نماز جمعه شهرستان

خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین.اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[2]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

حقوق شوهر بر زن

اطاعت از شوهر و خودداری از نافرمانی او، از وظایف اولیه‌ی زن است شک نیست که غرض از اطاعت زن، فرمان‌برداری او از شوهر است در اموری که مخالف احکام الهی نباشد و هرآنگاه که چنین فرمان و دستوری رسد، وظیفه، تخلف و یا به صورتی فرار از آن است. زیرا در همه حال حکم خداوند متعال بر حکم بشر مقدم است.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند:اگر سجده کردن برای غیر خدا جایز بود، دستور می‌دادم تا زن در برابر شوهرش سجده کند.[3]

 1. شوهرداری خوب:

شوهرداری خوب یک هنر است و نیاز به ذوق و سلیقه و مهارت‌های خاص دارد. سعادت یا شقاوت خانواده در دست‌زن است.زن اگر به فن خوب شوهرداری آشنا باشد، می‌تواند با انجام وظایفی که خداوند بر عهده‌ی او مقرر فرموده، خانه را به‌صورت بهشت برین درآورد و از شوهر و فرزندان خود، افرادی لایق، پویا، خلّاق و آبرومند بسازد و خانه را محل آسایش و فضیلت و خوشبختی قرار دهد.

شوهرداری در اسلام اهمیت بسیار زیادی دارد و در همین رابطه امام علی (ع) می‌فرمایند:جهاد زن خوب شوهرداری است.[4]

2. خوش‌اخلاقی:

زن فهیم و نیک‌اندیش می‌داند که تمامی انسان‌ها شیفته‌ی محبت و دلباخته‌ی جذابیت‌های روانی و کشش‌های نفسانی‌اند. ازاین‌رو هنر او در این است که با درکی درست از ویژگی‌های اخلاقی، خصیصه‌های شخصیتی و نیازهای نفسانی شوهر، مهر طلبی‌ها، محبت جویی‌ها، تشویق‌ پذیری‌ها، زیبانگری‌ها و عاقبت‌اندیشی‌ها را با به‌کارگیری مطلوب‌ترین روش‌ها در مناسب‌ترین موقعیت‌ها به شوهر پاسخ گوید و او را دور از دغدغه‌ها و وسوسه‌های درون، در برابر همه‌ی کشش‌ها و محرک‌های بیرونی مصون نماید.

زن خوش‌اخلاق، در زندگی مشترک با همسر خود، زیبایی کلام و جذابیت بیان، زبان تشویق و ترغیب و تأیید و تکریم را سرمایه‌ی ارزشمند زندگی خویش می‌داند و هیچ فرصتی را برای ابلاغ پیام و ابراز محبت به شوهر از دست نمی‌دهد و لذا در تاریکی هم با همسر خویش با زبانی آرام، شیرین و پرمعنا، گیرا و آرام‌بخش و به‌دوراز اضطراب و تنش سخن می‌گوید.زن فهیم و لایق بااخلاق درست و رفتار شایسته‌ی خود، در برخورد با شوهر و فرزندان، در کانون گرم خانواده همیشه شاد و خندان است و مانند فرشته‌ی رحمت محیط خانه را سرشار از مهر، عشق، عطوفت، دوستی و آرامش می‌نماید.

پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند:هر زنی که شوهرش را با زبانش بیازارد، خداوند هیچ کار واجب و مستحبی را از او نمی‌پذیرد و هیچ کار نیکش را قبول نمی‌کند تا وقتی‌که شوهرش را راضی کند، اگرچه روزها روزه بگیرد و شب‌ها به عبادت مشغول شود. او هرگز در برخورد با شوهر و فرزندان، صدا و کلام گیرای خود را با نقّادی و تهدید و تحقیر و سرزنش و استهزا نمی‌آمیزد، بلکه زبان حق‌شناسی و قدرشناسی، شکر و سپاسگزاری از صفات برجسته‌ی او در حریم خانواده است.

3. احترام به شوهر:

زن آگاه و مهربان به‌خوبی می‌داند که همه‌ی انسان‌ها ذاتاً محبت‌پذیر و قهرستیزند، همه انسان‌ها تکریم پذیر و تنبیه گریزند. هر کس به شخصیت خویش علاقه‌مند‌است و دوست دارد دیگران به او احترام بگذارند و هر کس که شخصیت او را محترم بشمارد محبوبش واقع می‌شود.زن فهمیده می‌داند که شوهرش آرامش‌خواه و امنیت طلب هست و دوست دارد در محیطی سرشار از صمیمیت و صفا زندگی کند.

امام صادق (ع) می‌فرمایند:خوشا به سعادت و خوشا به سعادت آن همسری باد که به شوهرش احترام گذارد و او را آزار نرساند و در تمام مواقع از شوهرش اطاعت کند.[5]

زن شایسته و برتر همه‌ی سعی و تلاش خود را در جهت جلب رضایت خاطر و فراهم ساختن آسایش و آرامش روان و نشاط درونی شوهر مبذول می‌دارد و ازاین‌رو جز با زبان محبت و تکریم با همسرش سخن نمی‌گوید و همواره از خزانه‌ی دلش، کلام زرین و خوشایند و گفتار شفابخش و درمانگر روح و روان و آرایشگر جان را برگزیده، در فضای سرشار از عشق و شور و شعف و نشاط تقدیم همسر خود می‌نماید. و رابطه او با شوهرش هر چه هست زبان محبت است.

4. اظهار عشق و علاقه نسبت به شوهر

زن خردمند و شایسته می‌داند که شوهرش تشنه‌ی محبت و دوستی اوست و دل او به محبت همسرش زنده هست. اگر شوهر بداند که محبوب واقعی زنش نیست، احساس بی‌کسی، تنهایی و غربت می‌کند و همیشه پژمرده، غمگین و ناراحت و مضطرب است. لیکن زن نیک‌اندیش و مهربان، محبت و دوستی خود را نسبت به شوهرش به زبان آورده و عشق و علاقه‌ی خود را در قالب واژه‌های طیب و زیبا و پر مفهوم عینیت می‌بخشد.و مهم‌تر از کلمات و واژه‌ها، در ایجاد محبت نسبت به شوهرش، هنگام سخن گفتن با شوهر، مواظب آهنگ نرم و ملایم صدا، حرکات زیبای چشم وابرو و خنده‌های زیر لب و عشوه‌های پی‌درپی خود هست. و هرگز با آهنگ صدای خشن و حرکات ناموزون دست و صورت و ترشرویی و اخم، معشوق عزیز خود را در کانون گرم و باصفای خانواده دلسرد و افسرده نمی‌کند.

امام باقر (ع) می‌فرمایند:برای زن هیچ شفاعتی در پیشگاه پروردگارش به‌اندازه رضایت شوهرش ثمربخش و مفیدتر نیست.

زن برتر با ابراز عشق و علاقه نسبت به شوهرش، دل او را همیشه شاداب و خرم نگه می‌دارد و به کسب‌وکار وزندگی علاقه‌مند و دلگرم و امیدوارش می‌نماید و مانند سکوی پرتاب، شوهرش را به عالی‌ترین مقامات علمی، معنوی، اقتصادی و اجتماعی ارتقاء می‌دهد، و زمینه رشد و شکوفایی او را در همه‌ی کارها فراهم می‌نماید. و شوهر نیز با این رفتار نیکو و شایسته‌ی همسر، حاضر است برای تأمین سعادت و رفاه خانواده، تا سر حدّ فداکاری کوشش کند و مطمئناً چنین مردی کمتر اتفاق می‌افتد که به امراض روحی و روانی مبتلا گردد.

بنابراین زن هنرمند و فهیم، نیک می‌داند که شوهرش شیدای شنیدن صدای آرام و زیبا، جالب و جاذب، گیرا و پرمحبت اوست. و از همین رو، با همه‌ی وجود به نقش جاذبه‌های صوتی و گیرایی کلام در ابراز عشق و محبت و ایجاد شورونشاط و شادابی در شوهر واقف است و در طول حیات مشترک و در همه‌ی موقعیت‌ها و شرایط، لحظه‌ای از زبان دوستی و عشق به شوهر غافل نمی‌شود، و از جذابیت‌های بیانی، آن‌چنان همسر خود را سیراب می‌نماید که در برابر محرک‌های صوتی و کلامی نامحرمان مغرض، کاملاً او را مصون می‌نماید؛ چراکه بعضی وسوسه گران مغرض و ناآگاه و شیطان‌صفتان گیرا، با بهره‌گیری از خلأ عاطفی بعضی مردان و محرومیت ایشان از محبت‌های عاشقانه و صادقانه‌ی همسرشان، با محرک‌های کلامی گیرا و پرجاذبه و کرشمه‌های شیطانی گناه‌آلود، به او دلربایی کرده و زمینه‌ی انحراف او را هموار می‌کنند.

از همین روست که زن بامحبت و لایق هرگز صدا و کلام گیرای خود را با نقادی، تهدید، سرزنش، تحقیر و استهزای شوهر نمی‌آمیزد، زیرا می‌داند که شوهر او از زبان تحقیر و تهدید، انتقاد و اعتراض، پرخاش و نفرین، بدزبانی و ناسزاگویی گریزان است و مهم‌تر این‌که خطر متلاشی شدن کانون خانواده و سایر انحرافات در کمین اوست.

5. استقبال گرم از شوهر

یکی از سنت‌های بسیار نیکوی مسلمانان این است که هرگاه به یکدیگر می‌رسند، سلام می‌کنند، زیرا سلام کردن ایجاد انس، الفت و محبت می‌کند، کینه‌ها و کدورت‌ها را می‌زداید. بنابراین دو زوجی که نیاز به صداقت و صمیمیت بیشتری دارند، این دستور الهی را بیشتر باید رعایت نمایند.

چه نیکوست که هرگاه شوهر وارد منزل می‌شود، زن با چهره‌ای شاد و خندان و ظاهری آراسته و زیبا به پیشواز همسرش رود، در را به روی او بگشاید، به او سلام کند و بهتر آن است که در سلام کردن، هر یک‌بر دیگری سبقت بگیرند.

خداوند در قرآن کریم می‌فرمایند:«وَإِذَا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَی کلِّ شَیءٍ حَسِیبًا»[6] هرگاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همان‌گونه پاسخ‌گویید. خداوند حساب همه‌چیز را دارد.

و در جای دیگر می‌فرمایند:«وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تحت‌ها الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فی‌ها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیتُهُمْ فی‌ها سَلَامٌ»[7] اهل بهشت یکدیگر را با سلام کردن خوش آمد گویند.

بنابراین زن فهیم و مهربان پس از استقبال گرم از شوهر، با نهایت شور و شوق، زمینه‌ی استراحت و آرامش را برای او فراهم می‌نماید و تا حدود 90 دقیقه بعد از ورود شوهرش به منزل، هیچ حرف ناخوشایندی به او نمی‌زند.

6. تهیه‌ی غذای مناسب

خانم هنرمند و کدبانو سعی می‌کند جهت رضامندی و خوشایندی شوهر، غذاهایی را که می‌پزد از یک نوع نباشد و تنوع در آن رعایت شود و غذای موردعلاقه‌ی شوهر را تا حدود امکان تهیه نماید.

امام صادق (ع) می‌فرمایند:بهترین زنان شما (مسلمین) زنی است که خوشبو و خوش دست‌پخت باشد.[8]

و چه زیبا و بجاست که شوهر از آشپزی و دست‌پخت همسر، خصوصاً در نزد فرزندان ـ تقدیر و تشکر نماید. این کار فایده‌ی بسیار مهم دارد؛ اولاً: زن احساس خوشحالی و شادمانی می‌کند که همسرش او و هنرش را دوست دارد و زحمات فراوان او را ارج می‌نهد و تمام سعی و تلاش خود را جهت رضایت و خشنودی شوهر به کار خواهد بست. دوماً: فرزندان شیوه‌ی تقدیر و تشکر و احترام به مادر را عملاً از پدر یاد می‌گیرند.

7. زینت و آرایش برای شوهر

از هنرها و وظایف یک زن شایسته این است که در قلمرو خانواده، با حفظ ارزش‌ها و توجه به وضعیت شناختی و روانی بچه‌ها، به‌خصوص نوجوانان، همواره سعی کند در حد توان و رعایت حدود و حرمت‌ها، از آراسته‌ترین، زیباترین و جذاب‌ترین لباس‌ها، زینت‌ها و آرایش‌ها برای همسر خود بهره گیرد، چراکه همسر ایشان به این جذابیت‌ها نیاز دارد.باید توجه داشته باشیم که هرگونه خودآرایی، خودنمایی و خود عرضه کردن برای نامحرمان، حرام، و آراستگی و آرایش همسر برای همسر مستوجب ثواب است.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند:زن باید خودش را برای شوهر به خوشبوترین عطرها معطر کند، و زیباترین لباس‌هایش را بپوشد، و به نیکوترین آرایش، برای شوهرش آرایش نماید، و پیوسته خودش را بر شوهر عرضه کند.[9]

در اسلام به آرایش و عطر زدن و استفاده از بوهای خوش و وسایل زیبایی برای شوهر و محارم یا در منزل و یا در حالت عبادت و نیایش با پروردگار سفارش شده و نوعی عبادت است. آنچه نهی شده، استفاده از عطر و آرایش برای نامحرمان یا در روابط اجتماعی است که عامل فساد می‌شود و حرام است.حضرت زهرا (ع) گران‌بهاترین عطری را که در اختیار داشتند، فقط برای شوهر گرامی خود و لحظات مناجات و راز و نیاز با پروردگار حق‌تعالی استفاده می‌نمودند.

باکمال تأسف در جامعه‌ی ما در بسیاری از موارد شاهد هستیم که زنان و مردان، بهترین پوشش و آرایش و زینت‌ها را برای عروسی‌ها، میهمانی‌ها و مجالس خارج از خانه و نازل‌ترین آن‌ها را در کانون خانواده برای همسر استفاده می‌کنند. ای‌کاش همه‌ی زینت‌ها، آرایش‌ها و دلربایی‌های خانم‌ها، مطابق نظر اسلام فقط و فقط برای همسر بود، چراکه آن‌وقت دیگر شاهد این‌همه دعواها، کشمکش‌ها، جدال‌ها و فتنه‌ها نبودیم.

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین . اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[10]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

مجلس خبرگان رهبری

مجلس خبرگان رهبری مجلسی متشکل از فقیه‌هایواجد شرایط است که بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایرانمسئولیت تعیین و نظارت بر ولی فقیهرهبر جمهوری اسلامیرا دارد. مدت هر دورهٔ این مجلس که اعضای آن به‌وسیلهٔ انتخاباتو توسط رأی مستقیم و مخفی مردم انتخاب می‌گردند، هشت سال هست.

وظایف مجلس خبرگان

پس از رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقها واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یک‌صد و نهم بررسی و مشورت می‌کنند هرگاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص دریکی از صفات مذکور در اصل یک‌صد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می‌کنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به‌عنوان رهبر انتخاب و معرفی می‌نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت‌های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.

قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آن‌ها و آیین‌نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به‌وسیله فقها اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد. ازآن‌پس هرگونه تغییر و تجدیدنظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است.

هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود، یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یک‌صد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یک‌صد و هشتم هست. در صورت فوت یا کناره‌گیری یا عزل رهبر، خبرگان موظف‌اند، در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند.

