در بحث انرژی هسته‌ای هستیم که مجال توضیحات بیشتر نیست. آنچه که ما باید بر آن پافشاری کنیم و با بصیرت و درایت در پی آن حرکت کنیم، حفظ حقوق امروز و آیندگان کشور است. بهانه‌جویی‌های غلط و زورگویی‌های بی‌جایی که امروز، برای خلع کشورهای اسلامی از علم و دانش به کار می‌رود. آن‌ها خاورمیانه و کشورهای اسلامی را برای نفت خام آن‌ها می‌خواهند و معادن خام آن‌ها مورد رغبت آن‌هاست. آن‌ها دلشان می‌خواهد نفت و معادن ما را ارزان ببرند و علم و دانشی را که بتواند ارزش‌افزوده‌ این‌ها را بالا ببرد را از ما بگیرند. انرژی هسته‌ای که ما و همه‌ دنیا به آن نیاز دارد را از ما می‌خواهند از ما بگیرند و مطمئن هم باشید که اگر یکجا ایستادگی و شهامت و البته درایت و تدبیر نایستیم در جای دیگر هم گیر خواهند داد. در دنیای جنگلوار امروز، راهی جز قدرت و توان و علم و دانش، همراه با ایمان نیست. انقلاب اسلامی راه را به روی ملت ما گشوده است و ما و جوانان ما باید با ایمان و بصیرت و درایت و با علم و دانش، قدرت لازم را به دست بیاورند. ما قدرت فکری، معرفتی و معنوی بزرگی در دنیا هستیم. این قدرت باید همراه با علم و دانش و فناوری‌های پیشرفته بشود. پیشرفت در این عرصه، نیازمند به مقاومت و درایت و مجاهدت دارد که بحمدالله ملت ما از این ویژگی‌ها برخوردار است و امیدواریم که خداوند هم این ملت فداکار و مجاهد در راه خود را مورد لطف بیکران خود قرار دهد.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک، باسمک العظیم الاعظم، الاعز الاجل الاکرم یا الله

خدایا دل‌های ما را به انوار ایمان روشن بفرما؛ اللهم اغفر للمومنین و المومنات والمسلمین والمسلمات؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله؛ اللهم انصر جیوش المسلمین و عساکر المسلمین؛ خدایا خدمتگزاران به اسلام و مقام معظم رهبری و مراجع عظام را مؤید و منصور بدار؛ ارواح تابناک شهیدان و امام شهیدان و اموات و درگذشتگان و مراجع و علمای فقید ما و درگذشتگان این جمع را با اولیای خودت محشور بفرما؛ باران رحمت و برکاتت بر ما فرو بفرست؛ سلام ما را به محضر امام عصر7ابلاغ بفرما؛ ما را از یاران او مقرر بفرما.

(بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)[23]


[1]. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 102.

[2].نهج البلاغة، خطبه 204، ص 234.

2. سوره‌ی بقره‌ُ، آیه‌ی 197.

[4]. سوره‌ی ماعون، آیات 1-3.

[5]. سوره‌ی ماعون، آیه‌ی2.

[6]. سوره‌ی ماعون، آیه‌ی 3.

[7]. سوره‌ی ماعون، آیات 4- 7.

[8]. سوره‌ی واقعه، آیات 10 و 11.

[9]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی 10.

[10]. سوره‌ی ماعون، آیات 1-3.

[11]. سوره‌ی ماعون، آیات 4- 7.

[12]. سوره‌ی ماعون، آیه‌ی 4.

[13]. سوره‌ی ماعون، آیه‌ی 5.

[14]. وسائل الشیعه، ج 4، ص 113.

[15]. سوره‌ی جمعه، آیه‌ی 9.

[16]. وسائل الشیعه، ج 4، ص 113.

[17]. همان.

[18]. سوره‌ی ماعون، آیه‌ی 6.

[19]. سوره‌ی نساء، آیه‌ی 142.

[20]. سوره‌ی ماعون، آیه‌ی 6.

[21]. سوره‌ی ماعون.

[22]. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 102.

[23]. سوره الاخلاص


خطبه اول

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدی و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الامجد ابالقاسم محمد (ص) و علی آله الاطیبین الاطهرین سیما بقیة الله فی الارضین.

اعوذ بالله السمیع العلیم، من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[1] عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوا الله و ملازمة امره و مجانبة نهیه و تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر الزاد التقوی

در روز تاسوعای حسینی و ایام سوگواری اباعبدالله الحسین، همه شمارا به پارسایی، پرهیزکاری،‌دوری از معاصی و گناهان،‌اخلاص در عزاداری و سوگواری اباعبدالله الحسین سفارش و دعوت می‌کنم.

امیدواریم که خداوند عزاداری‌های ما را موردقبول خودش قرار بدهد.

خطبه حضرت زینب (س) در کاخ یزید

در این خطبه نگاهی خواهیم داشت به خطبه زینب کبری (س) در کاخ یزید. که یکی از مهم‌ترین خطبه‌های اسلام است. امروز درس‌ها و نکاتی را در این مورد عرض می‌کنم:

در این خطبه، در هنگام ورود اسرا به دربار یزید وارد شد نکاتی نهفته است که به‌اختصار بیان می‌کنیم:

1.موقعیت صدور خطبه و شرایط کم‌نظیر آن

در شرایط کم‌نظیر، یک زن اصیل،‌در اوج اقتدار و شجاعت خطبه‌ای را در برابر دشمنان بیان می‌کند.

شرایط صدور خطبه

این خطبه را یک زن اسیر، رهبر سپاه شکست‌خورده یتیمان  می‌خواند. البته در شهر و کاخ دشمن،‌همچنین در جلوی چشم مردم، مأموران و یزید (لعنة الله) چنین خطبه‌ای می‌خواند. در این شرایط انسان‌ها بزرگ آرام و ساکت هستند، و اگر کسی شجاعت زیادی داشته باشد، حرفش را در گفتگوهای ردوبدل شده می‌زند؛ اما زینب (س) قهرمان عاشورا، در چنین شرایط عجیب و ویژه‌ای خطبه می‌خواند. آن‌هم یک خطبه‌ی طولانی و حماسی و پر از نکته و مطلب.

این خطبه از معدود خطبه‌های حماسی تاریخ بشریت است. خطبه‌ی حضرت فاطمه زهرا (س) در مدینه، خطبه‌ی حضرت سجاد (ع) یا بعضی از خطب روز عاشورا در  اندازه‌ی این خطبه به شمار می‌آیند.

2.امید به آینده‌ای روشن

شجاعت ایشان، در چنگال و کاخ دشمن به بهترین نحو تجلی‌یافته است.

