نماز جمعه شهرستان

خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[2]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

شرح و تفسیر سوره فلق

آیه: «وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ»[3]

در اینجا خداوند به پیامبرش آموخته است که به او از همه بدی‌ها و شرور مادی و معنوی پناه ببرد. راه رستگاری و سعادت و کمال انسان در استعاذه به خداوند است که در این سوره کیفیت استعاذه و چگونگی این پناه بردن بر خداوند به پیامبر (ص) و به دیگران آموخته‌شده است.

در سوره ناس بر استعاذه به خداوند از شرور معنوی تأکید شده و از بدی‌های شیطان درون و بیرون از وسوسه‌های شیطان‌هایی که ما را از مسیر خارج می‌کنند بر حذر داده است و مأمور شده‌ایم که به خداوند پناه ببریم.

استعاذه در سوره فلق

در سوره فلق اولین محور استعاذه، پناه بردن به خداوند از همه بدی‌ها و گرفتاری‌ها، مشقّت‌های مادی و معنوی بود. «أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ[4]» به خداوند صبحگاهان و روشنایی پناه می‌بریم از همه بدی‌هایی که در جهان خلقت وجود دارد. بدی‌های مادی، معنوی، جسمانی، روحی و روانی، اختیاری و غیر اختیاری. همه آنچه در دنیا بد است و موجب هلاکت و تباهی مادی و معنوی انسان می‌شود از همه آن‌ها باید به خداوند پناه برد. همان خداوندی که روشنایی، نور را آفرید و صبح امید را به بشریت ارزانی داشت، او باید نقطه اتّکا و اعتماد انسان‌ها باشد و از همه تاریکی‌ها، تاریکی‌ها، بدی‌هایی که زندگی و سعادت مادی و معنوی انسان را تباه می‌کند باید به خداوند پناه برد.

محورهای سوره فلق

اولین محور «مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ»[5] از همه بدی‌ها باید به خداوند پناه برد.

در این جهان پهناور و در برابر امواج خطرها، موانع و مشکلات یک نقطه اتّکا برای بشر وجود دارد و آن خداوند عالمیان «ربّ فلق» است. بعدازاینکه به ما آموخت که از همه بدی‌ها باید به خداوند پناه برد، به‌عنوان نمونه در سوره فلق به سه نوع و سه گونه بدی و شرّ اشاره می‌کند. این در ادبیات می‌گویند: ذکر خاص بعد از ذکر عام. بعدازاینکه یک قاعده کلی ذکر شد، یکی یا چند مورد خاص به خاطر اهمیتی که دارند مستقل اشاره می‌کنند.

مثال: کسی بگوید که امروز جمع زیادی مهمان من بودند و بعد اشاره کند به اسم یک یا دو نفر. به خاطر اینکه آن‌یک یا دو نفر از اهمیت و جایگاه مخصوصی برخوردار بودند.

در سوره فلق بعدازاینکه خداوند، پیامبر را مأمور می‌کند که بگو: از همه بدی‌ها و شرور عالم خلقت به خداوند نور و روشنایی پناه می‌برم. بعدازاین قاعده عام، به سه نمونه از بدی‌های عالم بخصوص اشاره می‌کند.

سه نمونه از بدی‌های عالم

1. «وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ[6]». از آن‌همه شرور و مفاسدی که از تاریکی شب برمی‌خیزد.

2. «وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ[7]». سه احتمال در نفاثات فی العقد می‌آید. یعنی: افسونگران در گره‌های سحر. ساحران: زنانی که دست به عمل بسیار قبیح سحر می‌زنند.

سه احتمال در النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ:

1. منظور همان زنانی باشد که از مسیر مستقیم جدا شدند و از طریق سحر به دیگران ضرر می‌رسانند.

2. همه زنانی هستند که رأی مردانشان را از مسیر حق می‌زنند و منحرف می‌کنند. همه مواردی که زنی، همسر خود را از مسیر الهی بیرون می‌برد. زن و فرزند از باب نفوذ عاطفی که در انسان‌ها دارند، اگر در مسیر صحیح و سالم باشند، می‌توانند تأثیر بسیار مثبتی در خانه بگذارند و به دلیل همین عمق عواطفی که زن و فرزند دارد و مرد را اسیر رشته محبت خودش کرده است اگر در مسیر انحرافی و گمراهی قدم بردارند طبیعتاً زمینه فساد و انحراف گری نسبت به همسرانشان فراوان است.

مرد وقتی در مسیر نا ثوابی قرار بگیرد طبعاً روی آحاد و اعضای خانه تأثیرگذار است اما به دلیل نفوذ عاطفی که زن نسبت به خانه و همسر و کانون خانواده دارد از اهمیت بیشتری برخوردار است و از این بدی هم باید به خداوند پناه جست.

3. هرکسی که دیگران را گمراه می‌کند و رأی انسان‌ها را از مسیر حق و ثواب به مسیر گمراهی و ضلالت می‌کشاند. این معنا خیلی گسترده است. همه‌کسانی که با افسونگری و سحر فکری خود جامعه را منحرف می‌کنند و انسان‌ها را به ضلالت و به ورطه گمراهی می‌کشانند.

سحر و انواع آن

بنابراین احتمال منظور از النَّفَّاثَات افسونگران و ساحران، عقیده، شخصیت دیگران را سحر فکری می‌کنند.

سحر بر دو نوع است:

1. سحر مادی: سحری ظاهری است که کسی گره‌هایی را می‌زند و از طریق آن قوانینی که سحر دارد عمل می‌کند برای اینکه کسی را مبتلابه مریضی و گرفتاری کند.

2. سحر معنوی: معلمی، استادی، سخنوری، گوینده‌ای، صاحب‌عقیده و فکری بافکر و عقیده خودش باطل را ترویج کند، افکار دیگران را مسموم کند.

 علاوه بر سحر ظاهری آن سحرهای معنوی آنجاهایی که انسان‌ها کسانی را به گمراهی دعوت می‌کنند آن را هم شامل می‌شود. به‌هرحال در نمونه دوم به خداوند پناه می‌بریم از شرّ افسونگران و ساحران و گمراه‌کنندگان فکر و اخلاق، اعتقاد انسان‌های دیگر.

شرح آیه «وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»[8]

پناه می‌برم به خداوند سپیده‌دم، صبحگاهان و روشنایی از همه بدی‌ها (افسونگران، ساحران، شب تاریک، حسودان هنگامی که حسد می‌ورزند).

در میان اوصاف بی‌شمار مضمون و نکوهیده انسان در سوره فلق به یک صفت بسیار مخرّب در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی اشاره‌شده است و آن پدیده زشت و مخرّب حسادت است.

در روایات بر روی حسد زیاد تأکید شده است که حسد از آلودگی‌ها و رذیلت‌های اخلاقی است که سرچشمه بسیاری از مفاسد دیگر بشمار می‌آید و در داستان گمراهی شیطان و پایه‌ریزی ضلالت بشر که از بد امتحانی شیطان آغاز گشت آنجا شاهد حسد، کبر و عجب هستیم. این اوصاف پایه و مبنایی بود که بر اساس آن شیطان لغزید و مطرود خداوند قرار گرفت.

نکاتی در باب حسد

در علم اخلاق صفات انسان به دو بخش تقسیم می‌شود:

1. فضایل: صفات پسندیده

2. رذایل: صفات نکوهیده

تلاش انسان در مبارزه با نفس و خودسازی باید این‌گونه باشد که با تمرین، ممارست و دقت خود را از قیدوبند رذیلت‌ها آغاز کند و به زیور فضیلت‌ها و صفات پسندیده اخلاقی بیاراید.

یکی از مهم‌ترین صفات نکوهیده حسد است. در مقابل حسد ما دو صفت دیگر قرار دارد: 1. غبطه 2. غفلت و بی‌توجهی در اوصاف نفسانی

توصیف اوصاف (حسد، غبطه، غفلت)

حسادت از صفات بسیار ریشه‌دار در انسان می‌باشد. انسان باید سعی کند که حسد بر او غالب نشود وزندگی روحی، روانی و جسمی او را تباه کند.

وقتی انسان ملاحظه می‌کند که فردی (برادر، خواهر، رفیق و همکار،...) در جامعه یک خوبی پیدا می‌کند. یک نعمتی به او رسید، انسان در برابر نعمتی که به دیگری داده‌شده در تحصیل، کار، برنامه و... موفق شد یا مالی به دست آورد و ازنظر معنوی و الهی نصیب شد.

موقعیت انسان در برای نعمت دیگران

1. انسان بی‌تفاوت و بی‌خیال باشد، اصلاً حساس نباشد.

2. برای او اهمیت پیدا می‌کند و تلاش برای به دست آوردن آن خوبی می‌کند. آرزو می‌کند که آن نعمت را داشته باشد. و اگر هم نشد آرزوی ضربه زدن به دیگران را نمی‌کند.

3. تحمل دیدن بهره‌مندی دیگران را ندارد و آرزو می‌کند که آن نعمت را از دوستش بگیرد.

بدترین حالت، حالت سوم است که از آن تعبیر به حسد شده است. چشم دیدن ترقی و پیشرفت دیگران را ندارد.

1. حسد:

«يَتَمَنَّى زَوَالَ النِّعْمَةِ عَن‏صَاحِبِهَا وَ إِنْ لَمْ يُرِدْهَا لِنَفْسِه‏[9]».آرزوی اینکه این نعمت از برادر، رفیق و دوستش زایل بشود. اگر خدا به او مال و موقعیتی داد، زمینه رشد و کمال به او بخشید، او اصلاً نمی‌تواند ببیند. این نشانه ظرفیت کم و شخصیت ناسالم انسان است که نتواند نیکی‌ها، پیشرفت دیگران را ببیند.

 

2. غفلت:

 انسان بی‌خیال باشد، اگر انسان‌ها از هم‌درس نگیرند و دیدن ترقّی دیگران موجب تحریک و حرکت انسان نشود آن‌هم حالتی بی‌تفاوتی و مردگی در انسان پیدا می‌شود. اینکه انسان از کمال و ترقّی دیگران درس نگیرد و تلاش نکند که پیشرفت نکند یک نوع بی‌تفاوتی و مردگی روح است.

صفت غفلت ناپسند است، البته صفت حسد بسیار ناپسند است و از مخرب‌ترین اوصاف انسان که زندگی مادّی و معنوی انسان را تباه می‌کند، تحمّل دیگران و چشم دیدن نعمت برای دیگران را نداشته باشد و آرزو کند که نعمت از دیگری گرفته شود.

مثال (غفلت): دانش‌آموزی در کلاس می‌بیند که رفیقش خیلی نمره خوب می‌آورد و وضع اخلاقی خوبی دارد، این آدم اگر بی‌خیال و بی‌تفاوت باشد کار درستی نیست، چون انسان بی‌تفاوت رشد نمی‌کند.

مثال (حسد): اگر دانش‌آموز بخواهد که رفیقش از رشد علمی و اخلاقی ساقط بشود این موقعیت علمی از او گرفته بشود.

3. غبطه:

آرزو می‌کند که من هم دوست دارم داشته باشم. اما نمی‌خواهد از دیگری گرفته شود. و خود نیز علاقه‌مند است در این میدان گوی سبقت را برباید و تلاش کند.

وقتی کسی می‌بیند که رفیقش ازنظر علمی پیشرفت کرد و یا ازنظر اخلاقی مراتبی را کسب کرد و... در برابر این پیشرفت رفیق این سه حالت بالا صورت می‌پذیرد. که بهترین حالت غبطه است.

دلایل حسد:

1. ضعف نفس 2. خودکم بینی انسان 3. همت پایین انسان 3. شخصیت سست 4. ندیدن قوّت‌ها و توانایی خود.

آثار حسد:

1. ناراحتی روحی و روانی حسود. انسان حسود مبتلابه استرس‌ها و فشارهای روانی می‌شود و ازلحاظ روحی نمی‌تواند روح و روان سالمی داشته باشد. حسود قبل از اینکه به دیگران لطمه بزند به خودش لطمه می‌زند چون خود را مبتلابه ناراحتی روحی و روانی، استرس‌ها و فشارهای روانی می‌کند.

در روایت هست که امام علی (ع) فرمودند: «الحَسَدُ حَبسُ الرّوح»[10]. حسد زندان جان و روان انسانی است.

انسان حسود با اخلاق بد خود را در یک زندان روحی و روانی قرار داده است.

روایت دیگر: «لاراحَۀِ لِحَسودٍ»[11]. انسان حسود در زندان روحی است.

2. وقتی روح انسان در فشار و تنگنا قرار داشته باشد، جسم نیز در عذاب است. «اَلحَسَدُ یَذیبُ الجَسَد[12]. الحسود اَبَداً عَلیلٌ[13]. صِحّۀُ الجَسَد لقِلّهٔ الحَسَد»[14]. روح که در تنگنا بود جسم هم در عذاب قرار خواهد گرفت.

در سوره مبارکه فلق آخرین نمونه‌ای که قرآن بر آن انگشت گذاشته و به‌عنوان شرّ بسیار بد و صفت بسیار مضموم که زندگی روحی، روانی و فرد، اجتماعی انسان‌ها را تباه می‌کند، حسادت به شمار آمده است.

بگو به خداوند پناه می‌برم از شرّ حاسدان وقتی‌که به حسادت می‌پردازند. این شرّ و صفت مضموم را باید با پناه بردن به خداوند معالجه کرد.

نکته: آزاد شدن از زندان حسادت و صفات ناپاک جز با پناه بردن بر خداوند امکان ندارد. این صفتی است که شیطان را به زمین زد. حسادت انسان‌های کوچک و بزرگ را در طول تاریخ مبتلابه انواع گناه‌ها کرده است و جامعه را تخریب می‌کند و اخلاق، فکر، منش و شخصیت انسان‌ها را تباه می‌کند.

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ.[15]»

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ[16]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

مسئله انتخابات ریاست جمهوری

کشور ایران به‌تدریج با گذراندن بیش از دو دهه از انقلاب به سمت برنامه عمل کردن حرکت کرده است. خلاف دهه قبل، امروز کشور چشم‌انداز بیست‌ساله دارد و هم برنامه چهارم طراحی‌شده و به تصویب رسیده است. زیرساخت‌های حرکت کشور و برنامه‌هایی که باید رئیس‌جمهور عمل کند طراحی‌شده است. البته رئیس‌جمهور نقش مهمی در سامان دادن به امور و پیشبرد کشور دارد. کشور ما صاحب برنامه است و افرادی که انتخاب می‌شوند در انتخابات گوناگون و ازجمله رئیس‌جمهور، در قالب چشم‌انداز بیست‌ساله کشور و برنامه چهارم کشور باید حرکت کنند.

در این انتخابات همان‌طور که آشکار است سلایق و دیدگاه‌های گوناگون حضور دارند و تقریباً هیچ‌کسی نمی‌تواند بگوید که کسی با سلایق کلی من در انتخابات حضور ندارد.

باتدبیری که رهبر معظم انقلاب اسلامی اندیشیدند کشور در عرصه انتخابات شاهد طیفی از سلایق، عقاید، افکار و دیدگاه‌های گوناگون در مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هستیم.

مسئولیت مردم در برابر انتخابات

دو نوع مسئولیت وجود دارد:

1. مسئولیت حضور در انتخابات.

انسان مؤمن کسی است که در همه زندگی دارای حجّتی است بین خودش و خدای خودش، این حجّت را باید پیدا کرد. مصالح مملکت، آینده کشور و همه آنچه تشخیص می‌دهد برای عزت و عظمت اینکه کشور اسلامی و کانون انقلاب اسلامی است در دنیای امروز، این کشور باید رشد کند و عظمت داشته باشد. در تمام ابعاد فرهنگی، معنوی ترقّی کند. ما باید برای تحقق این تلاش کنیم و اگر به‌تساوی رسیدیم، مخیّر هستیم هرکدام را می‌خواهیم انتخاب کنیم.

مهم‌ترین مسئولیت در انتخابات شرکت کردن در آن است.

