نماز جمعه شهرستان

 بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین.اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[2] عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

نکاتی در مورد علم و دانش

با توجه به اینکه نماز در دانشگاه و مراکز علمی برگزار می‌شود و در آستانه روز سیزدهم آبان روز دانش‌آموز قرار داریم چند نکته در باب علم و دانش عرض می‌کنم:

نکته اولکه همه ما و شما می‌دانیم اسلام از آغاز دین علم و دانش و فهم و تفکر و تدبر بود. در میان ادیان گوناگون، اسلام بیش از دیگر ادیان و پیامبر (ص) بیش از دیگر پیامبران به علم و دانش و تفکر تأکید کرده است. دین اسلام به‌عنوان دین فهم و تفکر و اندیشه مطرح شد. فرهنگ اسلام، فرهنگ قرآن کریم با علم و دانش همراه است تا آنجا که وقتی بحث بندگی خداوند مطرح می‌شود کانون عبادت به علم و اندیشه و دانش ختم می‌شود. دو رکعت نماز که با علم و دانش و فهم خوانده شود با هفتاد رکعت یا بیشتر مساوی است.

 نکته دوم این است که اسلام در چند قرن در عالم پیشتاز و پرچم‌دار علم و دانش بود، در محیطی که ازنظر فکر و فرهنگ درجه پایینی داشتند؛ اسلام فرهنگ، بینش و اندیشه را آغاز و پایه‌ریزی کرد. گاهی دشمنان ما هم به این قضیه اقرار می‌کنند. برخی از دانشمندان غربی می‌گویند: که امت اسلام بیش از چند قرن پیشتاز علم، تمدن، فرهنگ و دانش بود. این چیزی است که هم تاریخ به آن گواهی می‌دهد و هم مورخان غربی این قضیه را پذیرفتند که علم، فرهنگ و بینش خودمان را از دنیای اسلام گرفتیم. به‌طورکلی هر علم و دانشی که به نفع بشر و انسان‌ها باشد ارزش‌گذاری شده و عملاً هم دنیای اسلام و مسلمانان در جامعه خودشان پایه علم و تمدن را ریختند.

نکته سوماین است نباید فکر کرد که اسلام روی چند چیز محدود ارزش‌گذاری کرده است البته این‌ها درجات و مرتبه دارد اما ازنظر اسلام علم و دانش به‌شرط اینکه برای جامعه و مردم سودمند باشد دارای ارزش است. هر علم و دانشی که به نفع جامعه باشد مردم و جامعه در شعاع آن علم بهره ببرند و استفاده کنند، دنیا و آخرت آن‌ها آباد شود دارای ارزش است.

دو بخش زندگی بشر

 البته زندگی بشر دو بخش دارد: یک بخش زندگی ما مربوط به روح و روان و ارتباطات معنوی ماست و بخش دیگر مربوط به زندگی مادی ما است. اسلام هر علمی که دریکی از دو بُعد، برای انسان منفعت داشته باشد را ارزش‌گذاری می‌کند. مسلمانان این‌گونه نبودند که فقط علوم دینی را ارزش‌گذاری کنند، بلکه به سایر علم‌ها نیز توجه می‌کردند. در همان زمان ائمه ما، شخصیت‌های علمی بزرگی در ادبیات، گیاه‌شناسی، ستاره‌شناسی، ریاضیات، پزشکی و علوم طبیعی وجود داشتند. افرادی که اطباء بزرگ، علمای بزرگ در رشته‌های مختلف تربیت شدند. گاهی اوقات اشخاصی که آگاهی کامل ندارند مقایسه‌هایی بین اسلام و مسیحیت می‌کنند. بین اسلام و مسیحیت مقایسه کردن بسیار گمراه‌کننده است.

تأکید اسلام بر علمنافع

قرآن به‌عنوان کتاب آسمانی و وحی الهی و پیشوایان الهی دین اسلام، با دیگر ادیان خیلی فرق می‌کنند، البته ادیان الهی و مسیحیت و یهود و اسلام در دین مشترکات کلی دارند اما در ریزه‌کاری‌های آن فرق می‌کنند. اسلام برخلاف آن‌ها بیشتر بر روی علم و دانش تأکید کرده است، علم باید سودمند به جامعه باشد و نفعی برای دین مردم، روح مردم، جان مردم داشته باشد یا اینکه آن‌ها را سعادتمند کند. در تعقیبات نمازها این جمله را زیاد شنیده‌اید و خوانده‌اید که «أَعُوذُ بِكَ مِنْعِلْمٍ لا يَنْفَعُ»[3]این مرزی است که اسلام برای علم قرار داده است. «به خدا پناه می‌برم از علمی که سودی برای مردم نداشته باشد.»

معیار ارزشمندی علم

چگونه می‌شود که علم بی‌فایده می‌شود؟ مرزی که اسلام برای علم قرار داده منفعت، سود برای جامعه و خلق خداست. علمی که بی‌فایده شد و هر عالمی که بی‌ثمر شد و سودمند برای جامعه نبود بی‌ارزش و ضد ارزش است و هر علم و دانشی که برای خود شخص و جامعه سودمند شد؛ دین و دنیای مردم را آباد کرد مورد مطلوب اسلام و سفارش اسلام است.

یک انسان مسلمان مخصوصاً در سنین جوانی و نوجوانی باید تلاشش برافزودن علم باشد. کسی که قرار است تحصیل علوم دینی کند نوجوانی و جوانی خود را در این رشته باید صرف کند و همچنین در دیگر رشته‌ها نیز این‌گونه است. برای یک نظام دانشگاهی، حوزه، دانش‌آموز، دانشجو، طلبه که همه قشرهای مقدس هستند، باید خودشان را بشناسند و در راستای یک زندگی سالم و سعادتمند قدم بردارد. باید به‌گونه‌ای حرکت کند که عالم شوند و در دوره جوانی و نوجوانی تلاش و وقتشان را برای کسب علم و دانش به کار برند و علمی مفید داشته باشند. یک جامعه خوب و قوی جامعه‌ای است که در همه رشته‌ها متخصص داشته باشد و به سمت هدف جامعه قدم بردارد این دارای ارزش است.

