نماز جمعه شهرستان

خطبه اول:

اعوذ بالله من السمیع العلیم، من الشیطان الرجیم،‌بسم الله الرحمن الرحیم.الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله ثم صلاة‌و سلام علی سیدنا و نبینا ابالقاسم محمد (ص)  و علی آله الاطبیب  الاطهرین سیما بقیة‌الله فی الارضین اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم . یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ.[1] عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوالله و ملازمة امره و مجانبة نهیه و تجهزوا  عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر زاد التقوا

همه‌ی شما برادران  و خواهران بزرگوار و خودم را به تقوا، پارسایی، پرهیزکاری، دوری از گناهان و هواهای نفسانی سفارش و دعوت می‌کنم. امیدواریم خداوند همه‌ی ما را بر بندگی خالصانه‌ موفق و مؤید بدارد.

بحث پیرامون اخلاق و حسن خلق

در خصوص حسن خلق و اخلاق نیکو در جامعه، میان اعضای جامعه در چندین خطبه بحث کردیم. اصل ارزش حسن خلق و هم حسن خلق در محیط و فضای خانه را بررسی کردیم. بحث امروز ادامه‌ی بحث حسن خلق مسئولین با مردم است.

روابط متقابل مسئولین وحکام

رابطه‌ای که مسئولان با مردم دارند، از روابطی است که اسلام در این زمینه مطالب و اصول فراوانی دارد. یکی از قواعد مهم در ارتباط مسئولان و متصدیان امور اجتماعی و سیاسی با مردم، حسن خلق است. البته رابطه‌ی حکومت و مردم، یک رابطه متقابل است. از دید اسلام میان حکومت‌گران،‌حاکمان و مردم وظایف و حقوق متقابل وجود دارد. حکومت بر مردم دارای حقوقی است و هم جامعه بر حاکمان حقوقی دارند. این حقوق متقابل که خانواده هم اسلام به ان تأکید می‌کند. در جامعه‌ی بزرگ اسلام بر حقوق و وظایف متقابل تأکید دارد. حکومت و مردم نمی‌توانند خودشان را از هم جدا بدانند.

چیزی  که مردم و حکومت را به هم پیوند می‌دهد؛ حقوق ووظایف متقابل است. یک سلسله حقوق و وظایف برای حکومت و مسئولان در اسلام تعیین شده است؛ در مقابل آن یک حقوق ووظایفی برای جامعه مقرر شده است. این ارتباط در اسلام به عنوان حقوق متقابل و طرفینی بر آن تأکید شده است.

حسن خلق مسئولین با مردم

یکی از وظایف مهمی که حاکمان در قبال جامعه دارند، حسن خلق و رعایت احترام در برابر مردم است؛ مگر در جایی که نیاز به قدرت وجود دارد. هر حاکم و متصدی امری، مبنای کار و ارتباطش را با مردم بر اساس اخلاق نیکو و رفتار سنجیده باید قرار دهد.

البته حقوق و وظایف حاکمان، مسئولین و کارمندان فراوان است؛همانطور که وظایف جامعه نیز متعدد است.

حسن خلق از دیدگاه روایات

اما یکی از محورهایی که با این بحث ارتباط دارد، حسن خلق و اخلاق نیکو است. اسلام به طور کلی بر اخلاق خوب و حسن خلق تأکید می‌کند. امام صادق (ع) می‌فرمایند: « تولین لهم جانبک و تطیبک کلامک و طلقاک طلقاک اخاک به بشر حسن[2]» اخلاق خوب این است که با تواضع با دیگران برخورد کند، سخن انسان، سنجیده و مؤدبانه باشد؛ با اخم با دیگران برخورد نکنیم.

علاوه بر این قاعده عمومی که در تمام روابط اجتماعی، انسان‌ها اصل را بر اخلاق خوب با همین سه ملاک روایت امام صادق(ع) باید قرار بدهند؛ اما در مواردی بر اخلاق خوب تأکید بیشتری شده است. از جمله در محیط خانه، که در چند خطبه به استناد روایات مورد بحث قرار گرفت.

حسن خلق با مردم وظیفه حکومت

در فضای خانه، علاوه بر قاعده‌ی کلی اخلاق خوب، حسن خلق یک ارزش ممتاز‌ی است. زیرا آثار زیادی دارد. یکی از موارد، ارتباط کارمند، مسئول، حاکم و متصدیان حکومت جامعه با مردم است. در این‌جا اسلام، ضمن اینکه  به حسن خلق تأکید می‌کند؛ در رابطه‌ی اعضای حکومت با مردم، سفارش بیشتری شده است. در اینجا یک وظیفه و حق جامعه است.

رعایت اخلاق نیکو، فضایل خاصی دارد، اما در خصوص حکومت و مردم تأکید زیادی شده است. حاکمان ومسئولان و متصدیان امور را مأمور و موظف کرده است که با کمال بردباری، صبوری ناملایمات را تحمل کنند و مبنای عملشان را بر اخلاق نیکو در ارتباط با دیگران قرار بدهند.

رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند:‌اگر برای شما امکان ندارد که حوائج مردم را برآورده کنید؛ حداقل با اخلاق خوب جواب مردم را بدهید.

شما نمی‌توانید همه‌ی نیازها و تقاضاهای جامعه را برآورده کنید؛ اما تلاش بکنید چهره‌ی خوب، اخلاق مناسب و رفتار متواضعانه در برابر او داشته باشید.

این قاعده اگر در روابط اجتماعی، ادارات و حکومت ومسئولان ما با مردم مورد توجه قرار گیرد، بسیاری از مشکلات کاهش پیدا می‌کند. اگر بتوانیم مشکلی را حل کنیم؛ اگر نمی‌توانیم بنا بر پاسخ درست دادن، اخلاق نیکو داشته باشیم. این رفتار گره‌های کور زیادی را باز می‌کند.

نامه‌ی 19 نهج البلاغه

در این باره حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه که روابط حاکم با جامعه را مورد بحث قرار داده‌اند، نکاتی را عرض می‌کنند. در نامه 19 بخش دوم نهج البلاغه (قسمتی از نامه‌های نهج البلاغه،‌نامه‌های حکومتی است که برای حکام و مسئولان می‌فرستادند) که به یکی از عمال نوشته‌اند،می‌فرمایند:أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ دَهَاقِينَ أهْلِ بَلَدِکَ شَکَوْا مِنْکَ غِلْظَةً وَقَسْوَةً، وَاحْتِقَاراً وَجَفْوَةً، وَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلاً لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْکِهِمْ، وَلاَ أَنْ يُقْصَواْ وَيُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ، فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ، وَدَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَالرَّأْفَةِ، وَامْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَالْإِدْنَاءِ، وَالْإِبْعَادِ وَالْإِقْصَاءِ، إِنْ شَاءَ اللهُ.[3]

ترجمه

 

هشدار از بدرفتاري با مردم پس از نام خدا و درود. همانا دهقانان مرکز فرمانداريت، از خشونت و قساوت و تحقير کردن مردم و سنگدلي تو شکايت کردند، من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديک شدن يافتم، زيرا که مشرکند. و نه سزاوار قساوت و سنگدلي و بدرفتاري هستند زيرا که با ما هم‏پيمانند، پس در رفتار با آنان، نرمي و درشتي را به هم آميز. رفتاري توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه‏روي را در نزديک کردن يا دور نمودن، رعايت کن

توضیح روایت

گروهی از صاحبان ملک غیر مسلمان در محدوده حاکمیتی این حاکم بودند، این صاحبان نامه‌ای نوشتند برای امیرالمؤمنین و از تندی و کج خلقی یکی از عمال ایشان گلایه و شکایت کردند. امیرالمؤمنین این شکایت افراد غیر مسلمان را که می‌بیند این نامه را برای او می‌نویسد: نامه‌ای به دست من رسیده است، گروهی از صاحبان ملک در منطقه‌ی حکومت تو که مسلمان هم نیستند از تو شکایت کردند. من قضیه را بررسی کردم، من می‌دانم که آن‌ها مشرکند و نباید تو با آن‌ها طرح دوستی بریزی،‌باید مرز اسلام وکفر معلوم بماند. اما به دلیل اینکه این‌ها در تحت حکومت اسلامی هستند، زیر سایه‌ی حکومت تو و من زندگی می‌کنند؛‌شایسته نیست که آن‌ها را مورد جفا و تندی قرار بدهی. بعد می‌فرمایند:‌تو به عنوان حاکم باید لباس نرمی در مقابل اینان بپوشید.باید با اخلاق خوب، با فروتنی و با صفات حمدیه‌ی اخلاقی با آن‌ها مواجه بشوی. البته حکومت نیاز به قدرت دارد، اقتدار حکومت را حفظ کن، اما درعین حال در برخورد با آن مردمان، با اخلاق نیکو و  حسن خلق رفتار کن.

در نامه 26 و 27 نهج البلاغه باز نکاتی را به حکام می‌فرمایند.

نامه 26 نهج البلاغه

در نامه‌ی 26 به یکی از کارگزاران می‌نویسند:‌من تو را به تقوای خدا در  تمام اعمال سفارش می‌کنم؛ و تو را امر می‌کنم که با مردم  تندی و شدت برخورد نکن!

أَمَرَهُ بِتَقْوَي اللهِ فِي سَرَائِرِ أُمُورِهِ وَخَفِيَّاتِ عَمَلِهِ، حَيْثُ لاَ شَهِيدَ غَيْرُهُ، وَلاَ وَکِيلَ دُونَهُ. وَ أَمَرَهُ أَلاَّ يَعْمَلَ بَشَيْءٍ مِنْ طَاعَةِ اللهِ فِيما ظَهَرَ فَيُخَالِفَ إِلَي غَيْرِهِ فِيَما أَسَرَّ، وَمَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ عَلاَنِيَتُهُ، وَفِعْلُهُ وَمَقَالَتُهُ، فَقَدْ أَدّي الْأَمَانَةَ، وَأَخْلَصَ الْعِبَادَةَ. وَأَمَرَهُ أَلاَّ يَجْبَهَهُمْ، وَلاَ يَعْضَهَهُمْ، وَلاَ يَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلاً بِالْإِمَارَةِ عَلَيْهِمْ، فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ، وَ الْأَعْوَانُ عَلَي اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ. وَإِنَّ لَکَ فِي هذِهِ الصَّدَقَةِ نَصِيباً مَفْرُوضاً، وَحَقّاً مَعْلُوماً، وَشُرَکَاءَ أَهْلَ مَسْکَنَة، وَضَعَفَاءَ ذَوِي فَاقَةٍ، إِنَّا مُوَفُّوکَ حَقَّکَ، فَوَفِّهِمْ, حُقُوقَهُمْ، وَإِلاَّ تَفْعَلْ فَإِنَّکَ مِنْ أَکْثَرِ النَّاسِ خُصُوماً يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَبُؤْسي لِمَنْ -خَصْمُهُ عِنْدَ اللهِ - الْفُقَرَاءُ وَالْمَسَاکِينُ وَالسَّائِلُونَ وَالْمَدْفُوعُونَ وَالْغَارِمُونَ وَابْنُ السَّبِيلِ! وَمَنِ اسْتَهَ انَ بِالْأَمَانَةِ، وَرَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ، وَلَمْ يُنَزِّهَ نَفْسَهُ وَدِينَهُ عَنْهَا، فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الْذُّلَّ وَالْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا، وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَأَخْزَي. وَإِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ، وَأَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ، وَالسَّلاَم.

