خطبه نماز جمعه میبد تاریخ 1381/06/08 (ش.ث:3924)

بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[2]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

همه شما نمازگزاران گرامی، برادران و خواهران و خودم را به احتراز از گناهان و خواهش‌های نفس و طاعت خداوندو تقوای الهی دعوت می‌کنم. از خداوند می‌خواهیم توفیق بندگی خود را به ما عنایت بفرماید.

حقیقت ذکر

یکی از محورهای قرآنی ذکر خداوند است. البته محور اصلی کامه ذکر، ذکر قلبی است، اما گاهی ذکر در ذکر لسانی را به کار می‌رود، چراکه ذکر زبانی با قلبی در ارتباط است. گاهی ذکر به نبی اکرم (ص) و قرآن کریم اطلاق می‌شود، چراکه آن‌ها راه‌های رسیدن به ذکر است. ذکر در فارسی همان یاد است. ذکر امر قلبی است که به یاد چیزی باشد یا از آن غافل باشد. مورد استعمال قرآن در ذکر قلبی آیه شریفه «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکرِ اللَّهِ أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»[3]است.

تعابیر ذکر در قرآن کریم

در چندین آیه قرآن است که در مورد کتب آسمانی ازجمله قرآن کریم تعبیر به ذکرشده است. بر پیامبران نیز ازجمله نبی بزرگوار اسلام (ص) این ذکر اطلاق می‌شود. چراکه باوجود ایشان انسان‌ها به یاد خدا می‌افتند و متذکر خداوند خواهند شد. خلاصه کلام این است که کلمه ذکر یعنی یاد قلبی که آن ارزشمند است. گاهی کلمه ذکر به الفاظ گفته می‌شود چراکه نشان‌دهنده آن امر و توجه قلبی است؛ و الا اگر لقلقه زبان باشد، از ارزش چندانی برخوردار نیست.

در چندین آیه قرآن بر آن اطلاق ذکرشده است؛«وَ إِنَّهُ لَذِکرٌ لَک وَ لِقَوْمِک وَ سَوْفَ تُسْئَلُون»[4]

تعبیر ذکر در قبال نماز جمعه

مورد پنجمی که در قرآن به ذکر تعبیر شده است و مربوط به بحث ماست، نماز است. این مباحث مقدمه‌ای بود تا بدین جا برسیم. به نماز جمعه نیز تعبیر ذکرشده است؛ یعنی یک آیه به‌خصوص در سوره جمعه از نماز جمعه به ذکر تعبیر شده است؛«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نُودِی لِلصَّلاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلی ذِکرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیعَ ذلِکمْ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُون»[5]

کسانی که توفیق دارند در این نماز شرکت کنند باید به خود مباهات کنند. قرآن تعبیر با تأکیدی درباره آن دارد که بشتابید به‌سوی ذکر الله.

تا ندای جمعه سر داده شد، به‌سوی ذکر خدا شتاب بگیرید و خریدوفروش را رها کنید،ذروا؛ در این آیه به این معنی است که در این زمان بیع را به دور بیندازید، یعنی گفته نمی‌شود که خریدوفروش نکنید. مفسرین گفته‌اند که بیع در اینجا تنها به دادوستد خلاصه نمی‌شود بلکه به جمیع امور دنیایی اطلاق می‌شود. این نکات مفسرین در اینجا بسیار ظریف است. بشتابید به‌سوی نماز نه اینکه آهسته بیایید بلکه با شتاب به آن روی‌آورید. آیه در آخر توجه می‌دهد که ما می‌دانیم این کار سخت است، اما اگر دقیق باشید می‌بینید که خیر آن برای دنیا و آخرت شما بهتر خواهد بود.

اهمیت نماز جمعه

آیه‌ای در مورد سایر عبادات غیر از نماز جمعه با این تأکیدات کمتر وجود دارد. ممکن است کسی اختلاف‌سلیقه و یا اشکالی با امام‌جمعه داشته باشد، ولی هیچ‌یک توجیه نمی‌شود که بتوان این عبادت با این تأکیدات را رها کرد. ممکن است شیطان برای کسی توجیه کند که به خاطر اختلاف‌سلیقه با امام‌جمعه یا سیر موجود در این نماز جمعه در آن شرکت نکند، اما به نظر من این توجیهی نمی‌شود.

در آیات بعد نیز وارد شهد که کسانی هستند که تو را در حال نماز رها می‌کنند، آن‌ها به زندگی دنیایی خود مشغول هستند؛«وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیها وَ تَرَکوک قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیرُ الرَّازِقین»[6]

این آیه درصدد ذم آن‌هاست؛ بنابراین اصل ذکر به معنای یاد قلبی است.

نمادسازی امور قلبی در میان بشر

بخش دوم صحبت‌های من آیاتی است که پیوند نماز با یاد خدا را تبیین می‌کند. طبیعت بشر از حیث روان‌شناسی این است که امور قلبی نماد ساز است و انسان را با نمادی آن را بروز می‌دهد مثل‌اینکه اگر کسی از نزدیکان از دنیا می‌رود، او آثار آن را با گریه نشان می‌دهد یا عزاداری می‌کند. حال اختلاف نوع عزاداری به اختلاف فرهنگ‌ها برمی‌گردد. یا همه فرهنگ‌ها برای ابراز خوشحالی خود ابزارهای برای بروز دارند. امور قلبی، در رنگ و گفتگوی افراد بروز پیدا می‌کند. لذا امور قلبی که در دل افراد در جامعه است مظاهر اجتماعی پیدا می‌کند و بخشی از آن مناسک دینی است. لذا دین از چند بخش تشکیل می‌شود و یک بخش از آن مناسک است؛ و توجه به خدا وقتی در جامعه می‌ماند که در نمادها و مناسک بروز پیدا کند. یکی از آن مناسک نماز جمعه است. البته باید امری را به خرافات نیالاید و چیزی را اضافه و کم نکند.

ذکر نماز بعد از ذکر خداوند در آیه شریفه

لذا اصل مناسک دارای واقعیتی فلسفی و اجتماعی در ذات بشر است. این حقیقت ذکر در مواردی ظهور پیدا می‌کند، در ذکرهای زبانی و در نمازها و به‌خصوص نماز جمعه بدین نحو است. در آیه «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یخافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار»[7]

؛ این آیه خانه‌هایی را تجلیل می‌کند که در آن مردانی هستند که هیچ‌چیزی آن را تهدید نمی‌کند. بعد از ذکر خدا، اقامه صلاة ذکر می‌شود که مفسرین در اینجا می‌گویند؛ ذکر خاص بعد از عام شد که نشانه اهمیت آن امر است. لذا در این خانه‌ها مردانی هستند که تجارت و نمادهای دنیا آن‌ها را از یاد خدا دور نمی‌کند نه اینکه آن‌ها را ندارند.

نسئلک اللهم و ندعوک بسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا الله و... یاارحم الرحمین اللهم ارزقنی توفیق الطاعة بعد المعصیة صدقة النیّة و عرفان الحرمة اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله.


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

[2]. حشر، آیه 18.

[3]الرعد /28

[4]الزخرف / 44

[5]الجمعة / 9

[6]الجمعة / 11

[7]النور / 37