«مِدادُ الْعُلَماءِ مَعَ دِماءِ الشُّهَداءِ»[4]قلمی که یک عالم به دست می‌گیرد و جامعه را به سعادت می‌رساند و راه سعادت را به روی جامعه باز می‌کند و زندگی سالم و سعادتمند را برای جامعه می‌سازد قلم او از خون شهیدان ارزشمندتر است زیرا عالمان پاک و راستین هستند و دانشمندان متعهد و پاک هستند که جامعه را سالم می‌کند؛ خون شهید هم اگر به زمین می‌ریزد برای اینکه جامعه، سلامت روانی جامعه حفظ شود. کار علما، حوزه و دانشگاه هم باید چنین باشد و در راستای این هدف گام بردارند و علمی سودمند داشته باشند و این علم مطلوب اسلام است.

آفت علم

علم آفت‌هایی دارد که باید در مقابل آفت‌ها ایستاد یعنی گاهی به‌جای اینکه برای رشد و سلامت روانی جامعه باشد تبدیل به ابزاری برای سقوط می‌شود. علم ازآن‌جهت که علم است نور است، دانش ازآن‌جهت که فهم عالم است دارای ارزش است. بدانید چه قوانینی بر عالم حاکم است، ارزش است. علم در ذات خودش دارای ارزش است و مورد ترغیب و تشویق و تحریر اسلام است اما اگر باانگیزه‌های باطل همراه باشد مخرب می‌شود. در غرب علم ترقی کرد اینکه دانشمندان بزرگی و شخصیت‌های بزرگ مثل دکارت‌ها و در علوم دیگر مثل انیشتین‌ها و دیگر دانشمندانی که در غرب پیدا شدند پرده از اسرار عالم کنار زدند و حقایقی را روشن کردند دارای ارزش است. گاهی انسان مبتلابه یک غرور بیجای علمی می‌شود. در قرآن کریم که مضمون این آیه این استفَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ»[5] بعضی از اقوام بودند وقتی‌که پیامبر پیام معنویت و وحی الهی را برای آن‌ها می‌بردند آن‌ها یک‌قدم عقب می‌گذاشتند که ما عالم هستیم و نیازی به شما نداریم که این اول خطرها است.

فرق ما، نظام ما و اسلام با تمدن‌های مادی که در مادیت غوطه‌ور هستند در این نکته است که علم  نزد ما خوب است، نور است، فهم طبیعت، کشف قوانین طبیعت و غیره سودمند است و باید در جامعه باشد و تمام نظام‌های علمی ما باید تمام قدم خود را در راه علم و رشد علم بردارد. در مسائل علمی نباید جامعه اسلامی عقب بیفتد زیرا جامعه اسلامی جامعه‌ای نیست که فکر خود را به روی علم ببندد. دانشجو و طلبه ما فقط نباید به دنبال نمره و مدرک باشد بلکه برای افزایش علمی خود، استقلال، عظمت و افتخارآفرینی برای کشور درحرکت باشد.

اگر مقایسه کنید سال‌های بعد از انقلاب را، می‌بینید که نظام اسلامی چگونه پرچم علم را بالاگرفته است. در شهرهای کوچک و بزرگ دانشگاه‌های زیادی تأسیس‌شده است که این فرهنگ اسلام است و اسلام دین علم و دانش در همه رشته‌هاست. اما حرف اسلام این است که غرور علمی پیدا نکنید. از آن دسته کسانی نباشیم که وقتی پیامبران پیام پاکی و صفای روح و معنویت و آرامش قلبی را آورد آن را درست بگیریم. این پیام معنویت مکمل علم، دانش بشر، فهم بشر است. اگر طلبه، دانشجو مبتلابه غرور علمی باشد این بزرگ‌ترین مهلکه است. یک عده‌ای در یک برهه‌ای در غرب مبتلابه غرور علمی شدند که با علم و دانشی که در غرب پیدا کردند نیازی به وحی و پیام الهی ندارد که این منشأ مادیت غرب است.

علم مطلوب اسلامی

اسلامی علمی را می‌خواهد که امام صادق (ع) آن را پایه‌ریزی کرده است. اسلام علمی که برای پیشرفت بشر نیاز است را می‌خواهد و مشوق آن است. اسلام و روحانیت پشتوانه هر علم سودمند برای بشر است؛ اما علمی به‌دوراز آفت‌های غرب‌زدگی و تعفن مادیت غرب. ما دانشگاهی می‌خواهیم که به گفته مقام معظم رهبری (دامت ظله) علمی را می‌خواهیم که با پیشرفت کشور همراه باشد. ما باید حوزه‌ها و دانشگاه‌های خود را افزایش دهیم و مواظب باشیم طلبه و دانشجوی ما در مسیر الهی گام بردارند. این مسئولیت سنگین در این عصر است و بدانند که استقلال جامعه‌شان این است که درزمینهٔ آموزش کمال دقت را انجام دهند اما ذکر و یاد خدا را فراموش نکنند. انتظار ما این است که مراکز آموزش ما دست‌به‌دست هم دهند و علم را همراه بافرهنگ دینی و معنویت رشد دهند. امیدواریم که خداوند به همه ما این توفیق را عنایت نماید که باانگیزه الهی برای استقلال و عظمت الهی دانشگاه‌های علمی و رشته‌های گوناگون همراه با یاد خدا پایه‌ریزی کنیم.

«بِسْمِ اللّه الرحمن الرحیم، وَالْعَصْرِ، ان الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[6]

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین . اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[7]ِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

گرامیداشت شهدا

ابتدا مقام شهدای اسلام و شهدایی که دیروز در این شهر تشییع شد را گرامی می‌داریم و به خانواده‌های شهدا تبریک و تسلیت عرض می‌کنم. امیدوارم که خداوند به ما توفیق شناخت مقام شهدا و راه آن‌ها را عنایت نماید.

 

یادآور چند خاطره

روز سیزده آبان یادآور چند خاطره بزرگ و فراموش‌نشدنی و یادگار انقلاب اسلامی است. از یک‌سو روز تبعید امام (ره) است که با نفس مسیحایی خودش روح تازه‌ای به کالبد این ملت دمید. رحمت و رضوان خدا بر آن روح پاک و مجاهد عالی‌قدر اسلام باد. مردی که برای استقلال کشور، عظمت ملت و آزادی کشور از دست دشمن همه خطرها را به جان خرید. مردی که زندان، شکنجه، بیعید و شهادت فرزندش را برای خدا تحمل کرد. عالم اسلام به دست باکفایت او سپرده شد و با مجاهدت خودش و باتربیت درست در کشور این کشور را خدایی کرد و با انفاس مسیحایی خودش کشور را نجات داد.