2. مسئولیت پیدا کردن حجّت بین خود و خدا در گزینش یک فرد از میان نامزدهاست. درصورتی‌که همه آن‌ها مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفتند، ولی ما باید حجّت پیدا کنیم.

3. ترغیب کردن دیگران برای حضور در انتخابات.

دخالت آمریکا در انتخابات و امور داخلی کشور ایران

با ناباوری تمام رئیس‌جمهوری آمریکا اطلاعیه داد. رسماً موضع گرفتند و مردم ایران را از حضور در انتخابات بر حذر داشتند. باکمال وقاحت چنین موضعی گرفتند. کدام وجدان بیدار و منصفی در دنیاست که بپذیرد ذرّه‌ای انصاف و حقیقت در دستگاه لجوج هیئت آمریکا وجود دارد. آمریکا مزدورانی را در دنیا دارد، حکومت‌هایی دارید که به شما وابسته هستند، از آن‌ها حمایت می‌کنید که تازه دارند انتخابات یاد می‌گیرند. آن‌هم انتخاباتی که همه کارها دست خودشان است نه مانند ایران که سلایق گوناگون وجود دارند، از مقام معظم رهبری گرفته تا دیگران در آن دخالت ندارند و دست مردم برای گزینش هرکدام از این‌ها باز گذاشتند.

کشور ایران بیش از 20 انتخابات برگزار کرده است و در کوران انقلاب و جنگ و دفاع مقدس، انتخابات را تعطیل نکرده است. این کشور را شما انتخاباتش را نمی‌پذیرید ولی در حوزه خلیج‌فارس، خاورمیانه، آسیای دور و نزدیک و در بسیاری از کشورهای دنیا، شما می‌بینید که پادشاهی هستند. کشورهایی که انتخابات ندارند و برای زن حق رأی قائل نیستند، هنوز در آن کشورها بحث است که زن می‌تواند رأی بدهد یا نه. در آن کشورها اصل انتخابات زیر سؤال است. آن کشورها را قبول دارند و موردحمایت قرار می‌دهند، اما انقلاب اسلامی، کشور ایران با بیش از 20 انتخابات، آزادی در انتخابات و با این شوری که وجود دارد، مورد طعن قرار می‌دهند. خلاف مقررات بین‌المللی دخالت در امور داخلی می‌کنند و اطلاعیه رسمی می‌دهند. قطعاً این‌ها از این دخالت بی‌جا و وقاحت ناروایی که در سرنوشت یک ملّت بهره‌ای نخواهند برد. سران آمریکا بدانند که ملت ایران، ملتی بیدار و هوشیار و جوانان، زنان با آگاهی و بصیرت دشمن را خواهند شناخت و حضور خوبی در انتخابات خواهند داشت و نمی‌گذارند شما با این وقاحت در امور داخلی دخالت کنید.

نفوذ اعتقادی ایران در جاکارتا

البته این مواضع وقیحانه سران هیئت آمریکا هم سابقه‌دارند و هم‌ریشه‌های آن معلوم است. بیش از دو دهه از انقلاب اسلامی در جنوب شرق آسیا، جایی که ده، پانزده ساعت با هواپیما فاصله دارد نام امام، ایران، انقلاب اسلامی زنده است و مردم به این نام افتخار می‌کنند.

در مراسم امام در جاکارتا، پایتخت اندونزی، به‌قدری در کشوری که ساعت‌ها مسیر هوایی فاصله دارد و هیچ رابطه فرهنگی نزدیک در طول تاریخ با آنجا نداشتیم، می‌بینیم که در مراکز علمی و در میان مردم هنوز اسم امام، اشک را از چشمان آن‌ها جاری می‌کند. در مراسمی شرکت کردم که ناباورانه می‌دیدم که از چشم زنان و مردانی که فرسنگ‌ها با ما فاصله‌دارند و هیچ ارتباطی ما باهم نداریم، اشک می‌ریزند. آن‌ها به انقلاب اسلامی ایران افتخار می‌کنند.

دریکی از دانشگاه‌های برجسته جاکارتا سخنرانی کردم، یکی از اساتید برجسته آنجا آمد و گفت: ما به شما افتخار می‌کنیم، ما در کنار شما هستیم، ما درس آزادگی ایمان‌ خواهی را از شما آموختیم. در کشوری که آمریکایی‌ها حضور دارند و سرویس‌های امنیتی آمریکا، آنجا را تحت نظر دارد. در متن فحشا و لجن‌زار و باتلاق بی‌عفتی غربی‌ها، نشانه اسلام و حجاب را رعایت می‌کنند. متفکرانی که تشنه شنیدن پیام‌های عمیق اسلام و مکتب اهل‌بیت هستند، این در دنیا فراوان است. در بیش از 100 کشور دنیا، پیام انقلاب اسلامی طنین‌افکن است و دنیا به ایران نگاه می‌کند.

دلیل بغض آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی

با تمام مشکلات و گرفتاری‌هایی که برای کشور ایران تحمیل‌شده است ولی درعین‌حال انقلاب اسلامی با طراوت، شاداب، زنده در دنیا می‌باشد.

بحث دموکراسی و انتخابات، حق تعیین سرنوشت همه بهانه است، برای اینکه این‌ها در کشورهای دیگر نیست و موردحمایت آمریکا هستند و اینجا به نحو بارز وجود دارد و مورد بغض آمریکا است. این‌ها سوژه‌ها و بهانه‌های توخالی است که آن‌ها به آن دل بستند و حقیقت مسئله این است که انقلاب اسلامی مبدأ یک فرهنگ نوین است. انقلاب اسلامی سرآغاز یک تمدن جدید اسلامی در دنیا است.

آمریکا فکر کرده است که می‌تواند با ایران، ملت رشید و مقاوم، با جوانان مؤمن می‌شود مثل جاهای دیگر برخورد کرد. ایران ملّتی است که تمام این سختی‌ها را پشت سر گذاشتیم، انقلاب کردیم و جنگ را اداره نمودیم.

ملت ایران این هوشمندی را دارد و به این یاوه‌ها، باور نخواهند کرد. در دنیا نیز کسی باور نخواهد کرد چون این دوگانگی سیاست‌های آمریکا دیده بشود در دنیا روشن است. بحث انرژی هسته‌ای، دموکراسی، تروریسم، این‌ها همه سه تا سوژه بسیار زشتی است که این‌ها علیه ایران ادّعا کرده‌اند و ایران هیچ جا حضور تروریسمی نداریم. فکر ما در دنیا حضور دارد. ایران حقوق بشر را در چارچوب مقررات اسلامی رعایت می‌کنیم و انتخابات آزاد داریم و از همه کشورهایی که اطراف ما هستند، در همه جهات پیشرفته‌تر هستیم و انرژی هسته‌ای، فکر ایرانی کارکرد و خلاف باور آمریکا، به انرژی هسته‌ای دست‌یافته‌ایم.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الرحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.

 

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

[2]. سوره حشر، آیه 18.

[3]. سوره فلق، آیه 4.

[4]. سوره فلق، آیات 1 و 2.

[5]. سوره فلق، آیه 2.

[6]. سوره فلق، آیه 3.

[7]. سوره فلق، آیه 4.

[8]. سوره فلق، آیه 5.

[9]. جامع الاخبار، ص 160

[10]. غررالحکم، ص 372.

[11]. الخصال، ج 1، ص 169

[12]. غررالحکم، ص 32.

[13]. همان ص 782

[14]. همان ص 91

[15]. سوره فلق 1 تا 5

[16]. سوره توبه، آیه 119.


خطبه‌ اول

السلام علیکم و رحمة الله

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ. نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین، سیما بقیۀ الله فی الارضین.

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ)[1]عبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی الله وَ مُلازِمَة امرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَزوا عِبادَالله فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَحیل[2] (وَ تَزَوَدوا فَإِنَّ خَیرَ الزاد التقوی)[3]

همه شما نماز گزاران گرامی، برادران و خواهران ارجمند و خودم را به پارسایی، پرهیزکاری و فرمان‌بری از خداوند در همه‌ احوال و شئون زندگی، سفارش و دعوت می‌کنم و از خداوند می‌خواهیم که درهای حکمت و بندگی و پارسایی را به روی همه ما بگشاید. امیدواریم خداوند همه‌ ما را از بندگان وارسته و شایسته‌ خود قرار بدهد.

ادامه‌ تفسیر سوره‌ ناس

در ادامه‌ تفسیر سوره‌ ناس، نکات و مطالبی باقی مانده است که در این خطبه عرض می‌کنم. عرض شد که در دو سوره‌ای که در ترتیب فعلی قرآن کریم، در آخر قرآن قرار داده شده است، پیامبر گرامی اسلام6به این مأمور شدند که به خداوند پناه ببرند و استعاذه و پناه را به زبان جاری کنند. این ادبی است که خداوند به پیامبر خود در این دو سوره آموخته است که (قُلْ أَعُوذُ)[4]بگو به خدا پناه می‌برم. در سوره‌ ناس، بیشتر، مستعاذٌبه تکرار و تاکید شده به عنوان خداوندی که رب و ملک و اله است. مستاذٌمنه همان وسوسه‌های شیاطین جن و انس است. در سوره‌ فلق، بیشتر دائره‌ مستعاذٌمنه و بدی‌هایی که انسان از آن به خدا پناه می‌برد، عام‌تر است. ما در تفسیر این سوره، واژه‌ها و مفاهیم را محور قرار دادیم و در مورد کلمه‌ قُلْ صحبت کردیم. بعد در مورد أَعُوذُ بحث‌هایی کردیم و استعاذه، تفسیر و تحلیل شد. بعد کلمه‌ رَب‏ که در این سوره آمده، توضیحاتی در مورد آن دادیم و همین‌طور به دنبال آن راجع به صفت مَلِك‏ و صفت بعدی هم الوهیت و اله بودن خدا، تا به وسواس رسیدیم که هفته‌ قبل چند نکته در این رابطه ذکر کردیم.

1.      وابستگی راه سعادت و شقاوت به سه عامل

نکته‌ مهمی که هفته‌ قبل به آن اشاره شد و تکرار می‌کنم این است که در نگاه و منطق قرآن، طی کردن مسیر سعادت و راه خیر، به سه عامل اصلی وابسته است. مسیر شر و شقاوت را هم پیمودن به سه عامل اصلی مرتبط است. هر یک از این سه عامل را بحث کردیم که فهرست آن این است؛ راه خیر، از طریق سه عامل محقق می‌شود. اعمال و رفتارهای نیک از سه طریق محقق می‌شوند: یک؛ فطرت پاک انسان. دوم، الهامات الهی که بر قلب انسان نازل می‌شود و همه هم به نحوی از آن بهره می‌برند؛ البته درجات دارد تا به الهامات غیبی والا و وحی برسد؛ اما الهامات معمولی را همه‌ ما داریم. آن افکار خوبی که بر قلب ما القاء می‌شود. پس فطرت یک؛ الهامات و افکار و اندیشه‌های نیکی که از عالم غیب بر قلب انسان نازل می‌شود دو و سوم هم رهبران و هادیان خوب هستند. هادیان و رهبران خوب، برای پیمودن طریق سعادت و رستگاری. این سه عامل است که انسان را در مسیر خیر و نیکی‌ها پیش می‌برد. در سمت دیگر، سه عامل است که انسان را به هلاکت و نابودی می‌کشاند. یک؛ نفس اماره و وسوسه‌های نفس. دوم؛ وسوسه‌های شیطان و ابلیس و یاران ابلیس که وسوسه می‌کنند و ذهن انسان را به سمت گناه هدایت می‌کنند و سوم؛ افراد ناپاک و همراهان آلوده‌ای که ما را به تباهی می‌کشاند. در هر یک از این دو طریق، سه عامل وجود دارد. هنر انسان این است که در میدان آزمایش، درست حرکت کند. این یک مطلب بود که هفته‌ قبل عرض کردیم.

انسان ریشه‌ اصلی در رسیدن به سعادت یا شقاوت

مطلب دوم هم این است که ریشه‌ اصلی که منشأ پیمودن راه درست یا راه خطاست، خود انسان است؛ یعنی وسوسه‌ نفس اماره و دعوت‌های فطرت انسان به خوبی‌ها. این دو عامل، اصل کار است؛ یعنی سنگ بنای حرکت نیک یا بد انسان، وسوسه‌ نفس اماره به سمت بدی‌ها یا دعوت فطرت انسان، به سمت خوبی‌هاست. این اصل است. آن دو عامل به کمک عامل اولیه می‌آیند؛ یعنی وسوسه، مال خود انسان است و شیطان و رفیقان و رهبران ناپاک هم آن را کمک می‌کنند. آن دو مثل یک انرژی است که از بیرون به نفس اماره تزریق می‌کند. آن چیزی که به سمت گناه قدم برمی‌دارد، نفس اماره است که درون انسان است و از بیرون نیز دو عامل تشویش‌های شیطانی و وسوسه‌های انسان‌های ناپاک و همراهان ناشایسته، او را کمک می‌کنند. در طرف خیر هم همین‌طور است. پایه‌ حرکت انسان، فطرت انسان است. آن قوای رحمانی و الهی است که در وجود ماست و کار و حرکت می‌کند؛ ولی کمک او، الهامات غیبی و همراهی رفیقان و دوستان و رهبران صالح و شایسته است. این قاعده‌ای هست که داریم.

2.     دو عامل وسوسه‌انگیز در انسان

ما در سوره‌ ناس از شر وسواس، به خدا پناه می‌بریم. وسواس، در این سوره اشاره به دو عامل دارد که بعداً توضیح می‌دهد. وسواس جنیان و شیطان‌های جنی که ابلیس و یاران او باشند و وسواس‌های انسان‌های ناپاک. ممکن است که ناس اشاره به خود انسان هم داشته باشد که در این صورت، اشاره به هر سه عامل دارد. این سوره، به پیامبر خدا آموخته است که ای پیامبر و رسول ما، شما مأمور هستید که -حتی کسی مثل پیامبر، با همه‌ درجاتی که دارد مأمور شده که- به خدا پناه ببرید. از مهم‌ترین خطراتی که انسان را تهدید می‌کند، این سه عامل بود. همه‌ این سه عامل، بنابر یک احتمال یا دو عامل در این سوره به آن‌ها اشاره شده است. (مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخْنَّاسِ*الَّذِى يُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاس‏)[5] آن وسواس و موجود وسوسه‌گری که وسوسه‌ها در ذهن ایجاد می‌کند؛ افکار باطل در وجود ما برمی‌انگیزد؛ بذر گناه و فساد را در روح و روان ما می‌افشاند؛ عبارت است از جن و انس.

یک عامل همان جن است که ابلیس و شیطان باشد و دیگری انس است که افراد ناپاکی که می‌آیند و انسان را وسوسه می‌کنند. در اینجا به دو عامل اشاره شده است و به پیامبر خدا امر شده است که از وسوسه‌ شیطان جنی و انسی، به (بِرَبِّ النَّاسِ* مَلِكِ النَّاسِ*إِلَهِ النَّاس)[6]‏پناه ببر. اگر ما این النَّاس را مطلق بگیریم، ممکن است که نفس اماره را هم -بنابر یک احتمالی- در بر بگیرد که در این صورت هر سه عامل، در این سوره آمده است.