شرایط نمایندگان مجلس خبرگان

قانون اساسی، به‌صراحت، شرایط نمایندگان مجلس خبرگان را بیان نکرده و تعیین آن را مطابق اصل ۱۰۸، برای نخستین دوره، به فقهای اولین شورای نگهبانو پس‌ازآن، به خود مجلس خبرگان واگذار کرده است؛ اما با دقت در اصول مربوط، می‌توان کلیاتی را در مورد شرایط اعضای مجلس خبرگان به دست آورد. به‌ضرورت تناسب حکم و موضوع، اعضای خبرگان، اولاً، باید دارای درجه‌ای از فقاهت و آگاهی بر مسائل سیاسی و اجتماعی روز باشند که قدرت تشخیص اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا شخص واجد مقبولیت عامهرا داشته باشند و ثانیاً، دارای مرتبه‌ای از تقوا باشند که در اظهارنظر خویش، فقط مصالح اسلام و مسلمانان را در نظرگیرند و نه منافع فردی و گروهی را. از سوی دیگر، درصورتی‌که اهل خبره، به آنچه می‌گوید، اعتقاد نداشته باشد و یا دارای سوابق سوء سیاسی و اجتماعی باشد، بدون تردید، نمی‌توان به تشخیص او اعتماد کرد.

خبرگان منتخب مردم، باید دارای شرایط زیر باشند:

1.       اشتهار به دیانت و وثوق و شایستگی اخلاقی؛

2.      اجتهاد در حدی که قدرت استنباط بعض مسائل فقهی را داشته باشد و بتواند ولی فقیهواجد شرایط رهبری را تشخیص دهد؛

3.     بینش سیاسی و اجتماعی و آشنایی با مسائل روز؛

4.      معتقد بودن به‌نظام جمهوری اسلامی ایران؛

5.      نداشتن سوابق سوء سیاسی و اجتماعی.

نکته پایانی درباره شرایط نمایندگان مجلس خبرگان، مرجع تشخیص واجدان شرایط است. این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. به‌طورمعمول، فقهای مزبور، برای کسانی که اجتهادشان محرز نیست، اقدام به برگزاری امتحان و اخبار می‌کنند و شرایط دیگر را با تحقیق و تفحص احراز می‌کنند.

شهادت تعدادی از دیپلمات‌های ایران در افغانستان

مقام والای شهدای اسلام و همه شهدایی که برای عزت و عظمت و اعتلای این کشور جان درراه خدا به شهادت رسیدند، آرزوی علو درجات داریم و امیدواریم با شرکت مردم درصحنه‌های مختلف با آگاهی بالا، خطرها و آفت‌ها را از این کشور اسلامی مرتفع بسازیم.

مانورهای متعدد از سپاه و بسیج و همچنین ارتش در مرزهای شرقی نشان‌دهنده عزت و عظمت کشور است و همان‌طور که رئیس‌جمهور اظهار داشتند که: برای ما جای تعجب است آمریکایی‌ها از مانورهای ما اظهار نگرانی می‌کنند، آن‌ها در تمام دنیا بدون هیچ حدومرزی به کشورها و مناطق مختلف تجاوز می‌کنند و مورد حملات خود قرار می‌دهند، اما ما که در کشور ایران مانور اجرا می‌کنیم باعث نگرانی برای آن‌ها می‌شود. تمام مسئولین و سیاست‌مداران و مردم باید در حفظ عزت، عظمت، قدرت و جایگاه کشور ایران تلاش کنند و از آسیب‌ها و آفت‌هایی که جانب کشورهای غربی بر ما وارد می‌شود، جلوگیری کنند.

نکاتی پیرامون شروع سال تحصیلی

کم‌کم که روزهای شهریورماه رو به اتمام است و برگه‌ای تقویم نوید آغاز فصل هزار رنگ پاییز را می‌دهد همه ما ناخودآگاه به یاد خاطرات زیبای مدرسه و شور و هیجانات آن دوران می‌افتیم. شروع سال تحصیلی حال و هوای خاصی دارد؛ گرچه بازی، گردش، مسافرت، خوابیدن تا دیروقت و... محدود می‌شود اما ته دل همه دانش آموزان قند آب می‌شود که دوباره با دوستان و همکلاسی‌ها ملاقات داشته باشند و تجربه شیرین ورود به کلاسی بالاتر را داشته باشند.

پایان دوره ابتدایی و تجربه حضور در فضای آموزشی جدید برای بسیاری از بچه‌ها نگران‌کننده است. علاوه بر تغییر محیط مدرسه، حجم و تعداد کتاب‌های درسی نیز بیشتر شده و هر درس توسط معلم مربوط تدریس می‌شود. همه این‌ها در کنار انتظارات و توقعاتی که خانواده از دانش آموزان دارد منشأ استرس و نگرانی او می‌شود.

برقراری ارتباط با نوجوان و فرزندان

فرزند شما در حال عبور از نخستین مرحله زندگی یعنی کودکی است و کم‌کم به دوران نوجوانی قدم می‌گذارد. کم‌کم باید کارهای بچه‌گانه را کنار بگذارد و با مسائل جدید و مقدماتی دنیای بزرگ‌ترها آشنا شود. همان‌طور که شما برای برقراری ارتباط صحیح با فرزندتان مشکل‌دارید و گاه نمی‌دانید چه رفتاری داشته باشید او نیز دراین‌باره با خودش کلنجار می‌رود و کلافه است. با شروع سال تحصیلی و تغییراتی مربوط به آن، پدر و مادر باید کاملاً از فرزندشان حمایت کنند. او حالا باید قوانین جدیدی را رعایت کند، با شیوه تدریس چند معلم جدید سازگار شود، تکالیف بیشتری انجام دهد و... به‌طور خلاصه، اگر شما به این موارد توجه نداشته باشید، این‌همه شرایط جدید برای او استرس‌آور خواهد بود و ممکن است از ورود به مدرسه جدید و حتی بزرگ شدن ترس و واهمه داشته باشد.آرامش و همراهی شما بسیار می‌تواند به او کمک کند. اجازه دهید تا عادات و رفتارهای کودکانه‌اش کم‌کم تغییر کند و با شرایط جدید خو بگیرد.

به فرزندتان اطمینان خاطر دهید که برای ابراز وجود، قبول شخصیت و ترس از طرد شدن از طرف جامعه، نیازی به حضور افراد غریبه در زندگی‌اش نیست. شما همیشه در کنارش هستید و از او در برابر هر اتفاقی حمایت می‌کنید. این احساس همراهی و تنها نماندن یکی از اصلی‌ترین نیازهای نوجوان در این مرحله از زندگی است.

دعا

خدایا دل‌های ما را به نور ایمان و معرفت خودت منور بفرما. گام‌های ما را درراه خودت استوار بدار. دل‌های ما را مملو از عشق خودت قرار بده. لذت بندگی، راز و نیاز خودت را به ما بچشان. امت اسلامی و نسل جوان ما را از خطرها و آفت‌ها مصون و محفوظ بدار. خدمتگزاران به اسلام، مقام معظم رهبری را در پناه خودت محافظت بفرما. خدایا ارواح شهدا و روح بزرگ امام را با اولیای خودت محشور بفرما.

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الراحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

[2]. حشر، آیه 18.

[3]. فروع کافی، ج 5، ص 507، ح 6.

[4]. بحارالانوار، ج 3، ص 252..

[5]. بحارالانوار، ج 103، ص 252، ح 55

[6]. نساء، آیه 86.

[7]. ابراهیم، آیه 23.

[8]. وسایل الشیعه، ج 14، ص 15..

[9]. همان، ص 212.

[10]. آل‌عمران، آیه 102.


خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[2]»عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

حقوق خانواده

مسائلی که باید بین زن و شوهر در بین خانواده باید رعایت شود. درصورتی‌که این دستورات و وظایف موردتوجه خانواده‌های ما باشد و فرزندان ما از ابتدا با این تکالیف آشنا بشوند، خیلی از مشکلات قابل‌حل می‌باشد.

اسلام خواسته که خانواده و روابط اعضای آن بر پایه اصول اخلاقی و رعایت دستورات الهی پایه‌گذاری بشود.

اسلام وظایف زن و شوهر را متقابل می‌داند.

حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید: حقوق اجتماعی، متقابل است. اگر خداوند بر شما وظیفه‌ای قرارداد برای فردی که در مقابل شما هست برای او نیز وظیفه‌ای قرارداد است. همان‌طور که شارع مقدس، خداوند برای مرد وظایفی مقرر فرموده و او را مکلّف کرده که اخلاقاً وظایف خود را عمل کند، همان‌طور زن هم موظف به رعایت یک سلسله اصول اخلاقی و ملاک‌های اخلاقی است.

وظایف زن در قبال مرد

زن در برابر آن وظایفی که مرد در خانه دارد، زن هم موظّف است:

1. تلاش کند رضایت همسر خود را تحصیل کند. بی‌جهت و به بهانه‌های واهی همسر خود را آزار ندهد.

2. به‌عنوان یک تکلیف اخلاقی موظف است با احترام و ادب با افراد و اعضای خانه و ازجمله همسر خود معاشرت کند.

3. در محدوده اختیارات مرد با همسرش هماهنگ باشد و اطاعت از او در محدوده اختیاراتش داشته باشد

4. از آبرو و حیثیت همسرش دفاع کند.

5. وظیفه اخلاقی دارد که علاقه و محبت خود را در خانه نشان بدهد.

6. کارخانه را با مشارکت یکدیگر انجام بدهند.

در روایاتی داریم که ثواب زیادی ذکرشده است برای اینکه مرد در خانه کمک کند، تا حدی که کمک و توان او هست به اعضای خانه و همسر خود همکاری و مشارکت کند.

وظیفه زن ازنظر اسلام و فقه

ازنظر فقهی، وظیفه فقهی و واجب زن نیست که در خانه کار کند. این اجمع تمام فقها فرمودند. ازنظر اسلام بر زن واجب نیست که کارخانه را انجام بدهد، حتی در شیر دادن به بچه می‌تواند طلب مزد کند. این مسئله شرعی است و فقها به آن فتوا داده‌اند.

اسلام که می‌گوید وظیفه واجب زن نیست، ولی اظهار دارد که کاری پسندیده است که مرد همکاری کند و زن هم کارخانه را انجام دهد. اگر زن به‌عنوان تربیت فرزند، برای ساختن انسان‌های سالم و خوب، فداکاری کرد و شانه زیر مسئولیت گذاشت و کارخانه را انجام داد خیلی برای او ثواب مترتّب است.

بنابراین اسلام کار کردن را وظیفه قرار نداده است، بلکه یک عمل اخلاقی معرفی کرده است، تا اینکه خانواده بر اساس مهر و محبت اداره بشود.

حقوق زن و مرد ازنظر روایات

رسول اکرم (ص) می‌فرماید: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ خَدَمَتْ زَوْجَهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ أَغْلَقَ اللَّهُ عَنْهَا سَبْعَةَ أَبْوَابِ النَّارِ وَ فَتَحَ لَهَا ثَمَانِيَةَ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ تَدْخُلُ مِنْ أَيِّهَا شَاءَت‏»[3]

هر زنی که هفت روز شوهرش را خدمت کند، خداوند هفت ‌در دوزخ را به روی او ببندد و هشت در بهشت را به رویش بگشاید.

جای دیگر می‌فرمایند: «حق مرد بر زن این است که زن فضای خانه را سالم نگه دارد و در حد متعادل کار کند.»

این حق فقهی نیست، کسی نمی‌تواند به زن اجبار کند که باید توکاری را انجام بدهی، اگر انجام ندهد گناهکار است. اما درعین‌حال کار زن جنبه اخلاقی دارد.

ازنظر اسلام همان‌طور که مرد در خانه کار کند صاحب ثواب زیادی می‌شود، زن هم واجب نیست ولی خیلی دارای ثواب است.

کار در خانه بنای بر همکاری و مشارکت در امور برای تربیت فرزندان از هر دو طرف، بخصوص از طرف زن، دارای ثواب‌های زیادی می‌باشد.

رسول اکرم می‌فرماید: «زَوْجَةٌ صَالِحَةٌ تُعِينُهُ عَلَى أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»[4] نعمت‌های خیلی خوبی است که به کسانی می‌دهد. زن خوبی که در امور دین و دنیا کمک‌کار همسرش باشد. در اداره خانه همکاری و همدلی داشته و بخصوص در امور اخروی.

زن اگر مقید به آداب اسلام باشد، می‌تواند همسرش را ارشاد به تطبیق احکام اسلام و اجرای آن و رعایت ضوابط اسلامی کند.

فلسفه تشکیل خانواده

فلسفه تشکیل زندگی مشترک و کانون خانوادگی، همراهی مرد و زن برای تربیت فرزندان و برای سعادت آخرت خودشان است. وقتی خانواده، مقدس و ارزشمند است که مرد و زن هر دو در مسائل معنوی، اخلاقی کمک همدیگر باشند، همان‌طور که در اداره زندگی و تربیت فرزندان باید باهم همدلی و همکاری داشته باشند.

زن باید طوری باشد که آبرو و حیثیت همسر خود را حفظ کند. در روایات متعددی آمده که زنی مورد رضای خداست و مقبول دین اسلام است، که اگر شوهر حاضر به زندگی است و با دیدن او خوشحال بشود و در غیبت همسرش پاسدار حریم خانواده او و آبرو و حیثیت او باشد. چه در سخن گفتن درباره همسرش، چه در نوع رفتارش در خانه و تربیت فرزندان. زن این وظیفه اخلاقی را دارد که چنان تربیت کند، حریم و حیثیت همسرش محفوظ بماند.

روایاتی در باب حفظ آبرو همسر

صیانت و حفظ آبرو و حیثت همسر که در روایات زیادی بر آن تأکید شده است.

نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند که خداوند چنین فرمود: «وقتی من به کسی بخواهم خیر دنیا و آخرت را بدهم چند زمینه برای او فراهم می‌کنم:

1. «جَعَلتَ لَه لِسان ذاکِرا»[5]: به او زبانی که به ذکر خدا مشغول باشد، عنایت می‌کنم.

2. «وَ قَلباً خاشِعا»[6]: دلی با خشوع و تواضع در پیشگاه خدا و بدنی که در سختی‌ها مقاوم باشد به او می‌دهم. خیر دنیا و آخرت در این است که دل خاشع، زبان ذاکر و بدنی مقاوم در سختی‌ها داشته باشد و اهل تن‌آسایی، تن‌پروری نباشد.

یکی از نعمت‌های خدا زن خوبی که این ویژگی را داشته باشد که در موقع دیدن همسر احساس سبک‌بالی کند و آن‌قدر محیط خانواده، فضای محبت‌آمیز، ایثار و گذشت باشد که بر هر دو تأکید شده است.

زندگی سالم بر دوپایه استوار است:

1. از اول قرار بر خوب عمل کردن در زندگی داشته باشند.

2. اگر طرف مقابل بدعمل کرد، او مقاوم و صبور باشد.

در زندگی انسان باید طوری عمل کند که به بدی‌ها نیفتد، ولی معمولاً انسان‌ها در ارتباط باهم دیگر، گاهی پا لغزش پیدا می‌کند و هیچ‌کدام از ما نمی‌توانیم ادعا بر مصونیت از خطا داشته باشیم. زندگی خانوادگی طبیعتش این است که به‌هرحال اختلاف‌سلیقه، فکر و تفاوت‌ها وجود دارد که همین‌ها موجب می‌شود که گاهی تلخی و بد گفتن و خطا و اشتباه رخ بدهد.

تأکید اسلام بر ایثار و رفتار مناسب در خانواده

انسان باید خود را با ایثار و گذشت بسازد. اگر طرف مقابل، رفتارش تلخ شد و از مرز اخلاقی بیرون رفت شما با نیکی، روی خوش، اخلاق پسندیده، صبر و مقاومت ایثار کنید. زن و شوهر بخصوص باید این ویژگی را داشته باشند. رفتار فرد باید طوری باشد که درد و غم دیگران را کاهش بدهد.