تسخیر لانه جاسوسی

از سوی دیگر انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول در آبان ماه اتفاق افتاد که دانشجویان با پیروی از خط امام (ره) و رهبری الهی دست‌به‌کار بزرگ زدند درحالی‌که سال‌های زیادی از انقلاب گذشته بود و این کشور از سلطه آمریکا و نظام سلطه‌ای که مقام معظم رهبری (دامت ظله) به آن اشاره‌کرده بود آزاد شد اما در همین دوره انقلاب و درحالی‌که کشور از دست آمریکا بیرون آمده بود دست‌های پنهان سازمان سیاه در لانه جاسوسی طرح‌های زیادی را طراحی می‌کردند که ازجمله آن طرح کودتا، طرح غرب‌گرایی، طرح سیاسی، اقتصادی و غیره حتی بعد از انقلاب انجام می‌شد. دانشجویان ما با الهام از خط امام (ره) مشکل را شناختند و باقدرت در برابر آمریکا ایستادند. آمریکا در حال حاضر نیز ازنظر اقتصادی، فرهنگی و اگر ما ضعیف و پراکنده شویم به دنبال نقشه‌های دیگر هم خواهد رفت. دشمن از بیرون نگاه می‌کنند که دانشگاه‌های ما، روحانیون ما، نمازهای ما، حضور ما درصحنه چگونه است و هر جا نقطه‌ضعفی ببینند از همان‌جا شروع می‌کنند.

دانشگاهیان مؤمن ما بودند که در برابر یک قدرت با این عظمت پوشالی که در دنیادارند ایستاد و آمریکا را شکستند و ابرقدرتی به این بزرگی را در دنیا تحقیر کردند. روز سیزده آبان هم روز تبعید امام (ره)، روز تسخیر لانه جاسوسی، روز دانش‌آموز و آغاز هفته تربیت است.

هوشیاری دانشجویان و جوانان و نوجوانان

نکته‌ای که ما یاد می‌گیریم این است که در دانشگاه‌های ما و حوزه‌های ما علما و افرادی باشخصیت امام (ره) باید تربیت کنند. دانشگاه و دانشجوی ما باید سیاسی باشد، دانشجویی که ترفندهای دشمنان را بفهمد. نسل جوانی که صحنه‌های علمی را نگه دارد و برای کشور تلاش کنند. ما در مراکز علمی، مدارس، دانشگاه‌ها باید روح شجاعت و شهامت را نیاز داریم. انگیزه‌هایمان را الهی کنیم و موقعیت خودمان را بشناسیم. سازندگی به تعبیر مقام معظم رهبری (دامت ظله) نیاز به مبارزه دارد. نسل امروز ما اگر از سرچشمه انقلاب دور شود، تاریخ جنگ و شهدا در دانشگاه‌ها جلوه‌گر نباشد، دانشجوی ما در آن مسیر قدم برندارد مطمئن باشید دشمنان ما را به سمت شکست می‌برند. آینده پرافتخار کشور به دوش شماست ترفند دشمنان را بشناسید و را ه درست را انتخاب کنید. این آزادی و فضای بازی که در کشور حاکم است به بهای شهدای بسیار بزرگ و شخصیت‌های بسیار بزرگ است. بیش از همه دانشجو، دانش‌آموز و طلبه ما مسئول است. همه ما باید بدانیم که وحدت و انسجام در ادامه انقلاب و ساختن کشور و رساندن کشور به پیشرفت همه باهم مسئول هستیم. نسل جوان باید بیدار باشد و یادآور باشیم که چه مسئولیت سنگینی بر دوش ماست و به‌سادگی وقت و جوانی و زمینه‌های رشد علمی را از دست ندهیم. دانشجوی متعهد ما در این زمینه باید قرار بگیرد و راه‌های سیاسی و پیشرفت کشور را تشخیص دهیم. آینده کشور چون به دست دانشجویان کشور است باید بسیار آگاه باشد. دشمن درصدد این است که اقتدار ملت ایران را بشکند. این مسئولیت بر عهده دانشجویان و جوان و نوجوان ماست. دانشجویان منتظر نباشید دیگران راه را به شما نشان دهد خود شما باید راه عظمت کشور را تشخیص دهید زیرا که شما اهل تلاش، علم هستید و شما باید دست دیگران را نیز بگیرید و هدایت‌کننده مردم باشید تا دشمنان را ناکام کنید. خدا نکند ما وقتی بیدار شویم که کار از کار گذشته و نیاز به این باشد که خون دهیم تا استقلال را برگردانیم پس باید همیشه بیدار بود. این پیام هفته تربیت و روز دانش‌آموز است که هوشیاری و بیداری، استواری و عظمت کشور موردتوجه قرار بگیرد.

در اینجا مقام شهید بزرگ فلسطین مرحوم شقاقی را گرامی می‌داریم که با الهام با امام (ره) و با سینه سپر کردن در برابر دشمن ایستاد و به مقام شهادت نائل شد.

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الراحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

.سوره حشر، آیه 18[2]

. اصول الکافی ،ج 1،ص 32 1

. بحارالانوار، ج 2، ص 14[4]

. سوره الغافر، آیه 83[5]

. سوره والعصر[6]

 سوره آل‌عمران، آیه 102.[7]


بسم الله الرحمن الرحیم

 

خطبه اول

و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابی القاسم محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین لا سیما بقیه الله فی الارضین اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ»[1] عباد الله و اوصیکم و نفسی بتقوی الله و ملازمة امره و مجانبة نهیه تجهزوا عباد الله و قد نودی فیکم بالرحیل و تزودوا فان خیر الزاد التقوی

همه شما برادران و خواهران گرامی و خودم را به تقوی و پارسایی، پرهیز از گناه، اجتناب از هواهای نفسانی و عمل به دستورات خداوند، آمادگی برای لقای خداوند و مرگ سفارش و دعوت می‌کنم. خداوندا همه ما را به بندگی خالصانه خودت، شکر نعمت‌ها و صبر در سختی‌ها موفق و مؤید بدار!

