نماز جمعه شهرستان

خطبه اول

اعوذ بالله سمیع العلیم، من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا ابی لقاسم محمد (ص) و علی آله الاطیبین الاطهرین لا سیما بقیة الله فی الارضین اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم.یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[1] عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوالله و تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیز الزاد التقوا

همه شما برادران و خواهران گرامی به تقوا، پارسایی، پرهیز از آلودگی‌های روحی و اخلاقی،عمل به دستورات خداوند، تعصی به سنت و سیره‌ی اولیاء معصومین (علیهم‌السلام) سفارش و دعوت می‌کنم. امیدواریم خداوند همه‌ی ما را از بندگان سعادتمند، موفق و خالص خودش قرار بدهد.

خطبه‌ی فاطمة الزهراء

این ایام به فاطمة الزهراء (س) تعلق دارد. در این خطبه فرازهایی از خطبه‌ی حضرت زهرا (س) را عرض می‌کنیم. این یکی از بالاترین خطبه‌های معصومین (علیهم‌السلام) است.

حضرت فاطمه زهرا (س) برای اثبات حق خودشان، مقاومت در برابر ظلم و ستمی که به خاندان پیامبر (ص) روا شده بود، به مسجد پدرشان رفتند، باحال تأثرانگیز و مظلومانه از خانه به سمت مسجد حرکت کردند. گروهی از زنان بنی‌هاشم ایشان را همراهی کردند. پس‌ازآنکه وارد مسجد شدند با یک آه و ناله‌ی بلند جمع را منقلب کردند. با این مقدمات زمینه‌ی سخنرانی ایشان آماده شد. در چنین فضای حزن‌انگیز و غم‌انگیز، عاطفی،هیجانی که ایشان فراهم آوردند خطبه‌ی معجزه آمیز،منطقی، عاطفی را بیان کردند.

بعد از رحلت رسول خدا (ص) تحولات و تقلبات بزرگی پدید آمد؛مسیر امامت و ولایت به انحطاط کشیده شد. تنها کسی که شجاعانه پرچم پشتیبانی از ولایت را به دوش کشید، فاطمه زهرا (س) بود و جان خودش را نیز در این راه قرار داد.

این خطبه، در این تحولات و اوضاع اجتماعی، ایرادشده است. در شرایط طبیعی انتظار می‌رفت که فاطمه زهرا (س) به‌عنوان کسی که مورد ظلم و ستم قرارگرفته بود، مسائل مربوط به فدک و امثال این را بیان کند. اما برخلاف تصور، ایشان به‌عنوان یکی از اولیاء خدا، یک زن دانشمند و اندیشمند در جمع انبوه مهاجر و انصار معارف حقایق اسلام را بیان کردند. و در این معارف،تظلم خودشان را بیان کردند.

حمد و ستایش خداوند با تمام سختی‌ها

در ابتدای خطبه، به حمد و سپاس خداوند مشغول شدند. انسان‌های وارسته ابتدای هر کاری حمد و ستایش خداوند می‌کنند. حمد و ستایش باعث اتصال به خداوند می‌شود. همچنین به زندگی بی‌روح بشر، معنا و روح می‌بخشد.

در سخت‌ترین شرایط زندگی، باید حمد و ستایش خداوند کرد. این درسی است که از حضرت فاطمه زهرا (س) می‌گیریم. در شرایطی که در زمان رسول گرامی اسلام (ص) ایشان ناز دانه بودند. حتی در مقام ایشان فرموده بودند: رضای فاطمه (س)، رضای من است و ناخشنودی وی،ناخشنودی من است. بعد از پیامبر گرامی اسلام (ص) ایشان آن‌قدر اذیت شدند که آرزوی مرگ می‌کردند. اما با تمام این سختی‌ها و مشکلات کم‌نظیر، در ابتدای کلام فرمودند:

الحَمدُللهِ عَلی ما اَنعَمَ وَ لَهُ الشُّکرُ عَلی ما اَلَهَمَ و الثَّناءُ بِما قَدَّمَ مِن عُمُومِ نِعَمِ ابتدَأها وَ سُبوُغِ آلاءِ اَسداها وَ تَمامِ مِنَنٍ والاها، جَمَّ عَنِ الاِحصاءِ عَدَدُها وَ نَآی عَنِ الجَزاءِ اَمَدُها وَ تَفاوَتَ عَن الاِدراکِ اَبَدُها وَ نَدَبَهُم لِاستِزادَتِها بِالشُّکرِ لاتِّصالِها وَ استحَمَدَ اِلی الخَلائِقِ بِاجزالِها وَ ثَنّی بِالنَّدبِ اِلی امثال‌ها وَ اَشهَدُ اَن لا اِلَهَ الّا الله وَحَدَهُ لا شَریکَ لَه، کلِمَةٌ جَعلَ الاِخلاصَ تأویل‌ها وَ ضَمَّنَ القُلوبَ موصول‌ها وَ اَنارَ فی التَّفَکُّرِ معقول‌ها[2]

ستایش، خداوند را بر نعمت‌هایی که به ما بخشید و شکر او را بر آنچه الهام فرمود. حمد و ثنا بر خداوند، برابر نعمت‌هایی که از پیش فرستاد و همه‌ی نعمت‌هایی که آفرید و نعمت‌های فراوانی که به انسان‌ها عطا فرمود و تمام منّت‌ها و نعمت‌هایی که پیاپی فرستاد.نعمت‌هایی که شمارش آن از توان انسان فزون‌تر و پاداش آن ناممکن و درک دامنه و گستردگی آن از ادراک و هوش بشر فراتر است.مردم را به شکرگزاری فراخواند تا نعمت‌ها را پیاپی فرستد و به حمد و سپاس راهنمایی کرد تا نعمت‌ها را فزونی بخشد و با درخواست بندگان، نعمت‌ها را چند برابر نماید.گواهی می‌دهم، به‌جز الله، خدایی نبوده و شریکی برای او نیست.

حضرت فاطمه زهرا (س) در این بخش، حمد را شروع و آغاز سخنش قرار می‌دهد. همان‌طور که در نماز، در سوره‌ی حمد چنین است. در ضمن این شکر و سپاس، نظر انسان‌ها را به نعمت‌ها و بزرگی آن‌ها جلب می‌کند. زندگی ما غرق در انعام خداست. این نعمت‌های عظیم الهی، شایسته ستایش است.

دلایل شکر خداوند متعال

خداوند با قطع‌نظر از انعام، قابل قدردانی است، زیرا تمام جمال‌ها و قدرت‌ها در او جمع است. زیرا او بزرگ است. آن‌قدر بزرگ است که شایسته‌ی تقدیر و ستودن است.

ما خداوند را فقط به خاطر نعمت‌هایش تقدیر و تشکر نمی‌کنیم. زیرا تمام خوبی‌ها، زیبایی‌ها، جمال‌ها و تمام صفات در خداوند متعال جمع شده است.

ما هرچه داریم از خداوند متعال است. خداوند ولی امر ماست، خداوند منعم ما است. بنابراین زمانی که خدا را حمد و سپاس می‌کنیم اولاً به خاطر عظمت خداوند است؛ ثانیاً در نعمت‌های خداوند متعال غوطه‌ور هستیم.

حضرت فاطمه زهرا (س) به هر دو مطلب باظرافت اشاره می‌کنند.

دید اول، نگاه انسان‌های وارسته است. بدون توجه به انعام خداوند، به خاطر جلال خداوند او را شکر می‌کنند.

ویژگی‌های نعمت‌های خداوند

در این خطبه حضرت فاطمه زهرا (س) ویژگی‌هایی را برای انعام خداوند ذکر می‌کند:

1. انعام ابتدایی است

قَدَّمَ مِن عُمُومِ نِعَمِ ابتدَأها وَ سُبوُغِ آلاءِانعام خداوند مربوط به کار ما نیست، این به خاطر پاداش به خاطر کارهای ما نیست. خداوند بدون هیچ استحقاقی، به ما نعمت داده است. البته خداوند در این دنیا، به خاطر قدم‌های نیک، پاداش می‌دهد.

2. دو بعد معنوی و مادی دارد

3. قابل‌شمارش نیست

وقتی در نعمت‌ها تأمل می‌کنیم، می‌بینیم که در هر نعمت،هزاران نعمت وجود دارد. مثلاً یک تنفس، مربوط به‌کل جهان و نعم بی‌پایان الهی است.

4. پیوستگی نعمت‌ها

نعمت‌های خداوند پیوسته است، منقطع نیست. اگر یک‌لحظه نعمت‌های خداوند منقطع بشود، جهان فرو خواهد ریخت.

5. قابل پاداش نیست

نعمت‌های خداوند، به دو جهت قابل پاداش نیست:

1. نعمت‌های خداوند بی‌پایان است و انسان متناهی، عاجز از شکر انعام بی‌پایان الهی است.

2. هر شکر، نعمت است. این نکته‌ی دقیقی است که در ادعیه آمده است. شکر، یک نعمت است. یعنی خود این شکرها، در بستر نعمت‌های خداوند پدید آمده است. خداوند به ما لطف کرده است و توفیق شکر به ما داده است.

باید بدانیم که حمد خداوند متعال باید با تسبیح باشد. از عالی‌ترین مضامین عرفانی است که حمد بدون تسبیح معنایی ندارد. تسبیح به معنای یاد کردن خدا به پاکی است.

6. قابل‌فهم بشر نیست

نعمت‌های خداوند، قابل‌فهم بشر نیست.

غایت توحید این است که هر چه پیش می‌رویم، می‌بینیم که هیچ‌نداریم. غایت توحید این است که بشر را به سمتی بکشاند که فاطمه زهرا (س) می‌فرمایند. بشر بداند که هیچ و تهی است. لازمه‌ی این کار این است که به عظمت بی‌پایان خداوند متعال نگاه کند.