نامه‌ی 27 نهج البلاغه:

نامه به ابی بکر نوشته‌اند. قبل از مالک اشتر، محمد ابی بکر حاکم مصر بود.

فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ، وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ، وَآسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ، حَتَّي لاَ يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِکَ لَهُمْ، وَلاَ يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَيْهِمْ. فَإنَّ اللهَ تَعَالَي يُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَالْکَبِيرَةِ، وَالظَّاهِرَةِ وَالْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ، وَإِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَکْرَمُ. وَاعْلَمُوا عِبَادَ اللهِ، أَنَّ الْمُتَّقِينَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْيَا وَآجِلِ الْآخِرَةِ، فَشَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ، وَلَمْ يُشَارِکُو أَهْلُ الدُّنْيَا فِي آخِرَتِهِمْ; سَکَنُوا الدُّنْيَا بَأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ، وَأَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْيَا بِمَا حَظِيَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ، وَأَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَکَبِّرُونَ، ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَتْجَرِ الرَّابِحِ، أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ، وَت َيَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِيرَانُ اللهِ غَداً فِي آخِرَتِهِمْ، لاَ تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ، وَلاَ يَنْقُصُ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنْ لَذَّة. فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ الْمَوْتَ وَقُرْبَهُ، وَأَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ، فَإِنَّهُ يَأْتِي بِأَمْرٍ عَظِيم، وَخَطْبٍ جَلِيلٍ، بِخَيْرٍ لاَ يَکُونُ مَعَهُ شَرٌّ أَبَداً، أَوْ شَرٍّ لاَ يَکُونُ مَعَهُ خَيْرٌ أَبَداً، فَمَنْ أَقْرَبُ إِلَي الْجَنَّةِ مِنْ عَامِلِهَا! وَمَنْ أَقْرَبُ إِلي النَّارِ مِنْ عَامِلِهَا! وَأَنْتُمْ طُرَدَاءُ الْمَوْتِ، إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخْذَکُمْ، وَإِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَککُمْ، وَهُوَ أَلْزَمُ لَکُمْ مِنْ ظِلِّکُمْ، الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيکُمْ، وَالدُّنْيَا تُطْوَي مِنْ خَلْفِکُمْ. فَاحْذَرُوا نَاراً قَعْرُهَا بَعِيدٌ، وَحَرُّهَا شَدِيدٌ، وَعَذَابُهَا جَدِيدٌ، دَارٌ لَيْسَ فِيها رَحْمَةٌ، وَلاَ تُسْمَعُ فِيهَا دَعْوَةٌ، وَلاَ تُفَرَّجُ فِيهَا کُرْبَهٌ. وَإِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُکُمْ مِنَ اللهِ، وَأَنْ يَحْسُنَ ظَنُّکُمْ بِهِ، فَاجْمَعُوا بيْنَهُمَا، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّمَا يَکُونُ حُسْنُ ظَ نِّهِ بِرَبِّهِ عَلَي قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَإِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّاً بِاللهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لله. وَاعْلَمْ ـ يَا مُحَمَّدُ بْنَ أَبِي بَکْرٍ ـ أَنِّي قَدْ وَلَّيْتُکَ أَعْظَمَ أَجْنَادِي فِي نَفْسِي أَهْلَ مِصْرَ، فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَي نَفْسِکَ، وَأَنْ تُنَافِحَ عَنْ دِينِکَ، وَلَوْ لَمْ يَکُنْ لَکَ إِلاَّ سَاعَةٌ مِنَ الدَّهْرِ، وَلاَ تُسْخِطِ اللهَ بِرِضَي أَحَد مِنْ خَلْقِهِ، فَإِنَّ فِي اللهِ خَلَفاً مِنْ غَيْرِهِ، وَلَيْسَ مِنَ اللهِ خَلَفٌ فِي غَيْرِهِ. صَلِّ الصَّلاَةَ لِوَقْتِهَا الْمُوَقَّتِ لَهَا، وَلاَ تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغ، وَلاَ تُؤْخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِإِشْتِغَالٍ، وَاعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاَتِکَ. ومنه: فَإِنَّهُ لاَ سَوَاءَ، إِمَامُ الْهُدَي وَإِمَامُ الرَّدَي، وَوَلِيُّ النَّبِيِّ وَعَدُوُّ النَّبِيِّ، وَلَقَدْ قَالَ لِي رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: (إِنِّي لاَ أَخَافُ عَلَي أُمَّتِي مُؤْمِناً وَلاَ مُشْرِکاً، أَمَّا الْمُؤمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللهُ بِإِيمَانِهِ، وَأَمَّا الْمُشْرِکُ فَيَقْمَعُهُ اللهُ بِشِرْکِهِ. لکِنِّي أَخَافُ عَلَيْکُمْ کُلَّ مَنَافِقِ الْجَنَانِ، عَالِمِ اللِّسَانِ، يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ،وَيَفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ).

در این نامه، چند نکته‌ی اخلاقی مهم مورد تأکید امام علی (ع) است، به محمد بن ابی بکر دستور می‌دهد که با تواضع با مردمان مصر برخورد کن! در شیوه‌ی حکومت و برخورد با مردم، رفتار فروتنانه را پیش بگیر. چهره‌ات گشاده‌ باشد. با اخم و ترش‌رویی با مردم رفتار  نکن. فروتنی،‌تواضع، چهره‌ی گشاده ، اصولی است که در برخورد با مردم باید رفتار کنی. نگاه تو به مردم باید نگاه عادلانه ومساوی باشد.

نگاه عادلانه کار مشکلی است، بین فقیر و غنی تفاوت نگذارد. این از مشکل‌ترین کارهایی است که در حکومت، مسئولیت با آن مواجه می‌شویم.

عدالت محور اصلی حکومت

حضرت علی (ع) می‌فرماید: طوری با عدالت رفتار کن، که بزرگان جامعه طمعی در قدرت تو نبندند؛ یعنی به نفع آن‌ها ظلمی را انجام دهی، همچنین ضعیفان از عدل تو مأیوس نباشند. باید آنقدر متواضع و فروتن و عادل باشی که نه بزرگان جامعه طمع در ظلم تو به نفع خودشان دل بندند و محرومان نیز از نگاه عدالت تو مأیوس بشوند. یک کارمند جزء تا بزرگترین مقامات هر حکومتی شامل این قاعده هستند.

حضرت علی (ع) در احکام اسلام کاملاً می ایستاد. ایشان مبنای رفتار حکومتیش بر تواضع، عدالت، فروتنی، اخلاق حسنه بود. تمام اجزای حکومت نیز باید بر این اصول استوار باشند.

یک کارمند باید برای فرد فقیر همان اعتباری را قائل باشد که برای انسان غنی قائل است. این کار دشوار است،‌باید بکوشیم که اینطور بشویم.

کلمات نورانی حضرت علی (ع) محور عمل مسئولین

 وظیفه تمام مسئولین است که نکات صحبت‌های حضرت علی (ع)‌را آویزه‌ گوش کنند. اسلام دارای یک نظام سنجیده اخلاقی در روابط حاکمان و مردم است. یکی از قواعد مهم در ارتباط حکومت و مردم حسن خلق و اخلاق نیکو است. جامعه نیز بایستی اینطور باشد. بنای مسئولین باید اخلاق خوب، چهره‌ی گشاده و تواضع و فروتنی باشد.

مسئولین باید طوری رفتار کنند، که افراد صاحب نفوذ به خاطر دارایی‌هایشان امید ظلم از طرف ایشان را نداشته باشند.به گونه‌ای باید عمل شود که  ضعیفان از عدل ایشان مأیوس نباشند.

این وظایف الهی، از دعا، نیایش شبانه کمتر نیست. اخلاق حکومت اسلامی، برخورد مناسب با ارباب رجوع  باید بر این قواعد مبتنی باشد. البته در هر جایی تطبیق این قواعد مشکلاتی دارد. گاهی انسان ممکن است خطا کند؛ اما اینکه مبنای هر فرد در تعامل با جامعه، ارتباط با ارباب رجوع بنا را بر نکات مذکور باید بگذارد. این نکته نباید مورد غفلت قرار بگیرد.

در نامه‌های کثیری از امیر المؤمنین این نکات باز نیز مشاهده می‌شود. مورد دیگری را نیز عرض می‌کنم

نامه 46 نهج البلاغه

 در این نامه، کلمات زیبایی در موردحسن خلق و فروتنی در تعامل با مردم مورد تأکید قرار گرفته است.

این نامه را حضرت به یکی از کارگزاران نوشته‌اند. ایشان می‌فرمایند:

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَي إِقَامَةِ الدِّينِ، وَأَقْمَعُ بِهِ نَحْوَةَ الْأَثِيمِ، وَأَسُدُّ بِهِ لَهَاةَ الثَّغْرِ الْمَخُوفِ. فَاسْتَعِنْ بِاللهِ عَلَي مَا أَهَمَّکَ، وَاخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ، وَارْفُقْ مَا کَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ، وَاعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لاَ تُغْنِي عَنْکَ إِلاَّ الشِّدَّةُ، وَاخْفِضْ لِلرَّعِيَّةِ جَنَاحَکَ، وَابْسِطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ، وَآسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ، وَالْإِشَارَةِ وَالتَّحِيَّةِ، حَتَّي لاَ يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِکَ، وَلاَ يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ، وَالسَّلاَمُ.

ترجمه

مسووليت فرمانداري و اخلاق اجتماعي پس از ياد خدا و درود! همانا از تو کساني هستي که در ياري دين از آنها کمک مي‏گيرم، و سرکشي و غرور گناهکاران را درهم مي‏کوبم، و مرزهاي کشور اسلامي را که در تهديد دشمن قرار دارند حفظ مي‏کنم، پس در مشکلات از خدا ياري جوي، و درشتخويي را با اندک نرمي بياميز، در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، و در جايي که جز با درشتي کار انجام نگيرد، درشتي کن، پر و بالت را برابر رعيت بگستران، با مردم گشاده‏روي و فروتن باش، و در نگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره نمودن با همگان يکسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند، و ناتوانان از عدالت تو مايوس نگردند. با درود

توضیح

حضرت (ع)  می‌فرمایند:‌من به تو اعتماد کردم، تو را وسیله ای قرار دارم برای اقامه دین خدا و قلع وقمع دشمنان خدا؛ اولاً تو بر خدا اعتماد کن، در امور به خدا توکل و تکیه کن. قدرت را همراه با نرمی و مدارا داشته باش. حکومت نیاز به اقتدار دارد، در جایی که لازم باشد باید اقتدار خودت را نشان دهی، اما اصل را باید بر این بگذاری که قدرت را همراه با نرمی و مدارا نشان بدهی. تا جایی که امکان دارد بنای بر مدارا در تعامل با مردم قرار بده. جایی هم که ضرورت پیدا کرد، در آنجا به قدرت و صلابت رفتار کن. اما تا آنجا که امکان دارد، بنا را بر مدارا و برخورد زیبا قرار بده. همان دستوراتی که در نامه‌های دیگر به کارگزاران خودشان فرمودند را مورد تأکید قرار می‌دهند. می‌فرمایند:‌تو به عنوان مأمور حکومت علی (ع) وظیفه داری که تواضع نشان دهی. در نگاه و برخورد خودت با عموم طبقات جامعه بر اساس مدارا و مساوات،‌عدالت رفتار کن. چنان باید عدلانه و مساوات با مردم مواجه شوی که کسی طمع در مرزشکنی و قانون شکنیت نبندد، مظلومی نیز از عدل و مساوات تو محروم و ناامید نشود.