پناه بردن به خدا، ضامن مصون ماندن انسان از شور

البته این، به گفتن محض نیست و باید روح و وجود انسان وجود الهی باشد و در برابر این وسوسه‌ها و شیطنت‌ها و افکار باطل، به خدا تمسک کند و به خدا پناه ببرد. این حقیقت پناه بردن به خدا انسان را بیمه می‌کند. سوره‌ ناس و سوره‌ فلق، سوره‌هایی هستند که انسان را در برابر شیطان‌ها و وسوسه‌ها، بیمه می‌کند و اگر کسی با عشق و علاقه و با فهم و اندیشه پناه بردن به خدا را درک کند و با معرفت لازم باشد، طبعاً در برابر بسیاری از این وسوسه‌ها در سطح زیادی، بیمه می‌شود. به همان اندازه که فهم ما از خدا و بدی‌ها و شروری که در عالم هست و بصیرت ما در این مسیر بیشتر باشد، به همان اندازه خواندن این سوره، معنادارتر است و ما را در برابر امواج خطرها حفظ می‌کند. پیامبر گرامی اسلام6مأمور شدند که این استعاذه را در وجود خود محقق کنند و به زبان هم جاری کنند. این یک قسمت دیگری از بحث وسواس بود که به آن اشاره شد و عرض شد که کلمه‌ الْوَسْوَاسِ در قرآن 5-6 بار تکرار شده است که یا مربوط به وسوسه‌ نفس اماره است که درون ماست یا مربوط به وسوسه‌ شیطان‌های بیرونی است یا مربوط به شیطان‌های جنی است و یا مربوط به عامل سوم است که همراهان آلوده‌ است که انسان را به آلودگی‌ها می‌کشاند. این سه عامل و پناه بردن به خدا از شر این سه عامل است که در این سوره، آمده است.

3.    کلمه‌ الخْنَّاسِ

کلمه‌ دیگری در این سوره هست که به خناس است. (مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخْنَّاس‏)[7]ما کلمه‌ قُل‏، أَعُوذ، رَب‏، مَلِك‏، إِلَه‏ و الْوَسْوَاسِ را توضیح دادیم. درباره‌ هر یک از این‌ها هم توضیحاتی خدمت شما عرض شد. یک کلمه‌ دیگر در این سوره باقیمانده که الخْنَّاسِ است.

أ‌.       الخْنَّاسِ در لغت و اصطلاح

الخْنَّاسِصیغه‌ مبالغه است و در لغت عرب به معنای موجودی است که گاهی پیداست و گاهی مخفی. موجوداتی که از یک زیرکی برخوردار هستند که گاهی پیدا و گاهی مخفی هستند را خناس می‌گویند. مفهوم این ماده این است که چیزی آشکار و مخفی می‌َشود. در مورد ستارگان هم همین‌طور است. شب که می‌شود، ستاره‌ها دو نوع هستند. وقتی که خورشید پیدا شد، نور آن به همه‌ عالم می‌رسد و روشن می‌کند. این ساعاتی که روز است خورشید نیز آشکار است. ماه هم تا اندازه‌ای همین‌طور است. اما در میان ستارگان، به برخی از آن‌ها، خنس می‌گویند. علت آن هم این است که ما دو نوع ستاره داریم.

انواع ستاره

این ستارگانی که دریای بیکران عظمت و خلقت خداست که از شگفتی‌های مهم عالم، این دنیای بی‌پایان ستارگان و نجوم است و یکی از قلمروهایی است که علم بشر در این زمینه، خیلی پیشرفت کرده و هر چه هم پیش می‌رود، احساس می‌کند که با عنوان ستارگان و کهکشان‌ها و در علم جدید سیاه‌چال‌ها، در برابر یک دریای بیکران و جهان نامتناهی قرار گرفته است. موجودات بسیار عظیم فوق قابل تصور برای ما که در جهان بی‌انتهای عالم و پهناور، همین‌طور به صورت موجودات بزرگ و عظیم رها شده‌اند و بر اساس یک نظم خاصی، در فعالیت هستند. قرآن کریم هم در آیات متعدد، به آسمان و آنچه که در آسمان‌هاست خیلی عنایت کرده است. از زیبایی‌های قرآن کریم، توجه به عظمت آسمان و آسمان‌هاست. البته آسمان که می‌گوییم یک مفهوم مادی و یک مفهوم معنوی و غیر مادی دارد. آسمان مادی، همین ستارگان و کهکشان‌هایی هستند که زیر ذره‌بین علم و دانش بشر قرار می‌گیرند و با گسترش دامنه‌ علم و اندیشه‌ بشر و پیشرفت ابزارها و ساخته‌ شده‌ بشر، می‌توان در این جهان بی‌پایان می‌توان غور کرد و هر دم برگ جدیدی را کشف کرد و عالم جدیدی را به تماشا نشست. این دنیای بی‌پایانی است که همه‌اش آسمان است و همه‌ این‌ها آسمان مادی است.

در اصطلاحات قرآنی، آسمانی داریم که آسمان ملکوت و معنویت است. آسمان‌های غیبی هستند که آن‌ها به طور ابزارهای علمی نمی‌افتند. ابزارهای علمی بشر، عاجز است که کهکشان‌های معنوی و آسمان‌های غیبی و ملکوتی را رصد کند یا آن را بیابد. آن یک علم و شهود و معرفت دیگری می‌خواهد. در همین آسمان مادی که آسمان اول است، خود این از عرصه‌های تجلی قدرت خداست که دانش نجوم و ستاره‌شناسی و کیهان‌شناسی و شعب مختلف این دانش، با ابزارهای بسیار پیشرفته‌ای که ساخته شده است، دائم در حال پیشرفت است. همین الان، رصدخانه‌ها و ماهواره‌ها، ابزارهای بسیار پیشرفته‌ بشر، دائم در اعماق آسمان‌ها غور می‌کند و هر دم اطلاعات جدیدی را از این آسمان پهناور به بشر ارائه می‌دهد. این آسمان مادی است که در برابر آسمان معنا و عالم غیبی، آسمان کوچک و ذره‌ای به حساب می‌آید. این ستارگان دو قسم هستند. گاهی ستاره‌هایی آشکار هستند یعنی وقت شب، طلوع می‌کند و این ستاره تا آخر شب روشن است و ستاره‌ای نیست که مخفی شود. شب که شد و تاریکی بر کره‌ زمین سایه افکند، این ستاره روشن می‌شود و تا صبح روشن است. اما بسیاری از ستاره‌ها هم هستند که حالت آشکار و نهان دارند. گاهی به چشم می‌آیند و یک لحظه از چشم فرار می‌کند. از زیبایی‌های مرکزی کشور و در مناطق کویری هم آن آسمان صاف و ستارگان شفاف آن است. کسی که به همین آسمان صاف و شفاف نگاه کند، متفاوت بودن این ستاره‌ها را می‌بیند. معدودی از ستاره‌ها هستند که شفاف و روشن و آشکار و واضح، پیدا هستند و از ساعات طلوع تا غروب روشن هستند. اما برخی از ستاره‌ها حالت رفت آمد دارند و به چشم می‌آیند و مخفی می‌شوند. به این‌ها خنس گفته می‌شود که در آیات قرآن هم خداوند به این ستارگان، قسم خورده است. به این نوع ستاره، خنس گفته می‌شود. واژه‌ خنس یعنی همین که گاهی پیدا و گاهی مخفی است. این طور نیست که کاملا آشکار و شفاف در مقابل دید انسان باشد. به این خنس گفته می‌شود و کلمه‌ خنس به ستارگان نوع دوم و ستارگانی که حالت رفت و آمد دارند، گفته می‌شود. این معنای کلمه‌ خنس است.

تفاوت استعاذه‌ها در سوره‌ فلق و سوره‌ ناس

در سوره‌ ناس، بر خلاف سوره‌ فلق که بر یک طیف گسترده‌ای از شرور و تهدید‌های انسانی اشاره دارد و خیلی از شرور را مطرح می‌کند که اصل آن هم این است که (مِن شَرِّ مَا خَلَق‏)[8]از شر همه‌ بدی‌ها باید به خدا پناه برد، به پیامبر آموخته است که در میان طیف گسترده و انواع بدی‌هایی که زندگی مادی و معنوی انسان را تهدید می‌کند، از مهم‌ترین آن‌ها که سه عامل نفس اماره، وسوسه‌ شیطان جن و وسوسه‌ همراهان گمراه، به خدا پناه ببر. این‌ها موانع پیمودن مسیر درست به سمت خدا و عالم غیب و راه نجات و سعادت است. از این‌ها به خدا پناه ببر.

ب‌.  شیطان، وسوسه‌گر خناس

مهم‌ترین شری که سعادت شما را تهدید می‌کند، وسوسه‌ها هستند. در میان این اوصاف، می‌فرماید: (مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخْنَّاس‏)با توضیحاتی که قبلا ذکر شد و جایگاه این وسوسه‌ها، در میان آن سه عامل، یک صفت برای وسواس می‌آورد و آن الخْنَّاس است. وسواس مصدر و به معنای مبالغه یا مضاف آن حذف شده است. منظور، شیطان وسوسه‌گر است. موجود وسوسه‌انگیزی که در فکر و خیال ما تصرف می‌کند و بذر گناه و آلودگی فکر را در وجود ما می‌افکند. این موجود وسواس است. بعد می‌گوید: وسواسی که خناس است. وسوسه‌گری که خیلی راحت به دام نمی‌افتد. راحت نمی‌شود آن را رصد کرد و به مقابله‌ با او برخواست. در میان همه‌ اوصاف و نقش‌های گوناگونی که در قرآن برای شیطان ذکر شده است، خداوند بر روی یک صفت شیطان انگشت گذاشته که در بحث خودسازی توجه به آن خیلی مهم است و آن این است که شیطان، خناس است. شیطانی که می‌آید و برمی‌گردد. یک گام جلو می‌آید و همین که دید شما به او توجه کردید، خود را مخفی می‌کند و از راه دیگری دوباره می‌آید. از قلب، بیرون می‌رانی از جای دیگر وارد می‌شود. شیطان هزاران پنجره به قلب ما گشوده است. از هر پنجره‌ای که می‌رانی، از راه دیگری به سمت قلب ما می‌آید. موجود آشکاری نیست که به راحتی آمده باشد و بگوید که برو فلان خطا را انجام بده و بعد شما هم یک توبه و ذکری بگویید که او هم برگردد. خیر این طور نیست. مخفی می‌شود ولی دوباره برمی‌گردد.

خناس، یعنی می‌آید و برمی‌گردد و این رفت و برگشت آن قدر استمرار دارد تا زمانی که منادی مرگ، فرا برسد و انسان را از این عالم، کوچ بدهد. این رفت و برگشت و وسوسه‌های دائمی شیطان و تکرار نقش شیطانی،‌استمرار دارد. انسان، به خدا پناه ببر از وسوسه‌هایی که یکباره نیست، نگهانی و دفعی و تمام شدنی نیست. وسوسه‌ها و افکار باطل و خیالات شیطانی که دائم، آسمان قلب انسان را هدف می‌گیرد و بر وجود انسان می‌ریزد. هر وقت هم که بیدار بشویم، یک لحظه خود را کنار می‌کشد و به شکل دیگری می‌آید و باید از شیطان، به خدا پناه برد. همان جمله‌ای که مرحوم آیه الله اراکی از آیه الله حائری نقل کردند. کن دوابا علی قلبک.

4.     وسواس، ریشه‌ همه‌ آلودگی‌ها

ریشه‌ همه‌ این آلودگی‌های خانوادگی و اجتماعی و اخلاقی به وسوسه‌هایی برمی‌گردد که جایگاه اصلی آن قلب است و باید آنجا را رصد کرد و مراقبت کرد. به هوش باش که آنجا در تیررس شیطان قرار نگیرد. قلوب همه‌ ما در تیر رس شیطان است. هنر ما این است که این را کم کنیم. مقداری هوشیاری، در خود ایجاد کنیم. وسواس را بدانیم. این وسوسه‌گر ناپاک و اهریمن، موجود روشن و شفافی نیست. موجودی است که می‌آید و مخفی می‌شود. در آیه‌ شریفه، این گونه مومنان را توصیف می‌کند که وقتی که شیطان آن‌ها را وسوسه می‌کند (إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا)[9]از ویژگی‌های انسان‌های مومن این است که وقتی که نسیم شیطانی به سمت آن‌ها می‌آید به یاد خدا می‌افتند و آن‌ها را بیدار می‌کند. اما به هوش باشیم که این یاد و بیداری ما ضمن این که شیطان را فراری می‌دهد، در عین حال فرار شیطان ابدی نیست؛ لحظه‌ای دیگر، در چهره‌ای دیگر و با وسوسه‌ای نو و نگاهی جدید، به سوی انسان می‌آید تا ما را به همان مسیر ببرد.

5.     عدم ترس در مقابله با شیطان

این عالم درون، عالم پیچیده‌ای است که هر چه در خودشناسی پیش می‌رویم می‌بینیم که باید باز باید جلو برویم. این مسیر، مسیر بی‌پایانی است وبسیار دشوار، ظریف، حساس، سخت است. این که می‌گویم نباید وحشت کرد که امکان ندارد ما وارد این مسیر شویم. هنر این است که در این مسیر خواب نباشیم. در این مسیر غفلت کلی نداشته باشیم و گرنه بیداری مطلق، عصمتی می‌خواهد که نصیب خاصان درگاه خداست. دیگران با درجات گوناگون، در تیر رس افکار شیطانی و بذرهای اهریمنی قرار دارند. هنر ما این است که اهل توجه باشیم. وسوسه می‌شویم و فریب می‌خوریم و پای ما می‌لغزد. همه‌ ما کم یا زیاد، مبتلای به انواع وسوسه‌های شیطانی هستیم. اگر یک لحظه احساس کنیم که شیطان گریبان ما را رها کرده، احساس غلطی است؛ چرا که یک لحظه گریبان را رها کرده، از طریق دیگری گریبان را گرفته است. از این در بیرون می‌رود از پنجره‌ دیگر می‌آید. اگر توجه الهی نباشد، حال ما معلوم است که چیست. این حقیقت متعالی است که در این دو سوره به ما آموخته شده است. از زیبایی‌های این دو سوره این است که خطاب به شخص پیامبر است تا تکلیف دیگران معلوم باشد. آنجا که رسول خاتم و پیامبر اسلام6در آن اوج و بلندای وجود و شخصیت، مأمور استعاذه شود، تکلیف دیگران روشن است. اما راه همین است. راه، راه استعاذه و تمسک جستن به خداست. به این راه باید توجه کرد و حفظ کرد. مفاهیمی هم باقی ماند که در خطبه‌ دیگری خدمت شما عرض خواهم کرد. امیدوارم که خداوند، همه‌ ما را از شر شیاطین جن و انس محافظت کند. ان‌شاالله.

(بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ*أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ*وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ*تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ*فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ)[10]

صدق الله العلی العظیم.

 

 

خطبه‌ دوم

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی علی امیر المؤمنین و علی الصدیقة الطاهرة فاطمۀ الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنۀ و علی ائمۀ المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و خلف القائم المنتظر. ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمن و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین.

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ)[11]عبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللهبار دیگر همه‌ شما و خودم را به پارسایی و پرهیزکاری دعوت می‌کنم. مسیری که پیش روی ماست، مسیر آشکار و روشنی است و دیر یا زود، فرشته‌ مرگ به سراغ همه‌ ما خواهد آمد. بکوشیم به گونه‌ای عمل کنیم که لحظه‌ احتزار و هنگامی که پرونده‌ اعمال به ما عرضه می‌شود، احساس شادمانی و خوشحالی کنیم. امیدوارم خدای متعال پیمودن مسیر الهی به ما عنایت بفرماید.

در آستانه‌ اربعین حسینی و دهه‌ آخر ماه صفر قرار داریم. طبیعتاً ایام سوگواری آن حضرت، ادامه دارد. من این ایام را تسلیت عرض می‌کنم. برای همه‌ نمازگزاران عزیز و بزرگوار، برادران و خواهران گرامی، آرزوی سرافرازی و توفیق و سعادت و سلامت دارم در سال جدید و امیدواریم که خداوند سال جدید را برای ملت و کشور ما و همه‌ ما، سال موفقیت و پیروزی و غلبه‌ بر دشمنان قرار بدهد.