شکر نعمت باعث افزونی نعمت

در ادامه‌ی خطبه حضرت فاطمه زهرا می‌فرماید:‌ برای اینکه نعمت‌ها افزون بشود، ما را به شکر انعامش دعوت کرده است. خداوند لطف کرده است و ما را به حمد دعوت کرده است. در ادامه می‌فرماید: بعد از مرگ اتفاقات و انعام بسیاری بیشتری وجود دارد. و بعدازآن شهادت به وحدانیت خداوند می‌دهد.

روضه

سلام و درود بر تو دختر پیامبر ‌(ص)، بر تو که در تمام شرایط سخت، از ثنا و حمد خداوند صحبت کردی.

در کلام اهل تسنن نشانه‌های زیادی بر مظلومیت و حقانیت فاطمه زهرا (س) آمده است. حتی در شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز نشانه‌های فراوانی آمده است. حضرت فاطمه زهرا (س) بچه‌هایش را صدا زد، یا ام‌کلثوم، یا زینب، یا فضه، یا حسن، یا حسین (علیهم‌السلام). فرزندان عزیزم، فضه تو هم بیا. آخرین بهره را از روی مبارک حضرت زهرا (س) ببرید. امام حسین و امام حسن (علیهماالسلام) آمدند. قسم می‌خورد که دیدم دست‌های فاطمه بیرون آمد و آن‌ها را به آغوش کشید. شهادت می‌دهم که او آه کشید، ناله کرد. منادی از آسمان ندا زد:ای ابوالحسن (ع) بچه‌ها را از سینه‌ی مادر جدا کن، به خدا قسم ملائکه‌ی آسمان‌ها به گریه افتادند.

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

بسم الله الرحمن الرحیم. انّا اَعطیناکَ الکُوثر فَصَّلِ لِرَّبِکَ وانحر إِنَّ شَانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ[3]

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله ثم صلاة و سلام علی سیدنا و نبینا ابی لقاسم محمد (ص) و علی وصیة و خلیفة علی سیدنا و مولانا و امامنا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج) حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[4]عبادالله اوصیکم ونفسی بتقوا الله و ملازمة امره و مجانبة نهیه

همه شما خواهران و برادران گرامی را به تقوا، پارسایی، پرهیز از گناهان، اخلاق الهی، تعصی به اولیاء خداوند، ذکر و یاد مرگ و عوالم پس از مرگ دعوت و سفارش می‌کنم. امیدواریم خداوند همه ما را برای آمادگی لقاء خودش از این عالم فانی، برای سعادت ابدی‌مان موفق بدارد.

بزرگداشت هفته دولت

یاد شهیدان رجایی و باهنر را گرامی می‌داریم. این دو در آتش خشم کینه منافقان و دشمنان عظمت کشور سوختند و به شهادت رسیدند. مرحوم رجایی، از چهره‌های بسیار نورانی و کم‌نظیر تاریخ انقلاب بود. در بین روحانیون نیز نظیر رجایی کم داریم. چهره‌ی ستودنی، مردمی، متعهد و پایبند به وظیفه‌ی الهی بود. ایشان از این جهات واقعاً الگو و اسوه بودند. شهید رجایی و باهنر و دکتر بهشتی الگوهای مناسبی برای کشور ما و مسئولین ما هستند.

از خداوند می‌خواهیم که بر درجات تمام شهدا الخصوص این شهدای بزرگوار بیفزاید.

به مناسبت شهادت این سه تن، این هفته را هفته دولت نام‌گذاری کردند.

وظایف دولت در قبال مردم در هفته دولت

از دو سو باید به هفته‌ی دولت توجه کرد.

1. کارمندان و مسئولین ما باید به خودشان برگردند. وظایف، مسئولیت‌هایشان را در قبال مردم،شهدا، خدا دارند را توجه کنند. اگر اشکالی در دستگاه‌های دولتی ماست، باید برطرف بشود و مشکلات مرتفع بشود. باید نقاط ضعف خودشان را حل بکنند.

2. در این ایام باید رابطه‌ی بیشتری با مردم برقرار کنند. رفتار صادقانه با مردم باید داشته باشند.

وظایف مردم در هفته دولت

مردم باید با خدمات دولت آشنا بشود، از طرفی باید در رفع این مشکلات کمک کند.

رابطه‌ای که در زمان طاغوت بین حکومت و ملت بود، رابطه‌ی بیگانگی بود. بریدگان از ملت، در رأس امور و کارها بود، با انقلاب اسلامی، این رابطه عوض شد. مدیران ملت، با نظر مردم انتخاب می‌شوند. این پیوند باید الهی، معنوی باشد.

رابطه‌ی صحیح دولت و ملت

در هفته دولت، در کنار ارائه و شناخت خدماتی که دولت انجام داده است، باید به عمق رابطه‌ی درست ملت و دولت بپردازیم.

امروزه ما از دولت و رئیس‌جمهوری برخوردار هستیم، که موردعلاقه‌ی خود ملت هستند، رهبری رأی مردم را تأیید کرده است. دولت باید قدر این اعتماد و علاقه را بداند. کشور باید رشد متوازن داشته باشد. از افراط‌وتفریط باید پرهیز کنیم.

باید در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی یکسان پیش برویم. باید برای مردم بها قائل باشیم. در تصمیم‌گیری‌ها، اصلاح کارها باید تأمل و اهتمام بورزیم.

توسعه‌ی سیاسی و اقتصادی باید همزمان انجام بشود. قوه‌ی مجریه، مقننه و قضائیه باید قوی باشند. مشکلاتمان را نباید مخفی کنیم. بلکه باید درصدد برطرف آن برآییم.

اقدامات دولت

ما در آستانه تدوین برنامه سوم هستیم. در کشور ما دو برنامه گذشت، نکات قوت و ضعفی داشت. برنامه‌های کشور بعد از جنگ شروع شد. در زمان جنگ تمام هزینه‌ها متوجه جنگ می‌شد. در این دو برنامه قدم‌های خوبی برداشتند. اما درعین‌حال به خاطر ارزانی نفت، نبودن درایت کافی برای حل امور مشکلاتی داریم.

استفاده صحیح از منابع انرژی

ایران دارای منابع بی‌شمار گاز و نفت است. ولی متأسفانه برای مصرف بنزین خودمان باید نفت پالایش‌شده را وارد کنیم. این بسیار برای کشورمان مضمون است. به‌جای اینکه نفتمان را با کالا عوض کنیم؛ با نفت پالایش‌شده عوض می‌کنیم. باید این سرمایه‌ها به تولید، صنعت تبدیل شود.

متأسفانه در کشور ما اسراف انرژی بسیار زیاد است. اگر به این شکل جلو برویم، قطعاً با مشکلات جدی روبرو می‌شویم. ما 50 سال نفت داریم. ولی هنوز نتوانستیم کالاهای گران مربوط به نفت را تولید کنیم.

اشکالی ندارد که بعضی از کالاها را وارد کنیم، اما آن برای شرایطی است که صادرات قوی داشته باشیم. ولی متأسفانه کشور ما در قسمت صادرات بسیار ضعیف عمل کرده است. طبق آمار 3 هزار میلیارد دلار است. یعنی به‌غیراز نفت، ما 3 هزار میلیارد صادرات داریم. این مقدار، بخش کوچکی از بودجه را تأمین می‌کند.

ما نفت را صادر می‌کنیم، اما متأسفانه همین نفت در کشورهای دیگر به کالا تبدیل می‌شود و ما مجبوریم باقیمتی معادل هزاران برابر آن را بخریم. ما پالایشگاه مناسبی نداریم. مشکلات ما یک‌قسمتی به جنگ منتهی می‌شود اما قسمت دیگر آن به بی‌کفایتی مسئولین ما ارتباط دارد.

صادرات، محور مهم اقتصادی

باید چندین صنعت را پشتیبانی کنیم و باعث بشویم که آن‌ها صادرات عظیمی داشته باشند. باید راه صادرات را باز بکنیم. ما در آستانه‌ی قرن بیست و یکم هنوز به نفت متکی هستیم. این بدترین نوع اقتصاد در دنیا است. از طرفی قشر جوان ما دچار مشکلات اقتصادی شدید است.

ملت باید اهل کار باشد. برای مشکل بی‌کاری و مسکن باید دولت مساعدت کند، اما در کنار این مساعدت باید مردم نیز تلاش کنند.

امروز مردم نیاز به انتقاد، آزادی، مشارکت در اقتصادی دارند.

باید آگاهی و تعامل درست بین ملت و دولت ایجاد کرد. مردم و دولت باید در جهت اشتغال، رشد اقتصادی اهتمام بورزند. کمیته امداد، بهزیستی برای یک عده‌ای مناسب است. نه اینکه برای همه مردم مناسب باشد.

اعتمادبه‌نفس، توکل به خدا، توجه به ارزش‌ها و عزم ملی باعث پیشرفت کشورمان می‌شود. و زندگی اقتصادی،اجتماعی مردم اعتلا پیدا خواهد کرد.

برای اوضاع اقتصادی باید قوانین مناسبی وضع بشود؛ مثلاً اگر بناست ما توریست بپذیریم، قوانینی وضع بشود، اگر قرار نیست توریست بپذیریم؛قوانینی وضع شود. باید قوانین متعادلی وضع بشود،اجرا بشود.

دعا

نسئلک اللهم وندعوک بسمک العظیم الاعظم، الاعز الاجل الاکرم یا الله یا الله...

اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة و صدق النیة و عرفان الحرمة اللهم انصر الاسلام واهله و اخذل الکفر واهله

خدایا!دل‌های ما را به انوار ایمان و معرفت خودت منور بفرما! ...

 


[1]حشر، 18

[2]بحارالأنوار، ج 92، ص 220.