این نمونه‌هایی بودکه از نهج البلاغه امیرالمؤمنین(ع) عرض کردم.

نتیجه خطبه

حسن خلق، رفتار نیکو، برخورد مناسب یک قاعده‌ی عمومی در روابط اجتماعی است، اما در پاره‌ای از محیط‌ها و ارتباطات اجتماعی این اصل و قاعده بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است. یکی از آن‌ها ارتباطات خانوادگی است،‌در دورن خانه، اخلاق، مدارا، تعامل نیکو بیش  از موارد دیگر مورد تأکید قرار گرفته است. دیگری در روابط حکومت و کارکنان و کارگزاران حکومت بامردم است. در اینجا نیز به دلیل ابعاد پیچیده‌ی روابط اجتماعی و سیاسی، همچنین آثار گسترده‌ای که حسن و سوء خلق در هدایت و ترقی جامعه می‌تواند تأثیر داشته باشد؛ مورد تأکید قرار گرفته است. در خانواده و جامعه به دلیل آثار زیادی که دارند تأکید بیشتری شده است. باید هر کدام در جایگاه خودمان، تناسب به مسئولیت خودمان، چه در  خانه، جامعه باید به این اصل اخلاقی اهتمام بورزیم. از خداوند بخواهیم که ما را در به کار بستن دستورات الهی، پیاده سازی اخلاق حسنه اسلامی توفیق بیشتر عنایت بفرماید.

بسم الله الرحمن الرحیم* وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾[4]

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه، و نستغفره و نستهدی و نعوذ بهی من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نصلم علی سیدنا و نبینا اباالقاسم مصطفی محمد (ص) و علی خلیفته و وصیته مولانا و امامنا امیر المؤمنین علی بن ابیطالب و علی صدیقة الطاهره فاطمه الزهراء ‌و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة ، اللهم صل و سلم و ضد و بارک علی ائمة المسلمین علی بن الحسین، و محمد بن علی و جعفر بن محمد، و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج) شجرة النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و معدن العلم اهل البیت الوحی، السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله السلام علیک یا عمة ولی الله، السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر و رحمة الله و برکاته. اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ.[5] عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوالله و ملازمة امره و مجانبة نهیه و تجهزوا  عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر زاد التقوا

همه شما برادارن و خواهران گرامی را به یاد مرگ، برزخ و قیامت، حالت احتزار و اصلاح نفس،‌دوری از گناهان،‌آلودگی‌های روحی واخلاقی سفارش و دعوت می‌کنم. امیدواریم که خداوند همه‌ی ما را از بندگان وارسته و موفق خودش قراربدهد.

مناسبت‌های هفته

هفت تیر:‌شهادت دکتر بهشتی

 هفتم تیرماه یادآورشهادت عالم بزرگ و اندیشمند مجاهد، مرحوم آیت الله شهید دکتر بهشتی و یاران ایشان است که در یک توطئه با تحریک قدرت‌های خارجی،‌ به شهادت رسیدندایشان و یارانشان از ارکان انقلاب، یاران امام بودند، ایشان با اندیشه و فکر خود، انقلاب را از خطرها رهاند. راه‌های رشد و ارتقا را به ایران نشان می‌داد. ایشان نیازهای امروز دنیا را می‌شناخت، فکر اصیل اسلامی داشت. ایشان دارای جامعیتی بودند که ملت ایران بسیار به ایشان نیاز داشتند. سال‌ها تلاش کردند که این چهره‌ی خادم را ترور کنند، در نهایت در یک توطئه خون‌آلود و بی رحمانه ایشان را ترور کردند و به شهادت رساندند. یاد و خاطره شهید بهشتی، یاران ایشان، برای ما همیشه زنده است. این حادثه تاریخی منشأ عبرت و توجه جامعه امروز ما است. سلام و درود و تحیات خودمان را به ارواح تمام شهدا، شهیدان هفتم تیر، یاران باوفای انقلاب اسلامی تقدیم می‌کنیم، امیدواریم خداوند ما را در ادامه دادن راه آنان توفیق بیشتری بدهد.

شهید محراب،‌آیت الله صدوقی

ایشان یکی از ارکان وستون‌های انقلاب در کشور و استان یزد بودند. ایشان نیز شهید موج تروری شدند که در کشور علیه پیروان امام و ارکان انقلاب ایجاد شد.

روز صنعت و معدن

رشد و توسعه کشور یکی از وجه‌های مهم آن رشد صنعت  و معدن است. با توجه  به ذخایر ارزشمندی که از لحاظ معدن در کشور داریم؛ مسئله صنایع و معادن امر مهمی است که باید در فرهنگ جامعه به آن توجه کرد. سرمایه‌گذاری، توسعه صنعت،‌بهره‌برداری از معادن، اموری هستند که در فرهنگ عموم جامعه‌ی ما باید جا بگیرد. از انحصار افراد خاص باید بیرون بیاید. همه به نسبت توان خودشان،‌در سرمایه‌گذاری و توسعه‌ی صنعت، بهره‌برداری از معادن باید تلاش کنند.

متأسفانه کشور ما همچون کشورهای دیگر خاورمیانه، دارای ذخایر بی‌پایانی است، انواع معادنی که در دنیا، در قاره‌های مختلف به صورت پراکنده وجود دارند، در کشور ما در نقاط مختلف موجود است. کشور ما به لحاظ تنوع معادن، ذخایر، قابلیت‌ها توسعه‌ی صنعت از کشورهای کم نظیر است. این سرمایه‌ی خدادادی با فکر و اندیشه و عزم باید به کار گرفته بشود. این جزء وظایف اصلی ماست.

تنوع معادن، نیروی انسانی مناسب، امکانات طبیعی، شرایط ذهنی و فکری جامعه ، موهبت‌هایی است که باید از آن استفاده کرد.

معادن در استان یزد

 در استان یزد معادن زغال سنگ و معادن دیگری، شرایط نیروی انسانی و قدرت فکری و آمادگی ذهنی برای توسعه صنعت در استان یزد  وجود دارد.

باید برای ایجاد اشتغال، رفاه، تأمین آینده کشور، به صنعت و معدن توجه بیشتری کنیم.

به چند نکته مهم اشاره می‌کنم.

توسعه فرهنگ کار

1.باید فرهنگ کار، تفکر، سرمایه‌گذاری، عمومی شود. این یک نیاز است. تمام جوانان و زنان ما، کسانی که می‌توانند سرمایه‌، فکری بگذارند باید تلاش کنند. در خانه‌ها،‌اجتماع باید فرهنگ کار،‌تولید‌،توسعه صنعت و معدن مورد توجه قرار گیرد.

سرمایه‌گذاری افراد غنی اگر به طرق قانونی باشد، موردتقدیر است. زیرا سطح رفاه جامعه را بالا می‌آورد. اما باید همه‌ی جامعه تلاش کنند، ثروت افزایش پیدا کند و هم توزیع عادلانه پیدا کند.

جامعه‌ای می‌تواند پیش برود که در محور اقتصاد توسعه پیدا کند. افزایش ثروت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت دو قاعده‌ای است که در نظام اقتصادی باید مورد تأکید و توجه باشد. همچنین به کارگرفتن فکر و اندیشه در توسعه صنعت و معدن، اصل مهم است.

ما خوشحال هستیم که در استان، افراد مفکری هستند که سرمایه‌هایی را به سوی صنعت تشویق می‌کنند. در جامعه افرادی داریم که با فکر، کارخانه ایجاد کردند،  صنایعی را در استان پیش بردند.

باید مسئولین طوری عمل نکنندکه عده‌ای در فرطه‌ی فقر بیفتند و عده‌ای کاخ‌های مجلل داشته باشند. این فاصله طبقاتی برای جامعه مخرب است. افزایش ثروت کار مهمی است.

مشارکت و تعاون اصل مهم در صنعت

2. تعاون، سرمایه‌گذاری‌های مجتمع، تجمیع سرمایه‌های کم برای کارهای بزرگ مهم است. صنایعی داریم که تعدادی مشارکت کردند و سرمایه‌گذاری کردند. این امر باعث افزایش ثروت می‌شود و توزیع را عادلانه می ‌کند. اولاً سرمایه‌گذاری‌،ایجاد اشتغال باید تشویق بشود، ثانیاً باید تلاش شود که از طریق تسهیلات و فرهنگ سازی‌ها، تعاونی‌ها رشد پیدا کنند. افراد به صورت جمعیت‌های بیشتری با هم سرمایه‌گذاری کنند.

زمانی که چندین جوان خوش‌فکر به جای بی کاری، افتادن در دام انحرافات؛ کنار هم بنشینند و فکرشان را با هم جمع کنند، می‌توانند کارهای بزرگی را انجام دهند.

نمونه‌های زیادی موجود است که افراد متعهد با فکر خوب،‌کارهای بزرگی انجام دادند. ایشان حقوق الهی، وظایف اجتماعی را انجام می‌دهند. افراد سالم، متدین، و خوش‌فکر با همت بلند کارهای بزرگی را طراحی می کنند، صنایع بزرگی را به کار می‌اندازند. همانطور کسانی که سرمایه‌های خویش را جمع می‌کنند تا چرخ‌های صنعت را توسعه می‌دهند؛ باعث افزایش اشتغال، ثروت می‌شود. این کار ارزشمندی است که قابل قدردانی است.

میبد قطب صنعت استان یزد

3. طبق آخرین آمار، میبد، پروانه‌هایی که در صنعت به بهره‌برداری رسیده است، قریب به 50 است. بعد از مرکز استان، حدود 20 درصد از صنایع استان در میبد مستقر است. این کار  با همت خود مردم بوده است. افراد معمولی که با هم کار کردند و صنایعی را پایه‌گذاری کردند. 150 کارخانه و صنایعی که به بهره‌برداری رسیده است با بیش از 50 میلیارد تومان سرمایه‌گذاری. این ارقام در خورد توجه و تقدیر است. قریب به پنج هزار کارگر داریم. یعنی فرصت‌های شغلی در شهر موجود است. بعد از مرکز استان، اولین شهر به لحاظ آمار صنعت، میبد است. در حدود 50 صنعت در حدود 20 درصد سرمایه‌گذاری داریم. اگر همتی بشود می‌توان این‌ها را به نتیجه رساند و 3000 فرصت شغلی ایجاد کرد.

مسئولین به میبد توجه بیشتری کنند

در اینجا نکاتی را که قبلاً  اشاره کردم، تکرار می‌کنم.