در شرایط سختی که از هر سو پیام ناامیدی می‌بارد، در خطبه‌شان امید موج می‌زند. در شرایطی که مردان بزرگ این قافله و سالار شهیدان به شهادت رسیدند؛ بازماندگان آن‌ها شهر به شهر گردانده شده‌اند. هیچ نقطه‌ی امید و آ‌ینده‌ی روشنی برای جبهه‌ی حق و پیروان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دیده نمی‌شود.

در شرایطی که مدینه،‌بصره خاموش هستند، کوفه در اختیار دشمن است، شام مقر خلافت دشمن است. تمام عالم اسلام زیر چکمه‌ی دشمنان قرارگرفته است. اشکی که بعد از 1400 سال بر گونه‌ی مردم ما جاری می‌شود، نکته‌ای است که باید به آن توجه کرد.

امید،‌توکل بر خدا در سخت‌ترین شرایط درس دوم خطبه حماسی حضرت زینب (س) است.وَاللهِ لا تَمْحُو ذِكْرَنـا، وَلا تُميتُ وَحْيَنـا، وَلا تُدْرِكُ اَمَدَنـا[2]به خداوند قسم،‌یزید آفاق زمین و آسمان همراه تو است، مغرور و سرمست پیروزی هستی! اما بدان یاد ما خاموش نخواهد شد.

این مشعل الهی فروزان خواهد ماند.

3.پیروزی باطل، نشانه‌ی حقانیت نیست

پیروزی‌های ظاهری جبهه‌ی باطل و  شکست‌های ظاهری جبهه‌ی حق نباید انسان‌ها را ناامید بکند. این پیروزی‌ها نشانه‌ی حق بودن دشمن نیست، بلکه سنت تاریخ است. در مقاطع زیادی از تاریخ،‌ اهل باطل، ترک تازی کرده‌اند؛ جولان داده‌اند. حقوق دیگران را غصب کرده‌اند. «إن بنا هوانا علیه و بک علیه کرامه[3]» فکر نکنید که این کرامت توست! این پیروزی موقتی که بر اساس باطل به دست آوردی نشانه‌ی حقانیت تو نیست.

4.معرفی دودمان و خط انحرافی از مسیر ولایت

با شرایطی که عرض شد،در جلوی جمعیت انبوه دشمن، دودمان منحوس بنی‌امیه را معرفی می‌کند. گوشت، پوست، استخوان شما با دشمنی با رسالت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) شکل‌گرفته است. شما آزادشدگان جنگ‌های پیامبر هستید. شما فرزندان اسیران آن جنگ‌ها هستید. مردم بدانید! حاکمان شما، دودمانی هستند که از اساس ضد اسلام هستند. مبادا که شمارا گمراه کنند، شمارا از مسیر ولایت و امامت و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) جدا کنند. گاهی شیطان طوری وضع را تاریک می‌کند که حق‌های روشن نیز نامعلوم می‌شود

5. معرفی خاندان اهل‌بیت (علیهم‌السلام)

می‌فرماید : ما ذریه محمد مصطفی (ص)‌هستیم. ما از دودمانی هستیم که ستارگان زمین هستند. شما می‌دانید با چه کسانی درافتادید؟

پرونده سیاه بنی‌امیه و پرونده سفید اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را در کنار هم می‌گذارد. و می‌فرماید:‌چه کسانی به مصاف چه کسانی آمدند؟ و چه وضعی در عالم اسلام اتفاق افتاد. مردم بدانیدش ما را فریب دادند؟ خاندان رسالت را در چشم شما کوچک کردند؟ کسانی که ناحق هستند در حال ترک سازی هستند.

6.مظلومیت شرافتمندانه

نکته‌ای است که امروز نیز نیاز داریم. مظلومیت همراه ذلت نکته‌ای ناپسند است. همان‌طور که ظلم ناپسند است، مظلومیت با خاری و ذلت نیز ناپسند است. زینب (س) مظلومیت قافله  را چنان عزیز و باعظمت‌ نشان می‌دهد که هم اشک را بر چشم  مردم جاری می‌کند، دل‌ها را می‌سوزاند؛ قلب‌ها را می‌لرزاند و هم عظمت و عزت خاندان پیامبر و قافله‌ی اسرا به رخ دشمنان می‌کشد.

7. تذکر به قیامت و آینده تاریک یزید

دشمنان اهل‌بیت (علیهم‌السلام ) آینده‌ی تاریکی دارند. خصم شما در روز قیامت، محمد مصطفی (ص) خواهد بود. «فلترون و شیکاً موردهم[4]»به‌زودی وارد قیامت می‌شوی و در آنجا خواهی دید که چه خبر است.

8.آینده تاریخ در دنیا عوض خواهد شد

در درون پیروزی مغرورانه‌ی شما، عزت و عظمت و پیروزی ماست. این ترک‌تازی شما تمام خواهد شد. آرزوهایی که در سر می‌پروراندید، در اثر غفلت و ناآگاهی مردم، بر مردم حاکم شدید، و مجاری امور امت اسلامی را به دست گرفتید این آرزوها محقق نخواهد شد.

«ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُون»[5]  اگر کسی وارد گناه شود، قدم قدم انسان را تا تکذیب آیات خدا،‌ و کشتن فرزندان پیامبر خدا می‌رساند.

گناه انسان را غرق در معصیت‌های بزرگ می‌کند. قانون عالم و سنت الهی استدراج است. خداوند همیشه نعمت را به خاطر محبت و  دوستی نمی‌دهد؛ گاهی نعمت می‌دهد تا غرق گناه شوی.

ترجمه خطبه

ترجمه قسمتی از این خطبه را برای شما می‌خوانم:

حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار عالمیان است. و سلام و درود خدا بر پیامبر (ص)‌و خاندان او باد. یزید اکنون، که زمین و آسمان را بر ما خاندان پیامبر (ص) تنگ گرفته‌ای؛ و ما را مانند اسیران خارجی به شهرها و سرزمین‌ها کشانده‌ای، گمان کردی که ما در نزد خداوند خوار و ذلیل‌شده‌ایم و در تو در پیشگاه او قرب و منزلت داری؟ و باد به دماغ خود افکندی و راه سرمستی را پیشه کردی، و بر مسند حکومت تکیه زدی، چون دیدی دنیا به کام توست،‌و حکومتی که از آن ماست در چنگ توست؟ آرام‌تر برو، این‌قدر جاهلانه پیش نرو! آیا سخن خداوند را فراموش کردی که کافران گمان نکنند که آنان را مهلت دادی، این مهلت به سود آن‌ها است. این مهلت به خاطر این است که آن‌ها در گناهان بیشتر غرق شوند. ای فرزند آزادشدگان آیا این کار تو از عدالت است؟ که زنان و  کنیزان خود را پشت پرده‌ها جای داده‌ای و دختران پیامبر (ص) را اسیر ساخته‌ای،اینان را شهر به شهر می‌گردانی و مردم کوه‌ها و دشت‌ها ، به چهره‌ی خاندان پیامبر نگاه می‌کنند،درحالی‌که این قافله مرد و سرپرستی ندارد،‌در این قافله جز اسیران ، یتیمان وزنان ماتم‌زده وجود ندارد، تو فکر می‌کنی با این گناه پیروز شدی، این‌ها از طغیان تو نسبت به خدا است.