در جامعه مشاهده کردید که گاهی افراد و بخصوص بین زن و شوهر در خانه، گاهی شوهر مشکلی دارد و وقت عصبانیت اوست که در اینجا هنر زن این است که آرام و متین باشد. حال بالعکس، گاهی زن در وضعی دشوار قرار دارد که وظیفه اخلاقی مرد این است که در آنجا از خود خویشتن‌داری، بردباری و حسن خلق نشان بدهد. این موارد در مواقع حساس اهمیت دارد. در صورتی کانون خانواده فضایی سالم خواهد داشت که در مواقع دشواری دو طرف، کوتاه بیایند و نرمی و ملایمت از خود نشان بدهند.

در تحقیقات روان‌شناسی مشخص‌شده است، درصورتی‌که کانون خانواده مکانی برای اظهار علاقه، مهر و محبت از طرف والدین و فرزندان به‌طور صحیح اعمال باشد، بچه‌ها در ضریب هوشی، استعداد تحصیلی و ازنظر روحی و روانی موقعیت بهتری دارند. این موارد نشان می‌دهد که نوع رفتار در خانواده، چه تأثیراتی در نسل‌های بعد دارد.

اگر فرزندان در خانواده احساس کنند که والدینشان اهل ایثار، فداکاری هستند این اخلاق نیز برای او ذخیره می‌ماند.

«ارث خوب، مال نیست که پدران برای فرزندانشان باقی می‌گذارند. بلکه آداب درستی است که والدین به فرزندانشان منتقل می‌کنند»

 

 

بهترین ارث والدین برای فرزندان

 اخلاق درست، آداب صحیح معاشرت و ارزش‌های انسانی و الهی بهترین ارثی است که والدین به فرزندانشان منتقل می‌کنند.

مهم‌ترین راه انتقال این میراث، این است که خودمان درست باشیم. زیرا از شخصیت، اخلاق، روش والدین، فرزندان احساس معنویت، اصالت، انسانیت، گذشت و ایثار را می‌آموزند.

شایستگی زن درجایی که مرد با مشکلات وارد خانه می‌شود و با نگاه کردن به او مشکل را از یاد ببرد و احساس سبک‌بالی کند و زنی شایسته است که در غیاب همسر، حافظ مال و آبرو اوست.

رابطه زن و شوهر، رابطه‌ای است ماندگار، بنابراین زمانی که منازعات مکرری بین آن‌ها ایجاد می‌شود، ارزش این است که انسان بافکر، تحمّل، صحبت و مشورت کردن و درنهایت کوتاه آمدن، این موقعیت‌ها را مدیریت کند و مانع ایجاد کینه و دشمنی شود.

 به تعبیر قرآن: «مودّت، مهربانی، الفت و انس، با محکمه و داوری درست نمی‌شود، بلکه بااخلاق، فداکاری و احترام متقابل ایجاد می‌شود».

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ.»[7]

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین. اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[8]»عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

فاطمه زهرا (س) الگویی برای زنان

زنان باید شخصیت اسلامی خودشان را از حضرت زهرا (س) بیاموزند و جلوه‌های شخصیت خود را در برگ زندگی کوتاه، اما پرافتخار فاطمه زهرا (س) جستجو کنند.

مقام فاطمه (س)

اسلام مقام و ارزش فاطمه (س) را به‌اندازه ائمه می‌داند. در آغاز شروع اسلام علیرغم فرهنگ جاهلی و نگاه منفی که به زن وجود داشت و ناچیز شمردن زن در فرهنگ جاهلیت نسبت به زن مرسوم شده بود، اسلام برای فاطمه (س)، آن مقام و منزلت بالا را قائل شد و زمینه را برای رشد بسیاری از زنان که در تاریخ فراهم آمده است. بنابراین، امروزه زنان باید الگوی فاطمه (س) را فرابگیرند.

زنان باید به فرهنگ جاهلی غرب که توطئه‌ای برای به لجن کشیدن و ابتذال اخلاقی زن، طراحی کرده است فکر کنند. فرهنگی که به‌ظاهر، جذابیت‌های حیوانی و غریزی را تحریک می‌کند و مانع کمال، رشد و اعتلای اخلاقی زن می‌شود. این قدرت و شخصیت در زنان باید پدید بیاید که در برابر امواج فسادآلود، مبتذل کننده و فرهنگ متعفّن غربی مقاومت بورزند و الگوی معنوی را از اسلام، فاطمه زهرا (س) بیاموزند.

بحث میان سوریه و ترکیه و معتزلات دنیای اسلام

در طول چند سال اخیر، ترکیه یک جریانی را می‌پیماید که نتیجه آن محو شدن در فرهنگ غربی است. در یک برهه کوتاهی، اسلام‌گراها بارأی مردم در ترکیه روی کارآمدند، اما با دسیسه آن‌ها را کنار زدند. بخشی از ارتش دست‌پرورده آتاتورک و مزدوران غرب و تعدادی از سیاست‌مدارهای غرب‌زده در ترکیه، علیرغم اراده اسلامی که مردم مؤمن و متعصّب ترکیه دارند، این‌ها دست‌به‌دست هم داد و دولت اسلام‌گرا را از صحنه بیرون کرد. در طول سال‌ها مرتب رابطه جذب شدن به اروپا و روابط صمیمانه با اسرائیل در دستورات ترکیه بود.

در سال گذشته علیرغم حقارتی که ترکیه در برابر اروپا نشان داد، درنهایت ترکیه را جزء اتحادیه قبول نکردند. تا زمانی که غرب ببیند در ترکیه اسلام وجود دارد و اسلام‌گرایی در قلب‌های مسلمانان آنجا وجود دارد، هیچ‌وقت آن‌ها را در ردیف خود نمی‌دانند. مشکل مهم غرب این است که دنیا را و بخصوص مسلمانان را هم‌ردیف خود نمی‌دانند. آن‌ها برای خود حق وتو قائل هستند، این نشان می‌دهد که مردم دیگر دنیا را در حد خود نمی‌دانند.

استراتژی اسرائیل برای رهایی از محاصره عرب‌ها

ترکیه هم‌پیمان اسرائیل شده است. اسرائیلی که در محاصره کشورهای عربی است، دنبال این است که با ایران و ترکیه رابطه خوبی داشته باشد. آن‌ها روی کشورهای آسیایی خیلی کار می‌کنند تا آن حلقه محاصره کشورهای عربی را بشکنند. اسرائیل روی کشورهای آسیای میانه سرمایه زیادی به کار می‌برد تا آذربایجان، تاجیکستان، ارمنستان، قزاقستان و ترکیه روابطی برقرار کنند که عرب‌ها تحت‌فشار قرار بگیرند.

درواقع هم‌پیمانی ترکیه با اسرائیل، خیانت به اسلام و فلسطین در خاورمیانه است. ترکیه گرفتار دیپلماسی با سوریه شده است. سوریه تنها خط مقاومت در برابر اسرائیل را می‌خواهد از بین ببرد. از طریق ترکیه، به بهانه کردها، آب و دلایل دیگر، روی سوریه و عراق فشار می‌آورد تا کشورهای عربی را در مقابل اسرائیل تضعیف کند.

اسرائیل و آمریکایی‌ها از طرفی برای ما طالبان را پرورش می‌دهند تا ایران را تحت‌فشار قرار دهند و از طرف دیگر با ترکیه چنان می‌کنند، و در پاکستان، صحابه وهابی را پرورش دادند تا اسرائیل تقویت بشود و جبهه اسلام تضعیف شود.

در موارد دیگر، قتل‌عام صربستان در کوزوو، از فاجعه‌های اسلامی است که باید موردتوجه قرار بگیرد. صربستان و گروه جنایت‌کاری که سال‌ها بر سر مسلمانان یوگوسلاوی، موجب قتل‌عام شدند و دنیا عکس‌العمل زیادی انجام نداد. وقتی کویت موردحمله آمریکا قرار می‌گیرد، به دلیل درخطر بودن منافع غرب، تمام غرب بسیج می‌شوند. اما زمانی که مسلمانان در یوگوسلاوی، الآن در کوزوو این‌طور مورد قتل‌عام قرار می‌گیرند، آن‌ها آرام هستند و از اقدام جدی خودداری می‌کنند.

کاهش اثرات بلایای طبیعی

در دنیا بلاهای طبیعی که حدود 40 نوع دارد مانند: زلزله، خشک‌سالی، حرکت شن‌های روان، سیل، طوفان و...

خیلی از این بلایای طبیعی قابل جلوگیری نیست ولی درعین‌حال اگر عقل، درایت و برنامه‌ریزی باشد، می‌توان از برخی جلوگیری کرد.

اگر در شهرها برنامه‌ریزی درست انجام بشود، می‌توان از ایجاد سیل جلوگیری کرد. با برنامه‌ریزی صحیح در مرتع‌داری، از مشکلات حرکت شن‌های روان می‌توان جلوگیری کرد.

مردم در شهرسازی باید علیرغم مشکلات، کار خود را صحیح انجام بدهند. البته کشور ایران مشکلات اقتصادی دارد، اما در ژاپن که سالانه تا چه حد زلزله می‌شود، ولی هیچ آسیبی نمی‌زند، چون برنامه‌ریزی صحیح کردند.

دعا

خدایا دل‌های ما را به انوار معرفت، نور قرآن و اهل‌بیت منوّر بفرما. دل‌های ما را مهربان و منسجم قرار بده، قدم‌های ما را درراه خودت و حفظ انقلاب اسلامی ثابت‌قدم بدار و...

 

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الرحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.

 

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

[2]. آل‌عمران 102

[3]. وسایل الشیعه، ج 14، ص 123

[4].بحارالانوار، ج 100، ص 217

[5]. نهج الفصاحه، ص 204

.[6] نهج الفصاحه، ص 204

[7]. سوره والعصر.

[8]. سوره حشر، آیه 18.


خطبه اول

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نصلم علی سیدنا و نبینا ابالقاسم محمد (ص) و علی آله الاطیبین الاطهریناعوذ بالله السمیع العلیم، من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیمیا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[1] عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوا الله و ملازمة امره و مجانبت نهی و تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر زاد التقوا

همهٔ شما برادران و خواهران ارجمند و گرامی و خودم را به تقوا، پارسایی، پرهیز از گناه و آلودگی‌های معصیت، تهذیب نفس و اخلاق، پرهیز از هواها و هوس‌های نفسانی، عمل به دستورات خداوند، ذکر و شکر او در همهٔ حالات سفارش و دعوت می‌کنم.

 امیدواریم خداوند با الطاف و عنایات بی­کرانش همهٔ ما را مشمول توفیق خاص خود قرار داده و از بندگان خالص و مخلص خود قرار بدهد.

هفتهٔ قبل به گوشه‌هایی از واقعهٔ عاشورا اشاره کردیم. امروز هم زبان انسان در چنین روزی و روزهایی به جز یاد اباعبدالله (ع) و سخن از سالار شهدا به چیز دیگری نمی‌گردد.

 و باز هم عشق ما شیعیان و مشتاقان ولایت اقتضا می‌کند که چند جمله و سخنی باز از آن محبوب و معشوق دل‌های ما و سالار شهیدان داشته باشیم.

 روز هم روز بسیار حساس و یادآور خاطرات بسیار دلخراش و جان سوز عاشورا و کربلا است. بنابراین باز هم از حسین (ع) خواهیم گفت و از آنچه که خداوند در این وجود نازنین و چهرهٔ زیبای بشریت قرار داده مطالبی عرض می‌کنیم.

دو سبط بزرگوار رسول خدا (ص)

 اباعبدالله (ع) از آغاز تولد چهرهٔ ممتازی داشت. اصولاً دو سبط بزرگوار رسول خدا (ص) و نوادهٔ پاک پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) یعنی امام حسن و امام حسین (ع) از بدو تولدشان مشمول یک عنایت خاص خدا و لطف ویژهٔ رسول گرامی اسلام (ص) و نگاه مشتاقانهٔ مؤمنین و مسلمان‌ها بودند.

مردم احترام خاصی نسبت به امام حسن و امام حسین (ع) داشتند

 حتی در میان جامعهٔ اسلامی کسانی بودند که کینه نسبت به امیرالمؤمنین (ع) داشتند. اما در مورد امام حسن و امام حسین (ع) یک احترام خاصی قائل بودند.

یعنی در جو اجتماعی آن زمان وضعیت و چهرهٔ امام حسن و امام حسین (ع) یک چهره‌هایی بسیار محبوب بودند.

افرادی بودند که نسبت به مقام والای مولای متقیان علی بن ابی طالب (ع) خیلی اظهار علاقه و اشتیاق نشان نمی‌دادند. اما برای امام حسن و امام حسین (ع) احترام قائل بودند.

جامعه در چهرهٔ امام حسن و امام حسین (ع) رسول خدا (ص) را می‌دید

  آن‌ها را نواده و ثلالهٔ پاک رسول خدا (ص) می‌دیدند. علاوه بر آن یک خصلت‌ها، مجدها و یک فضیلت‌های اخلاقی در این دو آقازادهٔ بزرگ رسول خدا (ص) و نوادهٔ حضرت از طریق فاطمهٔ زهرا (س) می‌دیدند که تبعاً در مقابل این‌ها سر تسلیم فرود آورده بودند. با میل و علاقهٔ قلبی عشق می‌ورزیدند.

زندگی امام حسن و امام حسین (ع) از اول الهی بود

زندگی امام حسن و امام حسین (ع)  از اول  یک زندگی الهی، غیبی، ملکوتی و آقازاده‌هایی با کمال احترام خود آن‌ها هم در اوج فضیلت‌های اخلاقی بودند.

 و در کنار همهٔ این امور که به صورت طبیعی جامعه­ای که به رسول خدا (ص) عشق می‌ورزید، دین و ایمان و آرمان خودش را از اسلام و از رسول الله الهام گرفته بود، قهراً همهٔ آن آرمان‌ها در امام حسن و امام حسین (ع) مجسم می‌دید. آن امتیازات شخصی خود این‌ها هم مزید بر علت بود.

خصلت­های الهی در دو بزرگوار

آن صفا، صمیمیت، تواضع، سخاوت، علم، دانش، معرفت و مجموعهٔ خصلت‌های الهی که در آن‌ها جمع بود، این‌ها همه در کنار هم بود و از امام حسن و امام حسین (ع) یک چهره‌های قدسی در جامعه پدید آورده بود.

 چهرهٔ امام حسن و امام حسین (ع) چهره‌های واقعاً به تمام معنا مقدس بود، به تمام معنا محبوب دل‌ها بود.

 برای اینکه هم نوادهٔ رسول خدا (ص) بودند، هم فرزند زهرای اطهر (س) بودند، هم در خانهٔ علی (ع) پرورش یافته بودند، هم در خودشان همهٔ ارزش‌ها و خصلت‌ها و فضیلت‌ها جمع شده بود. این دو چهرهٔ نورانی و آقازاده‌های بزرگ اسلام چیزی کم نداشتند.

عالی‌ترین وراثت‌ها در امام حسن و امام حسین (ع) جمع بود

 از وراثت بگیرید، عالی‌ترین وراثت‌ها در حسن و حسین (ع) جمع بود. ارثی که هم از رسول خدا (ص) هم از زهرای اطهر (س) هم از امیرمؤمنان هم از خدیجهٔ کبری و از ثلاله­های نور و دودمان‌های هدایت و رستگاری همه در این دو آقازاده جمع بود.

این از نظر وراثت است که چیزی کم نداشتند. از معنویت، انسانیت، ارزش‌ها و فضائل والای اخلاقی همه چیز در این‌ها تجسم یافته بود.

تربیت دو امام بزرگوار

 در خانه ای تربیت شده بودند که مهد علم و معرفت و مجاهدت و شهامت و ایثار و پاک دامنی و هر چه خوبی بگویید آن خانه دارا بود. آن وراثت این هم تربیت در اوج خودش.