1.فرهنگ کار باید تقویت بشود. همه ما باید اهل کار باشیم. در خانه، مسجد، جامعه باید مورد تشویق قرار گیرد.

2.توزیع ثروت را عادلانه بکنیم.

3. افراد ثروتمند به کارهای خیر رو بیاورند.

4. مسئولین با توجه به همت مردم در سرمایه‌گذاری، از ایشان تقدیر بکنند. این که مردم با فکر ، ثروت ، تدبیر و مدیریت خودشان در یک منطقه‌ای رتبه‌ی دوم استان را دارند؛ باید مورد تقدیر قرار بگیرند.

اگر سرمایه‌گذاری‌های کلان دولتی انجام می‌شود باید در این منطقه نیز مورد تأکید قرار گیرد. البته در صنعت فولاد سرمایه‌گذاری‌هایی داریم. اما با تناسب این حجم سرمایه‌گذاری‌های مردم، ایجاد فرصت‌های شغلی، توجه مسئولین کم است.

زمانی که مردمی به لحاظ مدرسه‌سازی، دانشگاه‌سازی، سرمایه‌گذاری در صنعت پیش‌قدم هستند و حرف اول را در استان می‌زنند؛‌این ‌ها باید مورد تقدیر قرار بگیرند. بیش از 50 کارخانه موجود است که می توان با وام راه بیفتند. پیکان سرمایه‌گذاری‌ها را به میبد نشانه بروید.

در احداث شهرک دوم صنعتی، بهره‌برداری فولاد، اعطای تسهیلات بیشتر، توجه مسئولین به مردم شهر، نکاتی است که مورد تأکید است. امیدواریم که مسئولان شهر و مردم،‌صاحبان سرمایه تلاش کنند که سطح سرمایه‌گذاری را بالا ببرند.

توجه به کارگران نکته‌ای است که نباید مورد غفلت قرار بگیرد. سرمایه‌گذاری و ایجاد فرصت شغلی ، نقشه‌های کلان دولت است. اما باید به کارگران که ستون‌های صنعت، پایه‌های رشد کشور هستند توجه شود. نسبت به امور رفاهی آن‌ها کاسته نشود.

 

 


[1]آل عمران، آیه 102

[2]یافت نشد

[3]نهج البلاغه، بخش نامه‌ها، نامه 19

[4]سوره عصر، آیات 1 تا 3

[5]آل عمران، آیه 102


خطبه اول:

اعوذ بالله السمیع العلیم، من الشیطان الرجیم،‌بسم الله الرحمن الرحیم.الحمدالله الذی لا یبلغ مدحته ‌القائلون  و لا یحصی نعمائه العادون و لا یعدی حقه المجتهدون ثم صلاة و سلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابالقاسم محمد (ص)  و علی آله الاطیبین الاطهرین سیما بقیة‌الله فی الارضین. اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم . یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ.[1] عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوالله و ملازمة امره و مجانبة نهیه  تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر الزاد التقوی

همه‌ی شما برادران  و خواهران بزرگوار و خودم را به تقوا،  خویشتن‌داری، دوری ازآلودگی‌های روحی و اخلاقی، عمل به وظایف الهی، شکر و سپاس خداوند در همه‌ی احوال،‌سفارش و دعوت می کنم. امیدواریم خداوند به ما توفیق عبادت، نیایش ، بندگی و اطاعت واقعی عنایت بفرماید.

ایام

به مناسبت سوگواری شهادت امام حسین (ع) بحث‌های دیگر را رها می‌کنم و از باب ادای وظیفه به ساحت کبریایی سالار شهیدان و اصحاب باوفای ایشان نکاتی را در باب عاشورا و کربلا عرض می‌کنم.

در طول سال‌های گذشته، به گوشه‌ای از واقعه عاشورا، شخصیت امام حسین (ع)، قصه بزرگ تاریخ اسلام اشاراتی داشتیم. در این خطبه نیز به چند نکته اشاره می‌کنم.

عاشورا،پشتوانه عاطفی برای بقای اسلام

عاشورا، پشتوانه عاطفی،‌برای بقاء اسلام  و سیانت از مکتب اهل بیت (علیهم السلام)‌بود.

فلسفه عاشورا

در عاشورا دو فلسفه وجود دارد:

1. در هم ریختن مبانی فکری ضد اسلام

1.با جنبش الهی عاشورا، جلوی سقوط اسلام و محو رسالت رسول خدا(ص) و پیام وحی گرفته شد. در مقطعی که تمام تدبیرها و نقشه‌ها برای فاصله گرفتن جامعه از رسالت پیامبر و اسلام به کار گرفته شده بود، با زمان شناسی و موقعیت‌شناسی اباعبدالله الحسین (ع) نهضتی پدید آمد که مانع از موفقیت بنی امیه در سرکوب و محو رسالت رسول خدا(ص) شد.

معاویه همه مواضع قدرت را دست گرفته بودند؛ در آن زمان اساس و پایه‌های اصلی رسالت مورد حمله قرار گرفته بودند. جنبش امام حسین (ع) مانع شد که بنی‌امیه در آن مقطع به اهدافی که طراح کرده بودند،‌برسند.

این فلسفه،‌به همان دوران برمی‌گردد، یعنی در تحولاتی که پیش آمده بود،‌ نظامی حاکم بر امت اسلامی بود، کسانی زمام امور امت اسلامی را به دست گرفته بود که از اسلام فقط به همان اندازه که برای قدرت خودشان سود داشت، بهره می‌بردند. در باطن معتقد به حقیقت اسلام نبودند. این خطر بزرگی بود که خیلی‌ها آن را متوجه می شدند. خطر کسانی که از نیم قرن قبل، برای محو اسلام برنامه‌ریزی کردند.

نقشه‌های 50 ساله بنی امیه

بنی امیه ،‌از پنجاه سال قبل، نقشه‌ریزی و طراحی کرده بودند. از باندهای دیگر استفاده کرده بودند؛ برای اینکه کلیت اسلام را به خطر بیندازند. این جریان 50 ساله بود که در عاشورای 61، در برابر اباعبدالله الحسین (ع)‌قرارگرفت. یک شبه،‌بی زمینه نبود، از سالیان قبل برنامه‌هایی انجام شده بود،‌تبلیغات، طراحی‌هایی شده بود . همچنین از سستی اعتقاد مردم، کج‌روی و انحراف‌های گروه‌های اجتماعی استفاده شده بود. بسیاری از انسان‌ها عمق خطر را درک کرده بودند. گروه کثیری در مصر، کوفه‌، بصره،‌مدینه و شهرهای بزرگ جهان اسلام به عمق خطر بنی امیه پی برده بودند. بسیاری از نفاق‌های پنهان برملا شده بود.  اما گروه کثیری از مردم به این اتفاق پی نبرده بودند. و گروه دیگری نیز قدرت مقابله با این خطر را نداشتند. امام حسین (ع) در آن مقطع تاریخی،‌هم عمق خطر رویارویی با اسلام به درستی شناخته بود، هم شرایط زمان را تشخیص داد. همچنین توانایی داشت که دربرابر دشمن با همه‌ی تجهیزاتی که در اختیار دارد، چگونه عمل کند و شجاعت  کامل را در برابر این خطر داشت.امام حسین (ع) همه این قابلیت‌ها را داشت تا در آن مقطع نقش تاریخی خویش را ایفا کند. نکته بسیار مهم در این فلسفه این است که خیلی‌ها خطر را می‌دانستند؛ علاقه‌ای به رفع این خطر داشتند، ولی شیوه و راهکار مبارزه با این خطر را نمی‌دانستند. حتی چند سال بعداز عاشورا متوجه این نبودند که اباعبدالله الحسین (ع) چه کرد؟ چه نقشه و طرحی بود؟ زیرا در نگاه سطحی، حضرت امام حسین (ع) شکست خورد. حتی خیلی‌ها فکر می‌کردند که تمام شد. هر چه گذشت، متوجه شدند که عمق خطر چه بود! و متوجه شدند امام حسین (ع) دارای چه نگرش عمیقی نسبت به این قضیه داشت.

وقتی که تاریخ درگیری‌ها را بررسی کنیم؛ یا مبارزات ومواجهاتی که حق بر علیه باطل انجام شده است؛ پدیده‌ای مثل عاشورا را نمی‌توان یافت. عاشورا یک پدیده‌نو بود. شیوه‌ها و راهکارهای کاملاً جدید وخلاف عرف که در مخیله‌ی بسیاری از انسان‌ها نمی‌گنجید در عاشورا انتخاب شد. نقشه‌ای که امام حسین (ع)‌طراحی کردند که اساس آن بر استفاده از مظلومیت حداکثری بود.به همین دلیل بنی امیه مطلقاً این روش را متوجه نشدند.

رفتار امام حسین (ع) در قبل از واقعه‌ی کربلا

اگر سیر خروج اباعبدالله الحسین(ع)‌در ایام رجب، از مدینه به مکه، مکه به کوفه، کوفه به سمت کربلا نگاه کنیم؛ همچنین وقایعی که در کوفه برای حضرت مسلم (ع)  نگاه کنیم به نکته‌ای می‌رسیم. زمانی که خبر مرگ معاویه اعلام شد، امام حسین (ع)‌بر خلاف فشارها  برای بیعت، ماندن در مدینه  یا فرار به سمت مرزها، یا سکوت کردند یا پاسخ‌های مجمل و کلی دادند. زمانی که خبر به مدینه رسید؛ زمانی که پیک مدینه از امام حسین (ع) درخواست بیعت کرد؛ همچنین زمانی که اصحاب و بزرگان مدینه سفارش‌هایی به امام حسین (ع) می‌کردند. زمانی که بر خلاف توصیه‌ها، از مدینه بیرون آمدند. در بین راه با اعتراض، پیشنهاد‌های جدید مواجه شدند. زمانی که به مکه آمدند. آنچه که در تاریخ نقل شده است، قسمت کوچکی از سخنان، توصیه‌ها و پیشنهادها است،امام حسین (ع) از یک طرف به تدریج نامه‌هایی را از کوفه دریافت می‌کند؛‌از یک طرف هم با پیشنهادهای مختلف روبرو می‌شدند.  این پیشنهادها از سر دلسوزی بود؛ برخی از روی اغراض بود. اما آنچه مسلم است حضرت امام حسین (ع) در این حرکت عرفانی، ملکوتی خودشان، سفری که آینده‌ی روشنی ندارد مرتباً با پیشنهادها، راهنمایی‌ها و اعتراض‌ها مواجه بودند. امام حسین (ع) با این راهنمایی‌ها و اعتراض‌ها معمولاً یا سکوت می‌کردند، یا جواب‌های مجملی ارائه می‌کنند. البته پاسخ‌ها به شکلی بود که نشان می‌داد که این راه به شهادت ختم می شود. به ذهن خیلی‌ها می‌رسید که راه‌های بهتری وجود دارد.

دلیل رفتار امام حسین (ع)‌در مقابل پیشنهادها

این نوع رفتار امام حسین (ع)‌به خاطر این بود که کسی نمی‌توانست به عمق آن طرح الهی که سالار شهیدان (ع) تعقیب می‌کرد، پی ببرد. این کار قابل توضیح نبود، تا آن واقعه اتفاق نمی‌افتاد. تا زمانی که نتایج و دستاوردهای آن حادثه مورد توجه جامعه قرار نمی‌گرفت برای افراد قابل توجه نبود.