در مقتل آمده است که یکی از سخت‌ترین حالات قبل و بعد از خطبه این بود که یزید (لعن الله) دستور داد جلوی بچه‌ها وزنان، سرها را وارد مجلس کردند، وقتی سرها وارد مجلس شد، زینب (س) صدایی زد که اشک همه را درآورد و دل همه را سوزاند. صدا زد که یا حسینا یا حبیب رسول‌الله، نگاه زینب (س) که به سر نورانی امام حسین (ع) افتاد، صدا زد ای دوست رسول خدا(ص)، ای عزیز رسول خدا (ص) چه کردند با تو این قوم نابکار. لاحول و لا قوة‌الا بالله العلی العظیم و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

بسم الله الرحمن الرحیم.  اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکُوثَر فَصَّلِ لِرَّبکَ وانْهَر اِنَّا شانِئَکَ هُوَ الاَبْتَر [6]

خطبه دوم

اعوذ بالله سمیع العلیم، من الشیطان الرجیم،بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا ما یکون و نؤمنبه و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدی و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا ابالقاسم محمد (ص) و علی امیر المؤمنین و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة اللهم صل علی و زد و بارک علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و زلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ بالله سمیع العلیم،‌من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[7] عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوا الله و ملازمة امره و مجانبة نهیه و تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر زاد التقوا

بار دیگر همه‌ی شمارا به پارسایی ، پرهیزکاری، دوری از گناهان، اخلاص در عزاداری و سوگواری‌ها سفارش و دعوت می‌کنم.

خداوندا! همه‌ی ما را از مقربان بارگاه خود مقرر بفرما!

مناسبت‌ها

این روز را به همه تسلیت عرض می‌کنم.

شهادت امام سجاد (ع) را نیز به همه تسلیت عرض می‌کنم،‌و به همین مناسبت از تمام آزادگان، مفقودان، همه‌ی ایثارگران انقلاب اسلامی، تجلیل می‌کنیم.

عاشورا مشعل ماندگار تاریخ

عاشورای حسینی،‌مشعل ماندگار تاریخ است که از برکات آن انقلاب اسلامی است. احیای عاشورا با صورت صحیح جزء وظایف ماست. پیام‌هایی که در خطبه‌های حضرت زینب (س) و اصحاب امام حسین (ع) بود. عاشورا مجموعه‌ای از پیام‌ها است که در آینه عاشورا تجلی پیداکرده است.

عاشورا تجلیگاه حقایق دین

عاشورا جلوه‌گاه عملی همه‌ی تاریخ و معارف اسلام است. عمده حقایق دین در تاریخ عاشورا تجلی پیداکرده است. عاشورا،‌عبادت،‌نیایش، پرستش خدا، عرفان،‌نماز، درس شجاعت و غیرت، درس فداکاری و ایثار و ارزش‌های بزرگ اخلاقی و معارف نورانی اسلام است.

وظایف ما نسبت به عاشورا

مداحان،‌روحانیون،‌هیئات، باید بکوشند تا خودشان را به ارزش‌های عاشورا نزدیک کنند.

شما نیز سعی بکنید، فردا، در هرجایی که هستید نماز را ترغیب بکنید. نماز گذاران جمعه باید  مشعل‌داران اخلاق و هدایت و امربه‌معروف در جامعه باشند.

انقلاب نشأت‌گرفته از عاشورا

یاد شهدا را زنده نگاه‌دارید،‌یاد انقلاب را نیز زنده نگاه‌داریم. ما در آستانه دهه‌ی فجر و پیروزی انقلاب اسلامی هستیم. عاشورا با انقلاب اسلامی پیوند خورده است. این انقلاب از متن عاشورا شکل‌گرفته است. عاشورا را نباید از شهدا و انقلاب دور کرد، این‌ها یک مجموعه هستند. از همان چشمه‌ی زلال، انقلاب جوشیده است.

عزاداری از محورهای عاشورا است، اما باید در میان این محور،‌تمام ارزش‌های اسلام را زنده نگاه‌داریم.

سفر رئیس‌جمهوری آمریکا به خاورمیانه

محور دوم بحث من در مورد سفر رئیس‌جمهور آمریکا به خاورمیانه است. این از سفرهای ننگین برای کاخ‌نشینان آمریکا و مزدوران وی در منطقه بود. بوش بعد از ناکامی‌های فراوان در هفت سال گذشته،‌درصدد برآمد که این شکست را جبران کند. هدف از این سفر، چند نکته بود.

اهداف این سفر

1.روابط اسرائیل و فلسطین را عادی‌سازی کنند، زمینه‌های صلح را ترغیب می‌کردند.

2.جبهه‌ی متحدی در برابر ایران اسلامی، انقلاب شکوهمند اسلامی به پا کنند.

3.شکست‌های خودشان را در عراق، افغانستان جبران کنند.

4.هدف‌های اقتصادی، فروش سلاح

مهم‌ترین هدفی که نائل شد، هدف چهارم بود. در این ایام مبالغی هنگفت اسلحه فروخته شد. در سایر اهدافشان موفق نبودند.

آمریکا می‌خواست که با این سفر جبهه‌ی متحدی علیه ایران درست کند. اما سفیر عربستان اعلام می‌کند؛ ما با تمام موضع‌های آمریکا در مقابل ایران موافق نیستیم،‌ایران حق دارد که به انرژی هسته‌ای دست پیدا کند. با این مواضع موافق نیستیم.

عظمت ایران مانع از دست‌درازی دشمنان

مقامات کشورهای عربی که معلوم است با استکبار دست در دست هم گذاشته‌اند، گفتند که ما با این مواضع موافق نیستیم. ایران کشور بزرگی است. این حرف اعراب  نه به خاطر دوستی است بلکه به خاطر عظمت شما، عظمت انقلاب امام حسین، خون شهیدان، آگاهی ملت بزرگ، است.