 این دو عامل مؤثر به تمام در این دو چهرهٔ نورانی جمع شده بود. شما این را حساب کنید، تبعاً جامعه به این‌ها علاقه مند بود و عشق می‌ورزید، واقعاً هم اینطور بود، هر چه از وراثت بگویید در این‌ها جمع بود.

دودمان بنی هاشم

هر چه از نیکی‌ها که از دودمان بنی هاشم که دودمانی هستند که نسل به نسل وارث ارزش‌های والای الهی بودند.

دودمانی که همواره مشعل هدایت و رمز رستگاری مردم بودند و خاندانی که نسل به نسل مظهر تربیت اصیل بودند، دودمان بنی هاشم بودند.

 آن هم در دو شاخهٔ مهم که شاخهٔ رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) باشد. این دو شاخه سرآمد خاندان و دودمان ارزشمند بنی هاشم بودند.

هر دو شاخه به تمام معنا در قله بودند و این دو از طریق علی (ع) و زهرا (س) در حسن و حسین (ع) به تمام و به کمال و در اوج خودش جمع شده بود. این وراثت کم نظیر تاریخی در حسن و حسین (ع) است.

 آن هم تربیت در خانه­ای که رمز اخلاق، عرفان، معنویت، ایثار و مجاهدت بود. این هم محد تربیتی که در او حسن و حسین (ع) این آقازاده‌های عزیز عالم اسلام پرورش یافته بودند.

وراثت و تربیت دو امام بزرگوار

 این وراثت و آن تربیت عجین شده بود و از حسن و حسین (ع) عالی‌ترین مظاهر اخلاق و معنویت پدید آورده بود. این‌ها را جامعه می‌فهمید. ارتکاذ ذهنی جامعه این را در ک می‌کرد و در کنارش می‌دید که از روز نخست تولد این دو بزرگوار مورد مهر و محبت بی­دریغ و خالصانهٔ رسول خدا (ص) بودند.

خداوند همه­ی ارزش­ها را در دو امام بزرگوار جمع کرده بود

 بی هیچ کم و کاست عالی‌ترین عشق‌های رسول خدا (ص) نثار این دو آقازاده می‌شد. نه فقط به خاطر انتساب بلکه به خاطر این بود که همه ارزش‌ها را خدا در آن جمع کرده بود.

 و دست تدبیر غیبی الهی این دو کودک را به سمت هدایت امت اسلام هدایت می‌کرد و رهنمون می‌شد. این‌ها در ازهان جامعه بود.

 امام حسین (ع) یک چهرهٔ تازه وارد میدان شده، یک چهرهٔ کم سابقه و بی­سابقه یا از یک خاندانی کم مایه و سست پایه نبود. همه چیز در آن‌ها جمع بود.

مظهر عشق خدا و رسول خدا (ص)

 بین این دو نفر هم حسین (ع) مظهر عشق خدا بود. مظهر عشق رسول خدا (ص) بود. جلوه گاه عشق زهرا (س) و علی (ع) بود و شیفتگی و شیدایی جامعه بود.

 شما روایات را ببینید تولد این کودک نورانی یک حال و هوای دیگری دارد.

خصوصیت امام حسین (ع)

از ابتدای تولدشان رسول خدا (ص) بر مظلومیت او گریست. نورانیت حسین (ع) از ازل بود و در دودمان بنی هاشم همهٔ آن نورها منتقل و در حسین (ع) جمع شد.

 و خصوصیت حسین (ع) این بود که پنجمین نفر از پنج تن آل عبا بود.

آن پنج نوری که پایه گذار اسلام بودند که قبل از خلقت انسان‌ها در پیشگاه خداوند حاضر بودند. و او پنجمین بود و یادگار و سنگ نوشتهٔ همهٔ آن چیزهای قبلی بود که در حسین (ع) جمع شده بود.

 وقتی که ما به روایات و تاریخ اباعبدالله مراجعه کنیم می‌بینیم که از اول گرداگرد این نوزاد هاله­ای از قدس،معنویت و نور آمیخته شده بود. به حدی که رسول خدا (ص) بالاترین احترام‌ها را نثار این کودک می‌کرد که دیگران به حیرت می‌افتادند که در او چه اسراری است که اینطور مورد علاقه و احترام رسول خدا (ص) است.

امام حسین (ع) قابل قیاس با دیگر کودکان نبود

 بعدها که وارد کودکی می‌شود، از همان کودکی علم و معرفت از سراپای این وجود نازنین می‌بارد. قابل قیاس با دیگر کودکان و انسان‌ها نیست.

بزرگان صحابه از این دو کودک و نوجوان درس می‌گیرند. بزرگانی مثل سلمان، ابوذر، بلال و چهره‌های فراوان دیگر از خلفا، این‌ها همه زانوی ادب در برابر حسن و حسین (ع) می‌زنند.

می دانید که حتی خلیفهٔ اول و خلیفهٔ دوم که احیاناً نسبت به علی (ع) گاهی تعرض می‌کردند اما در برابر این دو نازنین متواضع بودند برای اینکه چاره ای نداشتند.

 این‌ها دیگر هیچ چیزی حتی آن نقاط ضعف خیالی که برای علی (ع) تراشیده بودند و سوابق جنگش را نقطهٔ ضعفی قرار داده بودند. از هر طرف مورد احترام بودند. حتی خلیفهٔ اول و دوم بیش از پدرشان به این‌ها احترام می‌گذاشتند.

سخاوت امام حسین (ع)

 اصحاب بزرگ از همین کودک و نوجوان علم و دانش می‌آموختند. کسی نبود که بشود به سادگی در برابرشان گذشت.

 اباعبدالله به خصوص مظهر صفاتی بود که در روایات آمده است. سخاوت فوق العادهٔ اباعبدالله (ع) که خیلی راحت از مال برای نجات دیگران می‌گذشت.

 آنقدر داستان در بخشش اباعبدالله(ع) نقل شده، در گره گشایی از کار مردم و واماندگان جامعه،در ادای قرض مردم، در ادای دین مردم در آزاد سازی بندگان آن وقت و دیگر چیزها، مظهر سخاوت الهی بود.

رسیدگی به محرومان

رسیدگی به محرومان حتی تا آنجا که در قتلگاه که بود نشانه‌هایی از آن بر پشت مبارکشان هنوز باقی بود که شنیده‌اید.

که همیانی را به دوش می‌گرفتند وشب هنگام به در خانهٔ محرومان و مستضعفان می‌بردند و آثار آن کیسه و همیان در پشت حضرت بود تا وقت شهادت ایشان.

مظهر شجاعت و صراحت لهجه

 در کنار این‌ها اباعبدالله (ع) مظهر یک نوع شجاعت و صراحت لهجه بود که ممتاز بود. از دیگران در این جهت امتیاز داشت.

 همه می‌دانستند، خلیفهٔ اول، دوم، سوم، بعدها معاویه در آن ده سال صلح امام حسن (ع) می‌دانستند که امام حسین (ع) یک زبان گویای به حق و صراحت لهجه ای دارد که هیچ کس تاب مقابله در برابر او نداشت. و این صراحت لهجه همراه شده بود با یک خطابهٔ زیبا.

سخنرانی امام حسن (ع) و امام حسین (ع)

بارها شده که معاویه گاهی در مورد امام حسن (ع) گفته بودند نمی‌تواند صحبت کند. در جمع که معاویه هم بود گفت یک سخنرانی بکن. و حضرت یک سخنرانی کرد که همه انگشت حیرت به دهان گرفتند. خیلی عناد ورزیدند این دودمان منحوس بنی امیه نسبت به این دو آقازادهٔ تمام و کمال جامعه است.

و گفتند خوب حالا حسین (ع) را بیاوریم تا او صحبت کند شاید بشود نقطهٔ ضعفی از او بگیریم و او را رسوا کنیم. چند بار این قضیه واقع شده است. می‌گوید اباعبدالله (ع) خطبه‌هایش ضبط شده است. شرو ع به سخنرانی زیبا کرد و ضمن آن هم به شدت معاویه را مورد تهاجم قرار داد.

امتیازات امام حسین (ع)

 صراحت لهجه، شجاعت، خطابهٔ زیبا و سخاوت او از امتیازات خاص اباعبدالله (ع) بود.

 ائمهٔ ما همه نور واحد هستند اما در عین حال مراتبی هم بنابر بعضی نظریات بین آن‌ها هست. و بعضی امتیازاتی دارند که در آن‌ها بیشتر تجلی کرده و اباعبدالله(ع) از آن امامانی است که در ایشان امتیازات وجود دارد. و تجلیات خاص خدا در او بروز پیدا کرده است.

سخاوت و شجاعت و شهامت و خطابهٔ شورآفرین و صراحت لهجه برای هر کدام از این‌ها داستان‌ها نقل شده است. و معجزاتی که از حضرت نقل شده، علم و دانشی که حضرت داشتند که معمولاً صحابهٔ بزرگ جا افتاده مثل سلمان و ابوذر زانوی تعلم می‌زدند.

اخلاق خوب و گشاده­رویی دو امام بزرگوار

 در همان سنین کودکی امام حسن و امام حسین (ع)، اخلاق خوب آن‌ها، گشاده رویی این دو بزرگوار در برابر دیگران و بسیاری از ویژگی‌های دیگری که از امام حسین (ع) یک چهرهٔ خاص و ممتازی فراهم کرد و به همین دلیل هم خداوند به ایشان امتیازاتی داد که شنیده‌اید.

تحمل صبر امام حسین (ع)

تحمل صبر حضرت که راوی می‌گوید با اینکه در روز عاشورا اصحابی که به شهادت رسیدند و در خیام اباعبدالله (ع) بودند همه عالم غیب را تماشا کردند. مخصوصاً در روایات دارد که بعد از آن آخرین امتحان شب عاشورا که خیلی امتحان سختی بود، شما هوا و فضای کربلای حسین (ع) را تصویر کنید که در شب عاشورا لشکر حداقل 30000 با همهٔ تجهیزات، با پشتوانه ای که از کوفه می‌شود و دائم عبیدالله لشکر بسیج می‌کرد و با پشتوانی که از شام می‌شود یعنی از دو مرکز بزرگ قدرت و جمعیت بزرگ از کوفه و شام مرتب کربلا جبههٔ یزید پشتیبانی می‌شود.

از هر سو باران مصیبت بر امام حسین (ع) فرود می­آمد

آن وقتی هم که حضرت مسلم به شهادت رسید، شروع به یک محاصره شد. لحظه به لحظه بعد از شهادت مسلم بعد از آن غربت جان گداز مسلم در کوفه حلقهٔ محاصره برگرد اباعبدالله (ع) تنگ­تر شد.

 از هر سو باران مصیبت بود که بر حضرت فرود می‌آمد و آخرین منزلگاه کربلا بود.

اما تا شب عاشورا هر لحظه در کنار این که حلقهٔ محاصرهٔ این جمع بیشتر فشرده می‌شد. و عده­ای مرتب فرار می‌کردند.

حالا شما حساب کنید حلقهٔ محاصره تنگ تر می‌شود، دشمن مجهز تر می‌شود، از هر سو سربازان و نیروی محاصره کننده بیشتر می‌آید و از این طرف هم از درون لشکر اباعبدالله (ع) می‌روند.

امام حسین (ع) امید داشت شاید صلحی بشود

امام (ع)در عین حال این چند شب در کربلا یک امیدی داشت که شاید صلحی بشود، شاید پیام صلحی بیاید، شاید فرجی فراهم آید.

 اما شب عاشورا نقطه­ای بود که همهٔ امیدها قطع شد. همهٔ رشته‌های امید به نجات و حل مصالمت آمیز این فشار سخت و توهین آمیز و ستمکارانه تمام شود و همهٔ امیدها به پایان رسیده بود.

ناصافی­ها همه رفته بودند

 این است که شب عاشورا بعد از آن اتمام حجتی که حجت خداوند اباعبدالله الحسین (ع) نسبت به اصحابش انجام داد که آن شب ناصافی‌ها همه رفته بودند. از مکه منزل به منزل ناپاک‌ها فی قلوبهم مرض‌ها و دل بستگان به دنیا و ترسیدگان از سختی دنیا یکی یکی رفته بودند.

یک جمع صاف شده و پاک و خالص و ناب مانده بودند و اتمام حجت شد.

فردا همه به سوی شهادت خواهیم رفت

 آن شب دیگر معلوم بود و حضرت فرمودند که قطعی است، فردا همه به سوی شهادت خواهیم رفت، فردا همه به خون خواهیم افتاد.

 بدانید دخترانم، زن‌ها شما هم به اسارت می‌روید. اما اگر شما امشب بروید قضیه برای شما حل است. من به شهادت می‌رسم.

 آن شب همه گفتند نه ماندگار هستیم ما در کنار حجت خدا و اباعبدالله الحسین (ع) باقی می‌مانیم و ماندند.

درهای آسمان به روی خیام حسین (ع) باز شد

بعد از این آزمایش سخت درهای آسمان به روی خیام حسین (ع) باز شد.

 وقتی که کسی از این امتحان‌های سخت بگذرد، بهشت را می‌بیند، عرش خدا را نظاره می‌کند، عالم غیب را به تماشا می‌نشیند و آن شب شبی بود که این بزرگواران عالم غیب را دیدند.

 اباعبدالله (ع) منظرهٔ آسمان‌ها و بهشت و عرش خدا را به این جوانان و پیرمردان و زنان خیام نشان داد، شما آن جایگاه را دارید.

آن‌ها از همان شب عاشورا در بهشت بودند. از یک امتحان سختی عبور کردند که درها باز شد، حجاب‌ها کنار رفت، عالم غیب نمایان شد. اصحاب جایگاه‌های خودشان را دیدند. و مشتاقانه در آن روز بعد جان فشانی کردند.

شهدای کربلا مراتب دارند

 این شب عاشورا با آن ویژگی‌ها، اباعبدالله(ع) همه جا مظهر صبر و تحمل است. همهٔ آن‌ها عالم غیب را دیدند اما راوی می‌گوید در بین این جمع در روز عاشورا خود امام حسین (ع) و بعضی خصائصه اصحابه چند تا معدود بودند که این‌ها باز ممتاز بودند.

 این‌ها چهره‌شان طوری بود که گویا سختی در برابرشان نیست. گویا همهٔ مشکلات حل شده است، گویا همهٔ تیرهای بلا و همهٔ سرنیزه‌ها و سنگ ریزه‌ها و تهاجم دشمن شاخه گل‌هایی است که به این‌ها هدیه می‌شود. این خیلی عجیب است. این خود حسین (ع) بود. تیر می‌خوردند سرنیزه دریافت می‌کردند اما گویا شاخه گلی می‌گیرند. چهره­ای خندان، بشاش، شاداب. این‌ها بعضی بودند. شهدای کربلا مراتب دارند. همه در یک مرتبه نیستند.

گریه­ی بر حسین (ع)

اینطور بود که حسین (ع) جامعیت داشت که گریهٔ بر حسین (ع) آنقدر ثواب‌ها دارد. واقعاً آدم تعجب می‌کند.

 شما بحار و کتاب‌های دیگر را بخوانید و ببینید صدها روایت در ثواب گریهٔ بر حسین (ع)، ثواب بر زیارت حسین (ع)، ارزش والای تربت حسین (ع)، نام و یاد حسین (ع)، زیارت حسین (ع)، حتی اگر توفیق قبرش نداری بالای پشت بام السلام علیک یا اباعبدالله، چه ثواب‌هایی گفته شده است.

گاهی عقل متحیر می‌ماند که این چه رمزی است در حسین (ع) که اینقدر ثواب بر گریه او، نام و تربت او ذکر شده است. سرودن شعر دربارهٔ او، اقامهٔ مجالس برای او، ذکر مصیبت برای او که دربارهٔ هیچ امام دیگری ما نداریم. گریه در هر جا کراهت دارد اما برای حسین (ع) بالاتری ثواب‌ها را دارد.