دلیل دیگر این رفتار این بود که خیلی‌ها نباید این نقشه را بفهمند و با او همراه شوند. حضرت (ع) می‌دانست که دشمن به چیزی جز اسارت، کشتن ذلیلانه تن نخواهد داد. این مسیر کشته شدن را یا باید ذلیلانه پیمود یا باید در اوج افتخار و  عزت این مسیر را طی کرد. امام حسین (ع) بر اساس یک نقشه بسیار دقیق از مدینه بیرون آمدند،‌به سمت مکه رفتند، حج را نیمه تمام رها کردند و به سمت کوفه آمدند. بین راه مسیر را عوض کردند. تمام این مراحل به دقت تمام، محاسبات دقیق، هم بر اساس تحلیل سیاسی و عرفی و هم بر اساس علم غیبی و نقشه‌ی عرفانی و ملکوتی حضرت طراحی شده بود.

البته وقتی کسی می‌خواهد نقشه‌ای را اجرا کند، خیلی‌ها متوجه نمی شوند یا نباید فاش کرد؛ به همین علت هر کسی جوابی در مقابل سوال‌ها جوابی می دهد.

قدم قدم حرکت امام حسین (ع) بر اساس نقشه

حضرت امام حسین (ع) قدم به قدم درست حرکت کردند،ایشان کورکورانه حرکت نکردند، حرکت ایشان منفعلانه نبود. امام حسین (ع)  مجبور نشد که مواجهه با هجوم دشمن بشود. امام حسین (ع) تمام مسیر را با آگاهی،‌طراحی درست، بدون انفعال برگزید و طی کرد. منتهی این طرح تازه بود، روی این طرح این بود که دشمن مقابل فقط شهادت امام حسین (ع) را می‌خواست. دشمن می‌خواست این شهادت را همراه با ذلت بکند. امام حسین (ع) مرگ را برگزید؛ البته این شهادت را در اوج افتخار، شهامت، مظلومیت تحقق داد. این طراحی‌ الهی امام حسین (ع)‌بود که عزت و افتخار همراه با مظلومیت را در کنار خود قرار داد.

دو رکن عاشورا

عاشورا دو رکن و بنیان اصیل دارد:

1.مظلومیت در اوج

2.عزت و افتخار در اوج

امام حسین (ع) این دو رکن را با کمال دقت، شجاعت انجام دارد. بسیاری قابلیت فهم این مطلب را نداشتند. لذا می‌بینیم که حرکت امام حسین (ع) در تمام مسیر، آگاهانه بود. عاشورا، یک طرح تمام عیار، شیوه جدید و نو بود برای این که دشمن از پا درآید. نقشه‌ها نقش برآب بشود.

حاصل فلسفه اول:

حاصل این فلسفه اول این بود که خاندان بنی امیه را از پای درآورد. نقشه پلیدانه بنی امیه فرو ریخت.

2. فلسفه دوم:پایه‌ریزی جنبش عاطفی

در درون این واقعه تاریخی فلسفه دیگری وجود داشت. عاشورا نه فقط برای آن زمان نقشه‌ای را برآب کند، طرح را خراب کند و ضدیت با اسلام را شکست دهد. بلکه پی ریزی مکتبی بود که پشتوانه حرکت اسلام در طول تاریخ بشود.

این فلسفه به عاشورا ابعاد جدیدی می‌دهد.  می‌توان گفت تا اندازه‌ای جنگ احد، خیبر، بدر و ... در آن مقطع کارش را کرد و به اندازه‌ای در آینده‌ی محدودی اثری گذاشت.

بعد عاطفی نهضت عاشورا

عاشورا می‌خواست پشتوانه‌ی بقای اهل بیت (علیهم السلام) باشد. در ان روز تمام زمینه‌های محو اهل بیت (علیهم السلام) بود. باید نهضتی برپا می‌شد که پایه‌های روحی، عاطفی را تأمین کند. وقتی به تحولات بعد از عاشورا نگاه کنیم، رگه‌های زیادی از برکات عاشورا در تاریخ اسلام مشاهده می‌کنیم. بعد عاطفی، عرفانی، عشق و ایثاری که در کربلا تجلی پیدا کرد؛ جان‌ها را به وجد می‌آورد. باعث نشاط دل‌ها می‌شود، باعث تنبه دل‌ها می‌شود.

نهضت‌های بزرگی که در دنیای اسلام اتفاق افتاد، حرکات فرهنگی امام سجاد (ع)، حرکت علمی حضرت امام صادق (ع)، همه در عاشورا ریشه دارد. عاشورا یک حادثه‌ی بنیادین بود. مبنایی برای حرکت‌های آینده شد. سوژه‌ای برای ابراز احساسات عرفانی برای بقای اسلام و ماندگاری مکتب اهل بیت (علیهم السلام)‌شد.

خلاصه بحث

واقعه‌ی عاشورا، در پرتو این دو فلسفه باید تفسیر کرد.

1.فروریزی پایه‌های حکومت بنی امیه، در هم ریختن مبانی فکری که بر ضد اسلام بسیج شده بود.

2.پایه‌ریزی یک جنبش عاطفی،‌معنوی، اخلاقی، اجتماعی،‌سیاسی که بتواند ماندگاری داشته باشد و نسل به نسل را به دور بیرق اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) جمع کند.

زوایای عاشورا آنقدر زیاد است، که باز زوایای دیگری نیز دارد. هر ساله می‌توان از عاشورا الهامات جدیدی گرفت. در آستانه‌ی عاشورا به لایه‌های زیرین و ژرف عاشورا باید نگاه کنیم.

روضه

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

در امام حسین(ع) شایستگی بود که او را مظهر بندگی،‌ایثار، شهامت و شهادت در راه خود قرار داد. هر چقدر ما ابراز عشقمان را به این ساخت تقدیم کنیم؛ کم است. عشق به آن امام مظلوم و عزیزی که همه‌ی مظلومیت‌ها را تحمل کرد. آخرین لحظات شهادت اباعبدالله (ع) را در نظر بگیرید. مصیبتی که در آن  لحظات بر او شده است کم نیست، در مقاتل آمده است که چه مقدار تیر، سنگ به او اصابت کرده است. اما یک نکته را در نظر بگیرید و آن لحظات پایانی شهادت است. وقتی که در قتلگاه در انتظار شهادت است. اما قطعاً گوشه‌ی چشم اباعبدالله (ع) به سمت خیمه‌ها متوجه است. می‌بیند که بعد از شهادت او، خیمه‌های آل رسول (ص) را مورد غارت و هجوم قرار خواهند داد. لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و سیعلم الذین  ظلموا ای منقلبٍ ینقلبون

بسم الله الرحمن الرحیم* إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ*فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ*إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ[2]

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه، و نستغفره و نستهدی و نعوذ بهی من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نصلم علی سیدنا و نبینا اباالقاسم مصطفی محمد (ص) و علی خلیفته و وصیته مولانا و امامنا امیر المؤمنین علی بن ابیطالب و علی صدیقة الطاهره فاطمه الزهراء ‌و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة ، اللهم صل و سلم و ضد و بارک علی ائمة المسلمین علی بن الحسین، و محمد بن علی و جعفر بن محمد، و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج) شجرة النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و معدن العلم اهل البیت الوحی، السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله السلام علیک یا عمة ولی الله، السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر و رحمة الله و برکاته. اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ.[3] عباد الله اوصیکم نفسی و تقوا الله و لزوم امره و اجتناب معصیته و جهزوا عباد الله فقد نوحی بکم برحیم و تزوجوا خیر الله التقوا.[4]

امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه به تقوا و پرهیزکاری ما را توصیه می‌کنند؛ در اینجا گوش دل به سخن دلنشین امام علی (ع) می‌سپاریم.

خطبه 230 نهج البلاغه

ایشان می‌فرمایند شما را به تقوا توصیه می کنم، آگاه باشید تقوای خداوند کلید سعادت و رستگاری است. درهای سعادت و رستگاری را با تقوا بگشایید. تقوا گنجینه‌ای است برای ذخیره‌سازی روز قیامت و عالم پس از مرگ. تقوا شما را از بندهای گناهان آزاد می‌کند. شما را از خطر‌ها و هلاکت‌ها رهایی می‌بخشد. جستجوگران حق با تقوا ، به هدف نائل می‌شوند. فراریان از خدا و از سعادت با تقوا راه را می‌یابند. با تقوا به هدف‌های بزرگ و به سعادت آرمانی می‌توان دسترسی پیدا کرد. امیر المؤمنین (ع) بعد از این مطالب می‌فرمایند:‌پس در عمل خالصانه بکوشید. امروز روز عمل است. امروز توبه و بازگشت سودمند است و دعای شما مقبول است. فردای نامعلوم برای عمل،‌توبه، دعا و نیایش دیر است. تا دیر نشده است برخیزید و به اعمال نیک دست بزنید. روزی که دست شماست، فرصت مغتنمی است. امروز اوضاع آرام است. امروز قلم ملائکه برای ثبت اعمال نیک شما،‌درجریده‌تان آماده است. با عمل شتاب‌دار نیک امروز از پیری پیشی بگیرید که شما را از نیکی‌ها باز می دارد. از مرض‌هایی که شما را زمین‌گیر می‌کند و از مرگ ناگهانی که فرصت‌ها را می‌گیرد. امروز که اوضاع آرام و همه چیز برای اعمال نیک، اقدام خیر فراهم است؛ مغتنم بشمارید. فردا دیر است. با عمل بر پیری، مریضی، مرگ ناگهانی پیشی گیرید. مرگ لذت‌های شما را فرو خواهد ریخت، شهوت‌های شما را مکدر خواهد ساخت و آرزوهای شما را به گور خواهد کشاند. قبل از آن امروز بیدار شوید. امیدوارم خداوند به همه‌ی ما توان شنیدن این پیام‌های دلنشین را کرامت بفرماید.

مناسبت‌های هفته

ایام عزاداری امام حسین(ع)

 در خطبه اول به فلسفه عاشورا اشاره کردم. در این خطبه نکاتی را مجدداً عرض می‌کنم.

بهترین کارها، زنده نگاه داشتن مشعل عاشورا

 هر چه در توان داریم، در مساجد، تکیه‌ها، حسینه‌ها، خانه‌ها و در همه‌ی نقاطی که در اختیار ماست باید تلاش کنیم که این پرچم در احتزاز باشد. این سوگواری زنده و با نشاط باشد. این وظیفه ماست. به خصوص  متصدیان و مسئولان حسینه‌ها و مساجد تلاش کنند این سوگواری را آبرومندانه برگزار کنند و هم با شور و نشاط بیشتر برپا کنند و عزاداری جایی برای حضور جوان‌ها، ورود جوان‌ها در مدرسه عاشورا و مکتب عشق کربلا باشد.