توجه و اهمیت مردم ، مسئولین و جناح‌ها به شعار همبستگی ملی و مشارکت عمومی

همان طور که عرض شد، شایسته است که در بهار طبیعت، ضمن این که به امور مادی و نوساختن زندگی، در ظاهر می‌پردازیم، به نوسازی معنوی و بازسازی روحی و اخلاقی هم توجه کنیم و از همان درس بزرگ و زیبای قرآن، در باب بهار و نو شدن عالم طبیعت، که درس توحید و معاد هست، الهام بگیریم برای خودسازی روحی و معنوی و پاک‌سازی خود و جامعه، بر اساس ملاک‌های الهی و اسلامی. بخصوص مقام معظم رهبری، امسال بر دو نکته تاکید کردند که شایسته است که در سالی که هم مخاطرات بین‌المللی داریم و هم مواجهه‌های خارجی داریم و هم آزمون‌های داخلی برای برگزاری انتخابات داریم و سایر مسائلی که در کشور باید تحقق پیدا کند، از امور مهم، همین دو نکته‌ای است که به عنوان شعار سال‌، برگزیده شد.

أ‌.       وحدت میان آحاد مردم

هم‌بستگی ملی و مشارکت عمومی مردم مقوله‌هایی است که حقیقتا یک ملت، اگر بخواهد به آرمان‌های خود دست پیدا کند، شرایط متعددی دارد که از پایه‌های مهم آن، هم‌بستگی ملی در کشور است. این که گروه‌ها و جناح‌ها، اقوام، مذاهب و طوائف مختلف، احساس وحدت داشته باشند و جهت‌گیری‌های مشترکی برای خود، تعریف کنند و توجه به نیاز کشور به وحدت و انسجام داشته باشند، این یک پایه‌ مهم است.

ب‌.  روحیه‌ همدلی و همکاری در کشور

به دنبال این وحدت، طبعاً روحیه‌ همدلی و همکاری در پیش‌برد اهداف و برنامه‌های کشور، امر مهم دیگری است که ما باید به آن توجه کنیم. جناح‌ها و گروه‌های مختلف، اقوام و مذاهب مختلف در کشور، باید به این نکته توجه کنند که حفظ دست‌آورد انقلاب اسلامی و دست‌یابی به آرمان‌های بزرگی که این ملت، در ابعاد مادی و معنوی دارد و پیشبرد آرمان‌های بزرگ انقلاب اسلامی، نیازمند همدلی، همراهی و انسجام و حضور در صحنه‌های گوناگون، اعم از صحنه‌های علمی، سیاسی، و اجتماعی است. هنر مسئولان هم این است که زمینه‌ حضور و مشارکت مردم و فعال بودن مردم را در صحنه، فراهم کند. هر چیزی که موجب همبستگی مردم شود، موجب مشارکت صحنه‌های اجتماعی و سیاسی شود، امری است که باید مورد توجه قرار بگیرد و امیدواریم که از این دو شعار، حفاظت کنیم و تلاش شود که با نگاه درست و جامع و صحیح و کامل در همه‌ بخش‌ها در کشور به این دو نکته، اهتمام ورزیده شود.

آسیب‌های پیش روی منطقه و شهرستان

نکته‌ای هم در باب منطقه عرض کنم. هفته‌ قبل، اهم حوادث بین‌المللی و کشوری و منطقه‌ای را عرض کردم و محورهایی که باید مردم و مسئولان در آن‌ها مشارکت داشته باشند و کار کنند برای پیشبرد منطقه، به آن‌ها اشاره شد. اما در تکمیل آن‌ها، در باب منطقه چند آسیبی که می‌تواند پیشرفت و رشد و ترقی منطقه را مورد تحدید قرار دهد، شهر را مورد تهدید قرار دهد، چهار پنج مسئله است که باید مسئولان و مردم باید به آن توجه داشته باشند.

1.      احساس سستی و افسردگی در میان مردم

یکی ضعف در امور اجتماعی و مشارکت در پیشبرد بخش‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی شهر و منطقه و شهرستان است. این آسیبی است که ما را تهدید می‌کند. خواهشم از افراد و مسئولان و مردم این است که تلاش کنند تا این آسیب، منطقه‌ ما را تهدید نکند. این که افراد در مسیر همکاری، برای کار و فعالیت و ارائه‌ خدمات و سایر شئون اجتماعی، احساس کاهلی و افسردگی کنند، این آفت خطرناکی برای پیشرفت کشور است. جامعه‌ای سعادتمند است که انگیزه و علاقه در امور مختلف اجتماعی در آن زنده باشد. کم و بیش این آفت را احساس می‌کنیم. هم مسئولین باید با مردم تعامل بهتری را پیشه کنند و افراد فعال را به صحنه بیاورند برای سرمایه‌گذاری و ارائه‌ خدمات و به‌سازی و پیش‌برد جامعه. این آسیبی است که ما باید در صدد معالجه‌ آن بر بیاییم. این یک آسیب است که بخصوص نقش مسئولین در بر طرف کردن این آسیب‌ها در مسیر ترقی منطقه، امر مهمی است که نباید از آن غفلت کنند. خود مردم هم همین‌طور است. این را روشن و آشکار عرض کنم؛ برای پیشرفت منطقه، تولید و کار و اشتغال، برای پیشرفت در ابعاد مادی و معنوی، نیاز به حضور فکری و عملی مردم در صحنه‌های مختلف است. این باید در شهر زنده باشد. ما بحمدالله شهر زنده‌ای داشتیم. استان یزد در امور اجتماعی و فعالیت‌های اقتصادی، استان فعالی بوده است. این نشاط ممکن است از ما گرفته شود. باید این نشاط و سرزندگی و علاقمندی به کار و تلاش در کشور ما به طور کلی و بخصوص در منطقه‌ ما مورد توجه قرار بگیرد. خود مردم باید احساس کنند که باید تلاش و کوشش کنند، باید در بحث سرمایه‌گذاری و همه‌ امور شهر، مشارکت داشته باشند، با مسئولان همراهی کنند. مسئولان هم باید زمینه‌ مشارکت و همکاری و علاقه و انگیزه‌ در امور شهر را در مردم، تقویت کنند. این یک آسیب است که باید به آن توجه کرد.

2.     تزلزل بنیان خانواده

آسیب دوم بحث تزلزل بنیان خانواده، رواج مفاسد اجتماعی و مشکلاتی است که در مسیر شکل‌گیری خانواده‌ سالم، وجود دارد. این آسیب جامعه‌ امروز بشری را تهدید می‌کند. شهر و منطقه‌ ما هم به میزان خود، در معرض این آسیب است. هنگامی که ما از نهاد خانواده و از امر ازدواج و پاک داشتن جامعه از مفاسد اجتماعی غفلت کنیم و بنیان‌های اخلاقی و معنوی ما مورد بی‌توجهی قرار دهیم، این آسیب می‌تواند بر ما وارد شود و ارکان سلامت و پیشرفت و ترقی جامعه‌ ما را تهدید کند. امیدوارم به این آسیب دوم هم توجه جدی شود.

3.    نابسامانی اداری

آسیب سومی که ما را تهدید می‌کند و منطقه‌ ما هم باید به سهم خود، در قبال آن باید هوشیار باشد، رواج مفاسد اداری و نابسامانی در ارائه‌ خدمات، در بخش‌های اداری است. بحمدالله بسیاری از ادارات خوب و جدی و قویی داریم و خدمات بسیار ارزشمندی را ارائه دادند. در خطبه‌ هفته‌ قبل، به نکات مهمی که همین مجموعه‌ اداری و مسئولان انجام می‌دهند را مورد تاکید قرار دادم؛ اما امروز روی دیگر سکه را مورد توجه قرار می‌دهم. آن پیشرفت‌هایی بود که همه مورد توجه آن‌هاست تلاش شد و باید بیشتر تلاش کرد؛ اما باید به این آسیب‌ها هم مورد توجه قرار بگیرد. یکی از آن‌ها بحث مفاسد اداری و خلل در ارائه‌ خدمات در ادارات است. همه‌ مسئولان و کارمندان واقعا باید با احساس مسئولیت، تلاش کنند به نحو درست به مردم خدمت کنند. اطلاع‌رسانی درست نسبت به مردم انجام دهند. ادارات ما قبل از هر چیز باید مردم را درست توجیه کنند و راه حل مشکل آن‌ها را به آن‌ها بیاموزند و با آن‌ها همراهی کنند که مشکل آن‌ها گشوده شود. اگر جایی هم قابل حل نیست، تا جایی که امکان دارد توجیه شوند که این کار امکان ندارد. طبیعی است که همه‌ مشکلات و انتظارات پاسخ نمی‌شود داد. حجم مطالبات مردم و نیازهای کشور خیلی وسیع است و تلاش‌هایی که مجموعه‌ دولت‌ها و مسئولین انجام داده‌اند و انجام می‌دهند واقعا در خور تقدیر است اما در عین حال، باید به این آسیب توجه شود. این که درست اطلاع‌رسانی نشود؛ این که مفاسدی مثل رشوه و پارتی‌بازی، در ادارات شیوع پیدا کند و گردش کار و اطلاعات و خدمت، مواجه با اختلالی باشد، این آسیب خطرناکی است که خدمات بسیار خوب را هم تحت شعاع خود، قرار می‌دهد. این هم آسیبی است که مسئولان و ادارات ما باید به آن توجه کنند.

4.     تولید و اشتغال

آسیب چهارم بحث تولید و اشتغال و صنعت است که منطقه‌ ما در این زمینه، فعال بوده و گام‌های بزرگی خود مردم هم برداشتند و دولت هم پشتیبانی کرده است؛ اما در بحث صنعت، ما مانند خیلی از مناطق دیگر خطرات و تهدیداتی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه شود. مشکلاتی که ممکن است برای برخی از صنایع رایج و شایع ما رخ بدهد. این که تنوع صنعتی و رشته‌های صنعتی نداریم، مقداری در جذب سرمایه و توسعه‌ صنعت، مشکلاتی احیانا رخ می‌دهد و رخ داده است. این‌ها هم آسیب‌های دیگری است که باید مردم هم به آن توجه کنند. جذب سرمایه و رفتن به سمت تولید و اشتغال و همراهی مسئولان برای گره‌گشایی در این زمینه‌ها، باز آسیبی است که ما باید به آن‌ها توجه کنیم و برای این که وارد آن آسیب نشویم، اهتمام به این بحث‌هایی که انجام شد، مورد غفلت مسئولین قرار نگرید.

5.     عدم مقاوم‌سازی در ساخت و ساز‌ها

آسیب دیگر هم بحث شهرسازی و زیباسازی شهر است و هم استحکام ساختمان‌ها و بناهای شهر در برابر حوادث طبیعی است که متاسفانه خیلی وضع خوبی نداریم. علی رغم این که کارهای خیلی خوبی که شده است. کارشناسی‌ها و آمار می‌گوید اگر زلزله‌ای رخ بدهد، می‌تواند درصد بالایی از خانه‌ها و ساختمان‌ها را از بین می‌برد. باید به این فکر کرد و مسئولین باید توجه کنند و مردم هم باید حساس باشند برای این که این مشکل، رخ ندهد و آمادگی برای این مسئله باشد. مسئولان هم برنامه‌هایی دارند. هلال احمر هم برنامه‌هایی دارد. من تقاضا دارم که برنامه‌ زیرساخت‌های شهری و عمران شهری و بحث استحکام ساختمان‌ها و آمادگی برای حوادث مختلف، در شهر مورد تقویت قرار بگیرد که در این زمینه نیز کاستی‌هایی داریم که مورد عنایت قرار بگیرد. به نظرم در میان آسیب‌هایی که ممکن است ما را تهدید کند، این چند آسیب از اهمیت بیشتری برخوردار است.

در ادامه‌ آنچه که در خطبه‌ قبل عرض کردم، یک تحلیل کلی و محورهایی که مطرح بود که امیدوارم هم مردم و مسئولان به این آسیب‌ها اهتمام بیشتری بورزند و برای رفع و مبتلا نشدن جامعه به خطرهایی که از آن ناحیه پیدا می‌شود، به عمل بیاورند. من برای همه‌ و کشور و ملت خود در سال جدید، آرزوی سلامت و سرافرازی دارم و تاکید می‌کند در ادامه‌ همان مشکلاتی که پیش روی کشور ماست و باید  از آن غفلت نکنیم و هم آزمون‌هایی که در سال 84 پیش رو داریم به مشارکت عمومی و همبستگی ملی و تقویت مبانی دینی واخلاقی هستیم. این‌ها باید در همه‌ مناطق مورد توجه قرار بگیرد. الحمدلالله ما جوانان پرشور و با ایمان و با انگیزه و استعداد‌های وافری که در کشور ماست، توانایی‌های عظیمی که در کشور ماست و میراث انقلاب اسلامی و دست‌آوردهای عظیم امام راحل، این‌ها سرمایه‌هایی است که به این سادگی در اختیار یک ملت نیست. ما همه‌ این سرمایه‌ها را داریم و هنر ما این است که این‌ها را درست اداره و مدیریت کنیم و این ملت و کشور فداکار را به آرمان‌های خودش نزدیک‌تر کنیم.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک، باسمک العظیم الاعظم، الاعز الاجل الاکرم یا الله

خدایا دل‌های ما را به انوار ایمان روشن بفرما؛ اللهم اغفر للمومنین و المومنات والمسلمین والمسلمات؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله؛ اللهم انصر جیوش المسلمین و عساکر المسلمین؛ خدایا خدمتگزاران به اسلام و مقام معظم رهبری و مراجع عظام را مؤید و منصور بدار؛ ارواح تابناک شهیدان و امام شهیدان و اموات و درگذشتگان و مراجع و علمای فقید ما و درگذشتگان این جمع را با اولیای خودت محشور بفرما؛ باران رحمت و برکاتت بر ما فرو بفرست؛ سلام ما را به محضر امام عصر7ابلاغ بفرما؛ ما را از یاران او مقرر بفرما.

(بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)[12]

 

 


[1]. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 102.

[2].نهج البلاغة، خطبه 204، ص 234.

2. سوره‌ی بقره‌ُ، آیه‌ی 197.

[4]. سوره‌ی ناس، آیه‌ی 1.

[5]. سوره‌ی ناس، آیه‌ی 4 و 5.

[6]. سوره‌ی ناس، آیات 1 تا 3.

[7]. سوره‌ی ناس، آیه‌‌ی 4.

[8]. سوره‌ی فلق، آیه‌ی 2.

[9]. سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 201.

. سوره‌ی فیل، آیات 1تا 5.[10]

[11]. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 102.

[12]. سوره الاخلاص


خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.[2]

ویژگی‌های برخی سوره‌های قرآن

سوره کوثر

سوره کوثر در شأن فاطمه زهرا (س) نازل‌شده و همان‌طور آیات فراوان دیگر، اما اسم در آنجا نیست. آیاتی که مربوط به کفار و منافقین و مشرکین هست و کسانی که در برابر پیامبر مقاومت می‌کردند در آنجا به‌عنوان کافر و مشرک و عناوینی از این قبیل در قرآن مطرح است. اسم اشخاص در قرآن کریم کمتر مشاهده می‌شود.

سوره تبت

در سوره تبت خلاف آیات و سوره‌های قرآن شاهد اسم ابولهب هستیم و با یک شدت و تندی کم‌نظیر و لعن و نفرین این سوره در شأن ابولهب و همسر او با اشاره به نام ذکرشده است. در آیات دیگر قرآن کمتر شاهد چنین عتاب، خطاب، تندی و برخورد مواجهه مستقیم با ذکر نام هستیم.

این سوره به دنبال سوره فتح نازل‌شده. «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ»[3] مژده فتح مکه و پیروزی پیامبر را می‌دهد. در این سوره آینده تاریک و تباه دشمنان پیامبر را خبر می‌دهد و به ابولهب و زن او به‌عنوان نماد و مظهر مخالفت با پیامبر به‌شدت و تندی برخورد می‌کند.

پیام سوره تبت

پیام سوره این است که دشمنان تو که یکی از سرشناس‌های آن ابولهب است در مسیر اشتباهی جلو می‌روند و پایان این کار هم تباهی، خسران و زیان است و هرگز به آن هدفی که تعقیب می‌کنند، نخواهند رسید. این اهداف مشرکان و کفاری بود که دائم می‌کوشیدند تا جنگ راه بی اندازند و تلاش برای محو شدن پیام پیامبر می‌کردند و از ابتدا آن را نابود سازند. توسط شیوه‌های گوناگون تلاش می‌کردند که این راه را مسدود کنند و مسیر نورانی پیامبر اسلام را کور کنند.