ایام جان‌گداز فاطمیه (س)

بنابر یکی از اقوال، شهادت حضرت فاطمه (س) در سیزده جمادی‌الاولی است. نظر دیگر در اول جمادی‌الثانی است. این ایام با این بانوی بزرگوار ارتباط دارد.

ابعاد شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت فاطمه زهرا (س) دارای مقام خاصی در نزد پیامبر گرامی اسلام(ص) بود. این مطلب در روایات و احادیث نیز موجود است. تمام این مطالب، تأکید بر مقام ولایت معنوی و عصمت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) است که درباره هیچ زنی دیگر در اسلام نیست.

در  احادیث به این مضمون اشاره دارد که هیچ مرد و زنی به مقام فاطمه زهرا (س) نرسیده است، الا امامان معصوم (علیهم‌السلام) و اهل‌البیت (علیهم‌السلام). یعنی تمام مطالبی که در مقامات معنوی و مدارج روحی و ولایت الهی که برای ائمه طاهر ین ذکرشده است، برای حضرت فاطمه زهرا (س) نیز آمده است.

فاطمه زهرا (س) مقامی دارد که برای همه، اطاعت ایشان لازم است. همچنین غیر از ائمه (علیهم‌السلام) کسی به آن مقام واصل و نائل نشده است. پیامبر بزرگوار اسلام (ص) غیر از حضرت زهرا(س) دختران دیگر هم داشت، اما این مطالب مهم را برای کسی دیگر نفرمودند.

پیامبر (ص) این القاب را به ایشان اختصاص نداد، چون دختر و یا اقوام ایشان بودند؛ بلکه حقیقت مقامی بود که ایشان در نزد خداوند متعال داشتند

الگو بودن حضرت فاطمه زهرا (س) برای تمامی انسانها

فاطمه زهرا فقط الگو و اسوه برای زنان مسلمان نیست. برای هر زن و مرد مسلمان تمسک به سیره فاطمه زهرا (س)، درس گرفتن از زندگی نورانی ایشان فریضه و واجب است.

الگوپذیری از فاطمه (س) در عبادات

دریکی از ادعیه حضرت فاطمه (س)،‌ایشان تمام مسلمانان، شیعیان، مردم را دعا می‌کنند؛ این‌یکی دیگر از نشانه‌های آن است که ما باید در عبادت نیز از ایشان الگوپذیری داشته باشیم.

ارتباط مخصوص فاطمه زهرا (س) با پیامبر (ص) و حضرت علی (ع)

ایشان در علم،‌جهاد،‌دفاع از ولایت، مقامات عبادی و معنوی جایگاه ویژه‌ای دارند. اما امروز درباره‌ی ارتباط ویژه‌ی ایشان با پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) صحبت می‌کنیم. این ارتباط فراتر از ارتباط پدر و زن‌وشوهری است.

عاشق ولایت

حضرت فاطمه (س) عاشق ولایت امیرالمؤمنین (ع) است. تا حدی که خودش را فدای ایشان کردند.

در تاریخ نقل‌شده است، زمانی که حضرت علی(ع) را به مسجد برای بیعت کردن، می‌بردند، ایشان فریاد زد که یا علی (ع) را رها کنید، یا نفرینتان می‌کنم.

 در ازدواج فاطمه زهرا (س) با امیر المومنین (ع) نکات ظریف و درس‌آموزی وجود دارد. فاطمه زهرا(س) به‌عنوان دختر ممتاز رسول خدا(ص)، دختری که رسول خدا(ص) دست او را می‌بوسد، در هر سفر یاد او می‌کند، دختری که آن‌قدر موردعلاقه رسول خدا (ص) است که بعضی از زن‌های ایشان به فاطمه (س) حسادت می‌ورزیدند، همچنین ایشان دارای مقامات علمی و معنوی بالایی بودند و همه مسلمانان مقام و مرتبه او را می‌دانستند، شدت علاقه رسول خدا(ص) به او زبان زد عام و خاص بود.

حضرت فاطمه زهرا (س) خواستگاران زیادی داشتند، ازدواج با ایشان برای همه اصحاب و انسان‌ها افتخار بزرگی بود. حضرت فاطمه زهرا (س) آن‌قدر دارای مقامات بالایی بودند، که تمام مدینه چشمان به این بود که با چه کسی ازدواج می‌کند. چه کسی را در مقام خود می‌بیند و با او ازدواج می‌کند.

 رسول خدا(ص) می‌فرمودند: این امر زمینی نیست، آسمانی است. ازدواج فاطمه زهرا (س) موضوعی نیست که من تصمیم بگیرم؛ لذا خواستگاران زیادی، پاسخ رد شنیدند.

نوبت به امیر المومنین (ع) رسید، بااینکه مالی نداشتند، یک جوان رزمنده، مجاهد درراه خدا و عاشق رسول خدا (ص) بودند. امیر المومنین (ع) سردار بزرگی بود که مقام والای معنوی او چنان بود که دل به هیچ‌یک از این امور دنیوی نبسته بود. همه عمرش در کارزار تحکیم مبانی اسلام و پیشرفت اسلام، سپری‌شده بود.

رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: اگر علی (ع) نبود، بر روی زمین هم کف برای فاطمه زهرا (ص) پیدا نمی‌شد. رسول خدا(ص) فرمودند: این ازدواج در عرش منعقدشده است، مبنای این پیوند، الهی بود.

نکته‌های اخلاقی زیادی در این ازدواج به چشم می‌خورد. این‌ دوشخصیتی بودند که به هم تشابه و تقارب داشتند. خیلی از کسانی که جواب رد شنیده بودند، کینه‌ها و حسادت‌هایی ورزیدند. طعنه‌ها شروع شد. تا حدی که فاطمه زهرا (س) پیش پیامبر (ص) آمدند و گفتند که مردم مدینه به من خیلی طعنه می‌زنند. حضرت (ص) نیز به او فرمود:‌ازدواج شما در عرش بسته‌شده است. کسی همانند علی (ع) برای تو وجود ندارد.

تحمیل در ازدواج اشتباه است

همان‌طور که پیامبر (ص) در ازدواج دخترشان به او چیزی را تحمیل نکردند. ما نیز باید یادمان باشد که با فرزندانمان در ازدواجشان مشورت کنیم. دختر باید رضایت در ازدواج داشته باشد، ازنظر فقهی، ادب، اخلاق، تربیتی پدر باید زمینه اظهارنظر بدهد.