در این سال‌ها میلیاردها دلار خرج کردند، تبلیغات زیادی کردند، جنگ برپا کردند؛ برای اینکه ملت‌های مسلمان‌ها را مقهور خودشان کنند، ایران را تضعیف کنند؛ اما به فضل خداوند تمام این گام‌ها بر ضد خودشان شد. و ایران هر بار سرافرازتر از قبل شد.

در قضیه فلسطین، دو گروه وابسته به خودشان نشستند و باهم مذاکره کردند، بدانید که این ملت فلسطین نیست. این ملت‌های بزرگ مسلمان نیستند. شما اشتباه می‌کنید که سلاح بیاورید،‌جنگ راه بیندازید، تهمت بزنید، این‌ها جواب نمی‌دهد، این سفر بر ضد شما مبدل خواهد شد. این سود اقتصادی به معنای پیروزی شما نیست.

انرژی هسته‌ای ایران

 تا اکنون ایران پیش رفته است، از این به بعد هم پیش می‌رود، آژانس هسته‌ای بگذارید حرف بزند.انرژی هسته‌ای حق تمام ملت‌ها است. دولت‌مردان حق ندارند در مقابل دشمنان از حق نسل آینده کوتاه بیایند. ملت مسلمان ایران روی پای خویش ایستاده است، و انشاءالله این راه ادامه می‌دهد.

انتخابات

همه باید آماده بشویم تا یک انتخابات باشکوه و نشاط داشته باشیم. وظیفه همه ما حضور آبرومندانه در عرصه انتخابات است. اصل اول این است که انتخابات باشکوه و عظمت  برگزار شود. تمام علاقه‌مندان برای انتخاب بهترین مجلس تلاش کنند. انتخاب باشکوه و منتخبان صالحی که بتوانند از عظمت انقلاب اسلامی دفاع کنند و کشور را در مسیر پیشرفت قرار بدهند. کاندیداها باید انصاف، تبلیغات درست،‌پرهیز از اطراف، ارائه برنامه درست داشته باشند. از شعار دادن باید پرهیز کنند.  تبلیغات معتدل، سالم داشته باشند، به همدیگر ضربه نزنند.

ما در آستانه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی، خودمان را آماده‌ی خلق یک حماسه بزرگ کنیم.

تشکر از هیئات

از هیئاتی که در کنار روضه‌ها و مداحی‌ها، سخنرانی گذاشتند و معارف دین را تبیین کردند، احکام الهی را معرفی کردند، تشکر می‌کنیم. در عاشورا، جوانان زیادی می‌آیند که در مواقع دیگر نمی‌آیند. وظیفه روحانیون است که در این ایام حضور پیدا کنند و جوان‌ها را با احکام آشنا کنند.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک بسمک العظیم الاعظم الاعز ا لاجل الاکرم یا الله یا الله یا الله...

اللهم انصر الاسلام و الاهله و اخدل الکفر و اهله و انصر جیوش المسلمین و عساکر الموحدین،‌و اخذل الکفر و الکفار و المنافقین، و الغفر للمؤمنین و المؤمنات، و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات.

خدایا دل‌های ما را عاشورایی و حسینی قرار بده، ما را در دنیا از زیارت و در آخرت از شفاعت امام حسین (ع) محروم نفرما!!...

 

 


[1]آل‌عمران،‌102

[2]الزیارت المفجعة

[3]خطبه حضرت زینب در مجلس شام

[4]متن سخنرانی حضرت زینب (س)

[5]سوره روم،‌آیه 10

[6]سوره کوثر آیات 1 تا 3

[7]آل‌عمران،‌102


بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[2]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

همه شما براداران و خواهران نماز گزار و خودم را به تقوای الهی دعوت می‌کنم و از خدا می‌خواهیم در این ماه شریف و در استانه میلاد قطب عالم امکان و امام عصر و زمان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) همه ما را بر کسب تقوا و پرهیزکاری توفیق روز افزون نصیب بفرماید.

کیفیت نگاه ما به دنیا و نعمات

بیان شد که در مسئولیت‌های خانوادگی حقوق و وظایفی قرار داشته است و از جمله آن، حقوق فرزندان بر دوش پدر و مادر است. فهرست‌وار به نکاتی که تاکنون بدان‌ها اشاره کرده‌ایم، اشاره می‌کنم و پس از آن نکاتی را راجع به این هفته اضافه می‌نمایم. از مهم‌ترین مسائل در ارتباط خانوادگی و ارتباط انسان با همه نعمت‌ها، این است که نگاه ما به این نعمت‌ها و دنیا چه نگاهی باید باشد؟ این از کلیدهای طی مقامات معنوی در این دنیاست.

گفتیم که اسلام نگاه ما را اینگونه تنظیم نموده که این نعمت‌ها فضل خدا و مایه آزمون و ابتلای انسان است. این از اولین مواردی است که امام سجاد (ع) مولود شریف این ماه بدان اشاره فرموده‌اند که؛ بدانی که این‌ها به تو مرتبط است و تو در برابر این نعمت، دارای مسئولیت هستی. در مال و سایر امور نیز بدین صورت است. افرادی که به فرجام کار می‌نگرند می‌دانند که این امانت و عاریه تنها چند صباحی به ما سپرده شده است. اگر کسی این نکته و اشراف همه جانبه حتی نسبت به ذرات عالم را بداند، رفتار او متفاوت خواهد بود.

خودسازی در قبال نعمات الهی

انسان در برابر این نعمت‌ها چنان خود را بسازد که هرجا لازم بود در جایی نوح وار از فرزند خود دل بکند، در جایی ابراهیم وار، اسماعیل را به قربان گاه برد و در نقطه‌ای نیز حسین وار علی اکبر را به میدان خطر رهسپار نماید. و اگر این میدان‌های آزمون نبود، در تربیت و تکمیل نفس آن‌ها باید تلاش شبانه روزی کرد. این پایه تربیت است اینکه نگاه ما به زن، فرزند، خانه، اهل و عیال چه نگاهی است؟!

وزر یا ثواب فرزندان

توجه به اینکه این نعمت خداست و طبق فرمان او باید با او تعامل کرد و توجه به اینکه فرزند امتداد وجود انسان است و خوبی‌ها و بدی‌های او بدو پیوسته است، لذا مسئولیت ما در قبال او درواقع مسئولیتمان در قبال خود است. در ثواب و عقاب آن‌ها ما سهیم هستیم. اگر به نحو صحیح در خانه پایه قرآن، اخلاق، حدیث و معنویت نریختیم و نسبت به کارهای فرزندانمان و دوستان و رفت و آمد آن‌ها بی تفاوت بودیم درواقع به خود خیانت نموده‌ایم.