نزول آیات و ویژگی آن‌ها

در بسیاری از آیات قرآن کریم، از مکه در همان شرایط سخت که کمتر کسی می‌توانست پیروزی و اوج گرفتن اسلام را حدس بزند در سوره‌های مکه پیش‌بینی می‌کند و تأکید بر اشتباه بودن راه برای نابودی هدف و پیام پیامبر دارد. «یرِیدُونَ أَنْ یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یتِمَّ نُورَهُ»[4] و آیات متعدد دیگر که حتی در تنهایی اسلام، در موقعیتی که امیدی به پیروزی و فتح نبود، با اطمینان تمام به مسلمانان اعتماد می‌دهد که شما پیشرفت خواهید کرد و پیام اسلام ماندگار و رشد خواهد کرد.

در بسیاری از جاها مخالفان پیامبر و مشرکان، منافقان و کفار مخاطب قرارگرفته‌اند، مورد عتاب و سرزنش که مسیر شما بن‌بست، بی‌حاصل و سرانجام آن زیان دنیا و آخرتی است که شما با آن مواجهه خواهید گشت.

هر دو نوع آیات قرآن از مکه آغاز به نزول شده است. از ابتدای بعثت پیامبر، آیاتی در سوره‌های مکّیه به مؤمنین مژده پیروزی، فتح، نصرت و پیشرفت می‌دهد یا به منافقان، مشرکان، کفار، آینده تباه، تاریک و سرانجامی پر از زیان و خسارت دنیا و آخرت را خبر می‌دهد.

بنابراین سوره تبت ازجمله آیاتی است که در مکه در حال غربت مکه آینده تاریکی را به کفّار و مشرکان تباهی مسیر و خسران دنیا و آخرت را گوشزد می‌کند.

این سوره یکی از سلسله آیات و صور قرآن است در کنار آیاتی مثل: نصر که قبل از این به مؤمنان و پیامبر مژده فتح و پیروزی داده است، کفار، منافقان را در همان شرایط سخت و دشوار مکه ناامید می‌کند. خلاف غالب آیات و سوره‌های قرآن که نام افراد ذکر نمی‌شود نام ابولهب و زنش آمده است.

ذکر نام عموی پیامبر در سوره تبت

در سوره تبت نام عموی پیامبر ذکرشده است. عموی پیامبر، از نزدیکان پیامبر با جایگاهی که خاندان پیامبر در مکه میان قریش داشتند اسمش ذکر می‌شود و خداوند با لحن تند و قاطع می‌فرماید: «تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ»[5] بریده باد هر دودست ابولهب (و مرگ بر او باد)!

پیام آیه: راه حق و رسالت اسلام و راه خداوند، قومیّت و خویشی نمی‌شناسد. ممکن است بلال حبشی از آفریقا بدون هیچ انتساب به پیامبر بیاید. سلیمان فارسی بدون هیچ نسبتی به پیامبر از ایران به آنجا عزیمت کند و بر قلّه افتخار بنشیند، و مورد محبت خدا و پیامبر خدا قرار بگیرد. از طرف دیگر نزدیک‌ترین افراد به پیامبر (ص) مورد بغض و نفرت خداوند و پیامبر (ص) قرار بگیرند. این راه نورانی، خویشی، قومی، دوری و نزدیکی نسبی نمی‌شناسد، گرچه ژن و نسب نزدیک به خاندان پاک یک ارزش زمینه‌ای و ذاتی دارد اما هیچ‌وقت ملاک نهایی در ارزش‌گذاری انسان‌ها به‌حساب نمی‌آید.

این سوره پیام درخشانی را به بشریت عرضه می‌کند: «انَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ»[6] و این پیام در مسیر تکامل انسان، نزدیکی با پیامبر را ملاک سرنوشت‌ساز نمی‌داند و حتی ممکن است عموی پیامبر با این رابطه نزدیک با محبت کانون وحی، مورد نفرین خدا قرار بگیرد تا آنجا که خلاف روش جاری آیات قرآن اسم ابولهب در یک سوره ذکر شود.

از سوره تبت سه نتیجه می‌گیریم:

1. در غربت‌ها، تاریکی‌ها و تنهایی‌ها اسلام مؤمنان را بشارت به فتح می‌داد و مؤمن باید توکل بر خدا بکند و هیچ‌گاه نباید احساس ترس و نومیدی در وجودش راه داشته باشد.

2. مسیری که کفار، مشرکان و مخالفان اسلام طی می‌کنند، بی‌حاصل، بی‌نتیجه و راهی بن‌بست است و نماد این مسیر کسی مثل ابولهب است.

3. در این مسیر خویشاوندی ملاک نیست و نزدیکان پیامبر هم ممکن است در ضلالت قرار بگیرند و به این شکل در آیات قرآن مورد ملامت و نکوهش مواجهه شوند. همان‌طور که در جبهه مؤمنان و صالحان ممکن است کسانی صعود کنند که هیچ نسبتی با پیامبر (ص) نداشته باشند.

4. قصه ابولهب به‌عنوان عموی پیامبر (ص).

شرحی از عبدالمطلب

عبدالمطلب چهره ممتاز و برجسته‌ای بود که همه قریش و مردم جزیرهٔ العرب و حجاز نسبت به او تجلیل و تکریم می‌کردند. بنا بر آنچه در روایات واردشده است، اجداد پیامبر همیشه موحّد و پاک بودند و عبدالمطلب بر دین ابراهیم عمل می‌کرد و هیچ‌گاه، شرک و کفر دامن پیامبر و نیاکان ایشان را آلوده نکرد. حضرت عبدالمطلب از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود: موحّد بود، پایبند به موازین توحید بود. یازده فرزند پسر داشته است.

جایگاه پیامبر نزد عبدالمطلب

عبدالمطلب در خانه خدا با فرزندانش و مردم می‌نشست و هرکسی در جای خاصی جلوس می‌کرد، اما در میان این جمع وقتی پیامبر گرامی اسلام وارد جمع می‌شد، عبدالمطلب یک حساب ویژه‌ای برای پیامبر باز می‌کرد، او را در کنار خود می‌نشاند و گاهی می‌گفت: شما نمی‌دانید آینده این کودک چیست و چه نقشی ایفا خواهد کرد و در چه جایگاهی قرار خواهد گرفت. همیشه سفارش می‌کرد شما هنگام بعثت به ایشان بگروید. به دلیل یتیم بودن و امتیازاتی که از همان کودکی در پیامبر قرار داشت عبدالمطلب را شیفته خودکرده بود.

عموهای پیامبر

در میان فرزندان عبدالمطلب چند نفر مانند عبدالله که پدر پیامبر (ص) بود از قبل فوت‌شده بودند و چند نفر از آن‌ها در زمان ظهور و بعثت پیامبر (ص) زنده بودند. سرنوشت عموهای پیامبر، سرنوشت‌های خیلی جالبی است.

چند تن از عموهای پیامبر (ص): 1. حمزه 2. ابوطالب 3. عباس 4. ابولهب

این‌ها از عموهای پیامبر هستند و فرزندان عبدالمطلب. عبدالمطلب چهره بارز و ممتاز در اجداد پیامبر که مورد اعتماد مردم بود و از موحّدان جزیرهٔ العرب بود. قبل از بعثت پیامبر اسلام ارزش خاصی برای ایشان قائل بودند.

1. ابوطالب پدر امیرالمؤمنین و عموی پیامبر از استوانه‌هایی بود که همیشه از پیامبر حمایت می‌کرد.

2. عباس اسلام آورد، گرچه مدتی در تقیّه بود.

3. حمزه سیدالشهدا است و جایگاه بزرگی دارد.

4. ابولهب: در میان عموهای پیامبر بسیار بد امتحان داد و در برابر رسالت پیامبر ایستاد. خلاف عموهای دیگر پیامبر که انسان‌های ممتازی بودند.

 البته آن‌ها هم تفاوت دارند. حضرت ابوطالب جایگاه خیلی برجسته داشت، حمزه سیدالشهدا بود و موردتکریم و احترام خاص پیامبر (ص) قرار داشت. عباس هم در رتبه‌های بعد قرار می‌گرفت. اما ابولهب خلاف آن‌ها بسیار با عناد و لجاج با پیامبر برخورد کرد.

شأن نزول سوره تبت

سوره تبت شأن نزولش ابولهب است و قصه‌ای که در باب وی نقل شد.

ابولهب عموی پیامبر علیرغم توصیه‌های عبدالمطلب و ابوطالب هنگام مرگش کرد که بعد از من تو از پیامبر (ص) حمایت کن، ولی وی دائم راه لجاجت و کینه داشت.

عداوت ابولهب با پیامبر (ص)

در کتاب‌های اهل سنت آمده است: من دیدم که پیامبر اسلام در کوچه‌های مکه می‌رفت و مردم را به اسلام دعوت می‌کرد و می‌دیدم که پشت سر پیامبر، ابولهب می‌رفت و به ایشان سنگ می‌زد و به مردم یادآوری می‌کرد که وی دروغ‌گوست و به حرف او گوش ندهید. راوی می‌گوید: می‌دیدم که پاهای پیامبر خون‌آلود شد در اثر سنگ زدن عمو به برادرزاده خودش و دائم در خانه خدا و کوچه و برزن می‌رسید یکی از مبلّغان سرسخت ضد پیامبر بود.

در باب زن ابولهب هم نقل‌شده: وقتی پیامبر از خانه خدا می‌آمد بیرون، در کوچه به او سنگ می‌زد. این زن و شوهر که ابولهب عموی پیامبر اسمش عبد العزی است که اینجا به کنیه آمده به خاطر چند نکته: 1. آن اسم بدی بود که در قرآن بیاید 2. کنیه ابولهب به آن داده که آتش جهنم که در این سوره وعده بدهد با آن تناسب داشته باشد.

خانواده و خاندان در صلاح و خوبی افراد مؤثر است. تربیت خانوادگی، جایگاه خانوادگی افراد برای کمال، رشد و ترقّی آن‌ها بسیار مؤثر است اما درعین‌حال این قاعده گاهی نقض می‌شود.

مثال:در جریان حضرت نوح داریم که از خانواده خوب یک انسان بد بیرون می‌آید. و بالعکس خانواده ناصالح که فرزندان صالح از آن برمی‌خیزند.

ضمن اینکه اصل خانوادگی و تأثیر محیط خانواده در کمال، سعادت و شقاوت فرد بسیار مهم است و تربیت خانوادگی نقش ممتازی در آینده انسان‌ها دارد، اما همیشه این‌طور نیست. گاهی بالعکس. مانند: از خانواده عبدالمطلب با آن چهره ممتاز و نورانی و تربیت خوب و با فرزندان صالحی که پرورش داد و خانه‌ای بود که از آن دودمان رسالت برمی‌خاست علیرغم تمام این امتیازات ازجمله جایگاه ظهور پیامبر گرامی (ص) بود، اما از همین خانواده فردی مثل ابولهب پیدا شد که کار شبانه‌روزی وی مقابله با پیامبر است. در جنگ‌هایی که علیه پیامبر بود مشارکت داشت و مستقیم، غیرمستقیم در برابر رسالت پیامبر مثل یک سد مقاومت می‌کرد.

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.[7]

 

یاد و خاطره دفاع مقدس

دفاع مقدس نمادی از دین‌داری و غیرت دینی و ملّی کشور ما بود و برهه‌ی درخشش تاریخ ملت ایران است.

در طول تاریخ ملت‌ها یک مقاطعی پیش می‌آید که از یک درخشش و امتیاز و فروغ خاصی برخوردار است. در تاریخ اسلام و ملت ما چنین مقاطع پرفروغ، متلألئ و پردرختش بوده است. در میان نقاط عطف، لحظه‌های حساس و هنگامه‌های پرفروغ تاریخ ملت ایران هشت سال دفاع مقدس از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. سالیانی که ملت ما با اقتدای به امام خودشان در برابر هجوم یکپارچه دنیای کفر و شرک ایستادگی کردند.

ارزش هشت سال دفاع مقدس

هشت سال ملتی با دست‌خالی، بدون هرگونه پشتوانه جهانی برای اسلام، شرف، عزت و عظمت الهی، دینی و ملی خودش ایستادگی کرد. این ایستادگی، مقاومت و حماسه در تاریخ ملت‌ها بسیار کم‌نظیر است. هشت سال جوانان، نوجوانان، رزمندگان و ایثارگران در کوه‌های سر به فلک کشیده غرب کشور، در بیابان‌های تفتیده و سوزان جنوب کشور و درصدها کیلومتر مرز کشور با سرماهای بسیار شدید و هوای گرم و سوزان دست‌وپنجه نرم کردند تا از عزت و استقلال کشور دفاع کنند.

بیش از هزار کیلومتر مرز موردتهاجم دشمنی که از سوی قدرت‌های بزرگ دنیا به‌صورت دائم و پیوسته موردحمایت قرار می‌گرفت، بخصوص در شرایط تحریم بین‌المللی، آمریکا، اروپا و کشورهای قدرتمند دنیا پشت سر صدام برای اینکه یک نظام را از پا دربیاورند، بدون تجهیزات باید ایستادگی می‌کرد، کار بسیار دشواری بود.

نقشه‌های طراحی‌شده در پنتاگون و سیا و در کشورهای غربی برای ساقط کردن نظام اسلامی، برای تجزیه و به دست گرفتن ذخایر نفتی کشور، تحقیر و وابسته کردن نظام سرفراز ما وارد میدان بزرگ و بسیار سخت شدند که ملت باید باایمان، مقاومت در برابر همه این هجمه‌های سنگین بایستد.

دفاع مقدس و حماسه‌های الهی

در تاریخ‌داریم جنگ بدر، احد، خیبر، حنین و یا واقعه بزرگ کربلا و حماسه عاشورا. اما در زمان ما همه این‌ها خود را نشان داد. نوجوانان، جوانان، دختران و پسران، در درون جبهه در جلوی خط مقدم و پشت جبهه، همه یکپارچه دست‌به‌دست هم دادند و حماسه عاشورا و کربلا، بدر، احد، خیبر، حنین و آن حماسه‌های بزرگ الهی را زنده کردند.

دفاع مقدس نماد هویت دینی و سازنده هویت کشور بود. جلوه‌گاه آن‌همه ایمان، عشق، ایثار، فداکاری در آن به منصه ظهور رسید. دفاع مقدس بخشی از شناسنامه فرهنگی، دینی و ملی ماست که نباید مورد غفلت قرار بگیرد. بعد از خود نیز می‌تواند خاطره‌ای برای هدایت نسل‌های جوان باشد.

چند نکته در ملاقات معظم رهبری با هنرمندان

1. هنر کشور ما باید معطوف به دفاع مقدس باشد.

2. دفاع مقدس آن حماسه‌های بزرگ باید در ذهن، ضمیر و خاطره جوانان و نوجوانان ما همواره بدرخشد و آن‌ها را هدایت کند.

3. دفاع مقدس شیوه‌ای الهی برای مقابله با دشمن و هم تجلی ارزش‌های الهی بود.

روحیه‌های ایمانی که در سنگرها، هجوم‌ها، دفاع‌های ما تجلّی پیدا می‌کرد این‌ها به‌تنهایی خودش باعث افتخار ملت است. خانواده‌های ایثارگران، شهدا، مقاومان، بسیجیان و همه رزمندگانی که در این میدان پرافتخار الهی نقشی آفریدند باید بر خود ببالند و به خود اعتماد کنند، و همان روحیه الهی و عرفانی می‌تواند در کشور ما نورافشانی کند و پشتوانه پیشرفت و استقلال عظمت کشور ما باشد.