[3]سوره کوثر

[4]آل عمران، آیه 102


خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[2]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

دعابه‌عنوان وسیله

بشر مادی از آغاز تا پایان خلقت و در تمام مراحل دنیوی و اخروی، مادّی و معنوی مطلقاً محتاج و نیازمند به درگاه خدای بی‌نیاز است. او قادر است و انسانْ ضعیف؛ او عالم است و انسانْ جاهل؛ او غنی است و انسانْ فقیر. باید در تمامی امور متوجه خدا بود و نیازهای مادی و معنوی خود را از او خواست: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهَ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»[3] ای مردم! شما به خدا نیازمند هستید و فقط خدای متعال بی‌نیاز و شایسته ستایش است.

بهترین وسیله‌ای که می‌توان نیازمندی‌های خود را به‌وسیله آن از خدا طلب کرد، دعاو درخواست از اوست. خداوند راهی و دری به نام دعاو نیایش به روی بندگانش گشوده تا بر این اساس تمام نیازهای بشر را تأمین کند و به بندگانش اعلام فرموده که: بخوانید مرا تا شمارا اجابت کنم. این درخواست شامل هر نوع نیاز می‌شود تا آنجا که به حضرت موسی فرمود: ای موسی هر آنچه می‌خواهی حتی علف گوسفندت را از من بخواه و به کسانی که دچار یأس شده‌اند اخطار داده است که مبادا به‌جز خدا از دیگری درخواست و یا به غیر او امیدی داشته باشند.

پس چون خداوند قادر و غنی مطلق است و هر آنچه غیر اوست نیازمند و ضعیف، باید همه خواسته‌هایمان از خدا باشد. به فرموده امام صادق علیه‌السلام: دعاکلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است.

نیایش

دعابه‌خودی‌خود مطلوب و پسندیده است، بلکه لازم است که انسان قسمتی از اوقات شبانه‌روز خود را به دعاو مناجاتبا پروردگار یکتا به سر برد و رابطه‌ای بین خود و خدا برقرار نماید. این مطلب از بعضی روایات و دعاها استنباط می‌شود؛ مثلاً در دعای کمیل می‌خوانیم:«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الُّذنوُبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ.»[4] پروردگارا! گناهانی را که باعث حبس دعامی‌شود بر من ببخش.

این جمله زیبای امیر عارفان حضرت علی علیه‌السلام پیام‌آور آن است که صِرف دعاکردن، مسئلت نمودن از درگاه خداوند و راز و نیاز با حضرت حق، به‌خودی‌خود مطلوب است و باید از گناهانی که باعث می‌شود توفیق دعاکردن را از ما سلب کند یا دعای ما را بی‌اثر سازد، پرهیز کنیم.اینکه در بعضی دعاها از گناهانی که باعث می‌شود حال دعاو نیایش از انسان گرفته شود درخواست عفو می‌کنیم، نشان‌دهنده این نکته است که از دست دادن حال دعاو نیایش خسارتی جبران‌ناپذیر است.

متأسفانه جمع زیادی از این حقیقت غافل‌اند و خیال می‌کنند که تنها در زمان گرفتاری و نیازمندی باید روی به درگاه خداوند تعالی آورد و تصور می‌کنند که اجابت دعافقط دستیابی و رسیدن به درخواست‌های مادّی است. حال‌آنکه این حقیقت بر ارباب معرفت واضح است که نیایش در همه حال و در همه‌جاست. انسان هنگام نیایش، توفیق می‌یابد که در کمال آرامش با عزیزترین موجود عالم هستی ارتباط پیدا کند و در آن حال بالاترین موهبت الهی شامل حال او شده است.

اجابت دعانه‌تنها به دست آوردن چیزی است که انسان ازخداخواسته بلکه اجابت برتر، همین رابطه و انس میان انسان و معبود خود است. بالاترین اجابت‌ها همین است که خدا اجازه داده و پذیرفته است که ما با او سخن بگوییم.

دعای بنده عین اجابت خداست

مولوی گوید: مردی بود که همیشه باخدای خودش راز و نیاز می‌کرد و پیوسته اللَّه گویان بود. زمانی شیطان بر او ظاهر شد و وی را وسوسه نمود و کاری کرد که این مرد خاموش شد. به او گفت: ای مرد! این‌همه که تو اللَّه اللَّه می‌گویی و سحرگاهان با این سوزوگداز خدا را می‌خوانی، آیا یک‌بار جواب (لبیک) هم شنیده‌ای؟ تو اگر به درِ هر خانه‌ای رفته بودی و این‌همه فریاد کرده بودی، لااقل یک‌دفعه پاسخ تو را می‌دادند.این سخن به نظر مرد، منطقی آمد؛ دهانش بسته شد و دیگر اللَّه اللَّه نگفت. در عالم رؤیا هاتفی به او گفت: چرا مناجاتِ خدا را ترک کردی؟ گفت: می‌بینم بااینکه این‌همه مناجاتمی‌کنم و بااین‌همه درد و سوزی که دارم، یک‌بار هم در جواب به من لبیک گفته نمی‌شود.هاتف به او گفت: اما من از طرف خدا مأمورم تا جواب تو را بگویم.خداوند می‌گوید: ای بنده من! همین سوزوگداز و حال نیایش و دعارا من به تو داده‌ام و همان اللَّه گفتن تو لبیک ماست.

دعا و مناجات، بزرگ‌ترین نعمت

یکی از نعمت‌های بزرگ پروردگار به انسان این بوده که به بشر خاکی اجازه داده است با او ارتباط برقرار نماید و دعاو راز و نیاز کند. اگر این اجازه و این نعمت نبود چگونه بشر می‌توانست با او به نیایش بپردازد؟ او با لطف بی‌پایان خود و بدون هرگونه محدودیت زمانی و مکانی، باب دعاو راز و نیاز با خود را به‌سوی بندگان گشوده است.

 «اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لی فی دُعائکَ وَمَسْئَلَتِکَ فَاسْمَعْ یا سَمیعُ مِدْحَتی وَأَجِبْ یا رَحیمُ دَعْوَتی وَأَقِلْ یا غَفُورُ عَثْرَتی.»[5]

پروردگارا! تو اجازه دادی که من دعاکنم و از تو درخواست نمایم، پس نیایشم را بشنو و دعایم را اجابت کن و از لغزش‌هایم درگذر.و مهم‌تر اینکه خداوند مهربان با عنایت ویژه خود به انسان گنه‌کار اجازه داده که توبه نماید و به‌سوی او بازگردد و با او به مناجاتبنشیند.

 «إِلهی أَنْتَ الَّذی فَتَحْتَ لِعِبادِکَ باباً إِلی عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ.»[6] خداوندا! تو آن‌کسی هستی که به خاطر بندگانت دری به‌سوی عفو و گذشت گشودی و آن را توبه نامیدی.

دعا در منظر رسول اکرم (ص)

از رسول خدا (ص) نقل‌شده است که فرمود: کسی که در دعابه رویش گشوده باشند حتماً درهای رحمت را نیز به رویش گشوده‌اند و در روایتی دیگر آن حضرت فرمود کسی که در دعابه رویش باز شود درهای بهشت به رویش بازشده است.[7]

کدام نعمت بالاتر از اینکه خداوند متعال نعمتی را به نام دعاپیش روی بندگان گذاشته که به‌وسیله آن می‌توانند توبه کنند، لغزش‌های گذشته را جبران نمایند و رحمت و عنایات او را به‌سوی خود روانه سازند و کدام نعمت والاتر و بالاتر از اینکه به پیروی از مکتب انسان‌ساز تشیع و رهبری و هدایت امامان معصوم علیهم‌السلام راه مناجاتو دعاو چگونگی راز و نیاز باخدا را به ما آموخته‌اند. این‌همه دعاو مناجاتکه روش انس و ارتباط باخدا را به ما می‌آموزند، از افتخارات منحصربه‌فرد مکتب تشیع است. به‌وسیله این دعاهاست که می‌توانیم نردبان ترقی و تعالی را تا بالاترین درجات و تا رسیدن به مبدأ کمال طی کنیم.

دعا از دیدگاه امام خمینی (ره)

اگر نبود در ادعیه جز دعای مناجاتشعبانیه، کافی بود بر اینکه امامان ما امامان حق‌اند، آن‌هایی که این دعارا انشاء کردند و تعقیب کردند؛ تمام این مسائلی که عرفا در طول کتاب‌های طولانی خودشان می‌گویند، در چند کلمه مناجاتشعبانیه هست؛ بلکه عرفان اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایی است که در اسلام واردشده است. این‌هاست که به تعبیر بعض مشایخ ما قرآن نازل آمده است به‌طرف پایین و دعااز پایین به بالا می‌رود؛ این قرآن صاعد است.

نه‌تنها خداوند متعال باب دعاو مناجاترا به روی بندگان بازنموده بلکه او اشتیاق فراوان دارد که بندگان از دامن کبریایی او سؤال و درخواست نمایند؛ چنانکه در حدیث آمده است:«وَاسْئَلوُا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ»[8]فضل خدا را طلب کنید که خدادوست دارد از او بخواهند.

و در حدیث دیگر فرمود:«ثَلاثُ خِصالٍ یُدْرَکُ بِها خَیْرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ الشُّکرُ عِنْدَ النَّعْماءِ وَالصَّبْرُ عِنْدَ الضَّرّاءِ وَالدُّعاءُ عِنْدَ البَلاءِ.»[9] سه خصلت است که با داشتن آن خیر دنیا و آخرت نصیب انسان می‌شود، شکرگزاری هنگام نعمت‌ها و صبر هنگام مصیبت‌ها و دعاهنگام بلاها.

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[10]» عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

فضیلت سه ماه رجب، شعبان، رمضان

ماه رجب، ماه ولایت و امامت، ماهی است که رحمت گسترده الهی بر بندگانش می‌بارد. تنها نیاز به مقداری توجه دارد تا این رحمت شامل حال ما نیز گردد.