زمانی که ما به وظیفه خود عمل نمودیم آنگاه در قبال سیئات فرزند، سهیم نیستیم. نوح برخلاف پدری مانند معاویه در قبال وزر انحراف فرزند سهیم نیست چراکه او به وظیفه خود عمل نمود و دار دنیا دار ابتلاء است و همیشه بدینگونه نیست که کلام انبیاء همه را متحول سازد. پدر و مادری که مراقبت درست و سنجیده نسبت به فرزند خود دارند و راه اخلاق و تکامل به روی فرزند باز کردند، او را با قرآن آشنا ساختند، راه سعادت را بر او گشوده و او را با مسجد و نماز آشنا نمودند، او وظیفه خود را انجام داده است.

اما ممکن است عواملی بوجود اید که فرزند به نحو مطلوب نگردد.

اگر خود پدر معاذ الله نماز نخواند، قرآن را برای فرزند مطرح نکرد و راه خلافی را برای او گشود، او حتی بعد از مرگ و در حیات برزخی نیز در عقاب و عذاب الهی شریک است. پس مرز بین این دو حالت انجام وظیفه است. مطلب سوم این است که آنچه در هدایت افراد تأثیر دارد تنها اسباب ظاهری نیست و یکی از آن اسباب باطنی دعاست و ما در باب دعا مفصل از حضرت ابراهیم، حضرت زکریا و اولیاء الهی در قرآن نقل شد که دعا می‌کردند و نقش دعا چه برای فرزند دار شدن و چه برای صلاح و سداد او نقش بسیار برجسته ایست.

مقاطع تربیتی در اسلام

نکته دیگر اینکه خانواده در مقابل همه جهات کودک و نوجوان مسئول است، این تربیت اسلامی یک‌بعدی نیست. البته هرچه کودک کم سن و سال‌تر باشد، وظیفه خانواده خطیرتر است و سن زمانی که از مرز 20 سال عبور نمود، وظیفه فرزند سنگین‌تر خواهد بود تا جایی که در روایات دارد که اگر تا این زمان تربیت اثر ننمود، او را رها کن، این تعبیر بسیار زیبایی است که در چندین حدیث ذکرشده است. لذا از قبل تولد، هنگام ازدواج و کودکی وظیفه محض بر دوش والدین است. زمانی که فرد به سن تمییز می‌رسد وظیفه دوطرفه ولی کفه باز به سمت اولیاء سنگینی دارد.

چند شب قبل در مسجدی حضور پیدا کردم و بین دونماز سؤال کردم که چه کسی صحیفه سجادیه در خانه دارد؟ هیچ‌کس جواب مثبت نداد. حتی در مسجد نیز صحیفه‌ای نبود. صحیفه سجادیه کتاب انسان‌ساز است. امام در قالب و آینه دعا آن‌همه معارف الهی را بیان نموده‌اند، اما متأسفانه ما با آن ارتباطی نداریم. دعا وسیله‌ای غیبی است، اما ما چون مادی فکر می‌کنیم به دنبال اعمال و نسخه‌های مادی هستیم، درحالی‌که بر این عالم قوانین فوق مادی حاکم است و از عوامل مهمی که قضای خدا را تغییر می‌دهد دعاست، مخصوصاً اگر مانند دعای شب قدر در مظان مقبولیت قرار داشته باشد.

حضرت ابراهیم چند قرن قبل از پیامبر خدا (ص) دعا نمود که خدایا! در این منطقه از نسل من کسی را مبعوث گردان که برای مردم آیات نورانی را خوانده و موجب تزکیه مردم شود. این دعا چند قرن گذشت تا مستجاب شد. دعا یک عامل مهم معنوی در همه ابعاد در زندگی انسان است. البته دعا دارای مقدمات، موانع و شرایطی است، اما نباید هرگز از آن خسته شد. اصل دعا دل را به‌سوی خداوند می‌کشاند. باید حاجات بلند را خداوند درخواست نمود.

عمق و ژرفای صحیفه سجادیه

صحیفه سجادیه گنجینه ایست که افتخار شیعه و امت اسلامی است و هیچ‌کس حتی فرد سنی نمی‌تواند در قبال این کتاب توحید چیزی را بگوید. این کتاب انسان‌ساز است. دعاهای این کتاب پر از رموز توحید است که در حقیقت معارف قرآن در قالب دعا و طوری دیگر در این کتاب جمع شده است.

دعای 25 صحیفه سجادیه دعای امام برای فرزندان خود است. ائمه درواقع پدران روحانی و آسمانی برای همه امت هستند. این دعا را بخوانید. ما در ادامه بحث‌های آینده ان شاء الله در مباحث مختلف به آن می‌پردازیم. به نظرم از این کامل‌تر نمی‌شد که یک دوره تربیت جسمی و همه ابعاد روحی فرزند را در قبال دعا بیان نمود. خدایا فرزندان مرا نگه‌دار، اصلاحشان نما و مرا از آن‌ها بهره‌مند نما. این بهره‌مندی از جنبه‌ای ناظر به برکات مادی فرزند است که در قرآن کریم ذکرشده است. و از جهتی نیز ناظر به برکات معنوی فرزند است که در زندگی دنیا و در حیات برزخی فرد از صلاح و دعای فرزند بهره‌مند خواهد بود.

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[3]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

ماه شعبان ماه تقوا و آمادگی برای رسیدن به قله رمضان و شب قدر است و همان‌طور که هفته قبل عرض کردم که در این ماه همه قوای خویش را باید برایان آمادگی بسیج نماییم. با ذکرهای استغفار، توحید و صلوات و مناجات شعبانیه باید خود را آماده کنیم به‌خصوص اینکه در این ماه میلاد پربرکت امام عصر (ع) قرار دارد.

امام در بینش شیعه

امام در منطق شیعه از منظری واسطه فیض و از منظری مایه صعود اعمال است. امام هم واسطه ایست که از آن عالم، فیض الهی را دریافت می‌کند و به‌واسطه او باران فیض الهی بر زمین می‌بارد و نیز از این‌طرف عروج به مست خدا و تقرب به‌سوی او با وساطت امام عصر (ع) است.

بیاییم در میلاد این امام حاضر و ناظر، بر معرفت خود نسبت به ایشان بیفزاییم. دعای عهد و آن‌همه اخبار و روایات را بخوانیم و از آن‌ها استفاده می‌شود که در تابش انوار الهی بر زمین و بر دل‌وجان انسان‌ها امام واسطه است و از ان طرف وسیله صعود اعمال انسان به سمت ملکوت وجود ایشان است در احادیث معتبر ذکرشده است که اگر کسی همه‌سال‌ها را روزه گرفته، همه‌شب را قائم باشد، بارها حج را به‌جای آورد و تمام مال خود را نفاق کند اما ولایت را قبول نداشته باشد، از او پذیرفته نخواهد شد.

