خطبه نماز جمعه میبد تاریخ 1384/03/27 (ش.ث:4208)
- میبد
- سال 1384
- بازدید: 779
خطبه اول
اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیةاللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[2]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.
شرح و تفسیر سوره فلق
آیه: «وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ»[3]
در اینجا خداوند به پیامبرش آموخته است که به او از همه بدیها و شرور مادی و معنوی پناه ببرد. راه رستگاری و سعادت و کمال انسان در استعاذه به خداوند است که در این سوره کیفیت استعاذه و چگونگی این پناه بردن بر خداوند به پیامبر (ص) و به دیگران آموختهشده است.
در سوره ناس بر استعاذه به خداوند از شرور معنوی تأکید شده و از بدیهای شیطان درون و بیرون از وسوسههای شیطانهایی که ما را از مسیر خارج میکنند بر حذر داده است و مأمور شدهایم که به خداوند پناه ببریم.
استعاذه در سوره فلق
در سوره فلق اولین محور استعاذه، پناه بردن به خداوند از همه بدیها و گرفتاریها، مشقّتهای مادی و معنوی بود. «أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ[4]» به خداوند صبحگاهان و روشنایی پناه میبریم از همه بدیهایی که در جهان خلقت وجود دارد. بدیهای مادی، معنوی، جسمانی، روحی و روانی، اختیاری و غیر اختیاری. همه آنچه در دنیا بد است و موجب هلاکت و تباهی مادی و معنوی انسان میشود از همه آنها باید به خداوند پناه برد. همان خداوندی که روشنایی، نور را آفرید و صبح امید را به بشریت ارزانی داشت، او باید نقطه اتّکا و اعتماد انسانها باشد و از همه تاریکیها، تاریکیها، بدیهایی که زندگی و سعادت مادی و معنوی انسان را تباه میکند باید به خداوند پناه برد.
محورهای سوره فلق
اولین محور «مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ»[5] از همه بدیها باید به خداوند پناه برد.
در این جهان پهناور و در برابر امواج خطرها، موانع و مشکلات یک نقطه اتّکا برای بشر وجود دارد و آن خداوند عالمیان «ربّ فلق» است. بعدازاینکه به ما آموخت که از همه بدیها باید به خداوند پناه برد، بهعنوان نمونه در سوره فلق به سه نوع و سه گونه بدی و شرّ اشاره میکند. این در ادبیات میگویند: ذکر خاص بعد از ذکر عام. بعدازاینکه یک قاعده کلی ذکر شد، یکی یا چند مورد خاص به خاطر اهمیتی که دارند مستقل اشاره میکنند.
مثال: کسی بگوید که امروز جمع زیادی مهمان من بودند و بعد اشاره کند به اسم یک یا دو نفر. به خاطر اینکه آنیک یا دو نفر از اهمیت و جایگاه مخصوصی برخوردار بودند.
در سوره فلق بعدازاینکه خداوند، پیامبر را مأمور میکند که بگو: از همه بدیها و شرور عالم خلقت به خداوند نور و روشنایی پناه میبرم. بعدازاین قاعده عام، به سه نمونه از بدیهای عالم بخصوص اشاره میکند.
سه نمونه از بدیهای عالم
1. «وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ[6]». از آنهمه شرور و مفاسدی که از تاریکی شب برمیخیزد.
2. «وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ[7]». سه احتمال در نفاثات فی العقد میآید. یعنی: افسونگران در گرههای سحر. ساحران: زنانی که دست به عمل بسیار قبیح سحر میزنند.
سه احتمال در النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ:
1. منظور همان زنانی باشد که از مسیر مستقیم جدا شدند و از طریق سحر به دیگران ضرر میرسانند.
2. همه زنانی هستند که رأی مردانشان را از مسیر حق میزنند و منحرف میکنند. همه مواردی که زنی، همسر خود را از مسیر الهی بیرون میبرد. زن و فرزند از باب نفوذ عاطفی که در انسانها دارند، اگر در مسیر صحیح و سالم باشند، میتوانند تأثیر بسیار مثبتی در خانه بگذارند و به دلیل همین عمق عواطفی که زن و فرزند دارد و مرد را اسیر رشته محبت خودش کرده است اگر در مسیر انحرافی و گمراهی قدم بردارند طبیعتاً زمینه فساد و انحراف گری نسبت به همسرانشان فراوان است.
مرد وقتی در مسیر نا ثوابی قرار بگیرد طبعاً روی آحاد و اعضای خانه تأثیرگذار است اما به دلیل نفوذ عاطفی که زن نسبت به خانه و همسر و کانون خانواده دارد از اهمیت بیشتری برخوردار است و از این بدی هم باید به خداوند پناه جست.
