خطبه اول:
اعوذ بالله السمیع العلیم، من الشیطان الرجیم،بسم الله الرحمن الرحیم.الحمدالله الذی لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعمائه العادون و لا یعدی حقه المجتهدون ثم صلاة و سلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابالقاسم محمد (ص) و علی آله الاطیبین الاطهرین سیما بقیةالله فی الارضین. اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم . یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ.[1] عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوالله و ملازمة امره و مجانبة نهیه تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر الزاد التقوی
همهی شما برادران و خواهران بزرگوار و خودم را به تقوا، خویشتنداری، دوری ازآلودگیهای روحی و اخلاقی، عمل به وظایف الهی، شکر و سپاس خداوند در همهی احوال،سفارش و دعوت می کنم. امیدواریم خداوند به ما توفیق عبادت، نیایش ، بندگی و اطاعت واقعی عنایت بفرماید.
ایام
به مناسبت سوگواری شهادت امام حسین (ع) بحثهای دیگر را رها میکنم و از باب ادای وظیفه به ساحت کبریایی سالار شهیدان و اصحاب باوفای ایشان نکاتی را در باب عاشورا و کربلا عرض میکنم.
در طول سالهای گذشته، به گوشهای از واقعه عاشورا، شخصیت امام حسین (ع)، قصه بزرگ تاریخ اسلام اشاراتی داشتیم. در این خطبه نیز به چند نکته اشاره میکنم.
عاشورا،پشتوانه عاطفی برای بقای اسلام
عاشورا، پشتوانه عاطفی،برای بقاء اسلام و سیانت از مکتب اهل بیت (علیهم السلام)بود.
فلسفه عاشورا
در عاشورا دو فلسفه وجود دارد:
1. در هم ریختن مبانی فکری ضد اسلام
1.با جنبش الهی عاشورا، جلوی سقوط اسلام و محو رسالت رسول خدا(ص) و پیام وحی گرفته شد. در مقطعی که تمام تدبیرها و نقشهها برای فاصله گرفتن جامعه از رسالت پیامبر و اسلام به کار گرفته شده بود، با زمان شناسی و موقعیتشناسی اباعبدالله الحسین (ع) نهضتی پدید آمد که مانع از موفقیت بنی امیه در سرکوب و محو رسالت رسول خدا(ص) شد.
معاویه همه مواضع قدرت را دست گرفته بودند؛ در آن زمان اساس و پایههای اصلی رسالت مورد حمله قرار گرفته بودند. جنبش امام حسین (ع) مانع شد که بنیامیه در آن مقطع به اهدافی که طراح کرده بودند،برسند.
این فلسفه،به همان دوران برمیگردد، یعنی در تحولاتی که پیش آمده بود، نظامی حاکم بر امت اسلامی بود، کسانی زمام امور امت اسلامی را به دست گرفته بود که از اسلام فقط به همان اندازه که برای قدرت خودشان سود داشت، بهره میبردند. در باطن معتقد به حقیقت اسلام نبودند. این خطر بزرگی بود که خیلیها آن را متوجه می شدند. خطر کسانی که از نیم قرن قبل، برای محو اسلام برنامهریزی کردند.
نقشههای 50 ساله بنی امیه
بنی امیه ،از پنجاه سال قبل، نقشهریزی و طراحی کرده بودند. از باندهای دیگر استفاده کرده بودند؛ برای اینکه کلیت اسلام را به خطر بیندازند. این جریان 50 ساله بود که در عاشورای 61، در برابر اباعبدالله الحسین (ع)قرارگرفت. یک شبه،بی زمینه نبود، از سالیان قبل برنامههایی انجام شده بود،تبلیغات، طراحیهایی شده بود . همچنین از سستی اعتقاد مردم، کجروی و انحرافهای گروههای اجتماعی استفاده شده بود. بسیاری از انسانها عمق خطر را درک کرده بودند. گروه کثیری در مصر، کوفه، بصره،مدینه و شهرهای بزرگ جهان اسلام به عمق خطر بنی امیه پی برده بودند. بسیاری از نفاقهای پنهان برملا شده بود. اما گروه کثیری از مردم به این اتفاق پی نبرده بودند. و گروه دیگری نیز قدرت مقابله با این خطر را نداشتند. امام حسین (ع) در آن مقطع تاریخی،هم عمق خطر رویارویی با اسلام به درستی شناخته بود، هم شرایط زمان را تشخیص داد. همچنین توانایی داشت که دربرابر دشمن با همهی تجهیزاتی که در اختیار دارد، چگونه عمل کند و شجاعت کامل را در برابر این خطر داشت.امام حسین (ع) همه این قابلیتها را داشت تا در آن مقطع نقش تاریخی خویش را ایفا کند. نکته بسیار مهم در این فلسفه این است که خیلیها خطر را میدانستند؛ علاقهای به رفع این خطر داشتند، ولی شیوه و راهکار مبارزه با این خطر را نمیدانستند. حتی چند سال بعداز عاشورا متوجه این نبودند که اباعبدالله الحسین (ع) چه کرد؟ چه نقشه و طرحی بود؟ زیرا در نگاه سطحی، حضرت امام حسین (ع) شکست خورد. حتی خیلیها فکر میکردند که تمام شد. هر چه گذشت، متوجه شدند که عمق خطر چه بود! و متوجه شدند امام حسین (ع) دارای چه نگرش عمیقی نسبت به این قضیه داشت.