پیامبر بعد از شب‌های ابتدایی از فاطمه زهرا (س) سؤال فرمودند: شوهرت را چگونه یافتی؟ فاطمه زهرا (س) می‌فرماید: بهترین شوهرها است.

ازدواج آمیخته با معنویت

حضرت فاطمه زهرا (س) در شب اول ازدواج به حضرت علی (ع) فرمود: همان‌طور که امروز به این خانه آمدم روزی نیز به خانه ابدیت می‌رویم پس بیا و به عبادت بپردازیم. ازدواجی که با دعا و توجه به خدا پایه‌ریزی می‌شود، این ازدواج موردنظر خداست.

ملائک با  حضرت فاطمه زهرا(س) سخن می‌گفتند

این‌یکی از مقامات والای ایشان بود. ایشان در عبودیت خدا محوشده بود.  از ایشان سؤال کردند آیا از ملائک چیزی خواستی؟ فرمودند: لذت عبادت خدا، راز و نیاز چنان مرا به خود مشغول می‌داشت که دیگر  یاد حاجتی نبودم.

روضه

حضرت فاطمه (س) که مسلمانان برای ازدواج با او از هم سبقت می‌گرفتند، اکنون بعد از مرگ پدرشان، بر در خانه‌اش هیزم ریخته‌اند. این مصیبتی است که تا پایان قیامت هم اگر شیعیان و مخلصان آن حضرت برایش گریه بکنند باز کم است.

فاطمه زهرا (س) به پدر بزرگوارشان می‌فرماید: پدر جان کار به‌جایی رسیده که دیگر قوت از من ربوده‌شده است، دیگر طاقت ندارم پدر، دشمن‌ها مرا شماتت می‌کنند، دشمنان به من طعنه می‌زنند، حزن و اندوه درونی مرا می‌کشد، آتش حزن در دل من شعله‌ور‌است، به خدا من تنها مانده‌ام، پدر بزرگوار نگاه کن ببین چطور دختر عزیز تو متحیر است در میان این جمع بی‌وفا، به خدا صدای من خاموش شده است، دیگر طاقت فریاد هم ندارم، پشت من شکسته شده است، زندگی من تباه‌شده است، پدر عزیز در قیام تو و بعد از تو امتت با من بدرفتار کرد. به خدا بعد از تو من انیس و مونسی ندارم، زندگی‌ام را با تنهایی و غم و درد سپری می‌کنم. پدر به خانه تو می‌آیم می‌بینم محیط ملائکه و جایگاه فرود ملائکه خالی است و جای خالی تو را می‌بینم. غم‌های عالم برجانم فرومی‌ریزد. به خدا قسم پدر جان بعد از تو همه وسایل قطع شد، همه دشمن‌ها به من هجوم آوردند، و من برای حزنم پایانی نمی‌بینم. پایان این حزن وقتی بود که بین درودیوار، صدا زد«آه یا فضّة! إلیک فخذینی»

بسم الله الرحمن الرحیم اِنّا اَعطَیناکَ الکُوثَر فَصَّلِ لِرَّبِکَ وَانحَر اِنَّ شَانئَکَ هُوَ الاَبتر

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم نحمده علی ما کان و نسعتینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی وصیة سیدنا و مولانا و امامنا امیر المومنین علی بن ابیطالب و علی الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسین و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسملین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک ساست العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلاله النبیین و صفوة المرسلین صلواتک علیهم اجمعین، اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[2] عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله

همه شما خواهران و برادران گرامی و خودم را به پارسایی، تقوا، اجتناب از هواها و هوس‌های نفسانی، تهذیب، کنترل نفس، دوری از گناه و معاصی، عمل به دستورات خداوند و شکر و ذکر خداوند، در همه احوال سفارش و دعوت می‌کنم.

بزرگداشت هفته دفاع مقدس

این هفته یادآور آغاز جنگ تحمیلی هشت‌ساله، با همه ابعاد وسیع آن است. یاد همه مجاهدان درراه خدا، شهیدان والامقامی که برای اعتلا و عظمت این کشور و اسلام، جانشان را تقدیم کردند، گرامی می‌داریم. هفته دفاع مقدس هرسال در کشور ما برگزار می‌شود، برای نسل‌های جدید ما پیام‌های تازه‌ای دارد که باید موردتوجه خاص قرار بگیرد. بیشتر باید از جنگ و عظمت دفاع مقدس گفت. باید جوانان بدانند و بزرگ‌ترها فراموش نکنند که ما در جنگ با اتکای بر خدا و با دست‌خالی بزرگ‌ترین حماسه روزگار جدید را آفریدیم. همه دنیا درگیر با جنگ شده بودند. در طول هشت سال جنگ تحمیلی، مهم‌ترین خبر رسانه‌های گروهی دنیا، جنگ عراق علیه ایران بود.

شرایط وحشتناک زمان جنگ برعلیه ایران

 ازنظر اقتصادی، بر اقتصاد همه دنیا تأثیر داشت. حساسیت فوق‌العاده خلیج‌فارس، اقتضا می‌کرد همه دول اروپایی، ژاپن، چین، روسیه، آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگری، درگیر با قضیه جنگ ما بودند. ازنظر نظامی پیشرفته‌ترین سلاح‌ها در اختیار دشمنان این ملت و انقلاب اسلامی نهاده شده بود. دنیا در برابر یک انقلاب بود. تفاوتش با جنگ جهانی این بود که در جنگ جهانی اول و دوم چندین کشور این‌طرف خط و تعداد زیادی از کشورها آن‌سوی خط بودند. اما در طول هشت سال  با بخش عمده‌ای از دنیا  که امکانات اقتصادی، تبلیغاتی، سیاسی، اجتماعی و نظامی به عراق می‌دادند،‌مواجه بودیم.

کشورهای دنیا در آن زمان سه قسمت بودند.

1.ما و کشورهای کمی که کمک ما می‌کردند.

2.کشورهای مخالف و عراق

3.کشورهای بی‌طرف که نگاه به این حق‌کشی می‌کردند.

ایمان تنها عامل معجزه‌ی پیروزی

 هیچ تحلیلگری در ابتدای جنگ نمی‌توانست تصویر کند که این ملت در برابر این هجمه بزرگ دشمنان خدا بتواند مقاومت بکند. این اعجاز ایمان جوانان ما بود که کشور را حفظ کرد.