فرارسیدن این ماه، نعمت بزرگی است که باید از آن بهره فراوان ببریم و نگذاریم شب‌ها و روزهایش، با غفلت سپری شود. عبادت و نیایش، نماز و روزه، دعا و صلوات و سرانجام به یاد خدا بودن و تذکر در این ماه خجسته، لذتی دیگر دارد، همین بس که اگر یک روز از این ماه را با خلوص نیت و با توجه قلب روزه‌بگیریم، مستوجب رضوان بزرگ الهی خواهیم شد. رسول خدا (ص) می‌فرماید:ماه رجب و ماه شعبان دو ماه من‌اند و ماه رمضان ماه امتم. آگاه باشید، هر که یک روز از ماه رجب را باایمان و اخلاص روزه بگیرد، مستوجب رضوان بزرگ الهی می‌گردد و روزه‌اش در آن روز بی‌گمان خشم خداوند را فرومی‌نشاند و دری از درهای دوزخ را بر روی خویش می‌بندد و اگر به‌اندازه گستره زمین، زر به او داده شود برتر از روزه‌اش نخواهد بود و پاداش این روزه هرگز با حسنات دنیوی قابل‌مقایسه نیست جز این‌که باید اخلاص داشته باشد و برای تقرب به خدای عزوجل انجام داده باشد و همانا شب‌هنگام، ده دعایش مورد استجابت قرار می‌گیرد.

اتحاد و هم‌بستگی جناح‌های سیاسی

اتحاد ملّی نباید خصلت و متولی جناحی داشته باشد. اتحاد ملّی به‌نوعی فرایندی عمومی است که تولی عموم و مشارکت جمع را می‌طلبد. به فرض اگر اتحاد ملّی را جناح دارای قدرت مطرح سازد، این اتحاد به معنای با من بودن است و ممکن است ماهیتی ابزاری به خود گیرد. ازاین‌رو باید، این مفهوم ملّی را از کمند و مصادرۀ جناحی، خارج، و در تمام سال‌ها به‌صورت امری ملّی و عمومی پیگیری کرد.

عمومی کردن اتحاد ملّی به ایجاد بستری مناسب برای گفت‌وگوی آزاد میان کلیه نیروها و جناح‌های سیاسی نیازمند است. این بدین معناست که باید مسئلۀ اتحاد ملّی از حالت آیین‌نامه و دستوری، خارج و به دغدغۀ عمومی تبدیل شود. هرکس باید گوش باشد تا صدای دیگران را بشنود تا در روزگار و بختی دیگر صدایش شنیده شود.

اتحاد ملّی در سطح نیروها و نخبگان سیاسی، وحدتی حداقلی است و این به معنای قبول تفاوت‌ها و اختلاف‌سلیقه‌ها در فرایند اجماع ملّی است. این همان چیزی است که معمولاً در ادبیات سیاسی از آن به اجماع سلبی یا اتفاق بر خطوط قرمز یاد می‌کنند. ازاین‌رو، نظام سیاسی باید ظرفیتی فراهم آورد تا اجماع بر مشترکات یا همان خطوط قرمز شکسته نشود و امید به وفاق بر خطوط سبز را در آینده فراهم نماید.پذیرش دیگران به معنای مشروعیت داشتن دیگری در تصمیم و عمل است. این بدین معناست که مصلحت عموم به مشارکت همۀ فعالان سیاسی در فرآیند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نیازمند است نه هر آنچه جناح محور حق یا مصلحت بداند. شاید مهم‌ترین پیامد چنین رخدادی، از انفعال درآمدن نیروهای حاشیه‌ای و پیوند دغدغه آمیز آن‌ها با سرنوشت عمومی جامعه باشد.

روز جهانی کودک

شانزدهم مهر، روز جهانی کودک نام‌گذاری شده است. این روز، فرصتی است که هرسال، درباره مسائل آینده‌سازان مرزوبوم بحث شود؛ یعنی فرصت‌ها، تهدیدها و نیز مشکلات پیش روی آنان، با کمک‌مربیان و متصدیان مسائل کودکان بررسی گردد، تا آنان با سرعت هرچه بیشتر، در جاده ترقی و رشد به‌پیش روند.

آمادگی کودکان برای تربیت

بر اساس برخی روایات، دوران رشد انسان، پنج مرحله دارد: جنینی، نونهالی، کودکی، نوجوانی و جوانی. هر یک از مراحل رشد، نقش سازنده‌ای در مراحل بعدی ایفا می‌کند. در دوران کودکی، یعنی در هفت‌سالگی، کودک بسیاری از مسائل را می‌فهمد و تشخیص می‌دهد. او در این سن، با کنجکاوی به مسائل می‌نگرد و قلب او، برای پذیرش هر عقیده‌ای آماده است.

نقش پدر و مادر، در تربیت فرزند

همیاری، دوستی، محبت و آرامش میان دو عنصر اصلی خانواده، یعنی پدر و مادر، در تربیت فرزند نقشی اساسی و بسزا دارد. ناهماهنگی و اختلاف آن دو در شیوه تربیتی فرزندان، موجب ازهم‌پاشیدگی خانواده و به وجود آمدن کودکان عقده‌ای، لجوج و بزهکار می‌شود. خیلی کم اتفاق می‌افتد در خانواده‌ای که پدر و مادر باهم اختلاف و نزاع دارند، فرزندانی شایسته و بااخلاق سالم به بار آیند. بنابراین، ازجمله حقوق فرزندان در مورد پدر و مادر این است که در تربیت او کوشا باشند و برای موفقیت در این امر، حداقل کاری که باید انجام دهند، این است که با همدیگر مهربان باشند و از اختلاف بپرهیزند، تا زمینه برای تربیت صحیح فرزند آماده شود.

کودک و محیط

کودک باروحی پاک و فطرتی سالم و بی‌آلایش به دنیا می‌آید. کودک در این دوران که دوران اولیه زندگی‌اش است، کاملاً انفعالی عمل می‌کند و تحت تأثیر اطرافیان و محیط اطراف خود قرار دارد. هر سخن و رفتاری را که بشنود و مشاهده کند، می‌کوشد از آن تقلید نماید و آن را انجام دهد. بنابراین، کودکی که در محیط سالم و با پدر و مادری نیکوکار همدم باشد، به گفتار و کردار نیکوروی خواهد آورد. برعکس، کودکی که در محیط ناسالم بزرگ شود، با تقلید از رفتارهای ناهنجار پدر و مادر و اطرافیان، به بدی‌ها و زشتی‌ها عادت می‌کند و کمتر به دنبال کارهای نیک و شایسته می‌رود.

تربیت الگویی

بخش عمده تربیت کودک، از راه رفتارهای مربی صورت می‌گیرد که به‌صورت غیرکلامی، پنهان، خاموش و نامحسوس جلوه‌گر می‌شود. بنابراین، تنها بخش ناچیزی از رفتارهای کودک، آن‌هم به‌صورت ناپایدار و سطحی، از راه گفتار و پیام کلامی رخ می‌دهد. تربیت غیرکلامی، منبعی اثرگذار است و رضایت درونی کودک را فراهم می‌آورد. این نوع تربیت، در دل کودک و اعماق وجود او اثر می‌گذارد و دارای زبانی درونی، حسی، عاطفی و خاموش است؛ زبانی که تنها در سخن کردار، سخن صداقت، سخن صمیمیت، سخن نگاه و سخن دل جاری می‌شود؛ زبانی بدون گفتار، ولی پر از حال است؛ زبانی بدون ادا، ولی سرشار از صفاست؛ زبانی که کودک، آن را با فطرت خود درمی‌یابد و هرگونه خلوص و عشقی را تشخیص می‌دهد.

کودک و پندپذیری

موعظه در شرایطی بر دل کودک اثر می‌گذارد که زمینه پذیرش آن، از پیش در او پدید آمده و به آن میل و رغبت داشته باشد. زمانی که کودک شمارا قبول دارد و به شما علاقه‌مند‌است، او را موعظه کنید، ولی هنگامی‌که به شما بدبین شده، اقدام به موعظه نکنید؛ چون در این شرایط، بدبینی او به شما، نمی‌گذارد آن نصیحت را بپذیرد. لحیم گران هرگاه می‌خواهند ظرف مسی یا آهنی را لحیم کنند، ابتدا جایی را که باید لحیم شود، با سمباده پاک می‌کنند و اسید می‌مالند تا ذرات چرک و چربی از آن زدوده و پاک شود و مانع از جوش خوردن لحیم نگردد. انسان نیز زمانی که می‌خواهد فرزندش را نصیحت کند، برای اینکه نصیحت در دل او اثرگذار باشد، ابتدا باید موانعی همچون بدبینی، ناراحتی و خشم را که مانع اثرگذاری نصیحت می‌شود، از خود دور کند تا نصیحت او در دل کودک اثر داشته باشد.

کودک و تنبیه بدنی

استفاده از شیوه تنبیه بدنی برای تربیت کودک، نه‌تنها هیچ فایده‌ای در برندارد، بلکه برعکس، آثار زیانباری بر جسم و روح کودک برجای می‌گذارد؛ زیرا افزون بر اینکه کودک به تنبیه بدنی عادت می‌کند، وقار و هیبت پدر و مادر نیز نزد کودک خدشه‌دار می‌شود و راه را برای ادامه تربیت او می‌بندد.

کودک و آموزش قرآن

در روایات اسلامی، یکی از وظایف پدر مسلمان در مورد فرزند خود، آموزش قرآن دانسته شده است. در قرآن کریم از هر چیزی که برای تربیت انسان لازم بوده، فروگذاری نشده است. بنابراین، درصورتی‌که کودک مسلمان، در این دوران با مفاهیم قرآنی آشنا شود، در روح و روان او تأثیر می‌گذارد و در تمام دوران زندگی‌اش می‌تواند از آن بهره‌برداری کند.