روضه

حالا روز عاشورا است روزی است که دیگر اباعبدالله (ع) آمادهٔ شهادت است. همهٔ اصحاب به زمین افتادند. همه رفته‌اند و تنها کسی که باقی مانده حسین (ع) بوده. از آن طرف اهل خیمه زن و بچه‌ها در انتظار هستند و از این طرف هم حسین (ع) تنها مانده است. راوی می‌گوید این‌ها در ارشاد مرحوم شیخ مفید است. می‌گوید که یک وقتی دیدیم که عمر سعد صدا زد که برای چه ماندید؟ حسین (ع) را خلاص کنید. می‌گوید دیدیم لشکر به او حمله کرد و اباعبدالله تیرها و شمشیرها و نیزه‌های بلا را به جان می‌خرید. چقدر دلخراش است آن لحظه ای که حضرت با آن تشنگی معلوم بود که آب نیاز دارند و شمر می‌گوید تو آب نمی‌خوری تا به جهنم برسی. معاض الله.

 امام حسین (ع) می‌فرماید من در آستانهٔ ورود به بهشت هستم. می‌گوید وقتی تیری آمد و به جبههٔ حضرت خورد، حضرت آن تیر را از پیشانی خود کشیدند. (فصالت الدماع علی وجهی و لهیت) سراسر چهرهٔ نورانی حسین (ع) پر از خون شد. صدا زد خدایا تو میدانی که چطور این امت با من عمل کردند. تو می‌بینی. حضرت مثل یک شیر غضب ناک باز به آن‌ها حمله کرد اما آن‌ها او را رها نکردند. می‌گوید من دیدم که حسین (ع) سی و چندتا تعداد زیاد جای نیزه و شمشیر بر بدنشان مبارکش است و در بعضی تعبیرها تعداد بیشتر گفته شده است. می‌گوید در این حال یک وقتی دیدم که حسین (ع) از معرکه کنار آمد تا کمی استراحت کند.

بسم الله الرحمن الرحیم. اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکُوثَر فَصَّلِ لِرَّبکَ وانْهَر اِنَّا شانِئَکَ هُوَ الاَبْتَر [2]

 خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنتهدی لولا ان هدانا الله ثم صلاة و سلام علی سیدنا و نبینا ابالقاسم محمد (ص)و علی اهل بیته الاطیبین الاطهرین لا سیما سیدنا و مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) ‌و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج) حججک علی عبادک و امناءک فی بلادک اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،‌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[3]عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوا الله و ملازمة امره و مجانبت نهیه، و تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر الزاد التقوا

بار دیگر همهٔ خواهران و برادران ارجمند و گرامی و خودم را به پارسایی، تقوا، پرهیز از گناه و معصیت و ذکر و شکر خداوند سفارش و دعوت می‌کنم.

 امیدواریم خداوند عزاداری‌های ما را خالص و مقبول درگاه خودش قرار بدهد.

مناسبت­ها

ایام سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) را به همهٔ عزیزان و حضار و برادران و خواهران ارجمند و به ویژه به محضر مبارک حضرت بقیة الله الاعظم (ع) تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم و همین طور بنابر نقلی فردا سالروز شهادت امام سجاد (ع) پیام آور حماسهٔ عاشور است که این روز را هم تسلیت عرض می‌کنم. البته در شهادت آن حضرت دو قول است. یکی دوازدهم و یکی هم بیست و پنجم محرم است.

ان‌شاءالله خداوند همهٔ ما را از پیروان عاشورا و مکتب پر درس و الهام عاشورا قرار بدهد. و همینطور لازم میدانم که از همهٔ عزاداران اباعبدالله (ع) و هیئات و عزیزانی که در این ایام عزا و سوگ سالار شهدا و اصحاب و یارانش با همهٔ وجودشان اظهار علاقه و شور و احساسات کردند باید تشکر کرد.

حضور در هیئات

 بحمدلله منطقهٔ ما این افتخار را دارد که دارای هیئات خوب، متعدد و در ایام عاشورای حسین (ع) از راه‌های گوناگون اظهار علاقه و محبت نسبت به اباعبدالله (ع) می‌شود و قطعاً آثار معنوی بزرگی برای فرد و جامعهٔ ما دارد.

 بحمدلله بنده در حدی که خودم توفیق پیدا کردم در بعضی از هیئات حضور پیدا کردم. قسمت‌های دیگرش هم روشن و معلوم است . هم جمعیت خوب، نظم و انضباط خوب و  تا حدی برنامه‌های خوب و در کنار عزاداری‌ها اطعام نسبت به فقرا و مستمندان و برنامه‌های این چنینی خوب بوده و من واقعاً تشکر می‌کنم.

 حتی بعضی از موارد که احتمال یک شقاقی بود که الحمدلله با وحدت و انسجام و با خوبی عزاداری‌ها انجام گرفت و انتظار هم از یک مردم صاحب فرهنگ، اندیشه و فکر و علاقه مند به اباعبدالله همین است.

مراسم­ها نسل آینده­ی ما را حفظ می‌کند

 و الحمدلله هر جا هم که انسان نگاه می‌کرد نسل جوان، جوانانی که در عزای حسین (ع) با عشق شرکت کرده بودند که واقعاً قابل تقدیر است. قدر این عزا را باید دانست و خانواده‌ها باید بدانند که همین مراسم است که نسل آیندهٔ ما را حفظ می‌کند.

 و جوان‌ها هم بدانند که حماسه و درس زندگی و رشادت و نجات و رستگاری انسان در مکتب حسین (ع) است. سلام بر خدا حسین (ع).

 هر چه داریم از حسین (ع) است. و جوان‌های عزیز بدانند که بهترین جایگاه نثار عشق و علاقه حسین و یاران حسین (ع) هستند. درس زندگی و سعادت را به انسان می‌دهند.

پیش بینی زینب کبری (س)

بحمدلله مراسم‌های خوب و ارزشمند و بهتر از سالهای قبل و همینطور هم باید باشد. این پیش بینی زینب کبری (س) بود که سال به سال بر عظمت ماه افزوده خواهد شد.

 به بن زیاد گفت که بله تو کشتی، بستی، به اسارت بردی، به خیال خودت ما را به مذلت کشاندی اما به خدا قسم بدان که یاد ما در گذر قرن‌ها باقی خواهد ماند.

 درست است که آن تابلوی غم انگیز و ناامید کنندهٔ ظهر و عصر عاشورا خیلی از آن سراسر نا امیدی می‌بارد اما در منطق زینب (س) سراسر امید است. از همین روز یازدهم موج شهادت حسین (ع) در درون جامعه خود را نشان داد.

بر خلاف نظر ظالمان و ستمکاران که پایان رسالت و نبوت و امامت و ولایت را به خود مژده می‌دادند، تازه در غروب خونین عاشورا و صبح مظلومانهٔ یازدهم عاشورا  خورشید ولایت و شهادت از افق سر می‌زد.

غروب خونین عاشورا

 در غروب خونین عاشورا که همهٔ امیدها قطع شده بود، خورشیدی از معنویت و قدس، شهامت و رشادت، امامت و ولایت، از صحرای سوزان کربلا، از کنار آن نعش‌های نورانی و چهره‌های مطهر آن‌ها از کنار سرهای به اسارت برده شده و قافلهٔ اسرا خورشیدی به عظمت عالم و عظمت تاریخ داشت طلوع می‌کرد.

وظیفه­ی ماست که این مکتب را بشناسیم

 این را زینب (س) پیش بینی کرد. سال به سال هم بر شکوه آن افزوده شد و وظیفهٔ ماست و نسل جوان ماست که این مکتب را بشناسد و به این جای بزرگ عشق بورزد و همین طور هم هست.

بعضی از موارد آدم فکر می‌کند که جوان آنطور چیزی ندارد. ولی بر حسین (ع) که بیاید، می‌بینیم که همه در دل عشق ولایت دارند. همه در دل نور حسین (ع) را احساس می‌کنند. این ارزش دارد. خوب بود و باز هم باید بهتر شود.

هیئت­ها را الهی کنید

 هیئات ما، متعهدان ما، افراد عزیز و متعهد ما در جامعه باید سعی کنند هیئت‌ها را الهی کنند، معنوی کنند. مرثیه‌ها و نوحه‌ها را پر کنید از حماسهٔ حسین (ع)، از پیام عاشورای حسین (ع). خرافه زدایی کنید، محتوا بدهید، برنامه بریزید که از ایام و مراسم عزای حسین (ع) استفاده‌های خوب بشود.

وظیفه­ی هیئت­ها

 هنر خوب را در خدمت عزای حسین (ع) قرار دهید. و وظیفهٔ همهٔ هیئات، عزاداران، جامعهٔ ما، روحانیت ما و همه این است که این خانهٔ حسین (ع) را گرم بداریم و با موازین درست. الحمدلله چنین بوده، باز هم چنین خواهد شد.

 و ان‌شاءالله از اختلاف‌ها پرهیز کنیم و سال به سال همین روال و خط اخلاص و شکوه و محتوای خوب و ارزش‌های خوب را  ادامه دهیم.

همایش مشاورهٔ دینی

و نکتهٔ بعدی هم در روز پنج شنبه و جمعهٔ آینده همایش مشاورهٔ دینی هست که یک همایش و کنگرهٔ کشوری است و در دانشگاه میبد برگزار می‌شود که نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، خود دانشگاه و عزیزانی تلاش کردند و در سطح کشوری تعداد زیادی از اساتید دانشگاه، فضلای حوزه و ان‌شاءالله یک همایش خوبی در شهر ما برگزار خواهد شد و ما مهمانانی از دانشگاه و حوزه خواهیم داشت.

استفاده و اجرای این برنامه­ها ارزشمند است

 تبعاً برای معلمان و مربیان و تحصیل کرده‌ها و فرهنگیان ما و نسل جوان ما استفاده از این برنامه‌ها و اجرای این برنامه‌ها ارزشمند است. الحمدلله شهر و منطقهٔ شما جایی است فرهنگ پرور، ما تا به حال مراسم و کنگره‌ها و همایش‌های خوب داشتیم. این هم از آن همایش‌هایی است که در موضوع مشاورهٔ دینی است که از موضوعات مهمی است.

 و واقعاً باید خانواده‌ها، معلمان و مربیان ما آنچه که لازم است در برخورد با نوجوانان و جوانان و دادن مشاوره و راهنمایی آن‌ها با راه‌های علمی و درست و منطبق با موازین اسلامی آشنا شوند. این همایش علمی، سطح بالا و ان‌شاءالله مؤثر خواهد بود در کل کشور و امیدواریم که به نحو خوب برگزار شود.

تشکر از هیئات

 من اینجا از همهٔ آن‌هایی که تلاش کردند تشکر می‌کنم. و ان‌شاءالله همهٔ عزیزان و مسئولان از این همایش استقبال کنند. و یک برنامهٔ خوب در پنج شنبه و جمعهٔ آینده در سطح کشور و در شهرمان داشته باشیم.

رسیدگی به مسائل اخلاقی و تربیتی فرزندان

نکتهٔ آخر هم این است که در ایام پایان سال است. تحصیل فرزندانتان، رسیدگی به مسائل اخلاقی و تربیتی آن‌ها را توجه داشته باشید.

و به تدریج به اوقات امتحان می‌رسد و رسیدگی و توجه به نوجوانان و جوانان و عزیزان و دختران و پسرانی که تحصیل می‌کنند لازم است.

توجه به کنکور

و همینجا من این نکته را باید عرض کنم که ما هرسال کنکور را برگزار می‌کنیم و الحمدلله تحصیل کرده‌های زیادی داریم و افراد متعهد، تحصیل کرده و خوب در عین حال بحث کنکور را واقعاً خانواده‌ها باید به آن توجه داشته باشند.

 طوری نشود که اگر جوان شما نتوانست در یک جهتی پیشرفت کند یا در کنکور موفق شود این را نشانهٔ ضعف و شکست او ببینید. یا خودش احساس ضعف و شکست کند که این خیلی خطرناک است.

هر کسی یک ذوق و استعدادی دارد

 هر کسی یک ذوق و استعدادی دارد و هر کسی در یک جهتی می‌تواند موفق شود. در خانه اینطور فکر می‌شود و گاهی خود جوان باورش اینطور است.

مهم این است که اخلاق و معنویت و روحیهٔ کار و تلاش باشد. خداوند هر کسی را یک جور آفریده است. ما باید همهٔ تلاشمان را بکنیم که به مدارج عالی علمی برسیم و نسل جوانمان در علم و دانش به عالی‌ترین درجات برسد اما هرکسی ذوق و سلیقه ای دارد.

برخورد با جوانان

برخورد با جوان مخصوصاً اگر در یک جایی موفق نشود باید خیلی حساب شده باشد. اگر تحقیرآمیز باشد، اگر بی­حساب و کتاب باشد منشأ مفاسد و عقده‌ها می‌شود ما مسئول هستیم. اگر کسی نمره کم آور با زور و زدن نمی‌شود درس او را خوب کرد. اگر در کنکور قبول نشد این تنها راه سعادت نیست. درس و علم باید با عشق و علاقه باشد. باید با راه‌های درست بچه‌ها را پیش برد.

مسائل اخلاقی را  مهم بدانیم

 هرگز فکر نکنیم که در مسائل با تندی و ضرب و زور و با تحقیر و فشار می‌توانیم نسل جوان و بچه‌ها را هدایت کنیم نه اینطور نیست. مسائل اخلاقی را باید مهم بدانیم.

گاهی مسائل اخلاقی تحت الشعاع مسائل تحصیلی قرار می‌گیرد که آن هم اشتباه دارد. ظرافت‌های در برخورد، اگر کسی موفق نشد راه موفقیت را در جای دیگر باید به آن‌ها نشان داد. این‌ها نکاتی است که باید واقعاً خانواده‌های ما و آموزش و پرورش ما توجه کنند.

گاهی می‌بینیم که کسی دانشگاه نرفت ولی در یک هنری خیلی پیشرفت می‌کند. در یک کار فنی خیلی قوی است و روحیهٔ کار و تلاش عمده است، حالا هر کسی در جهت استعدادهایی که دارد.

این هم نکتهٔ دیگری بود که تذکرش در این ایام لازم بود و برخورد درست، تحقیر نکردن و فرد را گاهی با یک امتحان که رد می‌شود یا کنکور قبول نمی‌شود، چنان تحقیر میکنند  که دیگر به درد هیچ کاری نمی‌خورد. این دست ما و اشتباه ما است که درست برخورد نمی‌کنیم. این‌ها را بدانید، مهم این است که هر کسی در جهت ذوق و استعداد خود پیشرفت کند و همه هم یک جهتی دارند که ان‌شاءالله مورد توجه باشد.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم یا الله یا الله یا الله...

خدایا تو را به حسین (ع) و خون پاک او قسم می‌دهیم ما را حسینی قرار بده! خدایا تو را به عاشورا سوگندت می‌دهیم ما را عاشورایی قرار بده! ما را ولایت و محبت اهل بیت (ع) لحظه ای جدا نفرما! ...

بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد الله صمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد

 


[1]آل عمران،‌102

[2]سوره کوثر آیات 1 تا 3

[3]آل عمران، 102


خطبه اول

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنتهدی لولا ان هدانا الله ثم الصلاة و سلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابی لقاسم محمد (ص) و علی آله الاطیبین الاطهرین. اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،‌ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ»[1]عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوا الله و ملازمة امره و مجانبة نهیه، و تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوافان خیر الزاد التقوا

همهٔ شما برادران و خواهران گرامی و خودم را در این روز عزیز و گرامی به تقوا، پارسایی، احتراز از گناه و شکر و ذکر خداوند بزرگ در همهٔ احوال سفارش و دعوت می‌کنم. امیدواریم خداوند همهٔ ما را از غفلت‌ها بیدار کند و به ما طعم شیرین بندگی خودش و راز و نیاز و عبادت با خودش را بچشاند.