کمترین تحلیلی که می‌توانستند در آن زمان کرد این بود که ایران تجزیه شود. اما درعین‌حال با اتکای بر خدا، در برابر دشمنانش ایستادند.

درسی که از جنگ باید گرفت

ایمان به خدا، آگاهی و هوشیاری، وحدت و انسجام، حضور درصحنه و پیروی از رهبری، نکاتی هستند که ایران را بیمه کردند.

شروع سال تحصیلی

 شروع سال تحصیلی جدید را به همه دانش آموزان و معلمان و مربیان و مسئولان محترم، تبریک می‌گویم.باید همه در جهت ارتقای فرهنگ و معنویت نسل آینده‌مان تلاش بکنیم.

سالگرد تأسیس بیمه خدمات درمانی

اول مهر، روز تأسیس بیمه خدمات درمانی است. کسانی که کمک به محرمان می‌کنند قابل قدردانی هستند.

دعا

اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و صدق النیه ...

خدایا دل‌های ما را به نور ایمان منور بفرما!...

 بسم الله الرحمن الرحیم قُل هُوَ اللّه اَحَد اللّهُ الصَّمَد، لَم یَلِد وَ لَم یُولَد وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً اَحَد

 

 


[1]سوره آل عمران،‌آیه 102

[2]سوره حشر،آیه 18


خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیمالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین.

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[2]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

اسراف و تبذیر

دین اسلام، آیین زندگی انسان‌ها و احکام و دستوراتش برای سعادت و خوشبختی انسان و جامعه بشری است. اسلام برای همه زوایای زندگی بشر برنامه دارد و تعادل در همه امور را به پیروان خود توصیه می‌نماید. اسراف یعنی زیاده‌روی و تجاوز که متضاد آن قصد و میانه‌روی می‌باشد. و حدود آن را گناهان و محرمات شرعی، حکم عقل و معیارهای عقلی و عرف جامعه تعیین می‌کند. تبذیر به معنای پراکندن است، تبذیر شامل به هدر دادن و زیاده‌روی در مصارف خوراکی، و ریخت‌وپاش زندگی خواهد بود. قرآن کریم اسراف‌کاران را برادران شیطان خوانده است؛ رفتارهای متعددی دارند و در هر موقعیتی به گونه‌های مختلف بروز می‌کنند. کسانی که با آگاهی و از روی عمد به اسراف می‌پردازند، با شیطان همراه‌اند. کسی که در بیت‌المال، عمر، هزینه زندگی با آگاهی و علم اسراف می‌کند، از پرتو معارف دینی به دور است و نمی‌تواند به صراط مستقیم که رهروانش در پناه لطف الهی هستند، هدایت شود.

شخصیت حضرت زینب (ع)

عوامل وراثت، تربیت، و محیط، در تکوین و ساختار پایه‌های شخصیت آدمی نقش بنیادی، دارند. درباره زینب (ع) سه اصل اساسی فوق جایگاه ویژه‌ای داشت:

1. وراثت

او از سرچشمه نبوّت و ولایت، نشأت گرفت. جدش خاتم پیامبران (ص) است که زینب از خمیر ذات او آفریده‌شده است. رسول خدا (ص) فرمود: «وُلْدُ فاطِمَةَ فَانَا وَ لِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، و هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی...»[3]؛ فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امّ کلثوم) که من ولی و سرپرست نَسَبی آن‌ها هستم، از طینت و خمیر ذات من آفریده‌شده‌اند.

بنابراین زینب (س) ژن رسول خدا را در خود دارد و او وارث خاتم پیامبران می‌باشد و شخصیت او از خمیرمایه وجود رسول اللّه ریشه گرفته است.

مادر این بانو دختر پیامبر (ص) و بهترین زنان عالم است و پدرش مولای متقیان (ع) وصی رسول خدا می‌باشد، ازاین‌رو شخصیت نازنین زینب (س) آمیزه‌ای از حالات ملکوتی رسول خدا (ص) و علی و فاطمه (س) است، و این بانو مراتب کمال خویش را از این سه شخصیت بزرگ به ارث گرفته است.

2. تربیت

زینب از آغاز ولادت تا حدود شش‌سالگی در دامان پرمهر پیامبر و علی تربیت یافت. او از سینه زهرا (س) شیر نوشید و در پرتو وجود علی (ع) و نظارت دقیق وی رشد نمود.

رسول خدا (ص) فرمود: «مَا نَحَلَ وَالِدٌ وَلَدا نَحْلاً، اَفضَلُ مِن اَدَبٍ حَسَنٍ»[4]؛ هدیه‌ای از سوی پدر به فرزند، بهتر از حسن ادب و تربیت نیک نمی‌باشد.

تربیت زینب، توسط پیامبر و علی، و مادری چون زهرا و برادرانی همانند حسن و حسین (ع) سبب شد که این شخصیت والامقام به عنوان سومین بانوی جهان اسلام بعد از حضرت خدیجه و فاطمه (س) به شمار آید.

3. محیط

یکی دیگر از پایه‌های مهم ساختمان شخصیت آدمی محیط است.زینب (س) در محیطی که کانون فضایل، صفا و صمیمیت بود، رشد و نمو یافت. محیط زندگی زینب، در شهر مدینه، خانه علی، فاطمه، حسن و حسین بود؛ همان خانه‌ای که کعبه آمال و محبوب دل‌های مؤمنان بوده و هست. چنین محیط نورانی و خانه بابرکت، ارزش‌های والای دینی و انسانی را در وجود پربرکت زینب بارور و شکوفا ساخت.

فضایل و مناقب عقیله بنی‌هاشم (ع)

زینب کبرا (س) دارای فضایل و مناقب فراوان بود.همان‌گونه که اشاره رفت، این بانوی باعظمت را عالمه غیر معلّمه، عقیله بنی‌هاشم، معصومه صغرا، امینة الله، نائبة الزهراء، نائبة الحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، عابده آل علی، فاضله، شریکة الحسین... لقب داده‌اند، که توضیح هر کدام فرصتی دیگری را می‌طلبد.

زینب بانوی بلندقامت، نیکو چهره و عالی‌مقام بود. در وقار و شخصیت مانند جده‌اش خدیجه (س) در حیا و عفت همچون مادرش فاطمه (س) در رسایی و شیوایی بیان، مانند پدرش علی (ع)، در حلم و بردباری چون امام حسن (ع) و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش حسین بود.