الگو گیری از دفاع مقدس

ملت ما با همین ایثار، هماهنگی و روحیه الهی که در دفاع مقدس تجلّی می‌کرد، امروز هم می‌توانیم مشکلات بین‌المللی را حل کنیم. در عرصه جهانی مواجهه با بحران‌هایی هستیم اما با آگاهی و هوشیاری، بصیرت و باروحیه جهادی، ایمان و اتّکا بر خدا می‌شود از این عقبات هم گذشت. ملتی که در بیست‌وهفت سال از سخت‌ترین عقبات گذشت و باایمان خودش موردحمایت خدا قرار گرفت.

وقتی رئیس‌جمهور ملت در سازمان ملل سخن می‌گوید، به پشتوانه ایمان، دفاع مقدس و روحیه جهادی مردم است که در طول این بیست‌وهفت سال، چند بار روسای جمهور ما ازجمله مقام معظم رهبری، شهید رجایی، و رئیس‌جمهور فعلی حضور پیدا کردند. در سازمان ملل گفتمان جدیدی ارائه کردیم، گفتمانی که دین و معنویت را محور سیاست و حرکت جهانی قرار می‌دهد، این برای کشور ایران باعث افتخار است. خلاف حرف‌های تکراری است که دیگران می‌زنند و باب طبع قدرتمندان دنیا آنجا سخنی می‌گویند. سیاست‌مداران با تکیه‌بر ایمان و اعتقاد و پشتوانه‌ای که برخوردارند در قلب قدرت‌های جهانی و رودرروی روسای همه کشورهای دنیا حرف‌های جدید می‌زنند، بر عدالت بین‌المللی تأکیددارند و تبعیض مخرّبی که بر دنیا حاکم می‌باشد یورش می‌برند. این از حماسه ملت برخاسته است.

جریان انرژی هسته‌ای در سازمان ملل

ملت ایران در سازمان ملل اعلام کرد: اولاً، بر حق بهره‌مندی انرژی هسته‌ای و ورود در باشگاه هسته‌ای دنیا تأکید می‌کنیم ولی درعین‌حال آماده همکاری با دنیا برای شفافیت در اقداماتمان هستیم. در آنجا به‌صورت رسمی اعلام شد، حق ما تداوم انرژی هسته‌ای است و درعین‌حال بر همکاری با دنیا و پایبندی بر مقررات دنیا تأکید می‌کنیم.

تبعیض در عرصه بین‌المللی را هیچ ملّتی نباید بپذیرد، که یک عده قدرت‌های چپاولگر غربی دنبال این تبعیض هستند در تمام قلمروها، یکی از آن انرژی هسته‌ای است. ملت بر شفافیت حرکت و همکاری با دنیا تأکیدداریم ولی انرژی هسته‌ای حق کشور است و برای مذاکره آماده هستیم. اما نه مذاکره‌ای که ما محروم از حقوق طبیعی و اساسی خودمان بکند. ملت‌ها نیاز به انرژی‌دارند و باید خودشان فنّاوری لازم برای اقدام در این زمینه داشته باشند و کشور ایران به احراز این حق ایستادگی خواهد کرد، ضمن اینکه سلاح هسته‌ای باید از دنیا برچیده بشود.

مذاکره با کشورهای اروپایی و سایر کشورها ادامه خواهیم داد و حرکت شفاف خواهد بود. آماده هستیم که دیگران مشارکت کنند برای این پروژه بزرگ، برای اینکه شفافیت حرکت ما آشکار باشد و درعین‌حال اعتراضی بر تبعیضی که در دنیاست تأکید کردیم و همه کشورهای دنیا برای خلع سلاح هسته‌ای تمکین کنند.

نظام تعلیم و تربیت کشور

آموزش‌وپرورش کشور ایران سرمایه‌ها و توفیقات فراوانی به دست آورده است. معلمان و اساتید کشور در مدارس و دانشگاه‌ها، رشد علمی، اخلاقی و پیشرفت در تحقیق و پژوهش را باید به‌عنوان سه ضلع اصلی نظام تعلیم و تربیت کشور ما مورد همت قرار بدهند.

در آغاز سال تحصیلی باید با توکل به خدا، بانشاط، انگیزه، با اهتمام و جدیت دانش آموزان و دانشجویان ما، و همان‌طور با تلاش مستمر اساتید و معلمان، مدیران و مربیان باید شاهد رشد علمی، اخلاقی و گسترش پژوهش و تحقیق در نهادهای تعلیم و تربیت باشیم. عدالت آموزشی و توجه به محرومان و مستمندانی که دارای استعداد هستند اما امکانات لازم ندارند.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الرحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.

 

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

 سوره آل‌عمران، آیه 102.[2]

[3]. نصر 1.

[4]. سوره توبه، آیه 32.

[5]. سوره مسد، آیه 1.

[6]. سوره حجرات، آیه 13.

[7]. سوره احزاب، آیه 70


خطبه‌ اول

السلام علیکم و رحمۀ الله

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ. نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین، سیما بقیۀ الله فی الارضین.

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ)[1]عبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی الله وَ مُلازِمَة امرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَزوا عِبادَالله فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَحیل[2] (وَ تَزَوَدوا فَإِنَّ خَیرَ الزاد التقوی)[3]

همه شما نمازگزاران گرامی، برادران و خواهران ارجمند و خودم را به پارسایی، پرهیزکاری و فرمان‌بری از خداوند در همه‌ احوال و شئون زندگی، سفارش و دعوت می‌کنم و از خداوند می‌خواهیم که درهای حکمت و بندگی و پارسایی را به روی همه ما بگشاید. امیدواریم خداوند همه‌ ما را از بندگان وارسته و شایسته‌ خود قرار بدهد.

تفسیر سوره‌ قدر

در ادامه‌ بحثی که در تفسیر سوره‌ قدر داشتیم، در خطبه‌ اول نکاتی را عرض می‌کنم. گفته شد که سوره‌ قدر، از جایگاه و فضیلت بسیار بزرگی برخوردار است و به روایاتی که در فضیلت سوره‌ قدر واردشده بود.

شب قدر محور سوره‌ قدر

محور این سوره، شب قدر است که باملاحظه‌ آیات دیگر قرآن و روایات، مشخص‌شده که شب قدر ماه مبارک رمضان قرار دارد و این سوره، به زوایا و ابعاد و خصوصیت‌هایی از شب قدر اشاره می‌کند. تعابیری که در این سوره در عظمت و بزرگی شب قدر آمده، تعابیر بسیار تکان‌دهنده و شگفت‌انگیزی است که برای ما قابل‌تصور نیست که در رمضان و در شب قدر، چه حقایق و واقعیت‌هایی نهفته است که قرآن کریم، بااین‌همه تأکید و بااین‌همه عظمت، از شب قدر یاد می‌کند. غیرازآن‌که ماه مبارک رمضان، از یک منزلت بسیار ویژه‌ای برخوردار است و خصوصیات ماه مبارک رمضان به ده‌ها امر و نکته‌ مهم می‌رسد، شب قدر کانون ماه مبارک رمضان و محور ماه مبارک رمضان است. سوره‌ قدر درباره‌ چنین شب باعظمتی است که می‌فرماید: (وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْر)[4]. چه می‌دانی که این شب چیست؟ این خیلی عجیب است که به پیامبر گرامی اسلام6خطاب می‌کند که تو چه می‌دانی شب قدر چه منزلتی دارد؟ و این که شب قدر از هزار ماه، برتری دارد و زمینه‌ تقرب به خدا و فیض الهی در این شب، از همه‌ سال بیشتر است، این‌ها ابعادی از عظمت چنین شب بزرگی است که این سوره، در باب این شب واردشده است.

دو حادثه‌ مهم شب قدر

در این سوره، علاوه بر تأکیدی که بر اهمیت شب قدر شده، به دو واقعه و حادثه در شب قدر، اشاره دارد. دو اتفاق و حادثه با شب قدر ارتباط دارد و این سوره، به این دو واقعه اشاره دارد. اول نزول قرآن است که در زمان پیامبر گرامی اسلام6اتفاق افتاده و دیگری نزول ملائکه از آسمان بر زمین که همراه با کارنامه‌ها و پرونده‌ها مقدرات مردم است. آن واقعه‌ اول یک‌بار اتفاق افتاده اما نزول ملائکه، طبق مفاد روایاتی که ما داریم، بخصوص در روایات شیعه، هرسال اتفاق می‌افتد.

نزول تدریجی قرآن کریم

در باب نزول قرآن، همه‌ ما می‌دانیم که قرآن، در طول قریب به 23 سال به‌تدریج، بر پیامبر گرامی اسلام6نازل‌شده است. هر وقتی‌که اتفاقی می‌افتاد، سؤالی به وجود می‌آمد، جنگی رخ می‌داد، صلحی می‌شد و در مورد وقایع گوناگون اجتماعی و مذهبی و اقتصادی و دینی، اتفاقی می‌افتاد و آیات مناسب با آن واقعه، از سوی خداوند و توسط جبرئیل امین، بر پیامبر گرامی اسلام6نازل می‌‌شد. بنابراین قرآنی که در دست ماست، در طول 23 سال و متناسب با وقایع و حوادث و اتفاقات مختلف اجتماعی، بر پیامبر اکرم نازل می‌شد. جنگ بدر و احد پیش آمد، آیاتی متناسب با آن نازل می‌شد. پیامبر گرامی اسلام صلح می‌کردند، آیه نازل می‌شد. اتفاقی از ناحیه‌ اصحاب رخ می‌داد، آیاتی متناسب با آن نازل می‌شد. ضمن این که قرآن برای همه‌ عصرها و نسل‌هاست، اما در آغاز ورود و نزول قرآن، آیات قرآن با حوادث، نسبتی داشت. گرچه قرآن همیشگی و ابدی است، اما در ابتدای فرود آمدن قرآن کریم، با آن وقایع و حوادث تناسبی داشت که در مکه و مدینه اتفاق می‌افتاد. اما این قرآن کریم که در غالب این الفاظ و با آن معانی و مفاهیم بسیار متعالی، در اختیار ماست حقیقت‌های دیگری دارد که در علم خدا و عالم غیب هست و در آیاتی از قرآن، به اصل و حقیقت قرآن اشاره‌شده است. این‌یک مطلب است که بحث علمی مفصلی دارد که وارد این نمی‌شویم. این قرآنی که به‌صورت الفاظ و اصوات در اختیار ماست، حقیقت معانی و مفاهیم آن، نزد خداست و در علم خدا و عالم غیب است که به این صورت، توسط جبرائیل به پیامبر اکرم نازل‌شده است.

نزول دفعی قرآن کریم

علاوه‌ بر این از آیات و روایات استفاده می‌شود که قرآن، علاوه بر نزول تدریجی که در طول 23 سال، آرام‌آرام و متناسب با حوادث مکه و مدینه نازل‌شده، یک‌بار هم به‌صورت کلی و جامع بر پیامبر اکرم6وحی‌شده است؛ بنابراین علاوه بر این که قرآن، اصلی در عالم غیب و ام‌الکتاب دارد، نزول قرآن‌که فرود آمدن قرآن از عالم غیب و علم به این عالم است و به دست انسان و بشیرت نازل‌شده، طبق آیات قرآن و ظواهر روایات، دو بار نازل‌شده است. یک‌بار قسمت به قسمت، آیه به آیه و آرام و تدریجی و متناسب با وقایعی است که اتفاق می‌افتاد و یک‌بار هم به‌طور کامل، بر پیامبر گرامی اسلام6نازل‌شده است. دو آیه‌ای که در قرآن مربوط به شب قدر است، نزول کلی و جمعی قرآن اشاره‌کرده است. آیه‌ اول (إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَيْلَةٍ مُّبَرَكَة)[5]می‌فرماید: ما این کتاب آسمانی را در شب مبارکی نازل کردیم و آیاتی که در سوره‌ قدر آمده است؛ (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْر)[6]ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم که معلوم می‌شود که شب مبارک، همان شب قدر است که در ماه مبارک رمضان قرار دارد.

نزول عمده‌ کتاب‌های آسمانی در ماه مبارک رمضان

نکته‌ جالبی که از برخی روایات استفاده می‌َشود این است که عمده‌ کتاب‌های آسمانی که امانت‌های خدا و ریسمان‌های کمال و تکامل بشر در تاریخ بودند، در ماه مبارک رمضان نازل‌شده‌اند. درباره‌ زبور، تورات، انجیل که به تاریخ آن‌ها هم اشاره‌شده است که در ششم، دوازدهم و هجدهم و امثال این‌ها که جزئیات آن هم در روایات آمده است. از این روایات این‌طور استفاده می‌شود که عمده‌ کتاب‌های آسمانی به‌طور کامل یا آغاز ورود و نزول آن در ماه مبارک رمضان بوده است که این‌یکی از ابعاد عظمت ماه رمضان است. چون فرود آمدن وحی و نسخه‌ هدایت بشر، یک اتفاق بسیار مهمی در زندگی بشر است. این کمال عنایت و لطف و محبت خداست که از عالم غیب، نسخه‌ای برای سعادت و هدایت ما فرستاده است. این بالاترین نعمت خداوند در بهترین زمان‌ها باید اتفاق بیافتد و این نشان می‌دهد که بهترین زمان‌ها ماه مبارک رمضان است. اینجاست که گفته‌شده وحی الهی، نسبت مخصوصی با ماه رمضان دارد. عمده‌ کتاب‌های آسمانی در ماه رمضان نازل‌شده است و ازجمله قرآن کریم که برترین نسخه‌ هدایت بشر است. عالی‌ترین جلوه‌ هدایت بشر است هم در ماه رمضان واردشده است و لذا قرآن‌که بهترین کتاب آسمانی است، بر برترین موجودات عالم و پیامبران نازل‌شده آن هم در بهترین ماه‌ها که ماه مبارک رمضان است. البته این غیر از نزول تدریجی است. یک‌بار قران کریم به‌طور کامل آن‌طور که از ظاهر روایات اشاره‌شده، بر پیامبر اکرم6نازل‌شده است؛ منتها در این زمینه، چند قول وجود دارد که من به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنم.

اقوال مختلف در باب نزول قرآن در شب قدر

این که قرآن در شب قدر نازل‌شده، دو سه نظریه وجود دارد.

1.      شب قدر، شروع قرآن کریم

یک نظر این است که شروع وحی قرآن کریم در ماه مبارک بوده است و بقیه‌ آن هم در طول 23 سال نازل‌شده است. برخی از مفسرین این را فرموده‌اند که ظاهراً این نظر، درست نیست. چون ظاهر آیات این است که قرآن، در ماه مبارک نازل‌شده است؛ نه این که برخی از آیات نازل‌شده است. خصوصیتی ندارد که در همه‌ ماه‌های سال، آیاتی از قرآن نازل‌شده و شروع قرآن هم طبق آیات هست که طبق روایات معتبر در ماه رجب بوده است. بنابراین شروع قرآن‌که برخی گفته‌اند یا نزول برخی از آیات که در ماه مبارک بوده است، این دو نظر درست به نظر نمی‌رسد. ظاهر آیات و روایات این است که کل قرآن کریم، در ماه مبارک رمضان نازل‌شده است نه این که برخی از قرآن یا شروع وحی در ماه مبارک بوده است. این دو نظر درست نبوده و خلاف آیات و روایات است.

2.      نزول تدریجی و دفعی قرآن کریم

نظر دیگری که وجود دارد این است که قرآن کریم، دو بار نازل‌شده است. یک نزول تدریجی آیه به آیه است که در طول 23 سال نازل‌شده و یک‌بار هم یک‌باره نازل‌شده است.

3.     نزول دفعی قرآن کریم به بیت‌المعمور و قلب مبارک نبی اکرم6

نظر دیگر این است که در شب قدر آیات قرآن به‌طور کامل، به آسمان نزدیک بشر یا بیت‌المعمور که جایی مادی یا معنوی است نازل شد و بعد به قلب پیامبر اکرم6نازل‌شده است. این نظر نیز خلاف ظواهر آیات و روایات است. ظاهر این است که قرآن، قرآن کامل در ماه مبارک رمضان بر پیامبر گرامی اسلام6نازل‌شده است؛ نه این که از جایی به جای دیگر فرود آمده باشد.خیر بر قلب مبارک پیامبر وحی‌شده است. بنابراین این نظر هم این که قرآن کامل، از آسمانی به آسمان دیگر آمده یا به بیت‌المعمور آمده است؛ این نظر هم درست نیست.