جزء متمم و مکمل همه اعمال معرفت امام است تا جایی که اگر او را نشناخت، مرگ او جاهلی خواهد بود. این اصلی بر خواسته از حقایق دینی است. کسب تقوا و خودسازی باید باوجود شریف امام زمان (ع) گره بخورد. میلاد آن حضرت را تبرکی گفته و از خداوند طلب تعجیل ظهور آن حضرت را می‌نمایم. باید سراسر شهر در پرتو این میلاد پربرکت، غرق در احساس شورونشاط معنوی باشد.

دعا

خدایا قلب‌های ما را به نور ایمان و معرفت خودت منور بفرما. خدایا ما را از وسوسه‌های شیطان دور بدار. به ما توفیق تهذیب نفس و تکمیل اخلاق عنایت بفرما. خدایا ما را همواره متذکر مرگ و عوالم پس از مرگ بدار خدایا سلام‌های خالصانه ما را به محضر بقیه‌الله ابلاغ بفرما ارواح طیبه شهدا را و روح مطهر امام روح مطهر آیت‌الله مطهری یادگار امام و اموات و گذشتگان و علمای گذشته را با اولیای خودت محشور بفرما باران رحمت و برکتت را بر ما فرو بفرست خدایا به ما توفیق اطاعت خودت و دوری از معصیت عنایت بفرما خدایا شر دشمنان اسلام را به خودشان بازبگردان و انقلاب اسلامی را از تمام خطرها و آفت‌ها دور بفرما و...

نسئلک اللهم و ندعوک بسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا الله و... یاارحم الراحمین اللهم ارزقنی توفیق الطاعة بعد المعصیة صدقة النیّة و عرفان الحرمة اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله.


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

[2]. حشر، آیه 18.

[3]. آل عمران، آیه 102.


خطبه اول

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنتهدی لولا ان هدانا الله ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیما بقیة الله فی الارضین. اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،‌يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[1]عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله

همه شما برادران و خواهران نمازگزار را به تقوا، پارسایی، ذکر و شکر خداوند در تمام احوال سفارش و دعوت می‌کنم.

امیدواریم خداوند همه ما را از بندگان صالح، شایسته، مقرب خودش قرار بدهد.

چهار صفت خداوند در آیات سوره علق

«كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى»[2]خداوند در اولین آیات و سوره‌ای که بر پیغمبر خود نازل فرمود، به اوصاف چهارگانه‌ی خداوند اشاره‌کرده است. صفت‌های آفریدگار، پروردگار، بزرگوار و آموزگار بشر. خداوند ا نشان را آفرید، پروراند، با بزرگواری خود نعمت‌های زیادی را به او ارزانی داشت و هم اینکه خداوند معلم و آموزگار بشر است.

 این اوصاف چهارگانه در ابتدای این سوره و اولین آیاتی است که بر پیامبر خدا (ص) نازل شد مورد تأکید قرار گرفت.

انسان طغیانگر

تأکید آیات بر خواندن است. انسان باید در برابر این انعام، شاکر و سپاسگزار باشد. اما خداوند برخلاف این امر طبیعی می‌فرماید: كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى[3]. انسان باید در مقابل انعام شاکر باشد، از خطوط قرمز رد نشود، اما انسان متأسفانه این‌طور نیستند. انسان برخلاف حق مطلب این‌طور نیستند. «کَلّا» خداوند با چند تأکید به روحیه طغیانگری در انسان اشاره می‌کند. طغیان یعنی از خط قرمز عبور کردن. انسان بااین‌همه ضعف و کاستی باید در مقابل خداوند عالم فروتن باشد؛ به دستورات و حریم‌های الهی تن بدهد؛ اما در انسان شیطان و هواهای نفسی وجود دارد که نمی‌گذارد شاکر و تسلیم خداوند باشد. از بشر نیازمند انتظار نمی‌رود که در برابر خداوند عالم،‌قد علم کند؛‌اما برخلاف این تصور «إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى»

بی‌نیاز دیدن عامل طغیانگری انسان

وقتی انسان خودش را بی‌نیاز ببیند، این بی‌نیازی او را به سمت طغیان و سرکشی می‌برد. سرکشی و طغیان انسان‌ها براثر بی‌نیاز دیدن خویش است. وقتی خودمان را بی‌نیاز ببینیم؛ در برابر خداوند طغیان می‌کنیم.

صرف داشتن انسان را یاغی نمی‌کند، زمانی انسان یاغی و طغیانگر می‌شود که انعام را از خداوند نداند و از خود بداند. این نگاه شرک‌آمیز انسان را یاغی می‌کند. در اسلام، کسانی که صاحبان مال هستند مورد مذمت قرار نگرفتند. اما اگر اموال و مقام و جاه را از خدا نداند و از خود بداند، طغیانگر می‌رود.

پیام آیه

اگر انسان در اِنعام، خداوند را فراموش کند، یاغی می‌شود. قرآن انسان‌های ضعیف را کسانی می‌داند، که اگر نعمتی به آن‌ها می‌رسد؛ مغرور و خودخواه می‌شوند و اگر در مصیبت‌ها و سختی‌ها قرار بگیرند، ناشکری می‌کند و افسرده می‌شوند. در قرآن کریم نشانه‌ی انسان‌های کوتاه‌فکر و ضعیف این دو چیز قرار داده‌شده است.

نگاه امیرالمؤمنین (ع) به جهان

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید:‌شیرینی و تلخی این دنیا درهم‌آمیخته شده است. این جهان دو خصوصیت دارد:‌

1. ناپایدار است، محدود است.

2. خالص نیست، هیچ شیرینی بدون تلخی در این عالم وجود ندارد. نعمت بدون سختی وجود ندارد. حتی کسانی که مرفه هستند؛ در کنار خوشی‌هایشان، انواع ناخوشی‌ها و نگرانی‌ها دارند.

اگر سلامتی داریم همراه با نگرانی صدها بیماری است. اگر مالی داریم، همراه با نگرانی از صدها آسیب اقتصادی است. امیرالمؤمنین (ع) به حالت‌های مختلف در نهج‌البلاغه این مطلب را بیان کرده است. نکته به همین دو خواص دنیا باعث می‌شود انسان آگاه شود و مسیر خود را پیدا می‌کند.

در متن آرامش دنیا، ناآرامی است؛ مگر اینکه دل انسان به‌جای دیگری وصل بشود. در این دنیا،‌اطمینان،‌آرامش و سعادت پایدار وجود ندارد. مگر اینکه به خداوند اتصال پیدا کنند. انسان‌های ضعیف همان‌طور که گفته شد وقتی خوشی می‌آید سرکشی می‌کنند و اگر ناراحتی بیاید، ناشکری می‌کنند.