کمک به حضور پررنگ جوانان در عزاداری

 باید تمام زمینه‌ها را برای ابراز علاقه و عشق جوان، به ساحت مظهر عرفان الهی، سید و سالار شهدا (ع) فراهم شود. باید به جوانان نقش داد. جوانان زیادی داریم که از نسل قبل بهتر، عاشقانه، عارفانه‌تر در این ساحت سوگواری حضور پیدا می‌کنند.  علی‌رغم همه‌ی خطرها و آسیب‌های اجتماعی که وجود دارد ما شاهد حضور نیروهای جوان و پایبند و معتقدی هستیم که در تاریخ ما کمتر سابقه داشته است. جوان امروز طریق معرفت و راه عزاداری و سوگواری اباعبدالله (ع)‌را طی می‌کند از جوانان 50 سال قبل به مراتب ارزشمند‌ترند. باید به این جوانان نقش داد و در صحنه اخلاق، معنویت و عرفان که نماد اصلی آن عاشورا است، حفاظت کرد. این وظیفه معلم، مربیان، مسئولین، حسینه‌ها، تکیه‌ها است که زمینه را برای بالندگی و رشد اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و دینی را فراهم کنند. ما باید تلاش کنیم عزاداری را رونق ببخشیم. عزاداری را جای حضور نسل جوان در عرصه اظهار ارادت به عاشورا واباعبدالله الحسین(ع) و یاران ایشان (علیهم السلام) قرار بدهیم. تلاش کنیم از دروغ مصون باشیم.

از دروغ، خطا، اشتباه در روایت واقعه عاشورا بپرهیزیم

تمام کسانی که به نحوی در زنده‌نگه‌داشتن این مشعل و برافراشته بودن این پرچم نقشی دارند باید عالمانه نقش خودشان را ایفا کنند. روضه‌خوانی، مدیحه‌سرایی و ذکر اباعبدالله الحسین (ع) باید از دروغ، خطا، غلط مصون باشد.  ممکن است در جایی فرهنگ،‌منابع، کتاب‌های لازم نباشد اما امروز هیچ کدام از این حجت‌ها نیست. باید وسواس به خرج دهیم، مداح، منبری و ... ذکر اباعبدالله، روضه عاشورا را از خطا،‌غلط، دروغ و اشتباه مصون بدارند. مردم باید حساس باشند که عزاداری از خطا و انحراف مصون باشد.

اخلاص را قربانی رقابت نکنیم

شاهد انسجام و وحدت بسیار مثبتی در خیلی از محلات و مناطق هستیم. این روند باید تقویت بشود. رقابت بیجا،‌توهین به یکدیگر، شکستن همبستگی و وحدت و انسجام نکاتی است که ارزش عزاداری را کاهش می‌دهد. اجر انسان را ضایع می‌کند.

از هدف اصلی عاشورا دور نشویم

راستگویی، درست خوانی، مصون بودن از خطا و اشتباه، همبستگی،‌وحدت و انسجام اجتماعی و توجه به نسل جوان، نکات مهمی هستند که باید توجه شود الخصوص باید هدف عاشورا حفظ شود. عاشورا مکتب فوق العاده مهم، و مدرسه‌ی عشق و ایثار، عبادت، نماز، دعا و راز و نیاز با خداست. اگر حسینیه‌ای باشد و عزاداری بکنیم که در آن عطر نماز، بوی خوش عبادت و نیایش خدا، آگاهی اجتماعی و سیاسی،‌توجه به مصالح امت اسلامی  در آن موج نزند؛ از فلسفه عاشورا فاصله گرفتیم.

رعایت اخلاق، آداب، توجه به فلسفه و اسرار و حکمت‌های بزرگ عاشورا نکات مهمی است که باید توجه شود. باید در حسینیه‌ها و هیأت ما،‌اخلاق وغیرت دینی، آگاهی اجتماعی و سیاسی،‌توجه به مصالح امت اسلام، زنده نگاه داشتن پیام‌های عبادت و معنویت و اخلاق و عرفان عاشورا موج بزند.

نیاز داریم که انسان‌های عاقل، بالغ، هوشیار ، با معرفت در این عرصه‌ها  حضور پیدا بکنند. از جوانانی که این شایستگی‌ها را دارند خواهش می‌کنم در عزاداری‌ها حضور پیدا بکنند.

عاشورا حلقه‌ی اتصال نسل‌ها

عاشورا حلقه‌ی اتصال نسل‌های دین‌دار ماست. عاشورا انتقال دهنده دین به نسل‌های دیگر است. در این مدرسه،‌باید انسان‌های عاقل، شجاع، با اطلاع ، مدبر در آن حضور پیدا بکنند. وظیفه ما است که عاشورا را از آسیب‌ها حفظ کنیم و بر پایه‌های اصیل آن استوار کنیم.

امر به معروف و نهی از منکر

در امر به معروف و نهی از منکر بر شیوه‌های علمی، درست، صحیح تکیه کنید. البته به این معنا نیست که در برابر خطا،‌انحراف‌،  اشکالات جامعه حساس نباشیم. عاشورا باید حساسیت، آگاهی، بصیرت را به همه‌ی تزریق کند. جوانان زیادی داریم که در طول سال، در این ایام با دین تماس می‌گیرند؛‌پس باید در این ایام اتصال آن‌ها را بیشتر کنیم. باید در این ایام به اندازه‌ی خودشان بیدار بشوند، و با اسلام انس بیشتری بگیرند. بر احیای امر به معروف و نهی از منکر در پرتو نهضت عاشورا تأکید می‌کنم.

وظیفه‌ی هیأت‌ها

یکی از قدم‌های خوبی که هیئت‌های ما برداشته‌اند این است که صندوق‌های خیریه تأسیس کرده‌اند. به جای اصراف‌های ناصحیح، هزینه‌های خودشان را به سمت مصارف درست هدایت کردند.  اگر هیأت‌های ما در طول سال فعال باشند،‌صندوق خیریه داشته باشند، برای جوانان وام اعطا کنند، این قطعاً رضایت امام حسین (ع) را جلب می‌کند. توجه به نیازمندان، ازدواج جوان‌ها، حل مشکلات مردم وظیفه هیأت‌های ماست. عزاداری مردم همیشه با مقولات اجتماعی پیوند داشته است. باید به مریض‌ها، جوانان، مستمندان توجه کرد.

انتخابات

امیدواریم که امروز جمعه،‌اول اسفند، ملت ما،‌مانند عرصه‌های پیشین از یک آزمون دیگر سربلند بیرون بیایند. امیدواریم در ساعات باقی‌مانده، این ملت، مردم، برای رضای خدا، حفظ اسلام، دفع خطر‌هایی که امروز کیان امت اسلام و ملت را تهدید می‌کند،‌درآزمون انتخابات،‌با آگاهی و بصیرت، عشق حضور پیدا بکنند. برای بار دیگر شاهد صحنه‌های افتخار باشیم. امیدواریم پایه‌های نظام محکم‌تر شود.

حضور، شرکت فعال، همه جانبه، وظیفه‌ای ماست.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک، بسمک العظیم الاعظم. الاعظ الاجل الکرم یا الله...

اللهم انصر الاسلام واهله، واقتل الکفر واهله، اللهم انصر جیوش المسلمین و عصاکر الموحدین

خدایا دلهای ما را به انوار ایمان منور بفرما، اموات و درگذشتگان ما را مورد مغفرت واسعه‌ی خودت قرار بده ...

 


[1]آل عمران، آیه 102

[2]سوره کوثر، آیات 1 تا 3

[3]آل عمران، آیه 102

[4]اولین خطبه امیر المؤمنین در نماز جمعه کوفه


خطبه اول

اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله، ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابی القاسم محمد؛ و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیة الله فی الارضین. اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[1]، عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوالله و ملازمة امره و مجانبة نهیه و تجهّزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرّحیل و تزوّدوا فإنّ خیر الزاد التقوی.

همه‌ی شما برادران و خواهران نمازگزار و خودم را به تقوی، خویشتن‌داری، اصلاح نفس، دوری از گناهان، معصیت‌ها و آلودگی‌های روحی و اخلاقی، شکر و سپاس و ذکر خداوند در همه‌ی احوال، سفارش و دعوت می‌کنم، امیدواریم خداوند به همه‌ی ما توفیق بندگی خالصانه و عبادت راستین و مخلصانه عنایت بفرماید.

زوایای شخصیتی حضرت امام محمدباقر (ع)

ازآنجاکه روز شهادت پنجمین ستاره‌ی درخشان کهکشان ولایت و امامت حضرت امام باقر سلام‌الله‌علیه است، من سلسله‌ی بحث‌ها را رها می‌کنم و چند نکته درباره‌ی آن حضرت خدمت شما عرض می‌کنم.

امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) پایه‌ریز تفکر شیعی

امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) در یک نقطه‌ی عطف فرهنگ اسلامی و پایه‌ریزی فرهنگ تشیع قرارگرفته‌اند.

 این دو امام پایه‌های علم و دانش، فکر، فقه، کلام و معرفت تشیع را پایه‌ریزی کردند، در مکتب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) علما و دانشمندان از مذاهب دیگر تربیت شدند، چهره‌ها و شخصیت‌های بزرگی از همه‌ی مذاهب اسلامی در محضر امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) حاضر شدند و تربیت شدند. و در محضر این دو امام بزرگوار (علیهماالسلام) علما و محدثین و دانشمندان شیعه توسعه پیدا کردند و رشد و کمال زیادی پیدا کردند.

بیش از نصف احادیث ائمه (علیهم‌السلام) از زبان امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)

بیش از نصف مجموعه‌ی احادیث و روایاتی که از ائمه‌ی طاهر ین (علیهم‌السلام) در باب اعتقادات، اخلاق، احکام و معارف دینی و مبانی تشیع آمده است، به امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) برمی‌گردد.

محمد بن مسلم، راوی بسیار شناخته‌شده و معتبری است. در کتب رجال و تاریخ، از محمد بن مسلم، به‌عنوان یک چهره‌ی بسیار معتبر و مورد اعتماد این دو امام (علیهماالسلام) نام‌برده شده است. بیش از هزار روایت را محمد بن مسلم نقل کرده است، چهره‌ای است که به لحاظ اخلاقی و علمی شخصیت مهم و درخشنده‌ای است.

محمد بن مسلم می‌گوید: مَا شَجَر فِی رَأیی شَئ قَط اِلا سَألت عَنه أبا جَعفَر عَلیه السَّلام حَتی سَألتَه عَن ثَلاثِینَ ألف حَدیث وَسَألت أبَا عَبدِ اللّه عَلیه السّلام عَن سِتة عَشر ألف حَدِیث[2]؛ایشان می‌گوید: من در معارف و احکام چیزی به ذهنم خطور نکرد؛ مگر اینکه از امام باقر (ع) سؤال کردم. تا اینکه از سی هزار مسئله، از مسائل و معارف از امام باقر (ع) سؤال کردم.

وقتی تمام شاگردان امام باقر (ع) را کنار هم می‌گذاریم؛ راویان بزرگی مثل محمد بن مسلم و راویان دیگر، نشان دهنده انبوه علوم و معارفی است که امام باقر (ع) پایه‌ریزی کردند. روات دیگری مثل زراره و ابوبصیر و بسیاری از عالمان و اندیشمندان بزرگ که آن‌ها نیز در همین حدود یا چیزی کم یا بیشتر در محضر امام باقر (ع) علوم را فراگرفتند و بعد منتشر کردند؛ حالا چه در اعتقادات و مباحث کلامی، اخلاقی، فقهی و سایر زمینه‌هایی معارف اسلام دارد و معارف شیعه آن‌ها را در برمی‌گیرد.