علم و دانش حضرت زینب

سخنان و خطبه‌های عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیدالله زیاد، در بین راه کوفه و شام، و همچنین در دربار یزید، از سوی زینب هر کدام شاهدی بر عظمت دانش این بانو است. ابن عباس، گفتار پرارج فاطمه زهرا (س) را درباره فدک، از زینب نقل کرده و می‌گوید: عقیله ما زینب دختر علی چنین گفت. افزون بر آن درس تفسیر قرآن از سوی زینب، برای زن‌های کوفه در زمان حکومت پدرش علی (ع) بیانگر دانش اوست.

زینب مقام بیان روایت و حدیث را دارا بوده است، چنان‌که محمد بن عمرو، عطاء بن سایب، فاطمه بنت حسین و دیگران، از زینب نقل حدیث کرده‌اند. عقیله بنی‌هاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فراگرفته بود، همان‌گونه که بعضی از اصحاب پیامبر (ص) مانند سلمان، ابوذر و برخی از یاران علی (ع) مانند میثم تمار، رشید هجری، به این‌گونه اسرار آگاه بودند. زینب دانای اسرار بوده و خطبه او در مجلس یزید و پیشگویی‌هایش شاهد این مدّعاست. زینب دانش سرشار داشت، طبیعی است کسی که از محضر پیامبر (ص) و علی (ع) کسب دانش نموده باشد، بایستی دریای علم باشد.

پرستش و عبادت

عبادت از رفیع‌ترین مقام آدمی است. ائمه (ع) هر کدام مرتبه اعلای این مقام را دارا بودند و باخدای خویش انس و الفت ویژه داشتند. دخت والاگهر علی، نهایت عبادت و تعظیم را در برابر پروردگار داشته است. زینب از نیایش و نمازهای پیامبر باخبر بود، چنان‌که خداوند به او وحی کرده بود: ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که، بر اثر عبادت خود را به مشقّت اندازی.

زینب نمازهای مادرش زهرا و پدرش علی را شاهد بود، او نیایش‌های امام مجتبی (ع) را در دل شب‌ها و روزها دیده بود، عبادت و مناجات حسین (ع) را به‌ویژه در شب و صبح عاشورا به تماشا نشسته بود و هر یک برای او درس و الگوی عبادت و مناجات بود.

حضرت زینب کبرا (س) شب‌ها به عبادت می‌پرداخت، و در دوران زندگی هیچ‌گاه تهجد را ترک نکرد و آن‌چنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقّب به عابده آل علی شد. شب‌زنده‌داری زینب، حتی در شب دهم و یازدهم عاشورا، باآن‌همه اندوه و مصیبت‌ها ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین (ع) می‌گوید: در شب عاشورا، عمه‌ام پیوسته در محراب عبادت ایستاده بود، نماز و نیایش داشت و پیوسته اشک‌های او سرازیر می‌شد.

صبر و ثبات

از منظر دین، صبر جایگاه بس والایی داشته و قرآن به صبر کنندگان بشارت داده است.مقام صبر نسبت به ایمان همانند سر برای بدن است. زینب (س) نمونه و تجسم عالی صبر و پایداری است. مقاومت و شکیبایی در برابر مصائب و مشکلات، به‌ویژه در نهضت عاشورا، در راه پاسداری از حریم دین و کرامت انسانیت از خصیصه‌های بارز این بانوی بزرگ می‌باشد.

صبر و ثبات شگفت‌انگیز زینب، همگان را به اعجاب واداشته است؛ زیرا از پنج‌سالگی برای او مصائب جانکاه یکی پس از دیگری شروع شد؛ ولی زینب در برابر همه این مصیبت‌ها، قامت برافراشت و صبر کرد.

روزی زینب شاهد رحلت جدّ بزرگوارش رسول اللّه و تأثیر آن بر مسلمانان به‌ویژه بر خاندان او بود؛ زمانی دیگر شاهد مظلومیت و شهادتِ بانوی نمونه اسلام، مادرش زهرا (س) بود؛ وی پس‌ازآن مصیبت شهادت پدر بزرگوارش امیر مؤمنان را تحمّل نمود؛ دختر علی (ع) همچنان شاهد لخته‌لخته شدن جگر برادرش امام حسن (ع) در اثر زهر جفا بود، ولی آنچه را که آن مخدره در کربلا مشاهده کرد، مصائب جانکاه و وصف‌ناپذیری است که کوه‌ها تاب تحمّل آن را نداشت.

شجاعت حضرت

از ویژگی‌های عظیم بانوی کربلا، شجاعت است. شجاعتی به‌سان علی (ع)، که در قیام کربلا سخت موردنیاز بود. اگر ذره‌ای ترس از حکومت استبدادی یزید در وجود زینب راه می‌یافت، پیروزی را ارمغان نداشت.

زینب در این ویژگی یکه‌تاز میدان بود. خطبه‌های آتشین و افشاگرانه او بر ضد دستگاه امویان و گفتار کوبنده او در فرصت‌های مختلف به دفاع از نهضت حسینی و صلابت بی‌نظیر او در کوفه و شام، همه و همه بیانگر قهرمانی و شجاعت اوست. زینب به عنوان شیر زن کربلا و خطیب قهرمان پیام‌رسان خون شهیدان، در پیشانی اسلام تابید» و جهاد و دفاع او از اسلام و دیانت به ابدیت پیوست.

زینب کبرا شجاعت را از پدر به ارث برده بود. علی (ع) در نزد دوست و دشمن به شجاعت و شهامت معروف بود.

فصاحت و بلاغت حضرت زینب (س)

بانوی قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامی‌اش به ارث برده بود. «هنگامی‌که سخن می‌گفت، گویی از زبان پدر ایراد سخن می‌کرد». سخنانش در بازار کوفه و مجلس یزید و نیز گفت‌وگوهای او با عبدالله بن زیاد، بی‌شباهت به خطبه‌های امیرالمؤمنین علی (ع) و خطبه فدکیّه مادرش زهرا (س) نیست. این خطبه‌ها در حالی ایراد می‌شد که زینب داغ‌های فراوانی در سینه داشت؛ گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بی‌خواب بود، سختی سرپرستی کودکان و راه را نیز به دوش می‌کشید.