شهادت امام حسن عسگری (ع)

همانطور که برادران و خواهران احتمالاً مستحضر هستید امروز هشتم ربیع الاول سالروز شهادت یازدهمین خورشید درخشان امامت و ولایت حضرت امام حسن عسگری (ع) است.

پدر بزرگوار امام غائب و منتظر ما حضرت حجة بن الحسن عسگری (عج) است. طبعاً عرایض بنده هم در این خطبه پیرامون شخصیت و زندگی امام یازدهم خواهد بود و عرض ادب هم به مقام والای حضرت بقیة الله الاعظم (عج) داریم.

همهٔ ما نماز گذاران در این روز که شهادت امام عسگری (ع) و آغاز امامت حضرت بقیة‌الله الاعظم (ع) است. یاد و ذکر آن حضرت را در این مجلس و محفل نورانی زنده نگه‌داریم.

امام حسن عسگری (ع) یازدهمین جانشین رسول خدا (ص)

حضرت امام حسن عسگری (ع) که از دیدگاه ما و به اعتقاد ما شیعیان یازدهمین جانشین رسول خدا (ص) است. و پس از رسول خدا (ص) این حلقهٔ ولایت و امامت به شکل یک امانت الهی به امیرالمؤمنین (ع) سپرده شد و با وصیت رسول مکرم اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) و از سوی خداوند همهٔ این اولیای الهی یکی پس از دیگری تعیین‌شده بودند و هرگز مقام ولایت و امامت، زعامت و زمام داری که حق این سلسله پاک و نورانی بود چیزی نبود که از ناحیهٔ خود رسول خدا (ص) بیان‌شده باشد بلکه حقی بود الهی، منصبی بود خداوندی که از طریق رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) سپرده‌شده بود.

و این امانت گران‌بهای ولایت و وامامت از سوی هر یک از این بزرگواران به جانشین آن‌ها سپرده شد. تا به امام عسکری (ع) و درنهایت به امام زمان (عج) رسید.

دوره امامت امام زمان (عج) تاکنون

و درواقع امروز سالروز وقتی است که این امامت و ودیعهٔ خدا از سوی امام حسن عسکری (ع) به فرزند بزرگوارشان و خلف منتظر ایشان سپرده شد. و از آن زمان و درواقع طول دورهٔ امامت امام زمان (عج) حدود 1159 سال قمری تاکنون است.

یعنی از سنهٔ 260 که شهادت امام عسکری (ع) بود تا امروز بر حساب سنهٔ قمری 1159 سال از امامت حضرت بقیة‌الله و امام منتظر ما می‌گذرد.

القاب امام حسن عسگری (ع)

امام عسگری (ع) که نامشان حسن بود و القابی هم برای حضرت ذکرشده که مشهورترین آن عسگری، سراج، هادی و ده، یازده لقب دیگر برای ایشان ذکرشده که از همه مشهورتر همان لقب عسکری است که پدر بزرگوارشان امام هادی (ع) و ایشان حضرت امام حسن (ع) هر دو ملقب به عسگری هستند.

و از این دو امام بزرگوار امام دهم و یازدهم تعبیر به عسکریین می‌شود.

دو امامی که هر دو به عسگری نامیده شده بودند.

کنیه بن الرضا (ع)

این بزرگواران در لشکرگاه و تحت محاصرهٔ خلفای جور بنی‌عباس زندگی می‌کردند.

کنیهٔ ایشان در آن زمان بن الرضا بوده است. بعد از امام رضا (ع) این سه امام بزرگوار بعدی، امام جواد (ع)، امام هادی (ع) و امام عسگری (ع) هر سه به کنیهٔ بن الرضا نامیده می‌شدند.

چون دورهٔ امام رضا (ع) یک دورهٔ بسیار پرشکوهی بود.

آن ولایت‌عهدی ظاهری شهرت امامت را در جامعه انتشار داد و امام رضا (ع) در میان ائمه (ع) شناخته‌شده‌تر و بیشتر در آفاق آن زمان و جامعهٔ آن روز مشهور بودند.

ازاین‌جهت است که فرزندان ایشان هم امام جواد (ع) و هم امام هادی (ع) و هم امام عسکری (ع) هر سه به بن الرضا کنیه داده‌شده بودند.

مادر امام حسن عسگری (ع)

مادر این امام هم مثل چند امام دیگر از کنیزانی بود که امام هادی (ع) آن را خریده بود.

منتها از کنیزهایی بود که دارای علم و مقام معنوی والایی بود. گرچه به‌ظاهر یک کنیز آزادشده بود کما اینکه مادر چند امام دیگر هم به همین شکل و نحو است.

مادر امام عسگری (ع) همین‌طور که اسماء آن حدیثه، سوسن و چند نام برای آن آمده که در کتب ذکرشده است.

آنچه که بعضی از مورخین نقل کردند این است که تعبیر شده از مادر بزرگوار امام عسگری (ع) همین کنیز پاک و شایسته و قابلی که دامن او مهد پرورش یک امامی مثل امام عسگری (ع) شد، گفته‌شده که او از زنان عارف بود و آشنای به علوم و معارف الهی بود.

فرزندان امام هادی (ع)

امام هادی (ع) پنج فرزند داشت. و درواقع امام عسگری (ع) که چهارتا پسر و یک دختر بودند. و امام عسگری (ع) درواقع سه برادر و یک خواهر داشتند. که برادرهایشان یکی به نام محمد است یکی به نام حسین است که هر دو از چهره‌های خوب بودند و از امامزاده‌های معتبر و از روات حدیث بودند.

ظاهراً برادر ایشان محمد بزرگ‌تر از امام عسگری (ع) بود.

ابتدا هم گمان می‌رفت و تصور می‌شد که بعد از امام هادی (ع) امامت به برادر بزرگ‌تر که محمد باشد می‌رسد.

اما در زمان خود امام هادی (ع) محمد از دنیا رفت وامامت به امام حسن عسگری (ع) از امام هادی (ع) منتقل شد.

این دو برادر از برادرهای بسیار خوب از روات حدیث، چهره‌های مبرز و شناخته‌شده هستند که الآن هم به‌عنوان امامزاده‌های معروف و معتبر هستند.

شکر به بارگاه خداوند

در همان روز فوت برادر بزرگ‌تر امام حسن (ع)، امام هادی (ع) خطاب به فرزندشان امام حسن عسگری (ع) که عهد «أَحْدِثْ لِلَّهِ شُکراً فَقَدْ أَحْدَثَ الله فِیک أَمْرا»[2] فرزندم شکر افزون به بارگاه و درگاه خداوند که در تو یک واقعه و جدیدی قرار داده است.

یعنی خداوند یک امامت و ودیعهٔ گران‌بهای ولایت وامامت را در تو قرارداد.

این امانت به تو سپرده خواهد شد.

تو هم در بارگاه خداوند شکرت را افزون کن.

آن مقام و منصب امامت، ولایت، مناسب معنوی و الهی ذره‌ای بر عجب و غرور در شخص نمی‌افزاید. بلکه اگر کسی هر چه بیشتر در آن مدارج معنوی طی مدارج و سیر و صعود کند بر شکر او افزوده می‌شود.

و امام هادی (ع) بعد از فوت محمد پسر بزرگشان به امام حسن (ع) می‌گوید که شکر افزونی به بارگاه خدا بیاور که خدا به تو گران‌بهایی را بخشید و تو را شایستهٔ تصدی مقام ولایت وامامت کرد.

جعفر کذاب

و البته امام عسگری (ع) برادر سومی داشت به نام جعفر که به جعفر کذاب مشهور است.

که این فرد بااینکه از خاندان امامت بود مثل فرزند نوح امتحان خوبی نداد مدعی امامت شد و در مقام معارضهٔ با فرزند برادرش درآمد و با جاسوس‌های بنی‌عباس همراهی می‌کرد برای اینکه امام زمان (عج) را لو دهد و او را از بین ببرند.

آن دو برادر از چهره‌های مبرز و قابل و برجسته بودند ولی متأسفانه در درون خانواده ولایت وامامت شخصی مانند فرزند نوح پیدا شد که داستان‌های زیادی دارد.

و این نشان می‌دهد که ممکن است کسی در یک خانوادهٔ خوبی هم باشد، اما استثنائاتی وجود دارد که به این شکل درآید.

گرچه خانواده خیلی مؤثر است اما به‌هرحال استثنا هم دارد.

جعفر کذاب از همین استثناها بود و مرتب هم مزاحم امام عسگری (ع) بود و مزاحمت‌ها و ادعاهای دروغین که در برابر امام زمان (عج) اقامه می‌کرد.

خواهری هم به نام عَلیّه که در تاریخ ثبت‌شده داشتند که این‌ها وضعیت شخصی حضرت بود.

اختلاف در تاریخ تولد امام حسن عسگری (ع)

حضرت امام حسن عسگری (ع) در تولدشان اختلافاتی وجود دارد. ازنظر سال بعضی گفته‌اند 231 بعضی 232 بعضی هم 230 هجری قمری را سال تولد امام عسگری (ع) دانسته‌اند.

ازنظر روز و ماه آن‌هم اختلاف است.

بعضی‌ها می‌گویند هشتم یا چهارم ربیع‌الثانی، بعضی‌ها می‌گویند دهم ربیع‌الاول. این اختلافات در تولد ایشان است.

شهادت امام حسن عسگری (ع)

اما در شهادت این امام بزرگوار اختلاف نیست. شاید علت آن‌هم این باشد که دورهٔ انتقال امامت از امام عسگری (ع) به امام زمان (عج) یک دورهٔ بسیار حساسی بوده و ازاین‌جهت است که روز شهادت امام عسگری (ع) در تاریخ مورد اختلاف نیست.

درهرحال به‌اتفاق مورخین و تاریخ نویسان گفته‌اند که روز شهادت امام عسگری (ع) هشتم ربیع‌الاول است یعنی چنین روزی.

و جالب این است که در بیشتر نقل‌ها بوده که جمعه بوده و امسال هم دقیقاً همین‌طور است.

آغاز دوره امامت امام زمان (عج)

جمعهٔ هشتم ربیع‌الاول 260 هجری قمری سالروز شهادت امام عسگری (ع) و آغاز دورهٔ طولانی امامت امام زمان (عج) است که تا امروز هم ادامه دارد.

دورهٔ امامت امام زمان (عج) بنابراین تاریخ که محل اختلاف هم نیست.

از روز شهادت امام عسگری (ع) که بگیریم می‌شود 1159 سال از امامت امام زمان (عج) می‌گذرد.

عمر امام زمان (عج)

چند قول گفته‌اند هزار و صد و شصت‌وچند سالی هم عمر امام زمان (عج) سپری می‌شود. که عمده این عمر طولانی هم در غیبت بود. و ما در انتظار ظهور آن حضرت هستیم.

شهادت امامان(ع) در دوره بنی‌عباسی

هم امام جواد (ع) هم امام هادی (ع) و هم امام عسگری (ع) که همهٔ این‌ها را به ابن الرضا می‌نامیدند سن کمی داشتند و در سنین پایینی به شهادت رسیدند.

گرچه در نوع شهادتشان هم اختلافاتی وجود دارد. حتی بعضی اصل آن را هم زیر سؤال بردند.

اما این‌طور که می‌بینیم در یک سلسلهٔ متصل، هم امام جواد (ع) هم امام هادی (ع) و هم امام عسگری (ع) و در آن اوضاع‌واحوال اختلافات عمیقی که با خلفای جور بنی‌عباس بود همه در یک سنین پایینی به شهادت رسیدند، نشان‌دهندهٔ نقشه‌های شهادت آن‌هاست که در بعضی از نقل‌ها هم این تأییدشده است.

عمر امام عسگری (ع)

ایشان 29 سال عمرشان است. و دورهٔ امامت ایشان هم 5 سال و چند ماه بیشتر نیست.

بعد از امام هادی (ع) و دورهٔ امامتشان خلفای معتمد بوده که در زمان این خلفا است. و در زمان معتمد عباسی حضرت به شهادت رسید.

این اجمالی از زندگی امام عسگری (ع) بود که شاید یک‌بار دیگر ما در سال‌های قبل هم گفتیم. تکراری شود که جوان‌ترها و همه متذکر شویم و حداقلی به زندگی ائمه (ع) آشنایی داشته باشیم.

شرایط عصر امام عسگری (ع)

امام عسگری (ع) در عصر بسیار سخت و دشواری بودند. که بعضی جهات آن با ائمه قبلی مشترک است و بعضی جهات آن‌هم اختصاصی است.

من در این خصوص هم به چند نکته اشاره می‌کنم.

اوضاع کلی خلفای بنی‌عباس و ظلم و ستم‌هایی که بر خاندان عصمت و طهارت می‌آوردند چیز مستمری بود که از اواخر زمان امام صادق (ع) شروع شد. و همین‌طور ادامه دارد تا دورهٔ غیبت امام زمان (عج).

برخورد خاندان رسول گرامی (ص) با خلفای بنیعباس

البته این دورهٔ برخورد خاندان پاک رسول گرامی اسلام (ص) با خلفای بنی‌امیه یک فراز و نشیب‌های فراوانی دارد اما هیچ‌وقت یک دورهٔ کاملاً مصالحه‌ای وجود نداشت. چون خط باطل بنی‌عباس بود و حقی که آن‌ها حاضر نبودند زیر بارش بروند.

البته فراز نشیب دارد. اوایل ائمه (ع) مثل امام صادق (ع) راحت‌تر بودند و لذا فرهنگ شیعی گسترش پیدا کرد.

اقدامات امام عسگری (ع) در زمان هارون

کارهای فکری، فرهنگی و علمی حضرت، در بعضی از دوره‌ها مثل هارون خیلی سخت شد.

حضرت را چند سال به زندان انداختند.

در دورهٔ امام رضا (ع) یک دورهٔ فطرتی پیدا شد که کمی گشایشی پیدا شد و مجدداً سخت‌گیری‌ها شروع شد.

هارون‌الرشید خیلی سخت‌گیری کرد.

متوکل عباسی

متوکل عباسی که یک دورهٔ طولانی از حاکمیت جامعه را غصب کرد ظلم‌ها و ستم‌های فراوانی را اعمال کرد.

متوکل عباسی چند بار آثار و نشانه‌های قبر اباعبدالله را از بین برد.

یعنی آن‌قدر حسادت می‌ورزید که حتی مشعل قبر حسین (ع) که پرچم هدایت برای جامعهٔ اسلامی بود آن را هم تحمل نداشت.

در تاریخ آمده که این قضیه چند بار هم واقع‌شده است. می‌گوید که طوری تمام آن محوطه قبر حضرت را آب بست و همه را زراعت کرد. یک ارمنی و مسیحی را آنجا برد و گفت که همهٔ این‌ها را زراعت کن.

همهٔ علائم و نشانه‌های قبر را از بین برد البته چندنفری هم به‌صورت سری نشانه‌های قبر را نشانه کردند تا این ظلم و ستم کنار می‌رفت یک‌دفعه رونق پیدا می‌کرد.

ضد جریان امامت و ولایت

عجیب این بود که این‌همه در یک دورهٔ طولانی و ممتد بنی‌امیه و بنی‌عباس آن فراز و نشیب‌ها برضد جریان امامت و ولایت اعمال شد اما همواره قلب مشتاقان معنویت و معرفت می‌فهمید که جایگاه علم خدا، معرفت الهی و هدایت الهی کجاست.