بی ارزشی دست آوردهای دنیا در قیامت

«وَلَا يُغْنِي عَنْهُم مَّا كَسَبُوا شَيْئًا»[4]هر چه در این دنیا به دست آورده باشند،‌در آن دنیا کارآمد نیست.

بعدازاین دنیا، برزخ است و بعد عالم قیامت برپا می‌شود. آیات متعدد و روایات متعدد درباره‌ی برزخ و قیامت آمده است. وقتی قیامت برپا می‌شود،‌انسان‌هایی که دارای عشیره، مقام‌،‌اموال فراوانی داشتند، هیچ‌ندارند، و اصلاً به دردشان نمی‌خورد. انسان‌ها به این دست‌ آ‌وردها اعتماد می‌کند. اما هیچ‌کدام راه نجات نیست.

مثال برای افکار طاغوتی بشر

در چین، موزه‌ای است به نام موزه سفالین. یکی از امپراطورهای بزرگ چین، با تصور اینکه می‌تواند از امکانات خودش برای آن دنیا استفاده کند، دستور داده است که او را در وسط یک بیابانی دفن بکنند،‌اطراف خودش را هزاران مجسمه درست کرده است، البته مسلح و با دفاع، به خیال اینکه وقتی قیامت شد؛ همین‌طور که در این دنیا در محافظت لشکر بوده است،‌در آن دنیا نیز چنین می‌شود.

حتی ما نیز خودمان را چنین فریبی می‌دهیم. فکر می‌کنیم اموالمان به دردمان می‌خورد. در آیات و روایات بارها آمده است که این دست‌آوردها[5] هیچ‌کدام به درد شما نخواهند خورد. انسان مؤمن در مقابل انعام متواضع است. هوشمند برخورد می‌کند؛ انسان‌های عاقل وقتی مقام پیدا می‌کنند؛ تواضع و فروتنی خودشان را حفظ می‌کنند.

امام نمونه بارز یک انسان کامل

 در عصر ما کسی مثل امام (ره)‌داشتیم؛ انسانی در اوج عظمت و قدرت آن‌قدر متواضع و فروتن باشد. ایشان چه قبل از انقلاب، و چه در دوران انقلاب و چه بعد از انقلاب یک نوع رفتار را داشتند،‌مقام ایشان را ازخودبی‌خود نکرد. امام وقتی از فرانسه به ایران می‌آمدند؛‌روزنامه‌ها سؤال کردند که بعدازاین همه گرفتاری امروز شما باعزت و افتخار به کشورتان برمی‌گردید؛ چه احساسی دارید؟ امام (ره)‌فرمودند:‌ هیچی.

در آن زمان بعضی از انسان‌های کج‌فهم نوشتند که امام (ره)‌نسبت به ملت و کشورشان هیچ احساسی نداشتند. امام جانشان را برای این ملت و کشور دادند. اما می‌گفتند که این کار برای رضای خدا است، تابع احساسات هیجانی نباید بشود. این عظمت امام (ره)‌بود.

انسان‌های فراموش‌کار

انسان‌ها براثر غرور، کبر، خداوند، فامیل، دوستان را فراموش می‌کند. این افراد به خاطر اینکه فکر می‌کنند اموال،‌مقام و سلامتی و ... برای خودش است نه خداوند، دچار کبر و غرور فراوانی می‌شوند. که باعث طغیان آن‌ها می‌شود.

برگشت به خداوند

«إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى»بشر بدان! که به‌سوی خدا برمی‌گردی. اگر می‌خواهیم در دام طغیان نیفتیم، باید همواره بدانیم که به سمت خدا برمی‌گردیم. تنها و تک به سمت خدا برمی‌گردیم.

خداوندا تو را به عظمت و بزرگی قرآن سوگند می‌دهیم که ما را از عاملان و مأنوسان به قرآن قرار بده...

بسم‌الله الرحمن الرحیم. اِنّا اَعطَیناکَ الکُوثر فَصَّلِ لِرَّبِکَ والنْحَر اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الاَبْتَرْ[6]

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، والصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد و علی علی امیر المؤمنین ‌و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین . اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسمالله الرحمن الرحیم.يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ[7]عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله و ملازمة امره و مجانبة نهیه

 

شخصیت حضرت زینب (س)

خواهران ما باید به حضرت زینب (س) تعصی پیدا کنند.

مقام حضرت زینب (س) در مساوات امامت قرارگرفته است. در بعضی از روایات و بیانات آمده است که در مدت کوتاهی که امام سجاد (ع) دچار مریضی بودند؛‌ایشان حامل ودایع امامت شدند. علم و دانش،‌ایثار زینب (س) بر همه آشکار است.

دو خطبه‌ای که در کوفه و شام ایشان بیان کردند، برای ما کافی و بیانگر عظمت و شخصیت ایشان بود.

زینب کبری (س)‌دارای علم الهی

امام سجاد (ع) به حضرت زینب (س) می‌فرمایند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة»[8] عمه جان! به فضل خدا و به حمد الهی، دانشمندی بدون استاد هستی، آگاه هستی بدون اینکه کسی به تو آگاهی داده باشد. این نشان می‌دهد که علم زینب (س) علم بشری و اکتسابی نیست. فرق معصوم و غیر معصوم بر این است که علم آن‌ها متصل به منبع الهی است. زینب (س) مثل ائمه طاهر ین،‌دانشمندی است که دانشش را از مخزن ملکوت دریافت کرده است.

مدیریت بحران حضرت زینب (س)

ایشان وقتی در عرصه شجاعت و شهامت وارد شدند، رهبری توانمند بود. مدیریت بی‌نظیر ایشان در بحران کربلا،‌یکی از جلوه‌های بی‌نظیر مدیریتی است. زن اسیری که توانست قافله شکست‌خورده را به قهرمان عالم و افتخار بشریت تبدیل کند؛ زینب دانشمندی از دانشمندان الهی، قهرمانی الهی، مدیر و رهبری فوق‌العاده عظیم بود.

روز بهورز و پرستار

این مناسبت را حضور پرستاران و بهورزان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

زینب کبری (س) در کنار تمام جلوه‌های مذکور، پرستار ممتاز و معنوی و الهی بود. گروهی از جامعه‌ی ما شغل پرستاری دارند. این شغل ارزشمندی است. هر نوع خدمت به مریض‌ها، ارزش والایی دارد. حضرت زینب کبری (س) در روز عاشورا، در آن ایام کوتاه، شجاعت، فهم و دانش،‌پایبندی و مقاومت، تصمیم امر امام بودن، مدیریت و رهبری خودش را نشان داد. ایشان دارای روحیه‌ی عاطفی و پرستاری بود که ایشان انجام دادند.