3. هرکسی که دیگران را گمراه میکند و رأی انسانها را از مسیر حق و ثواب به مسیر گمراهی و ضلالت میکشاند. این معنا خیلی گسترده است. همهکسانی که با افسونگری و سحر فکری خود جامعه را منحرف میکنند و انسانها را به ضلالت و به ورطه گمراهی میکشانند.
سحر و انواع آن
بنابراین احتمال منظور از النَّفَّاثَات افسونگران و ساحران، عقیده، شخصیت دیگران را سحر فکری میکنند.
سحر بر دو نوع است:
1. سحر مادی: سحری ظاهری است که کسی گرههایی را میزند و از طریق آن قوانینی که سحر دارد عمل میکند برای اینکه کسی را مبتلابه مریضی و گرفتاری کند.
2. سحر معنوی: معلمی، استادی، سخنوری، گویندهای، صاحبعقیده و فکری بافکر و عقیده خودش باطل را ترویج کند، افکار دیگران را مسموم کند.
علاوه بر سحر ظاهری آن سحرهای معنوی آنجاهایی که انسانها کسانی را به گمراهی دعوت میکنند آن را هم شامل میشود. بههرحال در نمونه دوم به خداوند پناه میبریم از شرّ افسونگران و ساحران و گمراهکنندگان فکر و اخلاق، اعتقاد انسانهای دیگر.
شرح آیه «وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»[8]
پناه میبرم به خداوند سپیدهدم، صبحگاهان و روشنایی از همه بدیها (افسونگران، ساحران، شب تاریک، حسودان هنگامی که حسد میورزند).
در میان اوصاف بیشمار مضمون و نکوهیده انسان در سوره فلق به یک صفت بسیار مخرّب در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی اشارهشده است و آن پدیده زشت و مخرّب حسادت است.
در روایات بر روی حسد زیاد تأکید شده است که حسد از آلودگیها و رذیلتهای اخلاقی است که سرچشمه بسیاری از مفاسد دیگر بشمار میآید و در داستان گمراهی شیطان و پایهریزی ضلالت بشر که از بد امتحانی شیطان آغاز گشت آنجا شاهد حسد، کبر و عجب هستیم. این اوصاف پایه و مبنایی بود که بر اساس آن شیطان لغزید و مطرود خداوند قرار گرفت.
نکاتی در باب حسد
در علم اخلاق صفات انسان به دو بخش تقسیم میشود:
1. فضایل: صفات پسندیده
2. رذایل: صفات نکوهیده
تلاش انسان در مبارزه با نفس و خودسازی باید اینگونه باشد که با تمرین، ممارست و دقت خود را از قیدوبند رذیلتها آغاز کند و به زیور فضیلتها و صفات پسندیده اخلاقی بیاراید.
یکی از مهمترین صفات نکوهیده حسد است. در مقابل حسد ما دو صفت دیگر قرار دارد: 1. غبطه 2. غفلت و بیتوجهی در اوصاف نفسانی
توصیف اوصاف (حسد، غبطه، غفلت)
حسادت از صفات بسیار ریشهدار در انسان میباشد. انسان باید سعی کند که حسد بر او غالب نشود وزندگی روحی، روانی و جسمی او را تباه کند.
وقتی انسان ملاحظه میکند که فردی (برادر، خواهر، رفیق و همکار،...) در جامعه یک خوبی پیدا میکند. یک نعمتی به او رسید، انسان در برابر نعمتی که به دیگری دادهشده در تحصیل، کار، برنامه و... موفق شد یا مالی به دست آورد و ازنظر معنوی و الهی نصیب شد.
موقعیت انسان در برای نعمت دیگران
1. انسان بیتفاوت و بیخیال باشد، اصلاً حساس نباشد.
2. برای او اهمیت پیدا میکند و تلاش برای به دست آوردن آن خوبی میکند. آرزو میکند که آن نعمت را داشته باشد. و اگر هم نشد آرزوی ضربه زدن به دیگران را نمیکند.
3. تحمل دیدن بهرهمندی دیگران را ندارد و آرزو میکند که آن نعمت را از دوستش بگیرد.
بدترین حالت، حالت سوم است که از آن تعبیر به حسد شده است. چشم دیدن ترقی و پیشرفت دیگران را ندارد.