4.      نزول دفعی همه‌ قرآن کریم بر قلب پیامبر اکرم6

بنابراین نظر چهارم نظر درستی است که این عظمت ماه رمضان را می‌رساند و آمادگی فیض ماه رمضان را نشان می‌دهد؛ یعنی این ماه آن‌قدر، ظرف آماده‌ای بود، آن‌قدر آیینه‌ ماه رمضان شفاف و نورانی بود که می‌توانست وحی قرآن به‌طور کامل در این ماه صورت بگیرد. این ماه خیلی آماده و شفاف است. به همان اندازه که قلب نورانی پیامبر گرامی اسلام6مثل یک آیینه زلال و پاک و نورانی بود، به همان اندازه ماه رمضان هم یک ماه پر از نور و شفافیت و زلالی است و در این ماه، همه‌ قرآن کریم، بر قلب نورانی پیامبر وحی شد. این نظر چهارم است که این هم درست است که همه‌ قرآن، در ماه مبارک رمضان در شب قدر، بر قلب نورانی پیامبر گرامی اسلام نازل شد و قبل از آن‌که در طول 23 سال، آیه به آیه و تدریجی آیات قرآن نازل شود، پیامبر اسلام، همه‌ آیات بر ایشان وحی‌شده بود و از قبل به آن‌ها عالم و واقف بود؛ منتها پیامبر مأمور بود که یک‌باره قرآن را به مردم بخواند(وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى‏ إِلَيْكَ وَحْيُه‏)[7]قبل از آن‌که ما آیات را بر تو آرام‌آرام نازل کنیم، مجبور نیست که قرآن کامل را به مردم بدهی. این نظر درست است که یک‌بار قرآن به‌صورت کامل در شب قدر و ماه مبارک رمضان نازل‌شده؛ اما پیامبر مأمور نبود که همه‌ قرآن را به مردم بدهد بلکه ارائه‌ قرآن به مردم، در طول 23 سال بود. ظاهر آیات هم این است و روایات هم این را نشان می‌دهد که ماه مبارک رمضان، ظرف نزول همه‌ قرآن است. همه‌ قرآنی که همه‌ حقایق و علوم جهان و هستی در آن جمع است، در شب قدر بر قلب نورانی پیامبر، نازل‌شده است و پیامبر، مخاطب وحی الهی در شب قدر است؛ اما خواندن کل قرآن برای مردم، در طول 23 سال انجام شد.

نزول تفصیلی قرآن کریم در شب قدر

معمول مفسران و محققان ما این مطلب را می‌گویند. البته بحث‌های دقیق‌تری وجود دارد. این که یک‌بار قرآن به‌صورت کامل و یک‌بار هم به‌صورت تدریجی نازل‌شده، آن دفعه‌ نزول یک‌باره‌ قرآن چگونه بوده است؟ به وجود تفصیلی یا به وجود جمعی بوده که این محل بحثی است که جای بحث آن اینجا نیست و در جای خودش به نظر می‌رسد که این نزول، تفصیلی بوده است یعنی قرآن به همین صورتی که در دست ماست، به پیامبر وحی شد اما مأمور به خواندن کل قرآن نبودند و در طول 23 سال به‌صورت تدریجی به مردم بیان کردند.

شب قدر، امانت‌دار عظیم الهی

خداوند در آیه‌ (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْر)[8]تأکیدات زیادی را به کار بده‌ است. خداوند می‌فرماید: ما بودیم که در شب قدر، این امانت بزرگ و نعمت الهی را برای هدایت شما نازل کردیم. این راه را باز می‌کند یعنی ماه رمضان، ماه قرآن است. ماهی است که ظرفیت و تحمل این را داشت که قرآن به‌صورت کامل بر پیامبر نازل شود. هرزمانی زیر بار نزول کامل قرآن نمی‌رود. شب قدر، آن عظمتش است که زیر بار این بار سنگین و امانت عظیم الهی رفت. پس این شب، بسیار شب مهمی است. این ماه، ماه بسیار عظیمی است و پیوند نزدیکی با قرآن کریم دارد. این آیه اول. درباره‌ لیله‌القدر که اینجا آمده و گفتیم محور سوره‌ هم لیه القدر است که می‌خواهد ما را به استفاده‌ از لیل القدر فرامی‌خواند. این محور ماه و سال، از عظمتی برخوردار است که قرآن به‌صورت کامل در آن نازل‌شده است؛ سرنوشت‌ها در آن شب رقم می‌خورد. آن شب، بر هزار ماه برتر است و به پیامبر خطاب می‌رسد که تو نمی‌دانی شب قدر چیست. و این که این شب پر از سلام و امنیت و درهای باز فیض الهی از شب تا صبح است. این‌ها خصوصیات مهم امشب هست که یکی از آن‌ها نزول کامل قرآن کریم بود. همه‌ این‌ها برای این است که ما را به‌قدر و رمضان و بهره‌گیری از آن استفاده کنیم؛ چون قرآن این حقایق را فرموده تا ما آگاه شویم و برای تکامل خود از آن استفاده کنیم.

شب، منبع بزرگ خیرات و برکات

از نکات دیگر این سوره که من به مناسبت دیگری در سوره‌ فلق این بحث را مطرح کرده بودم این است که نزول کامل قرآن‌که یک واقعه‌ بسیار مهمی است، در ماه رمضان است و در شب قدر واقع‌شده است. در روز نیست و در شب است. سابقاً عرض کردم که شب، یک حقیقت بسیار بزرگ و مهم است. از یک‌سو شب، زمینه‌ آماده‌ای برای بسیاری از گناهان است؛ (وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَب‏)[9]توضیح دادیم که شب فرصت خوبی برای وسوسه‌ها و گناهان و شیطنت‌هاست ولی از آن‌طرف هم شب ظرف بهترین عبادت‌ها و بهترین موقعیت‌ها برای کمال و تکامل بشر است. خلوت شب، برای عارفان و اهل معنا و اهل سیر و سلوک، بی‌اندازه معنادار است. شب بسیار موقعیت مهمی برای عبادت و راز و نیاز باخدا و برای تکامل بشری است. به همین دلیل، بهترین عبادت‌ها از مستحب‌ها که نماز شب است، در شب قرارداده‌شده است. بالاترین تکامل‌های روحی و الهی عرفانی انسان‌ها، در شب و نیمه‌های شب و بخصوص در سحرگاهان است. شب اجزایی دارد ولی آن اجزای آخر شب که هنگامه‌ اذان صبح و قبل از اذان صبح است، غوغایی از کرامات الهی است. آن لحظه‌ بسیار مهم سحر. آن‌قدر در روایات از سحر تجلیل شده که انسان را مبهوت می‌کند. هم درباره‌ سحر و عبادت سحری و بیداری سحر و نماز شب و هر چه که از این اعمال عبادی، در هنگامه‌ سحر انجام می‌شود. در روایات این‌طور هست که از حضرت سؤال می‌َشود که همه‌ شب قدر را نمی‌توانم بیدار بمانم. حضرت می‌فرماید: اوایل شب را بخواب و نیمه‌ آخر را بیدارباش بخصوص سحرگاه و موقع نماز صبح. لذا یک بخش از ارزش آن به این است که سحر ماه را بیدار باشد. خود سحر و عباداتی که در سحر انجام می‌گیرد، این قسمت مهمی از ماه مبارک رمضان است. فقط روزه کار مهم ماه رمضان نیست؛ یک سعادت‌هایی وجود دارد که فقط با سحرها گره‌خورده است. بیداری سحر، دعای سحر، دعای ابوحمزه، نماز شب و تهذیب نفس و خودشناسی و خودسازی که باید در سحر محقق شود. نزول قرآن هم در شب است. شب در قرآن کریم مکرر آمده و موردعنایت خاص است. (وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا‏)[10]قدر شب و سحرگاهان را بدانید. مقامات بزرگ، در سحر و در نماز شب نصیب شما خواهد شد. همین سحر و شب و ماه مبارک رمضان بود که ظرفیت این را داشت که قرآن به‌طور کامل، بر قلب پیامبر گرامی اسلام6نازل شود. این گوشه‌ از عظمت رمضان و شب قدر و نزول قرآن در آن است که زمینه‌ فیض الهی شد و زمینه‌ ارتباط قرآن در ماه مبارک رمضان. امیدواریم که خداوند ماه مبارک رمضان را ماه سعادت و کمال و غفران و بخشش گناهان ما قرار دهد.

(بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ*أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ*وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ*تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ*فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ)[11]

صدق الله العلی العظیم.

 

 

خطبه‌ دوم

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِالْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی علی امیر المؤمنین و علی الصدیقۀ الطاهرۀ فاطمۀ الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنۀ و علی ائمۀ المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و خلف القائم المنتظر. ساسۀ العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمن و سلالۀ النبیین و صفوۀ المرسلین و عترۀ خیرۀ رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین.

أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ)[12]عبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی الله.بخشی از ماه مبارک رمضان سپری شده اما بخش‌های مهم این ماه، بخصوص شب‌های شریف و عزیز قدر در پیش روی ماست. برای درک شب‌های قدر و آمادگی دریافت فیوضات الهی، باید خودسازی و تهذیب نفس را موردتوجه قرار دهیم. آماده شدن برای شب قدر و بهرمند شدن از نسیم رحمت الهی در شب‌های قدر، احتیاج به آمادگی دارد و این آمادگی با قرائت قرآن، با دعا، مناجات، با انفاق، با خدمت به مردم حاصل می‌شود. تلاش کنیم با این اعمال و وظائفی که برای این ماه مقرر شده، خود را به حقیقت ماه رمضان و حقیقت شب‌های قدر نزدیک‌تر کنیم و این امر با تقوا و پرهیزکاری و دور داشتن خود از گناهان و معاصی میسر است. امیدواریم خداوند به همه‌ ما توفیق کسب تقوا در این ماه، عنایت بفرماید.

ولادت امام حسن مجتبی7

نکاتی وجود دارد که من به‌صورت فهرست‌وار به آن‌ها اشاره می‌کنم. تولد امام حسن مجتبی7سبط اکبر پیامبر گرامی اسلام را که در نیمه‌ ماه مبارک رمضان هست را تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

جایگاه ویژه‌ خدیجه‌ کبری3نزد نبی اکرم6

امروز هم که روز وفات حضرت خدیجه هست طبق آنچه که در تاریخ آمده را گرامی می‌داریم و یاد و خاطره‌ نخستین زنی که در کنار پیامبر اسلام، ایستادگی کرد و در روزگار تنهایی رسول اکرم، دست بیعت با پیامبر داد را گرامی می‌داریم. حضرت خدیجه از یک منزلت خاصی نزد پیامبر گرامی اسلام6برخوردار بود. خدیجه، اسوه‌ زنان و  مردان عالم است. عایشه می‌گوید: همیشه به یاد دارم که بعد از سال‌هایی که از وفات حضرت خدیجه گذشته بود، پیامبر خدیجه را باعظمت یاد می‌کرد. به نیکی زائدالوصفی از خدیجه یاد می‌کرد. می‌گوید: یک‌بار دیدم آن‌قدر از این زن بزرگ و قهرمان تعریف و تجلیل کرد که غیرت و حسادت مرا برانگیخت و به رسول گرامی اسلام اشاره کردم که سر و راز تجلیل شما چیست؟ خدیجه یک زنی بود که سال‌هاست که فوت کرده است. شما زن‌های دیگری دارید و دوره‌ طولانی از وفات خدیجه گذشته است. این چه حساب‌وکتابی است که شما این‌قدر از خدیجه با تکریم و تجلیل یاد می‌کنید. پیامبر گرامی اسلام6در جواب عایشه فرمودند: خدیجه، زن ویژه‌ و ممتازی بود. «أَيْنَ مِثْلُ خَدِيجَة»[13] این تعبیر پیامبر اسلام، بسیار عجیب است. در جواب می‌فرماید: مثل خدیجه دیگر کجاست؟

زنی که همه‌ ثروت و وجود خود را در روزگار تنهایی پیامبر، در اختیار پیامبر داد. ارزش مجاهدت و ایثار این است که انسان در تنهایی‌ها به داد اسلام و حمایت از اسلام برخیزد و در راه خدا مقاومت کند. «أَيْنَ مِثْلُ خَدِيجَة»؟ کجاست زن و مردی مانند خدیجه؟ او اولین زنی بود که در آن روزگار تنگدستی به پیامبر ایمان آورد. او تنها کسی بود که ثروت انبوه خود را برای پیشبرد اهداف اسلام سخاوتمندانه به پیامبر تقدیم کرد. بدون هیچ چشم‌داشتی با تمام میل، تمام ثروت خود را تقدیم اسلام کرد. این مثل خدیجه؟ عایشه مبهوت می‌شود. او که سؤال می‌کند و به نحوی اعتراض می‌کند که چه خبر است که بعد از سال‌ها از خدیجه این‌طور یاد می‌کنی؟ پیامبر، شدیدتر اینجا حرف زد و دست را بالا گرفت. خدیجه و «أَيْنَ مِثْلُ خَدِيجَة َ صَدَّقَتْنِي حِينَ كَذَّبَنِي النَّاس‏»[14] آن زمانی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، او مرا تصدیق کرد. زمانی که همه به دشمنی من برخاسته بودند، او در کنار من ایستادگی کرد. آن‌همه سختی‌ها را برای اسلام و پیشبرد اسلام، تحمل کرد. کجا مثل خدیجه پیدا می‌شود؟ خدا به خدیجه سلام فرستاد توسط جبرئیل و او مورد خطاب ویژه‌ سلام خدا شد و قابلیت این را داشت که در دامن او کسی مثل فاطمه پرورش پیدا کند. خدیجه این‌طور جایگاهی دارد و در زندگی او، آن‌همه الهام‌ها و پیام‌های بزرگ برای همه‌ زنان و مردان است بخصوص برای زنان، درس‌های بزرگی حضرت خدیجه می‌دهد. سلسله‌ نورانی خدیجه، فاطمه و زینب، این سه در گران‌بها، این سه حلقه‌ نورانی، این سه ودیعه‌ الهی الگوی همه‌ عالم هستند. خصوصاً برای زنان و دختران ما. کجای عالم انسان‌هایی با این شرافت و علم و عظمت پیدا می‌شوند؟ باید یاد این‌ها را زنده نگه داشت و زندگی این‌ها را در عمل و خانه و جامعه، الگو و اسوه قرارداد. از اینجاست که خدیجه را باید همیشه تکریم کرد. برای آن موقعیت خاصی که پیش پیامبر و نزد خدا داشت و به خاطر آن فداکاری و ایثار ممتازی که داشت. وفات این بانوی نمونه را به همه‌ شما به‌ویژه به شما خواهران، تسلیت عرض می‌کنم.

هفته‌ پیوند اولیاء و مربیان

نکته‌ دیگر روز و هفته‌ پیوند اولیا و مربیان است که امر بسیار مهمی است و چند نکته را اشاره می‌کنم. از مسائل مهم، در تعلیم و تربیت و آموزش فرزندان جامعه و کودکان و نوجوانان، این است که خانه و مدرسه و جامعه در تربیت نسل جوان، هماهنگ باشند. این‌یک امر مهمی است که باید این سه‌پایه و رکن، برای یک تربیت سالم هماهنگ باشند. نسلی درست تربیت می‌شود و راه تکامل و سعادت را طی می‌کند که در هر سه جا، به تربیت او توجه شود. هم در مدرسه، توسط مدیران و مربیان و معلمان، نقشه و طرح خوبی اجرا شود؛ هم در خانه پدر و مادر و اعضای خانواده، به تربیت کودک و نوجوان اهتمام بورزند و هم محیط جامعه‌ یک محیط سالمی باشد که فرزندان سالم، در آن پرورش پیدا کنند.