سوم خرداد روز مقاومت

سوم خرداد، روز فتح خرمشهر است. این روز، از روزهای ماندگار تاریخ ماست. نقطه‌ی عطف در تاریخ ملت ایران است. در آن روزها، جهاد، جنگ و دفاع معنای خاصی داشت. ایثار و شهادت در دل جوان‌ها موج می‌زد، با این عشق الهی در برابر هجوم تمام دنیا ایستادند. این جلوه‌ی بی‌نظیری بود که در عصر ما تجلی پیدا کرد. با رهبری امام (ره)‌و انگیزه‌های پاکی که در ملت ما وجود داشت،‌این افتخارات نائل شد.

یکی از قله‌های افتخار دفاع مقدس، فتح خرمشهر بود. درزمانی که آمریکا، ژاپن، اروپا، چین و روسیه آشکار و نهان به صدام کمک می‌کردند؛ ملت توانست از این جنگ سربلند بیرون بیاید. این نشان‌دهنده،‌ایثار، عظمت روحیه جوانان ما بود. این منطق قرآن است. رنگ خدایی که بر جوانان زده شد، همه‌چیزمان خدایی شد، درنتیجه خدا نیز کمکمان کرد.

پیام سوم خرداد

نتیجه شهامت، شجاعت،‌ایثار و فداکاری پیروزی است.

روز ارتباطات و روابط عمومی

دو موضوع مهم است که در ارتقاء جامعه نقش دارد، یکی ارتباطات است، خدماتی که در حوزه مخابرات در سطح شهرستان و استان انجام‌شده است. این روز را گرامی می‌داریم این روز را به تمام کسانی که در این امر مهم، حیاتی و زیرساختی تبریک عرض می‌کنیم.

تحولات بزرگی در این زمینه انجام‌شده است. در تلفن ثابت و سیار و گسترش زیرساخت‌ها،‌گام‌های بزرگی برداشتیم.

آمار شهرستان

یکی از زمینه‌هایی که در آن خوب کارشده است، حوزه مخابرات است. در اوایل سال 62، 500 الی 600 تلفن وجود داشت. اما در فاصله بیش از دو دهه، ما در شرایط خوبی هستیم که بعضی از آمار را عرض می‌کنم.

تلفن ثابت 35000 عدد؛ با ضریب نفوذ 34 درصد.

درسال 85 اقدامات خوبی برای شهرک‌ صنعتی انجام‌گرفته است.

در تلفن همراه، سایت‌های حمایت‌کننده و پوشش دهنده به 18 عدد ارتقاء پیداکرده است. بیش از 20000 تلفن همراه وجود دارد.

روستاهایی که حتی تا 5 نفر جمعیت دارند از این نعمت برخوردار هستند. در تلفن همگانی نیز کارهای خوبی انجام‌گرفته است. به لحاظ کمی و کیفی،‌آمار و ارقام امیدوارکننده‌ای وجود دارد. امیدواریم به حوزه‌های مخابراتی توجه بیشتر شود.

روابط عمومی ادارات

یکی از امور مهم در ادارات و بخش‌های مختلف در سطح کشور و منطقه، این است که ادارات مردمی باشند. روابط عمومی قوی داشته باشند، اشکالات کار را به مسئولان انتقال بدهند. نقش روابط عمومی‌ها، نقش مهمی است. در ادارات کار زیادی شده است. اصولاً نقش روابط عمومی این است که مردم را توجیه کنند، اطلاعات درست به مردم انتقال بدهند. بسیاری از مشکلات این است که اطلاعات نادرست در دست مردم است.

روز میراث فرهنگی

در کشور ما، در سال‌های اخیر، به میراث فرهنگی اهتمام شده است، در برنامه‌های کلان کشور، موردتوجه قرارگرفته است. یکی از معدود شهرهایی که از بافت تاریخی وسیع و چند هکتاری برخوردار است، از تعداد آثار باستانی زیادی برخوردار است؛ میبد است.

در این زمینه چند توصیه دارم، یکی اینکه به مردم توصیه می‌کنم که به حفظ و سیانت میراث فرهنگی و آثار باستانی باید توجه کرد؛ ضوابط و مقررات کشور را باید انجام داد.

کسانی که در این مقوله کار می‌کنند، ساختمان‌ها و بناهایی را احیا می‌کنند. این دوستان باید به مسائل فرهنگی و اخلاق میراث فرهنگی و اسلامی توجه کنند. این‌ها نباید ابزار و کانالی بشود که معیار‌های ارزشی‌مان را فراموش کنیم. بنابراین میراث فرهنگی مهم است. البته در کنار آن باید موازین اخلاقی را حفظ کرد.

به مسئولان توصیه می‌کنم که این گنجینه ارزشمند را حفظ کنند. در احداث خیابان‌ها و ساخت‌وساز به خاطر میراث فرهنگی مشکلاتی ایجاد می‌شود. باید مسئولان استان این مشکلات را منعطف کنند.

روز هلال‌احمر

این مناسبت را به دوستان،‌دانش‌آموزان، دانشجویانی که با هلال‌احمر کار می‌کنند تبریک عرض می‌کنم. به کسانی که در این امر مشارکت دارند تشکر می‌کنم.

مسئولان و مردم باید برای خطرات آماده باشند. این امر نیاز به مهارت‌ها و آموزش است. البته باید همراه با تعاون و اخلاق اجتماعی باشد.

مسئولان، خانواده‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس،‌باید نسلی را آماده کنند که آماده باشد.

 ما در سالگرد سوم خرداد و پیروزی رزمندگانمان در فتح خرمشهر باید درس بگیریم که جامعه‌ای زنده است که جوانان آن سالم باشند، مقاوم باشند، در مواقع خطر بتوانند ایثار و فداکاری کنند. این کاری است که در هلال‌احمر انجام می‌شود.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک بسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم یا الله یا الله یا الله....

اَمَّن یُجیبُ المضطَر إذا دُعاه ویکشف السوء....

خدایا دل ما را به انوار محبتت آشنا بفرما!! قدم‌ها ما را ثابت نگهدار! شر دشمنان را به خودشان باز بگردان! ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُلَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ[9]

 

 


[1]ـ آل‌عمران، 102

[2]ـ سوره علق آیات 6 الی 8

[3]ـ علق، 6

[4]ـ جاثیه،‌10

[5]ـ اموال، عشیره، رفیق و دوست، مقام و ...

[6]سوره کوثر

[7]توبه ، آیه 119

[8]بحار الانوار، ج 45 ص 164

[9]ـ سوره اخلاص