1. حسد:
«يَتَمَنَّى زَوَالَ النِّعْمَةِ عَنصَاحِبِهَا وَ إِنْ لَمْ يُرِدْهَا لِنَفْسِه[9]».آرزوی اینکه این نعمت از برادر، رفیق و دوستش زایل بشود. اگر خدا به او مال و موقعیتی داد، زمینه رشد و کمال به او بخشید، او اصلاً نمیتواند ببیند. این نشانه ظرفیت کم و شخصیت ناسالم انسان است که نتواند نیکیها، پیشرفت دیگران را ببیند.
2. غفلت:
انسان بیخیال باشد، اگر انسانها از همدرس نگیرند و دیدن ترقّی دیگران موجب تحریک و حرکت انسان نشود آنهم حالتی بیتفاوتی و مردگی در انسان پیدا میشود. اینکه انسان از کمال و ترقّی دیگران درس نگیرد و تلاش نکند که پیشرفت نکند یک نوع بیتفاوتی و مردگی روح است.
صفت غفلت ناپسند است، البته صفت حسد بسیار ناپسند است و از مخربترین اوصاف انسان که زندگی مادّی و معنوی انسان را تباه میکند، تحمّل دیگران و چشم دیدن نعمت برای دیگران را نداشته باشد و آرزو کند که نعمت از دیگری گرفته شود.
مثال (غفلت): دانشآموزی در کلاس میبیند که رفیقش خیلی نمره خوب میآورد و وضع اخلاقی خوبی دارد، این آدم اگر بیخیال و بیتفاوت باشد کار درستی نیست، چون انسان بیتفاوت رشد نمیکند.
مثال (حسد): اگر دانشآموز بخواهد که رفیقش از رشد علمی و اخلاقی ساقط بشود این موقعیت علمی از او گرفته بشود.
3. غبطه:
آرزو میکند که من هم دوست دارم داشته باشم. اما نمیخواهد از دیگری گرفته شود. و خود نیز علاقهمند است در این میدان گوی سبقت را برباید و تلاش کند.
وقتی کسی میبیند که رفیقش ازنظر علمی پیشرفت کرد و یا ازنظر اخلاقی مراتبی را کسب کرد و... در برابر این پیشرفت رفیق این سه حالت بالا صورت میپذیرد. که بهترین حالت غبطه است.
دلایل حسد:
1. ضعف نفس 2. خودکم بینی انسان 3. همت پایین انسان 3. شخصیت سست 4. ندیدن قوّتها و توانایی خود.
آثار حسد:
1. ناراحتی روحی و روانی حسود. انسان حسود مبتلابه استرسها و فشارهای روانی میشود و ازلحاظ روحی نمیتواند روح و روان سالمی داشته باشد. حسود قبل از اینکه به دیگران لطمه بزند به خودش لطمه میزند چون خود را مبتلابه ناراحتی روحی و روانی، استرسها و فشارهای روانی میکند.
در روایت هست که امام علی (ع) فرمودند: «الحَسَدُ حَبسُ الرّوح»[10]. حسد زندان جان و روان انسانی است.
انسان حسود با اخلاق بد خود را در یک زندان روحی و روانی قرار داده است.
روایت دیگر: «لاراحَۀِ لِحَسودٍ»[11]. انسان حسود در زندان روحی است.
2. وقتی روح انسان در فشار و تنگنا قرار داشته باشد، جسم نیز در عذاب است. «اَلحَسَدُ یَذیبُ الجَسَد[12]. الحسود اَبَداً عَلیلٌ[13]. صِحّۀُ الجَسَد لقِلّهٔ الحَسَد»[14]. روح که در تنگنا بود جسم هم در عذاب قرار خواهد گرفت.
در سوره مبارکه فلق آخرین نمونهای که قرآن بر آن انگشت گذاشته و بهعنوان شرّ بسیار بد و صفت بسیار مضموم که زندگی روحی، روانی و فرد، اجتماعی انسانها را تباه میکند، حسادت به شمار آمده است.
بگو به خداوند پناه میبرم از شرّ حاسدان وقتیکه به حسادت میپردازند. این شرّ و صفت مضموم را باید با پناه بردن به خداوند معالجه کرد.
نکته: آزاد شدن از زندان حسادت و صفات ناپاک جز با پناه بردن بر خداوند امکان ندارد. این صفتی است که شیطان را به زمین زد. حسادت انسانهای کوچک و بزرگ را در طول تاریخ مبتلابه انواع گناهها کرده است و جامعه را تخریب میکند و اخلاق، فکر، منش و شخصیت انسانها را تباه میکند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ.[15]»
خطبه دوم
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابیالقاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ[16]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.