وقتی که تاریخ درگیریها را بررسی کنیم؛ یا مبارزات ومواجهاتی که حق بر علیه باطل انجام شده است؛ پدیدهای مثل عاشورا را نمیتوان یافت. عاشورا یک پدیدهنو بود. شیوهها و راهکارهای کاملاً جدید وخلاف عرف که در مخیلهی بسیاری از انسانها نمیگنجید در عاشورا انتخاب شد. نقشهای که امام حسین (ع)طراحی کردند که اساس آن بر استفاده از مظلومیت حداکثری بود.به همین دلیل بنی امیه مطلقاً این روش را متوجه نشدند.
رفتار امام حسین (ع) در قبل از واقعهی کربلا
اگر سیر خروج اباعبدالله الحسین(ع)در ایام رجب، از مدینه به مکه، مکه به کوفه، کوفه به سمت کربلا نگاه کنیم؛ همچنین وقایعی که در کوفه برای حضرت مسلم (ع) نگاه کنیم به نکتهای میرسیم. زمانی که خبر مرگ معاویه اعلام شد، امام حسین (ع)بر خلاف فشارها برای بیعت، ماندن در مدینه یا فرار به سمت مرزها، یا سکوت کردند یا پاسخهای مجمل و کلی دادند. زمانی که خبر به مدینه رسید؛ زمانی که پیک مدینه از امام حسین (ع) درخواست بیعت کرد؛ همچنین زمانی که اصحاب و بزرگان مدینه سفارشهایی به امام حسین (ع) میکردند. زمانی که بر خلاف توصیهها، از مدینه بیرون آمدند. در بین راه با اعتراض، پیشنهادهای جدید مواجه شدند. زمانی که به مکه آمدند. آنچه که در تاریخ نقل شده است، قسمت کوچکی از سخنان، توصیهها و پیشنهادها است،امام حسین (ع) از یک طرف به تدریج نامههایی را از کوفه دریافت میکند؛از یک طرف هم با پیشنهادهای مختلف روبرو میشدند. این پیشنهادها از سر دلسوزی بود؛ برخی از روی اغراض بود. اما آنچه مسلم است حضرت امام حسین (ع) در این حرکت عرفانی، ملکوتی خودشان، سفری که آیندهی روشنی ندارد مرتباً با پیشنهادها، راهنماییها و اعتراضها مواجه بودند. امام حسین (ع) با این راهنماییها و اعتراضها معمولاً یا سکوت میکردند، یا جوابهای مجملی ارائه میکنند. البته پاسخها به شکلی بود که نشان میداد که این راه به شهادت ختم می شود. به ذهن خیلیها میرسید که راههای بهتری وجود دارد.
دلیل رفتار امام حسین (ع)در مقابل پیشنهادها
این نوع رفتار امام حسین (ع)به خاطر این بود که کسی نمیتوانست به عمق آن طرح الهی که سالار شهیدان (ع) تعقیب میکرد، پی ببرد. این کار قابل توضیح نبود، تا آن واقعه اتفاق نمیافتاد. تا زمانی که نتایج و دستاوردهای آن حادثه مورد توجه جامعه قرار نمیگرفت برای افراد قابل توجه نبود.