باآن‌همه تضییقات، فشارها، تحدیدها، زندان‌ها، شکنجه‌ها و ظلم و ستم‌ها اما درعین‌حال این‌طور این مشعل باقی می‌ماند.

آن‌قدر آن‌ها به سطوح می‌آمدند که گاهی حتی تحمل قبر حسین (ع) را نداشتند و آن را چند بار خراب کردند.

این فراز و نشیب بود، هارون خیلی سخت گرفت چند سال امام موسی بن جعفر (ع) در زندان بودند مدتی گشایشی پدید آمد.

بعد از امام رضا (ع) که یک صحنه را باز کردند، دیدند که نمی‌شود یک آزادی ظاهری داد.

دیدند اگر صحنه باز شود قدرت، حاکمیت و زمامداری جامعه در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و لذا بعد از امام رضا (ع) دیدند که تجربهٔ مأمون دیگر راهی ندارد و بعد از امام رضا (ع) این سه امام سریع به شهادت می‌رسند.

این نشان می‌دهد که خط تضییق و فشار و تحدید و ظلم و ستم بنی‌عباس که فراز و نشیب و منحنی داشت که گاهی زیاد فشار می‌آوردند، گاهی آزادی می‌گذاشتند و یک پستی‌وبلندی را طی می‌کرد.

اتفاقات بعد از شهادت امام رضا (ع)

بعد از تجربهٔ مأمون و شهادت امام رضا (ع) و درخششی که امام رضا (ع) کرد این‌ها بنا را گذاشتند که قضیه را تمام کنند.

و لذا می‌بینیم که عمر این‌ها کوتاه بود و برخلاف ائمهٔ قبلی هر سه در کنار دستگاه خلافت و زیر نظر مأموران به‌تمام‌معنا قرارگرفته بودند.

این چیزی است که مابعد از امام رضا (ع) ملاحظه می‌کنیم.

خلافت بنی‌عباس

خط خلافت بنی‌عباس فشارها را به اوج رساند.

تحمل هیچ‌گونه درخششی از ناحیه ولایت وامامت نداشت و ائمه را در کنار خودشان زیر نظر مأموران خود و با هزارها فشار و تضییق نگه داشتند و همه هم در عمر کوتاهی به شهادت رسیدند.

بیفزایید بر این مقابله خاندان بنی‌عباس و خلفای ظلم و ستم و جور که با ظلم و ناآگاهی مردم این‌طور بر ولایت وامامت ائمه (ع) می‌تاختند.

بر این بیفزایید که آن نقطه‌ای که همه شنیده‌اید، خلفای بنی‌عباس بر اساس پیش‌گویی‌هایی از زمان رسول خدا (ص) و بر اساس روایات متواتری که به دستشان بود می‌دانستند که دیگر نزدیک می‌شود به تولد امام زمان (عج) و کسی که آن مژده‌ها و بشارت‌ها برای او داده بودند ازاین‌جهت است که غیرازآن برخورد سخت تاریخی و طولانی و ممتد هارون‌ها، منصورها، متوکل‌ها، مأمون‌ها و خلفای جور بر ضد این چهره‌های درخشان امامت و ولایت افزودند.

این‌ها احساس می‌کردند که دورهٔ تولد امام منتظر و غائب و آن مهدی موعود فرامی‌رسد و لذا سخت‌گیری‌ها را بیشتر کرده بودند.

افزودن بر این سختی‌ها هم تجربهٔ زمان مأمون بود و هم تجربه‌های دیگر و هم اینکه می‌خواستند جلوی تولد امام زمان (عج) را بگیرند.

شباهت امام زمان (عج) با حضرت موسی (ع)

این جهت شباهتی است که امام زمان (عج) با حضرت موسی (ع) داشت. همان‌طور که همهٔ دستگاه ستم فرعون بسیج شدند برای آنکه حضرت موسی (ص) تولد نیابد، همه دستگاه بنی‌عباس تجهیز و بسیج شده بودند برای اینکه مهدی موعود (عج) که سلام و درود خداوند بر او باد او تولد پیدا نکند.

تولد امام زمان (عج)

و لذا نوع تولد امام زمان (عج) یک تولد اعجاز آمیز و دور از چشم حسودان و معاندان و آمال ظلم و ستم بنی‌عباس است.

و لذا امام عسکری (ع) ازاین‌جهت یک فشار و تضییق بیشتری هم داشتند.

در کنار این‌ها در درون خانهٔ خود امام هادی و اما عسکری (ع) هم کسی مثل جعفر کذاب بود.

منحرف کردن توسط اصحاب

عده‌ای اصحاب منحرف بودند که مردم را منحرف می‌کردند. کسی مثل جعفر کذاب بود که حتی همراهی می‌کرد با خلفای بنی‌عباس. این هم مشکلات دیگری بود که در زمان آن حضرت بود. در بعضی از کتب تاریخ این نکته را دارد.

اصل تولد امام زمان (عج)

اصل تولد امام زمان (عج) دور از انظار خلفا و بنی‌عباس بود.

اگر آن‌ها می‌دانستند حضرت را از بین می‌بردند تا کار امامت و ولایت را یکسره بکنند و حضرت نمی‌توانست خیلی علنی امام زمان (عج) را به همه نشان دهد.

از آن‌طرف فشار آن‌ها بود و از این‌طرف کودکی امام زمان (عج) بود و در این معرکه هم امام عسگری (ع) بایستی امام آینده، مهدی موعود و فرزند گرامی و دلبند خودش را به شیعه معرفی کند.

کسانی او را ببینند، بشناسند، راه‌های شک و شبهه بسته شود.

از آن‌طرف هم‌دست بسته بود، خیلی علنی نمی‌شد این کار را انجام داد.

این بود که امام عسگری (ع) در سر دوراهی سخت و دشوار و میان دو محذور بسیار دشواری قرارگرفته بود.

هم باید امام آینده و هم امامی که غائب خواهد شد و سال‌ها و قرن‌ها در پس پردهٔ غیبت قرار خواهد گرفت را برای مردم معرفی کند  و شیعیان باید به او اعتقاد داشته باشند. باید او را به اصحاب، شیعیان و مشتاقان امامت معرفی کند.

از آن‌طرف هم آن خط تضییق و تحدید و فشار که نمی‌گذاشتند حضرت متولد شود و مانع از تولد ایشان می‌شدند.

و نقشه‌ها کشیدند و امام عسگری (ع) یک توقیعی دارد که می‌فرماید: «زَعَمُوا أَنَّهُمْ یرِیدُونَ قَتْلِی لِیقْطَعُوا هَذَا النَّسْلَ وَ قَدْ کذَّبَ اللَّهُ تَعَالَی قَوْلَهُمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ»[3] حضرت می‌فرمایند: نقشه‌ها کشیدند، توطئه‌ها چیدند، طرح‌ها افکندند تا مرا بکشند، تا نسل مرا قطع کنند، تا تداوم امامت را ببرند و از بین ببرند. اما خدا طرح‌ها و توطئه‌های آن‌ها را به زمین انداخت و محو کرد و سپاس از آن خداست.

در همین توقیع حضرت نشان می‌دهد، اوضاع ‌واحوال آن زمان را که از آن‌طرف خلفا و از آن‌طرف عده‌ای منحرف و از آن‌طرف جعفر کذاب در درون خانه و از آن‌طرف هم کنار دستگاه خلافت که آن‌همه مشکل پدید آورده بودند.

آن زمان هم هدایت جامعه برای حکومت به‌طورکلی گرفته‌شده بود و هم کارهای فکری، فرهنگی و هدایت جامعه و از آن‌طرف هم حراست و حفاظت از این نوزاد عزیز و گرامی، نوزادی که یکپارچه نور بود و وقت تولدش آن آیات نورانی از وجود او تشعشع و تلألؤ کرده بود.

حضرت این کار را کرد و همین نوزاد در کودکی در دوران 5،6 سالگی به امامت رسید.

درعین‌حال حضرت در همان 4،5، سال که خودشان بودند به مناسبت‌های مختلف یک کسی افراد معتبری را می‌برد و امام زمان (عج) را به آن‌ها نشان می‌داد و می‌فرمود این امام شماست.

این آن‌کسی است که از دیدگان شما غائب خواهد شد.

اما بر شماست که به او اعتقاد داشته باشید و روزی ظهور خواهد کرد.

یکی از آن‌کسان شخصی است به نام احمد بن اسحاق اشعری قمی که یک طایفهٔ بزرگی بودند که در قم ساکن شدند و یکی از بزرگان آن‌ها که راوی یکی از روایات و آدم بسیار معتبری هم هست.

روایتی از احمد بن اسحاق اشعری در کمال‌الدین

احمد بن اسحاق اشعری قمی در یک روایتی که سند معتبر و خوب دارد. در کمال‌الدین نقل‌شده که روایت هم مفصل است.

می‌گوید روزی خدمت امام عسگری (ع) رسیدم در همان 4،5، سالی که امام زمان (عج) متولدشده بود.

حضرت شروع کرد: ای احمد بن اسحاق بدان که خداوند زمین را هیچ‌گاه از حجت خودش خالی نخواهد گذاشت.

همواره بر روی زمین حجتی از سوی خدا بوده است و این حجت تا پایان عمر دنیا و برپایی دنیا خداوند حجت را خواهد داشت و برکات زمین به‌واسطهٔ او نازل خواهد شد و محور و قطب عالم خواهد بود.

امروز هم شما دارید. بعد می‌گوید سؤال کردم بعد از شما چه؟ چون امام فرزند بزرگی نداشتند و هنوز هم ظاهراً احمد بن اسحاق امام زمان (عج) را ندیده بود.

راوی می‌گوید احمد بن اسحاق در این روایت معتبر می‌گوید تا این جمله را گفتم «فَنَهَضَ مُسْرِعا»[4]امام عسگری (ع) گوشهٔ اتاقشان نشسته بودند گفتم اینکه می‌گویید همیشه امام هست بعد از شما چه؟ چون شیعه همیشه دنبال این بود که امام و ولی خودش را بشناسد چون رکن اعتقادی شیعه این بود و می‌گوید ناگهان دیدم حضرت به‌سرعت از جا پاشد و داخل خانه تشریف بردند.

«فَدَخَلَ الْبَیتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَی عَاتِقِهِ غُلَامٌ کأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَیلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ ثَلَاثِ سِنِین»[5]حضرت بیرون آمد. در جواب سؤال من دیدم حضرت رفت‌وبرگشت و کودکی بر دوش داشت.

کودکی که نگاه کردم و صورت او مثل ماه در شب چهارده می‌درخشید.

احساس نشاط و شعف و شادی کردم که این کودک را دیدم. حضرت فرمود: «یا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا کرَامَتُک عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَیک ابْنِی هَذَا»[6] احمد بن اسحاق بدان اگر مقام والای تو نبود، اگر اعتماد من بر تو نبود هرگز روی چون ماه کودکم را به تو نشان نمی‌دادم.

احمد بدان نام او نام رسول خدا حضرت محمد (ص) است.

امام زمان(عج) امید شیعیان

احمد همهٔ امیدهای شما شیعه در این کودک جمع شده، اوست که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.

بعد از دوره‌ای غیبت طولانی، احمد مثل این کودک که چون ماه بر تو درخشید در این اتاق سادهٔ امام عسگری (ع) مثل او مثل خضر است.

مثل او مثل زوالقرنین است. به خدا غیبتی طولانی خواهد داشت که فقط افراد معدودی در آن غیبت از امتحان به‌خوبی بیرون خواهند آمد.

کودکی امام زمان(عج)

احمد می‌گوید آیا علامتی در این کودک هست تا من آثار امامت را در او ببینم؟ کودکی در حد 3،4 سال.

می‌گوید تا این سؤال را کردم امام عسگری (ع) جواب نداد. دیدم همین کودک چون خورشید و ماه سه‌ساله لب به سخن گشود با زبان عربی بسیار فصیحی گفت: «أنا بقیة الله فی الارض» خود این کودک جواب داد من بقیة‌الله هستم. من منتقم از دشمنان خدا هستم.

ای احمد حقیقت را به تمام عیان دیدی، دنبال نشانهٔ دیگر نرو.

احمد بن اسحاق می‌گوید در خودم عالمی از خوشحالی و سرور احساس کردم.

احساس کردم امروز حجت خدا و مهدی موعود (عج) را در خانهٔ امام (ع) دیدم.

نمازامام زمان(عج) بر جنازه پدرش

و امروز روزی بود که امام عسگری (ع) به شهادت رسید ولی در تاریخ می‌گویند بعد شهادتش جمع زیادی در سامرا وضع متحولی پیدا کردند.

همهٔ مردم برای تشییع سلالهٔ پاک رسول خدا (ص) ریختند و جعفر کذاب آمد که نماز بخواند همین کودک آمد عبای عمویش را گرفت گفت برو کنار و ایستاد بر جنازهٔ پدر نماز خواند.

اما به شما عرض کنیم ای حجت خدا این مهدی موعود شما با آن عزت و احترام پدرتان را دفن کرد. اما کجا بودی شما آن روزی که در کربلا جد بزرگوارت زیر سم اسب‌ها.

لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیم [7]وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبُونَ[8]

بسم الله الرحمن الرحیم. اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکُوثَر فَصَّلِ لِرَّبکَ وانْهَر اِنَّا شانِئَکَ هُوَ الاَبْتَر [9]

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا ابی القاسم محمد (ص) و علی آله الاطیبین لا سیما سیدنا و مولانا و امامنا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج) حججک علی عبادک و امناءک فی بلادک اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[10] عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوا الله و ملازمة امره و مجانبة نهیه و تجهزوا عبادالله فقد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر الزاد التقوا

بار دیگر همهٔ شما برادران و خواهران و خودم را به تقوا، پارسایی، تعصی به اوصیای الهی و اولیای الهی و پرهیز از گناه و معصیت و ذکر و یاد خداوند و راز و نیاز باخدا و یاد مرگ و عوالم پس از مرگ سفارش و دعوت می‌کنم.

امیدواریم که خداوند به همهٔ ما توفیق شناخت اولیای خودش و تعصی به سیرهٔ پاک آن‌ها را عنایت بفرماید.

مناسبت‌ها

بازهم در آغاز سخن شهادت امام حسن عسگری (ع) که در جمعهٔ هشتم ربیع بود امسال هم جمعهٔ هشتم ربیع است. سالروز شهادت آن حضرت به حضور همهٔ شما و شیعیان و مشتاقان امامت و ولایت و به‌ویژه به ساحت مقدس و کبریایی حضرت بقیة‌الله الاعظم (عج) تسلیت عرض می‌کنم.

و همین‌طور یاد شهید بزرگوار محراب حضرت آیت‌الله صدوقی که یازدهم تیرماه سالروز شهادت آن عالم بزرگوار بود، گرامی می‌داریم.

همین‌طور یاد شهدای عزیز ما که در حادثهٔ سقوط هواپیمای ایرانی توسط آمریکا که ظاهراً دیروز بود یا دو سه روز دیگر هست، یاد آن شهدای عزیز را هم گرامی می‌داریم و ان‌شاءالله خداوند این شهدا و همهٔ شهدای ما را و گذشتگان و اموات ما را با اولیای خودش محشور بفرماید.

تأکیدی بر نوجوانان و جوانان در مورد اوقات فراغت

نکته‌ای که ابتدا می‌خواهم عرض کنم تأکید مجددی است بر نوجوانان و جوانان عزیز در مورد اوقات فراغت و استفاده از وقتشان در تابستان و همین‌طور خدمت خانواده‌های معظم.