مسئله انتخابات ریاست جمهوری
کشور ایران بهتدریج با گذراندن بیش از دو دهه از انقلاب به سمت برنامه عمل کردن حرکت کرده است. خلاف دهه قبل، امروز کشور چشمانداز بیستساله دارد و هم برنامه چهارم طراحیشده و به تصویب رسیده است. زیرساختهای حرکت کشور و برنامههایی که باید رئیسجمهور عمل کند طراحیشده است. البته رئیسجمهور نقش مهمی در سامان دادن به امور و پیشبرد کشور دارد. کشور ما صاحب برنامه است و افرادی که انتخاب میشوند در انتخابات گوناگون و ازجمله رئیسجمهور، در قالب چشمانداز بیستساله کشور و برنامه چهارم کشور باید حرکت کنند.
در این انتخابات همانطور که آشکار است سلایق و دیدگاههای گوناگون حضور دارند و تقریباً هیچکسی نمیتواند بگوید که کسی با سلایق کلی من در انتخابات حضور ندارد.
باتدبیری که رهبر معظم انقلاب اسلامی اندیشیدند کشور در عرصه انتخابات شاهد طیفی از سلایق، عقاید، افکار و دیدگاههای گوناگون در مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هستیم.
مسئولیت مردم در برابر انتخابات
دو نوع مسئولیت وجود دارد:
1. مسئولیت حضور در انتخابات.
انسان مؤمن کسی است که در همه زندگی دارای حجّتی است بین خودش و خدای خودش، این حجّت را باید پیدا کرد. مصالح مملکت، آینده کشور و همه آنچه تشخیص میدهد برای عزت و عظمت اینکه کشور اسلامی و کانون انقلاب اسلامی است در دنیای امروز، این کشور باید رشد کند و عظمت داشته باشد. در تمام ابعاد فرهنگی، معنوی ترقّی کند. ما باید برای تحقق این تلاش کنیم و اگر بهتساوی رسیدیم، مخیّر هستیم هرکدام را میخواهیم انتخاب کنیم.
مهمترین مسئولیت در انتخابات شرکت کردن در آن است.
2. مسئولیت پیدا کردن حجّت بین خود و خدا در گزینش یک فرد از میان نامزدهاست. درصورتیکه همه آنها مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفتند، ولی ما باید حجّت پیدا کنیم.
3. ترغیب کردن دیگران برای حضور در انتخابات.
دخالت آمریکا در انتخابات و امور داخلی کشور ایران
با ناباوری تمام رئیسجمهوری آمریکا اطلاعیه داد. رسماً موضع گرفتند و مردم ایران را از حضور در انتخابات بر حذر داشتند. باکمال وقاحت چنین موضعی گرفتند. کدام وجدان بیدار و منصفی در دنیاست که بپذیرد ذرّهای انصاف و حقیقت در دستگاه لجوج هیئت آمریکا وجود دارد. آمریکا مزدورانی را در دنیا دارد، حکومتهایی دارید که به شما وابسته هستند، از آنها حمایت میکنید که تازه دارند انتخابات یاد میگیرند. آنهم انتخاباتی که همه کارها دست خودشان است نه مانند ایران که سلایق گوناگون وجود دارند، از مقام معظم رهبری گرفته تا دیگران در آن دخالت ندارند و دست مردم برای گزینش هرکدام از اینها باز گذاشتند.
کشور ایران بیش از 20 انتخابات برگزار کرده است و در کوران انقلاب و جنگ و دفاع مقدس، انتخابات را تعطیل نکرده است. این کشور را شما انتخاباتش را نمیپذیرید ولی در حوزه خلیجفارس، خاورمیانه، آسیای دور و نزدیک و در بسیاری از کشورهای دنیا، شما میبینید که پادشاهی هستند. کشورهایی که انتخابات ندارند و برای زن حق رأی قائل نیستند، هنوز در آن کشورها بحث است که زن میتواند رأی بدهد یا نه. در آن کشورها اصل انتخابات زیر سؤال است. آن کشورها را قبول دارند و موردحمایت قرار میدهند، اما انقلاب اسلامی، کشور ایران با بیش از 20 انتخابات، آزادی در انتخابات و با این شوری که وجود دارد، مورد طعن قرار میدهند. خلاف مقررات بینالمللی دخالت در امور داخلی میکنند و اطلاعیه رسمی میدهند. قطعاً اینها از این دخالت بیجا و وقاحت ناروایی که در سرنوشت یک ملّت بهرهای نخواهند برد. سران آمریکا بدانند که ملت ایران، ملتی بیدار و هوشیار و جوانان، زنان با آگاهی و بصیرت دشمن را خواهند شناخت و حضور خوبی در انتخابات خواهند داشت و نمیگذارند شما با این وقاحت در امور داخلی دخالت کنید.