دلیل دیگر این رفتار این بود که خیلیها نباید این نقشه را بفهمند و با او همراه شوند. حضرت (ع) میدانست که دشمن به چیزی جز اسارت، کشتن ذلیلانه تن نخواهد داد. این مسیر کشته شدن را یا باید ذلیلانه پیمود یا باید در اوج افتخار و عزت این مسیر را طی کرد. امام حسین (ع) بر اساس یک نقشه بسیار دقیق از مدینه بیرون آمدند،به سمت مکه رفتند، حج را نیمه تمام رها کردند و به سمت کوفه آمدند. بین راه مسیر را عوض کردند. تمام این مراحل به دقت تمام، محاسبات دقیق، هم بر اساس تحلیل سیاسی و عرفی و هم بر اساس علم غیبی و نقشهی عرفانی و ملکوتی حضرت طراحی شده بود.
البته وقتی کسی میخواهد نقشهای را اجرا کند، خیلیها متوجه نمی شوند یا نباید فاش کرد؛ به همین علت هر کسی جوابی در مقابل سوالها جوابی می دهد.
قدم قدم حرکت امام حسین (ع) بر اساس نقشه
حضرت امام حسین (ع) قدم به قدم درست حرکت کردند،ایشان کورکورانه حرکت نکردند، حرکت ایشان منفعلانه نبود. امام حسین (ع) مجبور نشد که مواجهه با هجوم دشمن بشود. امام حسین (ع) تمام مسیر را با آگاهی،طراحی درست، بدون انفعال برگزید و طی کرد. منتهی این طرح تازه بود، روی این طرح این بود که دشمن مقابل فقط شهادت امام حسین (ع) را میخواست. دشمن میخواست این شهادت را همراه با ذلت بکند. امام حسین (ع) مرگ را برگزید؛ البته این شهادت را در اوج افتخار، شهامت، مظلومیت تحقق داد. این طراحی الهی امام حسین (ع)بود که عزت و افتخار همراه با مظلومیت را در کنار خود قرار داد.
دو رکن عاشورا
عاشورا دو رکن و بنیان اصیل دارد:
1.مظلومیت در اوج
2.عزت و افتخار در اوج
امام حسین (ع) این دو رکن را با کمال دقت، شجاعت انجام دارد. بسیاری قابلیت فهم این مطلب را نداشتند. لذا میبینیم که حرکت امام حسین (ع) در تمام مسیر، آگاهانه بود. عاشورا، یک طرح تمام عیار، شیوه جدید و نو بود برای این که دشمن از پا درآید. نقشهها نقش برآب بشود.
حاصل فلسفه اول:
حاصل این فلسفه اول این بود که خاندان بنی امیه را از پای درآورد. نقشه پلیدانه بنی امیه فرو ریخت.
2. فلسفه دوم:پایهریزی جنبش عاطفی
در درون این واقعه تاریخی فلسفه دیگری وجود داشت. عاشورا نه فقط برای آن زمان نقشهای را برآب کند، طرح را خراب کند و ضدیت با اسلام را شکست دهد. بلکه پی ریزی مکتبی بود که پشتوانه حرکت اسلام در طول تاریخ بشود.
این فلسفه به عاشورا ابعاد جدیدی میدهد. میتوان گفت تا اندازهای جنگ احد، خیبر، بدر و ... در آن مقطع کارش را کرد و به اندازهای در آیندهی محدودی اثری گذاشت.
بعد عاطفی نهضت عاشورا
عاشورا میخواست پشتوانهی بقای اهل بیت (علیهم السلام) باشد. در ان روز تمام زمینههای محو اهل بیت (علیهم السلام) بود. باید نهضتی برپا میشد که پایههای روحی، عاطفی را تأمین کند. وقتی به تحولات بعد از عاشورا نگاه کنیم، رگههای زیادی از برکات عاشورا در تاریخ اسلام مشاهده میکنیم. بعد عاطفی، عرفانی، عشق و ایثاری که در کربلا تجلی پیدا کرد؛ جانها را به وجد میآورد. باعث نشاط دلها میشود، باعث تنبه دلها میشود.
نهضتهای بزرگی که در دنیای اسلام اتفاق افتاد، حرکات فرهنگی امام سجاد (ع)، حرکت علمی حضرت امام صادق (ع)، همه در عاشورا ریشه دارد. عاشورا یک حادثهی بنیادین بود. مبنایی برای حرکتهای آینده شد. سوژهای برای ابراز احساسات عرفانی برای بقای اسلام و ماندگاری مکتب اهل بیت (علیهم السلام)شد.