امامت امام باقر (ع)‌ در زمان بنی‌امیه

در زمان امام باقر (ع) درست است که قدرت بنی‌امیه روبه‌زوال بود،اما در آن منطقه‌ی ایشان،هنوز قدرت بنی‌امیه بر سر جای خود بود.

بعد از واقعه‌ی عاشورا، زمان امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) در تمام این سال‌ها فقط، سه سالی که عمر بن عبدالعزیز حاکم بود گشایشی در کار ائمه (علیهم‌السلام) و شیعیان آن‌ها پیدا شد. و در غیر این سال‌ها فقط ظلم، جور، ستم و کینه و عداوت و محدودیت بود.

بنابر روایات معتبر، امام باقر (ع) در واقعه عاشورا، 3 یا 5 سال داشتند. و ایشان آن دوران را لمس کردند. این از دوران کودکی آن حضرت است. دوران نوجوانی و جوانی نیز زیر فشار بنی‌امیه بودند. بنی‌امیه، محدثین، یاران امام (ع) را شکنجه و آزار می‌دادند تا علم و معارف اسلامی را اشاعه ندهند. بلکه می‌خواستند توسط مزدوران خودشان، با جعل حدیث و روایت،اسلام خودشان را بر سرکار بیاورند.

تقیه و درایت سیاسی امام باقر (ع)

 در این شرایط با رعایت درایت سیاسی و مراعات تقیه به معنای درست، ائمه (علیهم‌السلام) توانستند تعداد زیادی، شاگرد، راوی، محدث و دانشمند تربیت کنند. همان‌طور که عرض کردم بیش از نیمی از منابع و متون دینی ما و آثار و پایه‌های روایی و حدیثی ما از این دو امام بزرگوار است. ایشان علی‌رغم همه‌ی مشکلاتی که وجود داشت، از آن فرصت‌های اندک استفاده کردند. عده‌ای جانباز و دلداده مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در کنار حضرت ماندند همچون محمد بن مسلم، زراره، ابوبصیر و ... و در حفظ و اشاعه فرهنگ شیعی تلاش بسیار کردند.

مدینه مرکز بسط و توسعه‌ی معارف شیعی

پایه و مرکز بسط و توسعه‌ی معارف شیعه مدینه بود. امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) همانند امامان دیگر، در مدینه مستقر بودند. شاگردان ایشان به مدینه می‌آمدند و علوم را فرامی‌گرفتند و به شهرهای دیگر از قبیله کوفه، قم، ری می‌رفتند و در آنجا مراکز شیعی و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را تأسیس و گسترش می‌دادند.

استقبال قم از پیام اهل بیت(علیهم‌السلام)

کوفه، قم، ری از شهرهای هستند که در تاریخ نیز اشاره‌شده است. قم یکی از مناطقی بود که استقبال خوبی از پیام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و معارف اسلام کردند. اسامی کسانی که در مدینه در محضرت امام باقر (ع) بودند و به این شهرها آمدند،در تاریخ ثبت‌شده است. قدیمی‌ترین حوزه‌های شیعه این سه حوزه است.

حوزه قم در طول سال‌ها دچار تحولاتی عظیم شده است، وگرنه در آن زمان فقط یک حوزه بود؛ مثل شهرری. شهرری یکی از مناطق اصلی شیعی بوده است. بزرگان زیادی در تاریخ تشیع و اسلام در این شهر همانند نگین می‌درخشند. اولین پایه‌های تشیع و رواج مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در ایران را باید در قم و ری و بعد خراسان جستجو کرد.

 زمان امام رضا (ع) این‌ها کانون‌ها به مرکز اصلی انتشار مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تبدیل شدند. پایه‌ی اصلی این انتشار مذهب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و مبانی و معارف اسلام در ری و قم و خراسان ریخته شد.

 

درزمانی که بنی‌امیه و حاکمان غاصب دیگر، در فکر جعل احادیث، ایجاد محدودیت برای معصومین (علیهم‌السلام) بودند، این امامان (علیهم‌السلام) فکر شیعی را پایه‌گذاری می‌کردند و به نقاط مختلف می‌فرستادند. این از کارهای زیبا و دقیقی است که ائمه (علیهم‌السلام) داشتند.

قم و ری در ذاتشان یک علاقه‌ای به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) داشتند؛ همان شاگردانی که در مدینه از محضر امام باقر و امام صادق صلوات الله علیهما بهره‌مند شده بودند خود آن‌ها به چراغ‌های فروزان در قم و ری تبدیل شدند.

حضور امام رضا ‌(ع) دلگرمی و محکمی پایه‌های شیعی در ایران

همان‌طور که می‌دانید، ایران از دیرباز آمادگی و پذیرای اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بود. زمانی که امام رضا (ع) با اندیشه قبلی به ایران آمدند؛ زمینه‌های بهتری برای بسط مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ایجاد شد. با حضور امام رضا (ع)، و نفس گرم و الهی و ولایی ایشان، پایه‌ها تقویت شد و تشیع زمینه‌ی بیشتری پیدا کرد.

در تاریخ، ایران و مناطقی که مجاور ایران بود، بافهم،‌ فکر و با ارتباطی که با اهل‌بیت (علیهم‌السلام)پیدا کردند و با پذیرششان از روات، علما و محدثین بزرگ، زمینه‌ی نشر تشیع را گسترش دادند. این از افتخارات ماست و نشان‌دهنده‌ی آمادگی‌های روحی و فکری و معنوی است که در کشور ما نسبت به پذیرش مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام)وجود داشت.

آینده‌نگری امام باقر (ع)

 امام باقر (ع) با رعایت سیاست تقیه بامعنای درستش و با ژرف‌اندیشی و آینده‌نگری بسیار تیزبینانه علی‌رغم همه‌ی آن محدودیت‌هایی که به برخی از آن‌ها اشاره کردم، شاگردانی مثل محمد بن مسلم و ده‌ها و صدها شاگرد دیگر تربیت کرد، که باعث حفظ، اشاعه‌ی فرهنگ شیعی به تمام دنیا شد. این شاگردان در نقاط مختلف، مدارس دینی تشکیل دادند، شاگردانی تربیت کردند، کتاب‌های حدیثی، فقهی، روایی، تفسیری، اعتقادی و کلامی نوشتند و به‌تدریج معارف اسلام و مذهب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) انتشار پیدا کرد.

ولایت و امامت بزرگ‌ترین نعمت خداوند

نعمت ولایت و امامت بالاترین نعمت‌ها است، همان نعمتی است که در غدیر کامل و اتمام شد. این نعمت به دست امام باقر و امام صادق و سایر ائمه (علیهم‌السلام) و خیل عظیم علما و دانشمندان متعهد و بزرگ حفاظت شد، و امروز ما مسئولیم که بزرگ‌ترین نعمت الهی که ولایت و امامت باشد، را در کشورمان تقویت و حفظ بکنیم و کانون نشر این پیام و این نعمت الهی برای دنیا باشیم،

باید باجان و دل از آن صیانت کرد.

 بسم‌الله الرحمن الرحیم اِنّا اَعطَینَاکَ الکَوثَر فَصَّلِ لِرَّبِکَ وَ انحَر اِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الاَبتَر.

خطبه دوم

اعوذ بالله اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابی القاسم محمد؛ و علی سیدنا و مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و علی صدیقة الطاهره فاطمة الزهرا، و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه؛ اللهم صل علی ائمة المؤمنین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر؛ حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امنا الرحمن و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[3]. عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله.

همه‌ی شما برادران و خواهران نمازگزار و خودم را در این ایام بسیار شریف و عزیز به تقوا و پارسایی، عبادت و بندگی و بهره‌گیری از این فرصت‌های این دهه‌ی بسیار گرامی ماه ذی‌الحجه سفارش و دعوت می‌کنم.

دهه‌ی اول ماه مبارک ذی‌الحجه

آیاتی در مورد دهه‌ی اول ماه مبارک ذی‌الحجه آمده است. وَ الفَجر وَلَیالٍ عَشْرٍ[4]؛ وَاذْکرُواْ اللّهَ فِی أَیامٍ مَّعْدُودَاتٍ [5]؛ و آیات دیگری که با این دهه‌ی اول ذی‌الحجه مرتبط است. از بعضی آن‌ها استفاده می‌شود که فضیلت این دهه نسبت به ماه مبارک رمضان کمتر نیست؛ به دعاها و اعمالی که در این دهه ذکرشده اگر مراجعه کنید مطالب جالبی می‌بینید. مرحوم آقا میرزا جواد، آقای ملکی تبریزی، آن عالم بزرگ اخلاق، عرفان و صاحب آثار بسیار ارزشمند اخلاقی و عرفانی، در کتاب مراقبتشان در مورد دعای پنج بندی، در اعمال این ماه، تفاسیری و نکات دقیق عرفانی و اخلاقی را ذکر کردند که انسان را متعجب می‌کند.

ادعیه دهه‌ی اول ماه مبارک ذی الحجة

دعاها، فضیلت‌هایی که برای این دهه ذکر شده، بخصوص برای روز عرفه و روز عید قربان قابل‌تصور نیست. اگر ایمان، اخلاص و مایه‌های اعتقادی قوی باشد، آنچه در اخبار و روایات در اعمال این ایام آمده قابل‌باور و دسترسی است.

 خداوند متعال دروازه‌های نور، دریچه‌های هدایت، زمینه‌های پرواز در عالم ملکوت را به روی ما بازکرده است. باید از سنین جوانی و در سنین بالاتر تلاش بکنیم از این فیوضات و بهره‌های معنوی استفاده ببریم.

دهه‌ی ذی الحجه، برای کسانی که در حج و کربلا هستند، برای همه‌ی مشتاقان اخلاق، عرفان و معنویت فوق‌العاده مغتنم و مایه‌ی خیرات و برکات است.

روز عرفه

 روز عرفه را فراموش نکنیم. دعای دل‌نشین، دلنواز و روح‌انگیز اباعبدالله الحسین (ع) با آن حال عرفانی در روز عرفه را حتماً بخوانید.

 توصیه‌ی بنده این است که از اکنون شروع کنیم،‌ در این دعا دقت کنیم و موردمطالعه قرار دهیم. مضامین این دعا، بسیار بلند است.

قسمتی از این دعا در مورد این است که ما در دریای انعام خداوند متعال غرق هستیم. باید شکرگزار باشیم و از انعام خداوند غفلت نکنیم. اَلْحَمْدُ للهِ الَّذی لَیسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ، وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلا کصُنْعِهِ صُنْعُ صانِع [6]؛ خدایی اراده کرده است، هیچ سد و مانعی مقابل او نیست، غذای و اراده‌ی او بر همه‌ی اشیاء، عالم و جهان سیطره افکنده است. همانند او صانع، خالقی وجود ندارد.