آسیب‌شناسی عدم هماهنگی در روابط خانه و مدرسه

در میان این‌ها مدرسه و خانه نقش خیلی مهمی دارد. اگر مدرسه و خانه، هر دو یک هدف را تعقیب کنند؛ هر دو با برنامه‌ درست برای تربیت اخلاقی و اجتماعی و معنوی و دینی کودکان و نوجوانان اقدام کنند، نتیجه‌ آن تقریباً قطعی است. همان‌طور که ناهماهنگی خانه و مدرسه، یا بی‌توجهی اعضای خانه به تربیت فرزندان، خسارت‌بار است.

1.      عدم توجه به مسائل دینی و اخلاقی در مدارس

ما با این آسیب‌ها مواجه هستیم. گاهی در مدارس آن اعتنا و اهتمامی که باید به اخلاق و تربیت اخلاقی، سیاسی، دینی فرزندان شود، در حد توجهی که به مسائل آموزشی می‌شود، نیست. این‌یک آسیب و خطر است. آموزش‌وپرورش باید توجه اکید داشته باشد که کودکان و نوجوانان ما، همان‌طور که به رشد تحصیلی نیاز دارند، به رشد اخلاقی، اجتماعی هم نیاز دارند. باید افرادی پاک را تربیت کنند. انسان‌های مقید به قواعد دینی و قوانین اجتماعی، پرورش دهند. این‌یک خطر است که نهاد آموزش‌وپرورش به این بعد از کار توجه آن‌ها ضعیف شود. این‌یک آسیب بزرگی است.

2.      سهل‌انگاری والدین در تربیت فرزندان

آسیب بزرگ دوم این است که خانواده‌ها نسبت به تربیت فرزندان، اهتمام درستی نداشته باشند. پدر و مادر بگویند که ما فرزندان را به مدرسه سپردیم و مدرسه کارش را انجام می‌دهد. مراقبت لازم را انجام ندهند و شناخت درستی به تربیت فرزندان نداشته باشند. این هم خطر بزرگی است که بسیاری از خانواده‌ها دارند که اطلاعت درست برای تربیت اخلاقی و اجتماعی فرزندان ندارند یا اگر هم دارند نسبت به این قضیه توجهی ندارند. همه‌ مسئولیت را به مدرسه و معلمان سپردند. این هم خطر دومی است که بسیار مهلک است که خانواده‌های ما با آن مواجه هستند.

3.     عدم هماهنگی مدرسه و خانه

خطر سوم هم این است که مدرسه و خانه باهم هماهنگ نباشند. اگر در مدرسه کودک چیزی را بشنود و در خانه، خلاف آن انجام شود. اهمیت چیزی در مدرسه گفته می‌شود ولی در خانه عکس آن گفته شود یا به‌عکس. در این صورت نمی‌توان به راه درست او را هدایت کرد.این سه خطر مهمی است که ما با آن مواجه هستیم. باید تلاش کنیم که مدرسه و خانواده، نسبت به رشد تحصیلی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی کودکان و نوجوانان توجه داشته باشند. به رشد و تربیت معنوی و دینی آن‌ها توجه داشته باشند.

نقش انجمن اولیاء و مربیان در پیوند خانه و مدرسه

یکی از نهادهایی که می‌تواند این نقش را داشته باشد، نهاد انجمن اولیا و مربیان است که می‌تواند این پیوند خانه و مدرسه را تقویت کند. پیوند خانه و مدرسه و اهمیت دادن خانه و مدرسه به رشد تحصیلی و اخلاقی فرزندان، امر مهمی است. مراقبت درست داشتن نسبت به کودکان و نوجوانان امر مهمی است. انجمن اولیا و مربیان، یکی از ارکان مهم مدرسه است. در هر مدرسه علاوه بر شورای معلمان و دانش‌آموزان، انجمن اولیا و مربیان وجود دارد و به‌عنوان یکی از شورای اصلی مدرسه است که علاوه بر چند معلم، چند تن از اولیای دانش‌آموزان هم در آن شرکت دارند و این انجمن‌ها قوی و فعال باشند، نقش بسیار مهمی در پیشرفت نسل نوجوان ما می‌تواند ایفا کند.

نقش آموزشی و حمایتی انجمن

انجمن اولیا و مربیان، مسئولیت برگزاری آموزشی برای خانواده‌ها دارد. کلاس‌هایی که خانواده‌ها، پدران و مادران با رموز تربیتی آشنا بشوند. کم‌وبیش به این مسائل توجه می‌شود که البته باید رشد پیدا کند. انجمن‌های اولیا و مربیان می‌توانند به فریاد مدارس برسند ازنظر حمایت‌های مالی و اقتصادی. ازنظر فوق‌برنامه‌ها و اصولاً رابطه‌ مدرسه را با خانواده‌ها نزدیک کنند. این که خانواده‌ها با مدارس، رابطه داشته باشند. خودشان کسانی را برای انجمن انتخاب کنند و احساس کنند که این مدرسه، با حضور آن‌ها و حمایت آن‌ها باید به مسائل اخلاقی و تحصیلی فرزندان آن‌ها بپردازد، این‌ها نکات مهمی است که باید در آموزش‌وپرورش و در انجمن‌ها توجه داشته باشند.

امر آموزش‌وپرورش و رابطه‌ پدر و مادر با معلم و توجه‌ آن‌ها به مسائل اخلاقی و معنوی چیزی است که یک‌لحظه نباید مورد غفلت قرار بگیرد. پایه‌های شخصیت سالم و تربیت انسان‌های بزرگ، باید در همین سنین پایین و با عنایت و علم و آگاهی و درایت پدران و مادران و معلمان ریخته شود. این مسئولیت خطیری است که باید به آن توجه داشته باشیم. غیر از بحث‌های تحصیلی که خیلی مهم است و باید از کسانی که در این قلمرو زحمت می‌کشند، تشکر کرد ما به مسائل اخلاق فردی، اجتماعی، تربیت سیاسی نسل جوان هم باید توجه کنیم.

برنامه‌ریزی بنیادی و اصولی، نیاز اولیه‌ آموزش‌وپرورش

امیدوارم که در این هفته که برنامه‌های خوبی در سطح کشور، اجرا می‌شود به این امور عنایت بیشتری شود و انتظار می‌رود که مسئولان کشور در مرحله‌ جدیدی که می‌خواند وزیر تعیین کنند و برنامه‌های جدید بدهند، به ارتقای آموزش‌وپرورش و اصلاحات اساسی و بنیادی در آموزش‌وپرورش در همه‌ ابعاد توجه کنند. آموزش‌وپرورش ما بااینکه یک‌نهاد موفقی است اما مشکلات فراوانی ازنظر اقتصادی و برنامه‌ریزی‌های بنیادی و اصولی دارد و باید مسئولان کشور و همه‌ کسانی که قدرتی در اختیاردارند، برای ارتقای آموزش‌وپرورش تلاش کنند. آموزش‌وپرورش به یک معنا از دانشگاه مهم‌تر است و پایه‌ و اساس جامعه است. اگر دقت کنیم، عمده‌ مشکلات کشور را می‌توان در آموزش‌وپرورش و با برنامه‌های بلندمدت، حل کرد. از بحث اشتغال و کار گرفته تا حضور درصحنه‌های اجتماعی تا اخلاق خوب تا پیشرفت‌های بزرگ علمی، پایه‌های همه‌ این‌ها در آموزش‌وپرورش ریخته می‌شود. هم‌خانواده‌ها باید در این زمینه تلاش مضاعف داشته باشند و هم دولت و مسئولان کشوری باید با یک نگاه جدید و نگاه بنیادی به آموزش‌وپرورش بپردازند. مجال این نیست که توضیحات بیشتری بدهم. آموزش‌وپرورش ما با مشکلات اصولی مواجه است که با یک حرکت جدی و جهش‌وار، باید آن مشکلات معالجه شود و این جز باهمت بنیادین، در مسئولان عالی‌رتبه‌ کشور امکان ندارد و امیدوارم که خدا، به آن‌ها توفیق توجه به مسئله‌ آموزش‌وپرورش عنایت بفرماید و خانواده‌ها و مدارس هم به مسائل اخلاقی و تربیتی فرزندان این ملت اهتمام بیشتری بروزند.

هفته‌ تربیت‌بدنی

هفته‌ تربیت‌بدنی هم مناسبت دیگر این هفته است که بسیار موضوع مهمی است که خلاصه، به دو سه نکته در این باب اشاره می‌کنم. ورزش و تربیت‌بدنی نقش مهمی در سلامت جامعه دارد و نقش مهمی در پیشرفت یک جامعه دارد. جامعه‌ای که در این شرایط صنعتی و اوضاع و احوالی که کارها آسان‌تر شده، یا باید شاهد کار و تلاش بدنی باشیم یا باید ورزش، به‌عنوان یک فرهنگ در همه‌ جامعه، نهادینه شود. ورزش، در زمان ما یک عنصر و پایه و مؤلفه‌ اصلی برای سلامت جسمی و روحی جامعه است و برای پیشرفت اقتصادی و توسعه‌ علمی جامعه هست. توجه به تربیت‌بدنی و امر ورزش چیزی است که باید فرهنگ عمومی مردم و مسئولان شود. قدم‌های خوبی در طول سال‌های بعد از انقلاب در امر ورزش و تربیت‌بدنی برداشته‌شده و امیدواریم که این اهتمام افزایش پیدا کند. در منطقه‌ ما هم همین‌طور اقدامات خوبی انجام‌شده و برنامه‌های خوبی در دست اقدام است که باید پیگیری شود تا به نتیجه برسد. من با توجه به جایگاه مهمی که ورزش دارد به چند نکته اشاره می‌کنم.

ضرورت ورزش به فرهنگ عموی

اولاً باید ورزش به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود و همه در برنامه‌های خود، ورزش و نرمش که برای سلامت جسم و روان آن‌ها لازم است و طبعاً در برنامه‌های اخلاقی و روحی هم مؤثر است باید توجه کنند و این باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود. همه بدانند؛ از کوچک بزرگ باید بدانند که باید به ورزش بپردازند و جهت‌گیری تربیت‌بدنی و ورزش، باید به عمومی‌سازی و فرهنگ‌سازی ورزش برای عموم جامعه باشد درست است که در هر رشته‌ ورزشی، قهرمان و نخبه و پیشتاز داریم که در عرصه‌های مختلف ورزش تلاش می‌کنند، آن هم اگر همه‌ جهات اخلاقی در آن رعایت شود، چیز خوبی است اما آن کافی نیست ولی باید همان وسیله‌ای برای فرهنگ ورزش در خانه‌ها و جوانان شود و نهادینه شود. تعمیم فرهنگ ورزش، در خانه‌ها بخصوص برای جوانان و افرادی که در جامعه، یک نکته‌ مهمی است.

احیای ورزش‌های باستانی و بومی

نکته‌ دوم ورزش‌های باستانی و بومی است که همراه با معیارهای اخلاقی بیشتری است. شایسته است که این ورزش‌ها موردتوجه قرار بگیرد و تقویت شود.

همراهی اخلاق و فرهنگ در ورزش

نکته‌ سوم هم اخلاق و فرهنگ ورزش است. ورزش اگر به‌درستی تنظیم شود، می‌تواند ابزاری برای کمال اخلاقی جامعه باشد اگر هم نه، ممکن است به رقابت‌های مخرب تبدیل شود. توجه به اخلاق ورزش و فضائلی که باید ورزش آن را ایجاد شود و اخلاقی که باید در ورزش باید رعایت شود باز نکته‌ مهمی است که باید همه به آن توجه کنیم.

لزوم حمایت‌های دولتی و مردم در ایجاد مکان‌های ورزشی

درنهایت ایجاد مکان‌های ورزشی با کمک مردم و دولت است. مشکلی ندارد که مردم مانند حسینیه و مسجد سرمایه‌گذاری می‌کنند، برای ورزش جوانان و فضای کتابخانه و مطالعه‌ جوانان هم هزینه کنند و کار خیر کنند. امروز ثواب این کارها معلوم نیست از آن کارها کم‌تر باشد.ما در هر محل و کوچه و جایی نیاز به فضاهای حتی محدود تفریحی افراد داریم.هزینه کردن در این امور هم ازجمله کارهای خیری است که ثواب آن شاید از برخی از کارهایی که شاید بیش‌ازحد به آن‌‌ها توجه شده، کمتر نباشد. امیدواریم که مردم و دولت به این امر هم توجه داشته باشند.

روز جهانی روشن‌دلان

روز نابینایان را در این هفته داریم که روز جهانی نابینایان است که همین‌جا روز جهانی نابینایان را به روشندلان تبریک عرض می‌کنم و لازم هست که تأکید کنیم که فضای جامعه طوری باشد که معلولان و بخصوص روشندلان، موردتکریم و احترام باشند و هم در فضای عمومی و فضای اداری، زمینه‌ای برای رفت آمد راحت‌تر معلولان و کسانی که مبتلای به نقصی هستند همین‌طور در بحث راهنمایی و رانندگی هم به این افراد توجه شود. عمده این است که روشندلان و عزیزانی که مبتلابه نقصی هستند، احساس عزت و افتخار داشته باشند و احساس حقارت نکنند. بحمدالله ما روشندلان موفقی داشتیم و در تاریخ هم انسان‌های بزرگی از میان روشندلان برخاسته است. البته تجلیل و تکریم و زمینه‌ها برای آسایش آن‌ها، وظیفه‌ همه هست.

حادثه‌ دل‌خراش زلزله در برخی از کشورهای اسلامی

حادثه‌ غم‌بار زلزله در چند کشور که جمع زیادی از مردم و مسلمانان، کشته شدند و خسارات زیادی به آن‌ها واردشده را هم باید موردتوجه قرار دهیم و کمک کنیم و تعاون میان مسلمانان و جامعه‌ اسلامی و بشری، امری است که مورد ترغیب اسلام است. وجهی هم که امروز جمع می‌شود، برای زلزله‌زدگان پاکستان و چند کشوری است که به این حادثه‌ دردناک شده‌اند.

یاد و خاطره‌ همه‌ شهیدان، شهدای محراب، بخصوص شهید محراب و چهره‌ بارز این استان، مرحوم شهید آیه الله صدوقی را گرامی می‌داریم و بر روان و روح پاک همه‌ شهیدان و این شهید والامقام صلوات می‌فرستیم.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک، باسمک العظیم الاعظم، الاعز الاجل الاکرم یا الله

خدایا دل‌های ما را به انوار ایمان روشن بفرما؛ اللهم اغفر للمومنین و المومنات والمسلمین والمسلمات؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله؛ اللهم انصر جیوش المسلمین و عساکر المسلمین؛ خدایا خدمتگزاران به اسلام و مقام معظم رهبری و مراجع عظام را مؤید و منصور بدار؛ ارواح تابناک شهیدان و امام شهیدان و اموات و درگذشتگان و مراجع و علمای فقید ما و درگذشتگان این جمع را با اولیای خودت محشور بفرما؛ باران رحمت و برکاتت بر ما فرو بفرست؛ سلام ما را به محضر امام عصر7ابلاغ بفرما؛ ما را از یاران او مقرر بفرما.

(بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)[15]


[1]. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 102.

[2].نهج البلاغة، خطبه 204، ص 234.

2. سوره‌ی بقره‌ُ، آیه‌ی 197.

[4]. سوره‌ی قدر، آیه‌ی 2.

[5]. سوره‌ی دخان، آیه‌ی 3.

[6]. سوره‌ی قدر، آیه‌ی 1.

[7]. سوره‌ی طه، آیه‌ی 114.

[8]. سوره‌ی قدر، آیه‌ی 1.

[9]. سوره‌ی فلق، آیه‌ی 3.

[10]. سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 79.

. سوره‌ی فیل، آیات 1تا 5.[11]

[12]. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 102.

[13]. بحارالانوار، ج 43، ص 131.

[14]. بحارالانوار، ج 43، ص 131.

[15]. سوره الاخلاص