خلاصه بحث
واقعهی عاشورا، در پرتو این دو فلسفه باید تفسیر کرد.
1.فروریزی پایههای حکومت بنی امیه، در هم ریختن مبانی فکری که بر ضد اسلام بسیج شده بود.
2.پایهریزی یک جنبش عاطفی،معنوی، اخلاقی، اجتماعی،سیاسی که بتواند ماندگاری داشته باشد و نسل به نسل را به دور بیرق اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) جمع کند.
زوایای عاشورا آنقدر زیاد است، که باز زوایای دیگری نیز دارد. هر ساله میتوان از عاشورا الهامات جدیدی گرفت. در آستانهی عاشورا به لایههای زیرین و ژرف عاشورا باید نگاه کنیم.
روضه
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
در امام حسین(ع) شایستگی بود که او را مظهر بندگی،ایثار، شهامت و شهادت در راه خود قرار داد. هر چقدر ما ابراز عشقمان را به این ساخت تقدیم کنیم؛ کم است. عشق به آن امام مظلوم و عزیزی که همهی مظلومیتها را تحمل کرد. آخرین لحظات شهادت اباعبدالله (ع) را در نظر بگیرید. مصیبتی که در آن لحظات بر او شده است کم نیست، در مقاتل آمده است که چه مقدار تیر، سنگ به او اصابت کرده است. اما یک نکته را در نظر بگیرید و آن لحظات پایانی شهادت است. وقتی که در قتلگاه در انتظار شهادت است. اما قطعاً گوشهی چشم اباعبدالله (ع) به سمت خیمهها متوجه است. میبیند که بعد از شهادت او، خیمههای آل رسول (ص) را مورد غارت و هجوم قرار خواهند داد. لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و سیعلم الذین ظلموا ای منقلبٍ ینقلبون
بسم الله الرحمن الرحیم* إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ*فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ*إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ[2]
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه، و نستغفره و نستهدی و نعوذ بهی من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نصلم علی سیدنا و نبینا اباالقاسم مصطفی محمد (ص) و علی خلیفته و وصیته مولانا و امامنا امیر المؤمنین علی بن ابیطالب و علی صدیقة الطاهره فاطمه الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة ، اللهم صل و سلم و ضد و بارک علی ائمة المسلمین علی بن الحسین، و محمد بن علی و جعفر بن محمد، و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج) شجرة النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و معدن العلم اهل البیت الوحی، السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله السلام علیک یا عمة ولی الله، السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر و رحمة الله و برکاته. اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ.[3] عباد الله اوصیکم نفسی و تقوا الله و لزوم امره و اجتناب معصیته و جهزوا عباد الله فقد نوحی بکم برحیم و تزوجوا خیر الله التقوا.[4]
امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه به تقوا و پرهیزکاری ما را توصیه میکنند؛ در اینجا گوش دل به سخن دلنشین امام علی (ع) میسپاریم.
خطبه 230 نهج البلاغه
ایشان میفرمایند شما را به تقوا توصیه می کنم، آگاه باشید تقوای خداوند کلید سعادت و رستگاری است. درهای سعادت و رستگاری را با تقوا بگشایید. تقوا گنجینهای است برای ذخیرهسازی روز قیامت و عالم پس از مرگ. تقوا شما را از بندهای گناهان آزاد میکند. شما را از خطرها و هلاکتها رهایی میبخشد. جستجوگران حق با تقوا ، به هدف نائل میشوند. فراریان از خدا و از سعادت با تقوا راه را مییابند. با تقوا به هدفهای بزرگ و به سعادت آرمانی میتوان دسترسی پیدا کرد. امیر المؤمنین (ع) بعد از این مطالب میفرمایند:پس در عمل خالصانه بکوشید. امروز روز عمل است. امروز توبه و بازگشت سودمند است و دعای شما مقبول است. فردای نامعلوم برای عمل،توبه، دعا و نیایش دیر است. تا دیر نشده است برخیزید و به اعمال نیک دست بزنید. روزی که دست شماست، فرصت مغتنمی است. امروز اوضاع آرام است. امروز قلم ملائکه برای ثبت اعمال نیک شما،درجریدهتان آماده است. با عمل شتابدار نیک امروز از پیری پیشی بگیرید که شما را از نیکیها باز می دارد. از مرضهایی که شما را زمینگیر میکند و از مرگ ناگهانی که فرصتها را میگیرد. امروز که اوضاع آرام و همه چیز برای اعمال نیک، اقدام خیر فراهم است؛ مغتنم بشمارید. فردا دیر است. با عمل بر پیری، مریضی، مرگ ناگهانی پیشی گیرید. مرگ لذتهای شما را فرو خواهد ریخت، شهوتهای شما را مکدر خواهد ساخت و آرزوهای شما را به گور خواهد کشاند. قبل از آن امروز بیدار شوید. امیدوارم خداوند به همهی ما توان شنیدن این پیامهای دلنشین را کرامت بفرماید.