نفوذ اعتقادی ایران در جاکارتا
البته این مواضع وقیحانه سران هیئت آمریکا هم سابقهدارند و همریشههای آن معلوم است. بیش از دو دهه از انقلاب اسلامی در جنوب شرق آسیا، جایی که ده، پانزده ساعت با هواپیما فاصله دارد نام امام، ایران، انقلاب اسلامی زنده است و مردم به این نام افتخار میکنند.
در مراسم امام در جاکارتا، پایتخت اندونزی، بهقدری در کشوری که ساعتها مسیر هوایی فاصله دارد و هیچ رابطه فرهنگی نزدیک در طول تاریخ با آنجا نداشتیم، میبینیم که در مراکز علمی و در میان مردم هنوز اسم امام، اشک را از چشمان آنها جاری میکند. در مراسمی شرکت کردم که ناباورانه میدیدم که از چشم زنان و مردانی که فرسنگها با ما فاصلهدارند و هیچ ارتباطی ما باهم نداریم، اشک میریزند. آنها به انقلاب اسلامی ایران افتخار میکنند.
دریکی از دانشگاههای برجسته جاکارتا سخنرانی کردم، یکی از اساتید برجسته آنجا آمد و گفت: ما به شما افتخار میکنیم، ما در کنار شما هستیم، ما درس آزادگی ایمان خواهی را از شما آموختیم. در کشوری که آمریکاییها حضور دارند و سرویسهای امنیتی آمریکا، آنجا را تحت نظر دارد. در متن فحشا و لجنزار و باتلاق بیعفتی غربیها، نشانه اسلام و حجاب را رعایت میکنند. متفکرانی که تشنه شنیدن پیامهای عمیق اسلام و مکتب اهلبیت هستند، این در دنیا فراوان است. در بیش از 100 کشور دنیا، پیام انقلاب اسلامی طنینافکن است و دنیا به ایران نگاه میکند.
دلیل بغض آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی
با تمام مشکلات و گرفتاریهایی که برای کشور ایران تحمیلشده است ولی درعینحال انقلاب اسلامی با طراوت، شاداب، زنده در دنیا میباشد.
بحث دموکراسی و انتخابات، حق تعیین سرنوشت همه بهانه است، برای اینکه اینها در کشورهای دیگر نیست و موردحمایت آمریکا هستند و اینجا به نحو بارز وجود دارد و مورد بغض آمریکا است. اینها سوژهها و بهانههای توخالی است که آنها به آن دل بستند و حقیقت مسئله این است که انقلاب اسلامی مبدأ یک فرهنگ نوین است. انقلاب اسلامی سرآغاز یک تمدن جدید اسلامی در دنیا است.
آمریکا فکر کرده است که میتواند با ایران، ملت رشید و مقاوم، با جوانان مؤمن میشود مثل جاهای دیگر برخورد کرد. ایران ملّتی است که تمام این سختیها را پشت سر گذاشتیم، انقلاب کردیم و جنگ را اداره نمودیم.
ملت ایران این هوشمندی را دارد و به این یاوهها، باور نخواهند کرد. در دنیا نیز کسی باور نخواهد کرد چون این دوگانگی سیاستهای آمریکا دیده بشود در دنیا روشن است. بحث انرژی هستهای، دموکراسی، تروریسم، اینها همه سه تا سوژه بسیار زشتی است که اینها علیه ایران ادّعا کردهاند و ایران هیچ جا حضور تروریسمی نداریم. فکر ما در دنیا حضور دارد. ایران حقوق بشر را در چارچوب مقررات اسلامی رعایت میکنیم و انتخابات آزاد داریم و از همه کشورهایی که اطراف ما هستند، در همه جهات پیشرفتهتر هستیم و انرژی هستهای، فکر ایرانی کارکرد و خلاف باور آمریکا، به انرژی هستهای دستیافتهایم.
دعا
نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الرحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.
[1]. سوره اعراف، آیه 43.
[2]. سوره حشر، آیه 18.
[3]. سوره فلق، آیه 4.
[4]. سوره فلق، آیات 1 و 2.
[5]. سوره فلق، آیه 2.
[6]. سوره فلق، آیه 3.
[7]. سوره فلق، آیه 4.
[8]. سوره فلق، آیه 5.
[9]. جامع الاخبار، ص 160
[10]. غررالحکم، ص 372.
[11]. الخصال، ج 1، ص 169
[12]. غررالحکم، ص 32.
[13]. همان ص 782
[14]. همان ص 91
[15]. سوره فلق 1 تا 5
[16]. سوره توبه، آیه 119.