هفته نیروی انتظامی

 روز نیروی انتظامی ایران کشوری باستانی است که در بیش از دو هزار سال قبل و در دوران سلسله هخامنشیان اولین بنیان‌گذار سیستم حکومتی گسترده امپراتوری هست. ازآنجاکه هر حکومتی نیازمند به نظم و امنیت هست درنتیجه کشور ما انواع دستگاه‌های ایجاد نظم و امنیت را در طی تاریخ مورد آزمایش قرار داده است.

اما سیستم نوین ایجاد نظم و امنیت داخلی یعنی سازمان پلیس در ایران به حدود یک‌صد سال پیش مربوط هست. شاه قاجار ناصرالدین‌شاه در سفرهای سه‌گانه خود به اروپا و مشاهده پلیس نوین در آن کشورها و با استخدام یک مستشار بلژیکی به نام کنت دو بینو اولین سیستم پلیسی جدید را در ایران پایه‌گذاری نمود. این پلیس در طی یک‌صد سال گذشته و تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال ۱۳۵۷ از فراز و نشیب‌های متفاوت برخوردار بوده است.پلیس ایران برای مدت‌های طولانی از دو قسمت مهم پلیس شهری و ژاندارمری مرزی و روستایی تشکیل‌شده بوده، کمیته انقلاب اسلامی نیز به‌عنوان یکی از ارکان مهم حفظ نظم و امنیت داخلی و دفاع از ارزش‌های انقلاب در داخل کشور در بعد از پیروزی انقلاب به این مجموعه افزوده شد.

کثرت نیروهای پلیس در بعد از انقلاب و ضرورت‌های ادغام این نیروها باعث شد تا در سال ۱۳۷۰ با تصمیم مجلس شورای اسلامی این سه نیرو در یکدیگر ادغام و سیستم پلیس واحد به وجود آید.بر اساس قانون جدید، پلیس ایران جزی از ستاد نیروهای مسلح و وابسته به وزارت کشور و در تبعیت از رهبری معظم انقلاب قرار دارد.پلیس جدید ایران در سه بخش تقریباً مستقل فرماندهی، حفاظت‌واطلاعات و سازمان عقیدتی سیاسی تشکیل‌شده است. حوزه فرماندهی و حفاظت‌واطلاعات تقریباً در ساختار سیستم پلیس کلیه شورهای جهان مشترک هست. اما وجود سازمان عقیدتی سیاسی از ویژگی‌های سیستم پلیس ایران محسوب می‌گردد. این سازمان موظف است تا در بعد اعتقادی، سیاسی نسبت به حفظ دستاوردهای ارزش‌های انقلاب و ایجاد روحیه دین‌داری و اخلاق متناسب با تعلیم دین اسلام که حفظ حرمت انسان‌ها ازجمله اصول اساسی است اقدام نماید.

اهمیت سنت قرض‌الحسنه

قرض‌الحسنه یکی از جلوه‌های زیبای یاری و دستگیری نیازمندان به شمار می‌رود و بدون تردید از دیدگاه تمام آئین‌ها نیز مورد اهمیت هست. و اسلام توجه ویژه‌ای به مسئله قرض‌الحسنه نموده، به‌طوری‌که ریشه در قرآن و سنت پیامبر (ص) و اهل‌بیت علیهم‌السلام دارد. قرض‌الحسنه عنوانی است که در میان مؤمنین شهرت دارد و از مصادیق قرضی است که به صفت حسن و حسنات در قرآن از آن نام‌برده شده است.با توجه به آیات بیان‌شده در قرآن کریم به چند حقیقت پی می‌بریم:

الف) اینکه قرض دهنده جلب رضایت خداوند را در نظر داشته باشد.

ب) قرض دهنده به این حقیقت بیندیشد که چشم‌پوشی از بهره‌های دنیوی بهره‌ی او را از زندگی اخروی بیشتر خواهد کرد.

ج) پرداختن به قرض‌الحسنه ذخیره نمودن پاداش‌های الهی ازجمله گذشته و عفو از خطاهای آدمی است. آری حیات مادی مردم بدون همیاری و تعاون همدیگر امکان ندارد و قرض‌الحسنه بستری مناسب است برای این همیاری و رفع بسیاری از مشکلات درآمدی مردم. بنابراین آگاهی و شناخت به آداب و ویژگی‌های منحصربه‌فرد آن بسیاری از خطاهای وارده شده در سطح قرض‌الحسنه را کاهش می‌دهد و مردم را به سمت تأمین اقتصادی اسلامی پویا می‌کشاند.

دعا

خدایا قلب‌های ما را به نور ایمان و معرفت خودت منور بفرما. خدایا ما را از وسوسه‌های شیطان دور بدار. به ما توفیق تهذیب نفس و تکمیل اخلاق عنایت بفرما. خدایا ما را همواره متذکر مرگ و عوالم پس از مرگ بدار خدایا سلام‌های خالصانه ما را به محضر بقیه‌الله ابلاغ بفرما ارواح طیبه شهدا را و روح مطهر امام روح مطهر آیت‌الله مطهری یادگار امام و اموات و گذشتگان و علمای گذشته را با اولیای خودت محشور بفرما باران رحمت و برکتت را بر ما فرو بفرست خدایا به ما توفیق اطاعت خودت و دوری از معصیت عنایت بفرما خدایا شر دشمنان اسلام را به خودشان بازبگردان و...

نسئلک اللهم و ندعوک بسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا الله و... یاارحم الرحمین اللهم ارزقنی توفیق الطاعة بعد المعصیة صدقة النیّة و عرفان الحرمة اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله.

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

[2]. حشر، آیه 18.

[3]. فاطر، آیه 15.

[4]. اقبال الاعمال، ص 707.

[5]. همان، ص 58.

[6]. بحارالانوار، ج 91، ص 143.

[7]. ترجمه تفسیر المیزان، ج 2، ص 60.

[8]. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 160.

[9]. ارشاد القلوب، ج 1، ص 149.

[10]. آل‌عمران، آیه 102


خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه»[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[2]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

22 بهمن، زنده کردن ارزش‌های اسلام

راهپیمایی پرشور بیست و دوم بهمن، نشان‌دهنده پایبندی ملت ایران به ارزش‌های بزرگ الهی است. بهمن 57 و انقلاب شکوهمند اسلامی، زنده کردن ارزش‌های متعالی اسلام بود که باهمت مردم و مسئولین به نتیجه رسید اما با همه این‌ها، تمامی ما نیازمندیم تا در پرتو تعالیم اسلام و اهل‌بیت به‌خصوص امیرالمؤمنین (ع) روح تازه به زندگی خود بدمیم.

روابط مردم و مسئولین از دیدگاه امام علی (ع)

مشی زندگی و روابط مردم و مسئولین بر اساس دیدگاه اسلام و بیان امام علی (ع) آن چیزی است که ما را در تنظیم این هدف یاری می‌دهد. خطبه 216 نهج‌البلاغه در جنگ صفین زمانی که مردم در جنگ با معاویه بودند ارائه‌شده است. امام علی (ع) در ابتدای خطبه می‌فرمایند: «فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِی عَلَیکمْ حَقّاً بِوِلَایةِ أَمْرِکمْ وَ لَکمْ عَلَی مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِی لِی عَلَیکم»[3]علی (ع) به‌عنوان کارگذار حکومت و فردی که در قبال مردم مسئولیت داشته است می‌فرمایند: مردم بدانید که به‌عنوان مسئول برای من بر شما حقی است و برای شما هم به‌عنوان شهروندان جامعه برمن حقی است. این حق متقابل ما را به هم پیوند می‌دهند و نظام جامعه را اصلاح می‌کند. در ادامه خطبه چنین می‌فرمایند: «ثُمَ جَعَلَ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقاً فرض‌ها لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَی بَعْضٍ فَجَعَلَهَا تَتَکافَی فِی وجوه‌ها»[4]خداوند حقوق متقابل را در جامعه قرار داده است و این‌چنین سلامت جامعه را تضمین کرده است.ادامه می‌دهند: «وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْک الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَی الرَّعِیةِ وَ حَقُّ الرَّعِیةِ عَلَی الْوَالِی»[5] از مهم‌ترین حقوق در جامعه که مایه سعادت خواهد شد، حق حاکمان و مسئولان بر مردم و حق مردم بر والیان و حاکمان است. «فَرِیضَةٌ فرض‌ها اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِکلٍّ عَلَی کل»[6] این یک فریضه بزرگ است که خداوند برای همه نسبت به یکدیگر قرار داده است. ما هم مطالبه کننده حق هستیم و هم حقی از ما مطالبه می‌شود.

سعادت خانواده

مجموعه حقوقی که در میان اعضای خانواده و میان تمام افراد یک جامعه برقرار است، همگی رشته‌های یک پیوند اجتماعی سالم است که خداوند مقرر نموده است و برای سعادت جامعه این حقوق باید رعایت شود. سلامت یک جامعه و خانواده به این است که مجموعه افراد در خانه حقوق یکدیگر را رعایت کنند. یک خانواده زمانی سعادتمند خواهد شد که این امر رعایت شود. جامعه نیز مانند یک خانواده است.

رعایت حقوق متقابل

«فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِینِهِم»[7]خداوند این حقوق را مایه الفت، همبستگی، عزت دین و ارزش‌های متعالی اخلاقی و معنوی قرار داده است. جامعه‌ای که در آن‌همه وظایف خود را انجام می‌دهند الفت و همبستگی دارند.