مناسبتهای هفته
ایام عزاداری امام حسین(ع)
در خطبه اول به فلسفه عاشورا اشاره کردم. در این خطبه نکاتی را مجدداً عرض میکنم.
بهترین کارها، زنده نگاه داشتن مشعل عاشورا
هر چه در توان داریم، در مساجد، تکیهها، حسینهها، خانهها و در همهی نقاطی که در اختیار ماست باید تلاش کنیم که این پرچم در احتزاز باشد. این سوگواری زنده و با نشاط باشد. این وظیفه ماست. به خصوص متصدیان و مسئولان حسینهها و مساجد تلاش کنند این سوگواری را آبرومندانه برگزار کنند و هم با شور و نشاط بیشتر برپا کنند و عزاداری جایی برای حضور جوانها، ورود جوانها در مدرسه عاشورا و مکتب عشق کربلا باشد.
کمک به حضور پررنگ جوانان در عزاداری
باید تمام زمینهها را برای ابراز علاقه و عشق جوان، به ساحت مظهر عرفان الهی، سید و سالار شهدا (ع) فراهم شود. باید به جوانان نقش داد. جوانان زیادی داریم که از نسل قبل بهتر، عاشقانه، عارفانهتر در این ساحت سوگواری حضور پیدا میکنند. علیرغم همهی خطرها و آسیبهای اجتماعی که وجود دارد ما شاهد حضور نیروهای جوان و پایبند و معتقدی هستیم که در تاریخ ما کمتر سابقه داشته است. جوان امروز طریق معرفت و راه عزاداری و سوگواری اباعبدالله (ع)را طی میکند از جوانان 50 سال قبل به مراتب ارزشمندترند. باید به این جوانان نقش داد و در صحنه اخلاق، معنویت و عرفان که نماد اصلی آن عاشورا است، حفاظت کرد. این وظیفه معلم، مربیان، مسئولین، حسینهها، تکیهها است که زمینه را برای بالندگی و رشد اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و دینی را فراهم کنند. ما باید تلاش کنیم عزاداری را رونق ببخشیم. عزاداری را جای حضور نسل جوان در عرصه اظهار ارادت به عاشورا واباعبدالله الحسین(ع) و یاران ایشان (علیهم السلام) قرار بدهیم. تلاش کنیم از دروغ مصون باشیم.
از دروغ، خطا، اشتباه در روایت واقعه عاشورا بپرهیزیم
تمام کسانی که به نحوی در زندهنگهداشتن این مشعل و برافراشته بودن این پرچم نقشی دارند باید عالمانه نقش خودشان را ایفا کنند. روضهخوانی، مدیحهسرایی و ذکر اباعبدالله الحسین (ع) باید از دروغ، خطا، غلط مصون باشد. ممکن است در جایی فرهنگ،منابع، کتابهای لازم نباشد اما امروز هیچ کدام از این حجتها نیست. باید وسواس به خرج دهیم، مداح، منبری و ... ذکر اباعبدالله، روضه عاشورا را از خطا،غلط، دروغ و اشتباه مصون بدارند. مردم باید حساس باشند که عزاداری از خطا و انحراف مصون باشد.
اخلاص را قربانی رقابت نکنیم
شاهد انسجام و وحدت بسیار مثبتی در خیلی از محلات و مناطق هستیم. این روند باید تقویت بشود. رقابت بیجا،توهین به یکدیگر، شکستن همبستگی و وحدت و انسجام نکاتی است که ارزش عزاداری را کاهش میدهد. اجر انسان را ضایع میکند.