من دقائقی قبل ازاینجا از مسئولین آموزش‌وپرورش گزارش امتحانات و وضع تحصیلی دانش آموزان منطقه را در سال قبل سؤال می‌کردم که معمولاً خود من خیلی حساس هستم که آمار و ارقام تحصیلی و وضعیت تحصیلی نوجوانان و دانش‌آموزانمان چیست.

ازنظر تحصیلی سؤال کردم آمار و ارقامی دادند که بسیار دلگرم‌کننده بود.

آن‌طور که به من گفتند هم در امتحانات پنجم دبستان هم در راهنمایی و احتمالاً در خیلی از قسمت‌های دیپلم منطقهٔ ما سطح قبولی‌اش در سطح استان در ردهٔ اول است و درصد بسیار بالایی است.

در بعضی از مقاطع بالای 90% ما قبولی داشتیم که از همهٔ مناطق دیگر استان و شهرهای دیگر جلوتر است و این آمار بسیار خوبی بود.

هرسال معمولاً در خیلی از مقاطع رتبهٔ اول دارد. و امسال هم باز در بعضی از جهات حتی بهتر آمار و ارقام‌ها نشان می‌دهد که الحمدالله کودکان و نوجوانان ما در مسیر تحصیل قدم‌های خوبی برمی‌دارند.

من هم خدمت خود آن‌ها تبریک عرض می‌کنم هم خدمت معلمان، مربیان، مدیران، آموزگاران و دبیران و مسئولان آموزش‌وپرورش و همهٔ کسانی که در تعلیم و تربیت این فرزندان و دانش آموزان عزیز تلاش می‌کنند، صمیمانه سپاس گذار و متشکر هستم.

باحمدلله باز امسال کارنامهٔ موفق و خوبی را ارائه دادید.

امیدواریم که نوجوانان و کودکان و جوانان ما بازهم سال‌های بهتری را در پیش داشته باشند. و ازنظر اخلاقی و تربیتی هم ان‌شاءالله سال‌به‌سال کار شود و ما شاهد پیشرفت و بهتر شدن وضع اخلاقی و تربیتی داشته باشیم.

ما هرچه تلاش داریم باید از همان سنین کودکی اعمال کنیم. برای اینکه نسل آینده با علم، دانش و روح معنویت و اخلاق و تربیت اسلامی بزرگ شود.

آمار و ارقام‌ها در مسائل علمی

در مسائل علمی آمار و ارقام‌ها خوشحال‌کننده و نشان‌دهندهٔ وجود استعداد در آن منطقه است که نعمت خداست.

در قسمت‌های دیگر این‌طور آمار و ارقام نیست. جهت اخلاقی و تربیتی ولی بازهم انتظار داریم که توجه به مسائل اخلاقی و تربیتی بیشتر باشد.

واقعه سقوط هواپیما

یادآوری کردند که واقعهٔ سقوط هواپیما همین امروز است.

شهادت مرحوم شهید صدوقی یازدهم تیر است که دیروز بود و شهادت شهدای سقوط هواپیمایی امروز است که ان‌شاءالله ارواح آن‌ها با ارواح شهدای کربلا محشور شود.

آینده دنیا آینده علم و دانش است

این جهات الحمدالله آمار و ارقام خوبی است و منتها نباید ما به این اندازه قانع باشیم.

آیندهٔ دنیا آیندهٔ علم و دانش است و ما این‌ها را با معنویت و اخلاق می‌خواهیم و این نیازمند این است که خانواده‌ها آگاه و هوشیار باشند، نهادهای فرهنگی خوب کار کنند، آموزش‌وپرورش و معلمان ما تلاش موفقی را نشان دهند که الحمدالله دارند ولی کم است و ما واقعاً هر چه بیشتر باید تلاش کنیم که نسل آینده را درست تربیت کنیم.

تابستان و اوقات فراغت

و به‌خصوص باز تأکید می‌کنم در تابستان و اوقات فراغت که چیزی برای فساد اخلاق و انحراف کشیده شدن از بیکاری و تنبلی و کسالت نیست.

منشأ بسیاری از آلودگی‌ها و تباهی‌ها، بیکاری و تنبلی است. و بعد رفقای ناباب و دوستان منحرف و محیط و جو خراب و مسئولیت خانواده‌ها و همه این است که ما کودکان و نوجوانان‌‌ را مراقبت کنیم.

آن‌هایی که امکان دارد در کلاس‌های تابستانی هدایت شوند، آن‌هایی که در سنین بالاتر هستند، کلاس‌های مناسب خودشان، آن‌هایی که توانایی دارند در کارهای فنی و هنری چون واقعاً ما در کنار علم و دانش باید اهل کار و فراگیری فن و هنر و چیزهایی که برای زندگی لازم است باشیم. که این هم ان‌شاءالله موردتوجه قرار گیرد.

نوجوانان و جوانان باید هوشیار باشند

و خود شما نوجوان‌ها و جوان‌های عزیز دختران و پسران گرامی بیش از همه باید هوشیار باشید و همواره من این نکته را در دبیرستان‌ها هم به خود جوان‌ها عرض می‌کنم که انتظار اول از خود شماست. که زندگی باسعادتی را پایه‌ریزی کنید.

خدایی نکرده بهترین وقت‌های عمرتان در مسیر خلاف و اشتباه قرار نگیرد که آینده دیگر قابل جبران نیست. و خیلی هم قابل بازگشت نیست.

عزت و عظمت و افتخار جوانان

جوانان و نوجوانان عزیز خیلی تلاش کنید، عزت و عظمت و افتخار شما به این است که درراه اخلاق، معنویت، پاکی و سعادت و علم و دانش قدم بردارید و هر راهی جز این آینده‌اش خسارت آمیز است.

هر جهتی جز جهت خدایی و معنویت و علم و دانش آیندهٔ خسارت آمیزی دارد.

تفریح و ورزش

تفریح و ورزش داشته باشید. آنچه برای سلامت و شادابی نسل جوان لازم است خوب و پسندیده است وقتی‌که با معیارها باشد.

اما همهٔ این‌ها باید در خدمت یک هدف بالاتری قرار بگیرد و آن هدف را نباید فراموش کنید ان‌شاءالله.

همین‌طور هفتهٔ قوهٔ قضاییه است که آن را هم گرامی می‌داریم.

استعفا از مسئولیت

و نکتهٔ آخر هم مدتی قبل بنده بر اساس یک نکتهٔ خاصی که پیداشده بود احساس کردم که دیگر شاید وظیفهٔ من نباشد و به نحوی من خدمت مقام معظم رهبری و شورای سیاست‌گذاری از مسئولیت امام‌جمعه استعفا دادم.

و فقط می‌خواهم خدمت شما عرض کنم که این استعفای من تفسیرها و تعبیرهای مختلفی در شهر انجام‌شده معمولاً آن‌ها درست نبوده است.

خدمت به مردم افتخار روحانیت

من بر اساس یک وظیفه‌ای بعد از مرحوم آیت‌الله اعرافی بعد از دو سه ماهی که فاصله افتاد خیال می‌کنم که خیلی انسان در معرض وسوسه‌های شیطان است و خیلی وقت‌ها انسان بدی‌های خود را نمی‌بیند.

خیال می‌کنم سعی کردم تا حدی بر اساس وظیفه، خدمت گذاری و نوکری شمارا بکنم و این را واقعاً مبالغه نمی‌کنم. افتخار روحانیت و افتخار هر روحانی پاک باید این باشد که نوکر و خادم مردم باشد.

و من با همهٔ تواضع و سپاس در بارگاه خداوند خدمت شما و همهٔ آن شهروندانی که اینجا نیستند عرض می‌کنم که این را افتخار می‌کنم که سال‌ها خدمت گذار شما بودم و اگر هم کار زیادی از من برنمی‌آید این احساس نوکری و خدمت گذاری شمارا دارم و واقعاً احساس کوچکی در برابر همهٔ مردم خوب و عزیز می‌کنم.

این افتخار است و روحانیت پاک هم باید این‌طور باشد. بی توقع مزد و مواجب در خدمت جامعه باشند. هر انسان مسئولیت شناسی باید این‌طور باشد. که بی نگاه به پاداش و توجه به مزد و مواجب خود را در خدمت جامعه ببیند.

من خیال می‌کنم تا حدی این‌طور می‌خواستم باشم و به این اساس هم آمدم.

افتخار می‌کنم در خدمت مردم باشم

مسئله‌ای پیش آمد که فکر کردم با توجه به کارهای علمی که داشتم و این‌ها شاید دیگر خیلی وظیفهٔ من نباشد. من روی این جهت استعفایی را خدمت مقام معظم رهبری دادم. نه اینکه خستگی در کارم بوده باشد من آمادگی تحمل خستگی رادارم، مشکلاتی هم باشد تحمل می‌کنم و افتخار هم می‌کنم که بتوانم در خدمت مردم باشم. در جهات مختلف فرهنگی، اجتماعی و ...

بحث خستگی یا اختلاف باکسی و امثال این‌ها واقعاً نبوده من الآن از همهٔ افراد و مردم ممنون هستم. البته کار سختی دارد. من در طول این مدت هم اهدافی که تعقیب می‌کردم کم‌وبیش اگر خداوند عنایت و لطفی کرده باشد که هیچ‌کدام هم من نبودم و سهم من بسیار ناچیز بوده اما در ذهن من این‌ها بوده و خود روحانیت و مسئولین و مردم کار می‌کردند که ما هم کم‌وبیش مثلاً یک پشتیبانی می‌کردیم.

خدایی نکرده واقعاً من هیچ‌چیز خالصی را در پرونده عمل خودم نمی‌بینم ولی تلاشم این است که در خدمت مردم باشم و تحصیل اخلاصی بکنم.

تقویت مبانی اخلاقی ، ارزشی و اعتقادی

به‌هرحال من از روز اول هم‌عرض کردم در حد توان مبانی اخلاقی، ارزشی و اعتقادی را تقویت کنیم، در جهات علمی و فرهنگی چه آموزش‌وپرورش چه مراکز دانشگاهی چه مراکز حوزوی، این‌ها در شهری که بحمدالله استعداد و امکانات نسبتاً خوبی دارد تلاش شد و بعدازاین هم ان‌شاءالله می‌شود که این‌ها تقویت شود.

پیگیری وضع تحصیلی و اخلاقی

هم ابعاد اخلاقی معنوی هم ابعاد علمی چه رشته‌های مختلف دانشگاهی و شاخه‌های مختلف مراکز علمی چه حوزوی و چه آموزش‌وپرورش که بنده واقعاً مسئولیت خودم می‌بینم. هفته‌به‌هفته با برادران خود ارتباط داشته باشیم به مدارس در حد فرصت سر بزنم پیگیر وضع تحصیلی و اخلاقی باشم.

این هم‌جهت دیگر این مسئله بود. در جهات دیگر اقتصادی، اشتغال و صنعت حد و توان خودم در خدمت مسئولین و همهٔ کسانی که تلاش می‌کردند سطح اقتصادی و اشتغال و کار را در منطقه بالا آورند باشم و بعدازاین هم تا وقتی‌که باشم خواهم بود.

خدمت به مردم و مسئولین

در خدمات مردم در چیزهایی که به‌هرحال باید از حق مردم دفاع کرد و کار را پیش برد در حد توان خودم روی اصول فکر می‌کنم تا حدی منطقی و جدی پیگیر کار بوده‌ام و در خدمت مردم و مسئولین بوده‌ام. و تلاش داشتم که واقعاً در طرف یک وحدت، همدلی و همسازی حرکت کند.

علی‌رغم سلایق، فکرهای مختلفی که بوده و کم‌وبیش هم افراد مختلف، گروه‌ها و سلیقه‌های مختلف توقعاتی هم دارند که یک فرد نمی‌تواند همه را جمع کند. من سعی کردم محلات مختلف، گروه‌های مختلف، سلایق مختلف در حدی که آن خط قرمزها به من اجازه می‌دهد رابطه داشته باشم. و جایی هم اگر چیزی از دستم برمی‌آید راهنمایی کنم.

بحمدالله شهر، شهر متحدی است. اختلاف‌سلیقه و فکر و محله هست اما وحدت شهر خوب است، روحانیت و مسئولیت خوبی دارد و من واقعاً از همه راضی هستم.

البته اگر جایی وظیفهٔ من باشد حرف می‌زنم، مقابله هم می‌کنم. این‌طور هم نیست که به فضل و لطف و عنایت خدا احساس عجزی در چیزی کنم.

اقدامات لازم

البته روی اصول و معیار و بر اساس مصالح هرجایی اقدامی لازم باشد انجام می‌دهم.

اما حفظ آن معنویات و تقویت ارزش‌های اخلاقی، ابعاد علمی و اقتصادی و وحدت و عزت و عظمت معنوی و علمی منطقه چیزهایی بوده که من در ذهن خودم بوده و البته در مقداری که اینجا باشم من در خدمت هستم و اگر هم نباشم معمولاً هر جا باشم در کارهای اینجا هم نظارت و ارتباطی که لازم باشد دارم و تلاشم در این جهت بوده اما سریع هم‌عرض کنم من عزت و عظمت و معنویت و رشد علمی و فکری و فرهنگی شما و این منطقهٔ بسیار خوب و مستعد را می‌خواستم و واقعاً از همکاری همه ممنون هستم.

خیلی از عزیزان روحانی درجاهای مختلف و مسئولین محترم و خود مردم واقعاً کار و روحیهٔ کار و همت کاری که در روحیه بوده واقعاً قابل‌تقدیر است و ما هم هیچ کاری دستمان برنیامده جز تشویق و گاهی ترغیب.

به‌هرحال عرض کنم که من یک‌جهت وظیفه‌ای در کارم بود که متأسفانه آن جهت منتفی شده و تا هر وقت که خدا بخواهد ما افتخار می‌کنیم که در خدمت شما باشیم.

سپاسگزاری از مردم

من از همهٔ کسانی که در این مدت اظهار لطف و عنایت کردند که من شایستهٔ آن نبودم و ارزش آن را نداشتم ممنون و سپاسگزار هستم.

امیدوارم که همه به‌عنوان وظیفه و برای خدا اقدام کنید و فرد و شخص هیچ‌وقت چیز مهمی نیست و هر تغییر و تحولی هم وقتی‌که در راستای آن جهات معنوی و الهی باشد هیچ‌چیز دیگری نیست.

البته من برحسب وظیفه‌ای که دارم در خدمت شما هستم. آن مسئله منتفی شد و خیلی مهم نیست واقعاً منطقهٔ خوبی است و آمادگی و زمینه هم دارد و این نوع تغییر تحول چیزی نیست که بشود اینجا را تغییر داد. به‌هرحال من از همهٔ شما ممنون هستم.

امیدواریم که خداوند دست ما را بگیرد و به راه‌های خیر و صلاح آنچه وظیفهٔ ماست هدایت کند. من در پایان روز شهادت امام عسگری (ع) است چندجمله‌ای دعا می‌کنم.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک بسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم یا الله یا الله یا الله....

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیةِ وَ صِدْقَ النِّیةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ وَ أَکرِمْنَا بِالهُدَی وَ الاسْتِقَامَةِ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله[11]

خدایا ارواح طیبهٔ مؤمنین و مؤمنات شهدای بزرگ اسلام و روح مطهر امام را با اولیای خودت محشور بفرما! گذشتگان ما را غریق بهار رحمتت قرار بده! خدایا به خانواده‌های ایثارگر ما صبر و اجر کامل عنایت بفرما!...

 


[1]آل‌عمران، 102

[2]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص 326، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج2 ، ص 405

[3]کفایةالأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص 293

[4]إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ج النص، ص 439

[5]إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ج النص، ص 439

[6]إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ج النص، ص 439

[7]تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافی)، ج 4، ص 439

[8]سوره الشعرا آیه 227

[9]سوره کوثر آیات 1 تا 3

[10]آل عمران، 102

[11]دعای امام زمان (عج)