جامعه چه زمانی صلاح می‌یابد؟

«فَلَیسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیة»[8]جامعه بدون صداقت و درستی مسئولین، یک جامعه سالم نیست. اخلاق و رفتار مسئولین بر منش و رفتار افراد یک جامعه تأثیر دارد و از طرف مردم هم این امر صدق می‌کند. اگر روزی برسد که مردم به درک واقعی این امر برسند که در مقابل مسئولین و دولت وظیفه‌دارند و این وظیفه را به‌درستی انجام بدهد و حکام و مسئولین از عمق جان به حقوق مردم معتقد بودند و مسئولیت خود را در قبال مردم انجام دادند، آن جامعه صلاح می‌یابد

جامعه عزیز و مقتدر

«عَزَّ الْحَقُّ بَینَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْل»[9]اگر تمامی افراد یک جامعه و حکام این حقوق را رعایت کردند، حق عزیز می‌شود، پایه‌های عدالت استوار می‌شود و جامعه صلاح می‌یابد و دشمنان مأیوس می‌شوند. این تصویری است که علی (ع) از عزت، اقتدار و عظمت یک امت ترسیم می‌کند. جامعه‌ای عزیز، مقتدر و قوی است که در پرتو ارزش‌های اخلاق و دینی، حقوق متقابل مردم و مسئولان در آن رعایت شود.

ویژگی مسئول

«وَ إِنَّ عَمَلَک لَیسَ لَک بِطُعْمَةٍ وَ لَکنَّهُ فِی عُنُقِکأَمَانَة»[10] کسی که در برابر مردم مسئولیتی دارد، باید بداند که عمل و مسئولیت تو طعمه نیست، بلکه یک امانت الهی است. حیوانات برای سیر کردن شکم خود به دنبال طعمه می‌روند و نفس خود را اشباع می‌کنند. رژیم ستم‌شاهی نمونه این حکومت بود. شاه زمانی که بعد از پدر به حکومت رسید، ادعاهای مردم‌داری داشت اما ازآنجاکه پایه‌های فکری او به حکومت، شکم‌پرستی بود، خیلی زود دربار شاه به لجن‌زار شهوت و خیانت به ملت تبدیل گشت. از امانت مردم باید حراست کرد. مسئولین باید مسئولیت خود را یک امانت بدانند.

4 حق مردم بر حاکم در نهج‌البلاغه

«أَیهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیکمْ حَقّاً وَ لَکمْ عَلَی حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکمْ عَلَی فَالنَّصِیحَةُ لَکمْ وَ تَوْفِیرُ فَیئِکمْ عَلَیکمْ وَ تَعْلِیمُکمْ کیلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکمْ کیمَا تَعْلَمُوا»[11]علی (ع) بر منبر خطابه به مردم می‌آموزد که شما بر من حق‌دارید و من در قابل این حقوق، مسئولیتی الهی دارم. حق شما چهار چیز است:

-اول این‌که من از عمق دل خیرخواه شما باشم. خیرخواهی یک امر قلبی است که اگر در قلب بود، بر رفتار و کردار ما تأثیر خواهد گذاشت. خیرخواهی یعنی تلاش همه‌جانبه و با برنامه‌ریزی برای سعادت و تعالی جامعه.

-حق دوم شما بر من این است که حقوق مالی شمارا به عدالت تقسیم کنم. عدالت اقتصادی امری است که امام علی (ع) در جای‌جای نهج‌البلاغه به آن اشاره نموده‌اند. حکومت باید برای نجات مردم از فقر، تلاش کند و بیت‌المال را عادلانه تقسیم کند.

-حکومت اسلامی، یک حکومت لیبرال و غیر متعهد نیست، حکومتی که در آن سیاست از دیانت جدا باشد، نیست. محقق نمودن این حکومت وظیفه حاکمان است.

-مسئولیت من بر شما این است که حقایق دین و معارف الهی را به شما بیاموزم، و شمارا بر اساس موازین اخلاقی اسلامی ادب بیاموزم.

4 حق حاکم بر مردم در نهج‌البلاغه

«أَمَّا حَقِّی عَلَیکمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیعَةِ وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیب»[12]

- حق من هم بر شما این است که خیرخواه من باشید. جامعه نیز باید در حضوروغیاب در قبال حکام و مسئولین خود حس خیرخواهانه داشته باشند.

-جامعه باید نسبت به مسئولین، انتقاد و پیشنهاد داشته باشد و بدین طریق با حکومت همکاری داشته باشد. این‌یک حس قلبی است که افراد جامعه را با مسئولین پیوند می‌دهد.

-«الْوَفَاءُ بِالْبَیعَةِ» حق دیگر من بر شما این است که بر بیعت خود با من استوار بمانید.

-«وَ الْإِجَابَةُ حِینَ أَدْعُوکم»[13]وقتی‌که برای بسیج عمومی ندا دادم، به این ندا پاسخ‌گویید و هرگاه فرمان می‌دهم اطاعت کنید.

پاسخ امام علی (ع) به خوارج

یکی از مشکلات امام علی (ع) این بود که خوارج می‌گفتند ما به حکومت کاری نداریم. ایشان فرمودند: هر جامعه‌ای حکومت و قوانینی می‌خواهد. در خطبه 40 می‌فرمایند: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیر»[14]در ادامه این خطبه چنین می‌فرمایند: حکومتی باید در جامعه باشد که عدالت اقتصادی را تأمین کند و در برابر دشمن مقاومت کند و امنیت را در جامعه حاکم کند و حق ضعیفان را از غنی بگیرد.

حکومت امام علی (ع)

زمانی که حضرت علی (ع) خطبه 216 را ایراد می‌فرمودند، حین خطبه شخصی بلند شد و شروع به تعریف کردن از ایشان نمود، ایشان در جواب چنین فرمودند: تعریف‌های تو نباید مرا فریب دهد. من بنده کوچک خدا هستم و بار امانتی بر دوش من است. آن‌گونه که با متکبران سخن می‌گویید، با من سخن مگویید. من رابطه عادلانه بین حاکم و رعیت را بر تملق بی‌جا ترجیح می‌دهم. هنوز حق‌های زیادی بر دوش من است و احساس سنگینی می‌کنم. «فَلَا تُکلِّمُونِی بِمَا تُکلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَة»[15]من دوست ندارم پرده ریا و تظاهر میان من و شما باشد.

مقام باعث تکبر

انسان صالح کسی است که هرچه خداوند به او نعمت دهد، بیشتر احساس کوچکی می‌کند. وقتی کسی در کار خود رتبه می‌گیرد نباید بر مردم و سایر همکاران، تکبر کند. در یک نظام الهی این امانت‌داری باعث افتخار است اما نباید باعث خودپسندی و خودبزرگ‌بینی شود. حاکم جامعه باید احساس خدمت گذاری نسبت به مردم و احساس ناخوشایند نسبت به ناحقی داشته باشد.

ولایت‌فقیه شعبه‌ای از ولایت امیرالمؤمنین

این چهره امیرالمؤمنین (ع) است که در سیمای امام راحل تجلی پیدا کرد. امام راحل پایه این ولایت را در کشور ما نهاد. در این ولایت استبداد راه ندارد. 22 بهمن و انقلاب شکوهمندی که از اندیشه‌های متعالی امام الهام گرفت، بر این مبانی استوار بود. همگی به فراخور خود، برای عزت و عظمت کشور و اسلام باید این ضوابط و حقوق را در بین خود محقق کنیم.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَصْرِ (1)إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ (2)اِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (3)»[16]

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[17]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

آمادگی برای مرگ

«وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَی کمَا خَلَقْنَاکمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»[18]و (روز قیامت به آن‌ها گفته می‌شود:) همه شما تنها به‌سوی ما بازگشت نمودید، همان‌گونه که روز اول شمارا آفریدیم! همه شئونات اجتماعی، اموال، شهوات، مقام‌ها، عشیره و خویشان را روزی کنار خواهیم گذاشت و به‌سوی خدا بازخواهیم گشت. تمامی شخصیت ما، لباس و تشکلات ما از ما سلب می‌شود و با تکه‌ای پارچه به‌سوی ابدیت رهسپار خواهیم شد. آیا این برای بیدار شدن ما کافی نیست؟ ما از لحظه مرگ خود هیچ راه گریزی نداریم. پس باید برای آن لحظه و برای عبور از معرکه‌های روز قیامت آماده شویم و اعمال و رفتار فردی و اجتماعی و اخلاقی خود را طبق موازین اسلامی تنظیم کنیم.

تبعید امام خمینی (ره) در سال 43

بعد از فوت آیت‌الله بروجردی حوادثی اتفاق افتاد، و جریاناتی نیز در سال 1341 به دستور آمریکا، توسط سیاست‌مداران وابسته کشور، در حال وقوع بود. در این شرایط امام راحل بعد از آزاد شدن از زندان، حرکتی را آغاز کردند، ایشان برای حفظ عظمت و اقتدار کشور در مقابل دستگاه شاه موضع گرفتند، و دشمن تحمل این اتفاق را نداشت و امام را در صبحگاه 13 آبان 1343 از قم به ترکیه تبعید کردند. امام پس از مدتی که در ترکیه بودند، به نجف رفتند. شاه به این نتیجه رسید که این قیام چندساله امام پایان‌یافته است و حضور مردم و آگاهی آنان را نیز سرکوب کرده است.

 

تأثیرات تبعید امام بر کشور

تبعید امام (ره) تا حدودی نیز تأثیر خود را گذاشت. چراکه تبعید امام از سال 1343 آغاز شد و تا سال 1357 نیز ادامه داشت. در این مدت کشور بدترین روزهای خود را در زمان نخست‌وزیری هویدا می‌گذراند. شکنجه، زور، چپاول و غارت منابع کشور و دور شدن از ارزش‌های الهی در این دوره آغاز شد. علاوه بر کودتای 28 مرداد، جریاناتی که در این 15 سال اتفاق افتاد، نشان‌دهنده جنایاتی است که آمریکا در کشور ما مرتکب شد.