از هدف اصلی عاشورا دور نشویم
راستگویی، درست خوانی، مصون بودن از خطا و اشتباه، همبستگی،وحدت و انسجام اجتماعی و توجه به نسل جوان، نکات مهمی هستند که باید توجه شود الخصوص باید هدف عاشورا حفظ شود. عاشورا مکتب فوق العاده مهم، و مدرسهی عشق و ایثار، عبادت، نماز، دعا و راز و نیاز با خداست. اگر حسینیهای باشد و عزاداری بکنیم که در آن عطر نماز، بوی خوش عبادت و نیایش خدا، آگاهی اجتماعی و سیاسی،توجه به مصالح امت اسلامی در آن موج نزند؛ از فلسفه عاشورا فاصله گرفتیم.
رعایت اخلاق، آداب، توجه به فلسفه و اسرار و حکمتهای بزرگ عاشورا نکات مهمی است که باید توجه شود. باید در حسینیهها و هیأت ما،اخلاق وغیرت دینی، آگاهی اجتماعی و سیاسی،توجه به مصالح امت اسلام، زنده نگاه داشتن پیامهای عبادت و معنویت و اخلاق و عرفان عاشورا موج بزند.
نیاز داریم که انسانهای عاقل، بالغ، هوشیار ، با معرفت در این عرصهها حضور پیدا بکنند. از جوانانی که این شایستگیها را دارند خواهش میکنم در عزاداریها حضور پیدا بکنند.
عاشورا حلقهی اتصال نسلها
عاشورا حلقهی اتصال نسلهای دیندار ماست. عاشورا انتقال دهنده دین به نسلهای دیگر است. در این مدرسه،باید انسانهای عاقل، شجاع، با اطلاع ، مدبر در آن حضور پیدا بکنند. وظیفه ما است که عاشورا را از آسیبها حفظ کنیم و بر پایههای اصیل آن استوار کنیم.
امر به معروف و نهی از منکر
در امر به معروف و نهی از منکر بر شیوههای علمی، درست، صحیح تکیه کنید. البته به این معنا نیست که در برابر خطا،انحراف، اشکالات جامعه حساس نباشیم. عاشورا باید حساسیت، آگاهی، بصیرت را به همهی تزریق کند. جوانان زیادی داریم که در طول سال، در این ایام با دین تماس میگیرند؛پس باید در این ایام اتصال آنها را بیشتر کنیم. باید در این ایام به اندازهی خودشان بیدار بشوند، و با اسلام انس بیشتری بگیرند. بر احیای امر به معروف و نهی از منکر در پرتو نهضت عاشورا تأکید میکنم.
وظیفهی هیأتها
یکی از قدمهای خوبی که هیئتهای ما برداشتهاند این است که صندوقهای خیریه تأسیس کردهاند. به جای اصرافهای ناصحیح، هزینههای خودشان را به سمت مصارف درست هدایت کردند. اگر هیأتهای ما در طول سال فعال باشند،صندوق خیریه داشته باشند، برای جوانان وام اعطا کنند، این قطعاً رضایت امام حسین (ع) را جلب میکند. توجه به نیازمندان، ازدواج جوانها، حل مشکلات مردم وظیفه هیأتهای ماست. عزاداری مردم همیشه با مقولات اجتماعی پیوند داشته است. باید به مریضها، جوانان، مستمندان توجه کرد.
انتخابات
امیدواریم که امروز جمعه،اول اسفند، ملت ما،مانند عرصههای پیشین از یک آزمون دیگر سربلند بیرون بیایند. امیدواریم در ساعات باقیمانده، این ملت، مردم، برای رضای خدا، حفظ اسلام، دفع خطرهایی که امروز کیان امت اسلام و ملت را تهدید میکند،درآزمون انتخابات،با آگاهی و بصیرت، عشق حضور پیدا بکنند. برای بار دیگر شاهد صحنههای افتخار باشیم. امیدواریم پایههای نظام محکمتر شود.
حضور، شرکت فعال، همه جانبه، وظیفهای ماست.
دعا
نسئلک اللهم و ندعوک، بسمک العظیم الاعظم. الاعظ الاجل الکرم یا الله...
اللهم انصر الاسلام واهله، واقتل الکفر واهله، اللهم انصر جیوش المسلمین و عصاکر الموحدین
خدایا دلهای ما را به انوار ایمان منور بفرما، اموات و درگذشتگان ما را مورد مغفرت واسعهی خودت قرار بده ...