 بعد از حمد و ستایش خدا، نعمت‌های خدا را برمی‌شمارد؛ وجود، مغز، قلب، اعضا و جوارح و ... همه انعام خداوند است. وقتی به خود واطراف نگاه کنیم، فقط انعام و الطاف خداوند را می‌بینیم.

در نفسی که ما می‌کشیم، بسیاری از اجزاء دنیا دخیل‌اند. این حکمت خداوند است و بی فلسفه نیست. خداوند این عمر ناچیز ما را به ابدیت متصل کرده است.

دعای عرفه در برشمردن نعمت‌های خدا، در بیدار شدن دل‌ها و توجه به استغراق در نعمت‌های خداست. دعای زیبایی است، دارای نشاط معنوی و اخلاقی و روحی است.

اهداف دعای عرفه

 در دعای عرفه،‌ توحید انسان تقویت می‌شود، بینش اعتقادی انسان استحکام پیدا می‌کند، پایه‌های شخصیت اخلاقی و معنوی انسان در مکتب اباعبدالله الحسین ریخته می‌شود. این‌ها نمونه‌هایی کوچک از اهداف دعای عرفه است.

عید سعید فطر و عید بزرگ قربان

مسلمانان دو عید بزرگ را در پیش دارند، یکی بعد از یک دهه ریاضت و بندگی و ذکر خداوند، دیگری بعد از یک ماه بندگی و ضیافت و خودسازی.

 در نگاه اسلام عید، هنگامی است که انسان‌ها در مکتب خودسازی حضور پیداکرده باشند. جان انسان‌ها از ناپاکی‌ها پالایش داده‌شده باشد، انسان‌ها در محضر ربوبی حضرت حق حضور پیداکرده باشند.

بعد از یک ماه ذکر خداوند، بیداری در سحرها، دعاهای خاص خواندن، جامعه و آدمی آمادگی پیدا می‌کند تا پا در روز عید بگذارد. یا در روز عید قربان، بعد از یک دوره آزمون و امتحان که نمادی از آزمون‌های بزرگ ابراهیم خلیل الرحمان است و بعد از یک دوره از عبادت، دعا، مناجات، ذکر خدا، یاد خدا، پالایش درون، اصلاح خویش و جامعه به‌روز قربان برسد و با قربانی کردن و با گذشتن از مال‌ومنال، با گذشتن از هوس‌های نفسانی، خواسته‌های شیطانی، وارد عید می‌شود.

عید ولایت، غدیر خم

تقدیر الهی این بود که در چنین ماهی، در ایام حج، بعد از یک دهه بندگی، عید سعید ولایت، غدیر خم شروع شود.

از روزی که مبادی رسالت ریخته شد، اعلام رسالت شد، از آغاز بعثت رسول خدا (ص) پایه‌های ولایت و امامت ریخته شد. اما جشن ولایت و امامت در این ماه قرار داده شد، تا نمادی باشد که مسلمان‌ها به ولایت و امامت برگردند و پایه‌های ولایت و امامت را در خود تقویت بکنند.

آزادی اسراء لبنانی و فلسطینی

حزب‌الله لبنان با مقاومت و رشادتی که از خودش نشان داد، دولت اسرائیل را وادار کرد که جمعی از رادمردان مقاومت در برابر اسرائیل را آزاد بکند و این از برگ‌های درخشان و ممتاز مقاومت ملّت مسلمان و حزب‌الله لبنان است. همه‌ی این‌ها در پرتو دهه‌ی فجر و انقلاب شکوهمند اسلامی است.

در مراسم آزادی اسرای لبنانی و فلسطینی را که رسانه‌های دنیا پخش می‌کردند، وقتی نام امام از زبان رهبر حزب‌الله خارج می‌شد همه صلوات می‌فرستادند. امام (ره) یکی از محورها و پایه‌های تشیع و مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و مقاومت در برابر اسرائیل غاصب لبنان است.

در طول نیم‌قرن گذشته، هرگاه اسرائیل وارد جنگی با مسلمان‌ها شد، مسلمان‌ها شکست خوردند. در هر منازعه‌ای، اسرائیل برنده‌ی صحنه و کارزار بود. برای اولین بار حزب‌الله لبنان، کسانی که به امام معتقد بودند و خودشان را وابسته‌ی به انقلاب اسلامی می‌دیدند، اسرائیل را شکست دادند. اقلیت شیعه در آنجا نشان داد که مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) چه معنایی دارد.

یکی از کانون‌های تشیع بعد از عراق، لبنان است. ما چند کانون تشیع در کشورهای عربی داریم که در صدر آن‌ها عراق است، بعد لبنان است، در منطقه‌ای از حجاز است، قسمتی در سوریه و ... است.

برای اولین بار جوانان شیعه‌ی راستین لبنان اسطوره‌ی شکست‌ناپذیر اسرائیل را شکستند؛ کاری کردند که اسرائیل از جنوب لبنان بیرون رفت. این کار، مطلقاً بی‌سابقه بوده است. حزب‌الله لبنان و شیعیان لبنان، با الهام گرفتن از انقلاب شکوهمند اسلامی این کار بزرگ را انجام دادند.

امام موسی صدر (ره) جمعیت شیعه لبنان را احیا کرد

لبنان از کانون‌های تشیع است، قبل از امام موسی صدر (ره)، شیعه در آنجا بسیار کوچک و مورد تحقیر بود، در ضعف مطلق اقتصادی، فرهنگی و فکری بودند. وقتی‌که مرحوم امام موسی صدر به لبنان رفت جمعیت شیعه را در آنجا احیا کرد، این جریان ادامه پیدا کرد تا اینکه انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. حزب‌الله لبنان پایه‌گذاری شد، حزب‌الله لبنان با الهام از ایران، یکی از کانون‌های قدرت جهان عرب است. یعنی کاری که دولت‌های عرب، مقاومت فلسطین، در طول نیم‌قرن نتوانستند انجام دهند، یک عده جوان خالص، مخلص، پاکباخته، اهل دین و معنویت انجام دادند.

 حزب‌الله لبنان در چند سال قبل به‌گونه‌ای اسرائیل را تحت‌فشار قرارداد که مجبور شدند از جنوب لبنان عقب‌نشینی کنند. امروز ملت لبنان و همه‌ی مذاهب اسلامی، به شیعیان مقاوم و ارزشمند لبنان افتخار می‌کند.

بار دیگر ما شاهدیم که همین جوان‌ها، همین حزب‌الله با فشاری که بر اسرائیل آوردند، اسرای بزرگی را آزاد کردند. در بین این اسرا چهره‌ها، شخصیت‌های باسابقه، مبارز، و ارزشمند برای مقاومت لبنان و مقاومت فلسطین حضور داشتند.

حزب‌الله لبنان باعقل و درایت سیاسی،‌ در دنیا نشان داد، ما اهل منطق و فکر هستیم. علیرغم اینکه اهل مقاومت هستیم، اما مقاومت ما بر پایه‌ی قوانین بین‌المللی است. بر اساس اصول انسانی است.

این موفقیت را به مسلمان‌ها، مردم فلسطین و لبنان، تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. امیدواریم که مسلمان‌ها در سراسر عالم با آگاهی، شعور، بصیرت و معرفت، اعتمادبه‌نفس بر دشمنانشان پیروز شوند.

دعا

نسألک اللهم و ندعوک، باسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم یا الله؛...

خدایا قلوب ما را به انوار معرفت و بصیرت منور بفرما!...

بسم الله الرحمن الرحیم قُل هُوَ اللّهُ اَحَد اللّه الصَّمَد لَم یَلِد وَ لَم یُولَد وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً اَحَد؛

 

 


[1]سوره آل‌عمران، آیه 102

[2]اختیار معرفة الرجال: ج 1 ص 386 الرقم 276.

[3]حشر، 18

[4]سوره فجر، آیات 1 و 2

[5]بقره، آیه 203

[6]فرازی از دعای عرفه


خطبه های نماز جمعه میبد

سال 1382

شماره ثبت

تاریخ

عناوین

فایل متنی

 فایل صوتی

3920

1382/02/05 حسن خلق ـ خانواده ـ زن ـ شوهر ـ تقوا ـ ماه صفر ـ وقف ـ اشتغال ـ کارگران ـ عراق

4206

1382/03/09 حسن خلق ـ فرزندان ـ والدین ـ 15 خرداد ـ انقلاب اسلامی

4275

1382/04/06   اخلاق  ـ حسن خلق ـ نهج البلاغه ـ نامه 19 ـ نامه 26 و 27 ـ نامه 46 ـ صنعت و معدن ـ یزد

3956

1382/04/27 حضرت فاطمه ـ تفسیر سوره کوثر ـ شورای نگهبان ـ بهزیستی

3923

1382/05/10 حضرت فاطمه (س) ـ نیازمندان ـ فقراء ـ ایتام 

4279

1382/05/17  انقلاب اسلامی ـ زن

4255

1382/05/31  تربیت ـ جوان ـ نوجوان ـ ابن سینا

4199

1382/06/14 ماه رجب ـ نهج البلاغه خ 103 ـ آیت الله حکیم ـ اعتکاف

4278

1382/06/21 جوان ـ نوجوان ـ ازدواج ـ حضرت زینب (س) ـ اعتکاف ـ سواد آموزی

3921

1382/06/28 کودک ـ تعلیم ـ پرسش گری ـ ماه رجب ـ دفاع مقدس ـ انرژی هسته ای

4276

1382/07/11  سؤال ـ جوان ـ نوجوان ـ ماه شعبان ـ نیروی انتظامی

4277

1382/07/25  جوان ـ نوجوان ـ فرزندان ـ کودک ـ تربیت ـ تربیت بدنی ـ مسجد

4184

1382/08/02 ماه رمضان ـ انرژی هسته ای

4280

1382/08/16

حقوق ـ حق الناس ـ معراج ـ بیکاری

4169

1382/08/23 امام علی (ع) ـ علامه طباطبائی ـ کتاب  ـ ایتام

3851

1382/08/30 دعای 45 صحیقه سجادیه ـ روز قدس ـ غرب ـ اسرائیل ـ آمریکا ـ ماه رمضان

4274

1382/09/05 شکر ـ عبادت ـ انتخابات

4180

1382/09/07 جوان ـ نوجوان ـ تقوا ـ انرژی هسته‌ای ـ بسیج ـ شهید آیت الله مدرس ـ معلولان

4281

1382/09/28 امام صادق (ع) ـ پژوهش ـ حوزه ـ انتخابات

4058

1382/10/05  تفسیر سوره ناس ـ آیت الله حائری یزدی ـ حج ـ نماز

4186

1382/10/12 امام رضا (ع) ـ نهج البلاغه  خ 188 ـ زلزله ـ گورباچف ـ صنعت

4108

1382/11/10 امام باقر (ع) ـ ماه ذی الحجه ـ روز عرفه ـ غدیر خم ـ امام موسی صدر

4240

1382/12/01  امام حسین (ع) ـ عاشورا ـ امر به معروف و نهی از منکر ـ انتخابات

4198

1382/12/08 عاشورا ـ یزید ـ امام حسین (ع) ـ انتخابات

3922

1382/12/29 انس و الفت ـ محبت ـ نوروز ـ نفت ـ عراق ـ افغانستان ـ آمریکا