عکس‌العمل مردم به تبعید امام خمینی

بعد از حوادث 15 خرداد، اسدالله علم را برکنار و منصور را بر جای او نهادند. منصور در اول بهمن 1343 ترور شد. اوایل سال 1344 در کاخ شاه به او حمله شد. گروه‌های چریکی نیز تشکیل شد اما این حرکات ناچیز بود. این جریانات عکس‌العمل مردم در مقابل تبعید امام راحل بود.

دوره سیاه نخست‌وزیری هویدا

صحنه سیاست و اقتصاد در دستان شاه و آمریکا بود. در بهمن 1343 بعد از قتل منصور به دست فدائیان اسلام، هویدا به نخست‌وزیری رسید و به مدت 13 سال بر مردم خیانت می‌کرد. مطالعه زندگی هویدا در شناخت عظمت انقلاب بسیار اهمیت دارد. او فردی عیاش، کم‌سواد، متملق و بیگانه از فرهنگ و ارزش‌های مردم بود. او در خارج تحصیلات خود را به پایان رسانده بود، در شمال شهر زندگی می‌کرد و با طاغوت هم‌دست بود. به همین جهت هیچ‌گاه در درد و رنج مردم شریک نبود. علاوه بر این‌ها در دین او و گرایش او به بهاییت نیز شبهه وجود داشت. بسیاری از وزارتخانه‌های ما مستقیماً از آمریکا دستور می‌گرفتند. وزیر خارجه شاه در مصاحبات خود گفته است: شاه در ارتباطات خود با سازمان سیاه، دستورات لازمه را می‌گرفت. تحقیری از این بالاتر نیست که اداره کشور به دست شخصی باشد که دستورات خود را از کاخ سفید می‌گیرد و در دین او نیز شک باشد، آن‌هم در کشوری که شیعه امام صادق (ع) هستند. در دوره او ساواک پدید آمد که از جلادان تاریخ پیشی گرفته بود. مجاهدان، عالمان، شخصیت‌ها و چهره‌های بزرگی در این دوره زیر شکنجه قرار گرفتند و شهید شدند. روزگاری بود که کمترین حرف شائبه دار باعث از دست رفتن جان می‌شد. نفت به قیمت بالایی صادر می‌شد و هزینه آن به‌جای پایه‌ریزی اقتصاد کشور صرف عیاشی می‌شد و اگر کمکی هم انجام می‌گرفت، فقط برای ظاهرسازی بود و از اقتصاد صحیح و تولید خبری نبود. در شهرهای بزرگی مثل شیراز، تهران و اصفهان مشروب‌فروشی‌هایی باقیمت‌های گزاف و مراکز عیش و نوش و فحشا فراهم‌شده بود و با انواع دسیسه‌های این‌چنینی نسل جوان را به فساد می‌کشانیدند. با پول و امکانات مردم جشن‌های تاج‌گذاری و جشن‌های 2500 ساله که خارج از اعتقادات مردم بود برگزار می‌شد. در کنار هدر دادن منابع ملی، بی‌اعتنایی به رأی و اندیشه مردم، شکنجه و فشار، اعدا می‌کردند که به دروازه‌های بزرگ تمدن نزدیک می‌شویم. هیچ‌کدام از مطبوعات آن زمان جرئت کمترین انتقادی نسبت به کمترین عضو دولت نداشتند، چه رسد به این‌که مسائل کشور را نقد و بررسی کنند.

سوءاستفاده از حقوق بشر

زمانی که کارتر رییس‌جمهور شد، آمریکایی‌ها دیدند که در نقاطی از دنیا چنان ظلم، شدید شده است که اگر ادامه پیدا کند برای منافع آمریکا و قدرت‌های استکباری خطرناک است، بدین منظور سیاست حقوق بشر را اعلام کردند، کاری که چند بار تکرار کرده بودند و گمان می‌کردند بدین‌وسیله می‌توانند مردم را فریب دهند و استبداد را مجدداً حاکم کنند.

بازگشت امام (ره) و استقبال مردم از پیام ایشان

در همین اثنا بعد از توهینی که در مقاله اطلاعات علیه امام (ره) صورت گرفت و بازمینهای که به‌صورت جهانی فراهم‌شده بود، امام بزرگوار، پس از فوت حاج‌آقا مصطفی به صحنه آمدند. گروه‌های مختلفی مثل لیبرال و کمونیست و ... بودند اما نتوانست ملت را بیدار کند اما پیام امام (ره) مانند برق در جهان منتشر شد. مردمی که از رژیم شاهنشاهی و ستم خسته شده بودند و عظمت اسلامی کشور و افتخارات ملی و الهی خود را از کف رفته می‌دیدند، نسل جوانی که در فرهنگ ضد الهی پرورش‌یافته بودند، بادل و جان سخن امیدبخش امام را شنیدند و پاسخ گفتند. روحیه الهی امام جامعه را متحول ساخت.

آزادی همراه با حفظ معنویت و شأن اسلام

استقلال آزادی و عظمت ملت در پرتو معنویت و اخلاق معنا می‌یابد. این خیال باطل است که گمان کنیم با آزادی می‌توان به اسلام و مبانی دینی کشور تعرض کرد. این خیانت به آزادی است. آزادی درگرو این است که‌شان دین حفظ شود. شریف امامی و اظهاری و خیلی اشخاص با چهره‌های ملی و مذهبی و نظامی و فرهنگی در دو سال آخر رژیم به روی صحنه آمدند اما مقاومت نکردند. ملت عمق قضیه را دریافته بودند. امام فرمودند: ما وارد کاری شده‌ایم که باید به پایان برسانیم و بساط اختناق و ظلم و حکام بیگانه را برچینیم. 22 بهمن چنین چهره تاریکی را از کشور ما زدود. ما امروز بامطالعه تاریخ انقلاب کشور باید درک کنیم که 22 بهمن برای کشور چه دست آوردن‌هایی داشته است.

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الراحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

 سوره آل‌عمران، آیه 102.[2]

.[3] نهج البلاغة، ص 332

[4]. الکافی ج 8، ص 353

[5]. نهج البلاغة، ص 333

[6].نهج البلاغة، ص 333

[7]. همان

[8]. همان

[9].نهج البلاغة، ص 333

[10]. نهج البلاغة، ص 366

[11]. نهج البلاغة، ص 79

.[12] نهج البلاغة، ص 79

.[13] همان

.[14] نهج البلاغة، ص 82

[15]. الکافی، ج 8، ص 356

[16]. والعصر، آیات 1 تا 3

. سوره حشر، آیه 18[17]

.[18] سوره الأنعام، آیه 94


خطبه اول

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و  را الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی القاسم محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیما بقیة الله فی الارضین. اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[1] عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

شما و خودم را در اولین جمعه ماه مبارک رجب به تقوا و پارسایی دعوت می‎کنم. امیدوارم خداوند توفیق بهره‌برداری از این ماه‌های پربرکت را توفیق بفرماید.

مناجات و اعتلای انسان

مناجات،‎حلقه وصل اهل معنا با خداوند است و در همه شرایط میتواند به رشد و اعتلای معنوی انسان منجر شود. ساخته‌شدن انسان در دعا و مناجات، بخش مهمی از فرهنگ شیعه است. آنچه می‌تواند باعث رستگاری انسان باشد در مناجات شیعه منعکس شده است. در آستانه ماه شعبان قرار داریم، باید تلاش کنیم به‌اندازه‌ وسع خود از سفره پهن خداوند که زینت‌بخش آن، دعا و مناجات است، بهره ببریم.

فرازهایی از مناجات شعبانیه

مناجات شعبانیه، مناجاتی است که امامان معصوم ما بر آن مبادرت داشتند. مناجات شعبانیه با صلوات بر محمد و آل محمد‎(ص) شروع میشود و در ادامه از خدا میخواهد نگاهی به او بیندازد، فریاد و دعایش را بشنود و پاسخ دهد و در هنگامیکه به گفت‌وگوی سر‌ی با او می‌پردازد، لطف و عنایت خود را متوجهش سازد. این سه فراز ابتدای دعا بود که بنده عابد و مناجات کننده خدا، لطف و عنایت و پاسخ به دعایش را میطلبد. سپس این‌گونه میگوید: «فَقَدْهَرَبْتُ‏الَيْكَ‏وَوَقَفْتُ‏بَيْنَ‏يَدَيْكَ‏،مُسْتَكِيناًلَكَ،مُتَضَرِّعاًالَيْكَ،راجِياًلِماتَرانِي‏»[2] انسان به درون خود بازگردد و ضعف ها و نفسها و دلدادگیهایش را به خدا عرضه میکند. دعا و مناجات، ارتباط بین دو قطب است. خدا معبود و معشوق عالم و بنده ستایشگر خداوند. گاهی انسان از اوصاف جمال و جلال بی‌پایان او سخن میگوید و گاهی به خود نگاه میاندازد و ضعفهای خود را به بارگاه او میآورد و درصدد چاره‌جویی درونی خود است.

دعا وصل به خدا و خود

دعا حرکت بین معشوق و انسان ستایشگر است. این جنبه مطرح شده در دعا، فقط جنبه مادی نیست بلکه جنبه اجتماعی و اخلاقی و زندگی اخروی انسان نیزدردعا موردتوجه قرار میگیرد.آنچه که باید مدنظر باشد، خود ما هستیم. اگر توانستیم خود را پیدا کنیم و ضعف های درونی خود را بشناسیم، آنگاه است که تصمیم دیگری می گیریم. دعا در مناجات شیعه، برای به خود آوردن انسان است. انسان گاه در مناجات در پی وصل به خدا و گاهی به دنبال کنکاش و شناخت خود، است.

دعا، پناه به سوی خدا

 انسان نیایشگر در مناجات شعبانیه میگوید: «فَقَدْهَرَبْتُ‏الَيْكَ‏» خداوندا من فراری از عالم به سوی تو هستم. اگر به تغییرات عالم فانی بنگریم باید از آن به سوی خدا فرار کنیم. در سوره حج آمده است: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»[3] به سوی خدا بگریزید. گریز زمانی معنا دارد که انسان احساس خطر کندو باید به سوی ملجائی پناه ببرد. این حقیقت فرار در زندگی ماست. قرآن با نگاه عمیقی که به زندگی دارد میگوید: بندگان خدا فرار کنید به سوی پروردگارتان. ما باید در عین بهره از دنیا، از خطرات آن به خدا پناه ببریم. امام معصوم و پیامبراکرم(ص)، به ما آموختند که مؤمن زندگی طبیعی خود را دارد؛ اما وابستگی مطلق و فراموشی حقایق و اخلاق و معنویت، خطر بزرگی است که باید از آن فرار کرد. در بعضی روایات، حج نیز یک فرار به سوی خدا محسوب میشود. کسی که به حج میرود، زندگی عادی خود را رها میکند و به سوی خدا رجعت می‌کند. درواقع تمام عبادات این‌گونه است. انسان اهل اخلاق و معنا از خستگی امور عادی و غرق شدن در دنیا، احساس کمبود می‌کند و به سوی خدا فرار میکند. طبق روانشناسی نیز انسانی که زندگی برنامه‌ریزی‌شده‌ای دارد، احساس نیاز به یک ملجأ و پناهگاه می‌کند، این نشانه ایمان است.

فرار از آلودگیها دلیل وجد در عبادت

وقتی به احوالات امامان نظر میکنیم، شاید تعجب کنیم، چطور یک انسان ساعتها با این وجد عبادت میکند، درحالی‌که وقتی به عمق قضیه بنگریم، پی میبریم، او از آلودگی‌ها خسته است و به سوی خدا فرار الی الله دارد. در مناجات شعبانیه می‌گوید: از این آلودگیها و امواجی که مرا به گناه دعوت میکند، خسته شده‌ام و احساس میکنم باید به سوی تو فرار کنم و به تو پناه ببرم. فرار به سوی خدا، لذت سخن گفتن با مبدأ نیکی‌هاست. این احساس باید روح مناجات باشد. احساس کنیم، نماز و دعا نیاز ضروری زندگی ماست. این احساس زندگی ما را شیرین و لذت‌بخش میکند.

دعا، تسلیم و احساس نیاز به خداوند

 در فرازهای مناجات شعبانیه میگوید: «فَقَدْهَرَبْتُ‏الَيْكَ‏وَوَقَفْتُ‏بَيْنَ‏يَدَيْكَ»من از سختی‌های طبیعت به سوی تو به گریز آمدم و در برابر تو با حالت تسلیم ایستادم. وقوف در برابر خدا با حالت تسلیم اوج تواضع است. ایستادن به مناجات و دعا در برابر خدا نشان‌دهنده روح تسلیم و آنچه که او بپسندد،است. «مُسْتَكِيناًلَكَ»هرچقدر دارا باشم در عالم، می دانم در برابر تو هیچ ندارم. در برابر خدا، فقر و غنا و جایگاه اجتماعی، همه هیچ‌اند. «مُتَضَرِّعاًالَيْكَ»به تضرع و نیازمند به سوی تو آمده ام و در دلم امید به تو موج می‌زند. هیچ ندارم و احساس نیاز می‎کنم و در این حال نزار با امید و اعتماد به سوی تو آمدم.

دعا و سبک‌بالی روحی

در ادامه مناجات میگوید:«وَتَعْلَمُمافِينَفْسِيوتَخْبُرُحاجَتِيوَتَعْرِفُضَمِيرِي‏»[4]خدایا این نکته را هم میدانم که نیازی نیست، بگویم، چراکه تو به اسرار درون من و نیاز من و انگیزه‌های قلبی من آگاه هستی. سخن گفتن در دعا، تخلیه بارهای روحی در پیشگاه خداوند و مایه آرامش درون انسان است. این دعا با چهار عبارت، علم بیپایان خداوند را میرساند. این خط سیر مناجات خداست که به‌خصوص در این ماههای شریف، باید موردتوجه قرار گیرد. دعا با توسل به خدا و عرضه کردن بارهای روانی، احساس سبکی به انسان می‌دهد. انسان با سخن گفتن، به سوی خداوند قرب پیدا می‌کند. امیدواریم خداوند توفیق خواندن  این دعاها را عنایت بفرماید.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالْعَصْر، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[5]

 

 

 

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین . اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[6]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

شما و خودم را به تقوا و پارسایی و بهره گیری از فیوضات خداوند در ماه‌های شعبان و رمضان، دعوت می‎کنم. امیدوارم خداوند توفیق عمل به تکالیف فردی و اجتماعی عنایت بفرماید.

بزرگداشت هفته بهداشت روان

میلاد امام جواد‎(ع) در دهم ماه رجب و فرارسیدن ماه بندگی خداوند، رجب را تبریک عرض میکنم. شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی(ره) را نیز گرامی میداریم. هفته آخر مهرماه، بنام هفته بهداشت روان نامیده شده است. به چند نکته در باب سلامت روانی اشاره می‌کنم. انسان باید به بهداشت جسمی و هم روانی خود و جامعه توجه کند. آنچه که برای پیشگیری از آفت‌های جسمانی  لازم است، بهداشت جسمانی و فیزیکی گفته می‎شود و انسان علاوه بر آن به بهداشت روانی نیز نیاز دارد که امری مخفیتر و تخصصی‌تر است.

رابطه بهداشت روانی و معضلات جامعه

اگر به ریشه بسیاری از جرائم و خلاف‌ها بنگریم، ریشه را در بسیاری از عقده‌های روحی و روانی و مشکلاتی که در خانواده بوده است، مییابیم. اعتیاد به مواد مخدر، سرقت، به هم زدن نظم اجتماعی و بسیاری دیگر، ریشه در عقده‌های روانی که فرد با آن روبه‌رو بوده است، دارد. البته انسان دارای اختیار است و می‌تواند خود را کنترل کند. بسیاری از این معضلات اجتماعی به خانوادهبازمیگردد. درگیری‌های خانوادگی، از دست دادن پدر یا مادر، اشباع نشدن عواطف و احساسات،این‌ها مسائلی هستند که مبدّل به عقده‌های روانی میشود و درجایی سرباز میکند. البته اینها توجیهی برای جرائم فرد محسوب نمیشود؛ اما مسئولیت جامعه، توجه به بهداشت روانی است.

معنای بهداشت روانی

بهداشت روانی یعنی تدابیری که روح و روان انسان را سالم میکند و از گرایش به گناه و خلاف بازمیدارد. رعایت قانون در جامعه و رعایت اخلاق و وظایف مشترک در خانواده باعث بهداشت روانی فرد میشود. اگر بخواهیم نظم درست اجتماعی و اخلاقی را حاکم کنیم باید به ریشه‌ها برگردیم و سلامت روانی را از پایه بنیان بنهیم.

 اهمیت ارتباط مؤثر مدرسه و خانواده

در دنیای امروز، بچه‌ها از سنین پایین پا به محیط جامعه میگذارند و از خانواده جدا میشوند، بنابراین بحث ارتباط بین خانواده و مدرسه از اهمیت زیادی برخوردار میشود. از خطرات مهم، بیاطلاعی و عدم احساس مسئولیت در برابر فرزند است که در اخلاق و تحصیل  و رفت‌وآمد او مسائل زیادی ایجاد میکند. از یک سو باید عواطف و نیازهای روحی و روانی فرزند در خانواده اشباع شود و از سوی دیگر در مدرسه نیز فعالیت‌های تربیتی و اخلاقی  و تحصیلی کودک انجام گیرد. این دو مبدأ مؤثر در کودک باید به هم متصل باشند. اگر هریک به سمتی بروند، زمینه‌ساز بسیاری از خطرات و مفاسد اجتماعی میشود. رعایت اخلاق و موازین الهی را باید در همان سنین پایین، در درون خانه و روابط اجتماعی شکل دهیم تا جامعه‌ای موفق داشته باشیم. توجه ما به قانون و تعهدات اجتماعی و احساس مسئولیت خانواده در قبال فرزند از نکات مهمی است که برای جامعه‌ای سالم ضروری است.

رابطه احساس مسئولیت و سلامت جامعه

توجه به مستمندان و قرض‌الحسنه از مسائل مهم جامعه است. جامعه‌ای کهبه نیازمندان خود توجه نکند،مانند خانواده‌ای است که در قبال فرزندان خود احساس رسالت نکند. جامعه مثل یک کشتی و اعضای یک پیکر است. رعایت ارزشها و قوانین الهی و اجتماعی  و رفع نیاز مستمندان،بهداشت روانی،از مسئولیت‌های اجتماعی ماست. بسیاری از مشکلات سیاسی ما به پایه‌های اخلاقی بازمیگردد. اگر بر قواعد ما یک نظم اجتماعی حاکم باشد، قطعاً حزب‌های سیاسی ما محور الهی  و اجتماعی میگیرند. تعدّی در حقوق دیگران و افسارگسیختگیهای اجتماعی، ریشه در عدم مبنای تربیت صحیح در کودکی دارد. این معضلات نیازمندان نگاه عمیق به ریشه‌ها را میطلبد و خداوند نیز این اراده و توانایی را داده است. ما مردمی هستیم که در برابر سدهای بزرگی که قابل‌تصور برای شکست نبود، ایستادیم و آنان را به فضل الهی به زانو درآوردیم. ملت ما توانایی حل و عمل هوشیارانه در برابر این مسائل را دارند.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الرحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.

 


. سوره حشر، آیه 18[1]

[2]. الإقبال بالأعمال الحسنة، ج‏3، ص :295

[3]. سوره الذاریات، آیه 50

[4]. الإقبال بالأعمال الحسنة، ج‏3، ص :295

[5]. سوره العصر، آیات 1 تا 3

. سوره حشر، آیه 18[6]