وقتی زینب در بازار کوفه، آن خطبه فصیح، آتشین و شورانگیز را در میان انبوه جمعیت تماشاچی ایراد فرمود، مردم دست‌ها را به دندان می‌گزیدند و با تعجب به هم نگاه می‌کردند. در همان موقع پیرمردی چنان از سخنان زینب برانگیخته شد، درحالی‌که می‌گریست و محاسنش از اشک چشمش تر شده بود دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «پدر و مادرم فدای ایشان که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، وزنانشان بهترین زنان و نسل آن‌ها والاتر و برتر از همه نسل‌هاست.

بدان امید که شخصیت و جایگاه بلند و بی‌بدیل دختر کبرای علی (ع)الگوی عملی زنان مسلمان قرار بگیرد، انشاء اللّه.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ»[5]

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین .

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[6] عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

فضیلت ماه رجب

ماه رجبو ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آن‌ها روایات بسیاری واردشده است. از حضرت رسول (ص) روایت‌شده که:ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهی در حرمت و فضیلت به آن نمی‌رسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است کسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهی از او دور می‌گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته گردد.

ماه رجب ماه خودسازی و تهذیب نفس است، برای وصول به ضیافت الهی امیدواریم که همه ما بتوانیم از دعاهای این ماه‌ها از مناجات، اذکار،اوراد و اعمال این ماه‌ها استفاده کامل را ببریم. مردم سعی کنند که فرزندانتان را با روش درست و با شیوه بندگی خدا و توجه به نعمت‌های خدا و دستورات الهی آشنا بسازیم. خدایا تو را به اولیای بزرگ خود و به مقربان درگاهت قسم می‌دهیم که به ما بندگان عاجز و متضرع به درگاهت توفیق استفاده از این فرصت‌های باارزش را بدهی و ما را شامل رحمت و توفیقات خودت بگردانی.

اهمیت و فضیلت اعتکاف

خداوند متعال هدف از خلقت را در قرآن کریم عبادت و بندگی بیان نمود. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ»[7]

اعتکاف ازآنجاکه عملی است که مطابقت باهدف کلی نظام آفرینش دارد لذا مثل سایر عبادت از اهمیت بسزایی برخوردار‌است، منتهی نکته قابل‌توجه آن است که اعتکاف تنها یک عبادت نیست بلکه مجموعه‌ای از بهترین عبادت است، روزه، نماز، حضور در مسجد، دعا، تهجد تلاوت قرآن و... از جمله کارهایی است که معتکفان در طول روزهای اعتکاف به آن‌ها  مشغول‌اند. که هر کدام آن‌ها تأثیر بسزایی در رشد و تعالی روح انسان و کسب نقوی دارد.

سالروز وحدت حوزه و دانشگاه

بیست و هفتم آذرماه، یادآور عروج سرخِ مجاهدی خستگی‌ناپذیر و عالمی ربانی، آیت اللّه مفتح، است که از پیشروان اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه بود. این شهید والامقام در راه تحقق این اندیشه و آرمان بلند که از اندیشه بلند امام راحل (ره) برخاسته بود، تلاش‌های بی‌وقفه‌ای انجام داد. به‌پاس فعالیت‌های چشم‌گیر شهید مفتح در راه تحقق وحدت حوزه و دانشگاه لزوم ارتباط، همکاری و هم‌فکری این دو قشر اندیشمند، روز 27 آذر که سالروز شهادت دکتر مفتح نیز می‌باشد روز وحدت حوزه و دانشگاه نام‌گذاری شده است.

در نظام اسلامی، علم و دین پابه‌پا باید حرکت کند. وحدت حوزه و دانشگاه یعنی این. وحدت حوزه و دانشگاه معنایش این نیست که حتماً بایستی تخصص‌های حوزه‌ای در دانشگاه و تخصص‌های دانشگاهی در حوزه دنبال بشود نه، لزومی ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوش‌بین باشند و به هم کمک بکنند و با یکدیگر همکاری نمایند، دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین هستند. این مؤسسه دو شعبه دارد: یک شعبه، حوزه‌های علمیه و شعبه دیگر، دانشگاه‌ها هستند ... طلاب و دانشجویان قدر یکدیگر را بدانند، با یکدیگر آشنا و مرتبط باشند، احساس بیگانگی نکنند. احساس خویشاوندی و برادری را حفظ کنند و روحانیون در دانشگاه‌ها عملاً کوشش کنند که نمونه‌های کامل عالم دین و طلبه علوم دینی را به طلاب و دانشجویان و دانشگاهیان ارائه بدهند و نشان دهند که هر دو، نسبت به یکدیگر، با حساسیت مثبت و با علاقه همکاری می‌کنند. این، همکاری و وحدت حوزه و دانشگاه است. البته برای این کار باید برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی بشود.

یادی از شهید مفتح

شهید مفتح اندیشمندی بزرگ و عالمی متعهد بود. وی از محضر بزرگانی چون سید محمد حجت کوه کمری، بروجردی، سید محمد محقق داماد، علامه طباطبایی و امام خمینی (ره) بهره برد و خود مدرّسی بزرگ در حوزه گردید. آیت اللّه مفتح درحالی‌که در شهر قم به عنوان استادی بزرگ مطرح بود، پا به عرصه دانشگاه گذاشت. او همان‌گونه که در حوزه به درجه اجتهاد رسیده بود، در دانشگاه نیز موفق به اخذ درجه دکتری شد. دکتر مفتح پس از گذراندن دوره دانشگاه، علاوه بر تدریس در حوزه به تدریس در دبیرستان‌های شهر مقدس قم پرداخت.

نقش خطیر روحانی و دانشجو

در نظام گذشته تلاش‌های بسیاری برای منزوی کردن روحانیت و از سوی دیگر غربی کردن کشور و نهادهای فرهنگی و آموزشی، به‌ویژه دانشگاه‌ها، صورت پذیرفت. با پیروزی انقلاب و در سایه رهبری امام رحمه‌الله دو قشر روحانی و دانشجو برای پیروزی انقلاب اسلامی پیشگام گردیدند. روحانی و دانشجو با درک موقعیت حساس و مهم خود همواره نقش خود را در انقلاب حفظ کردند و پیشاپیش سایر اقشار برای ایفای مسئولیت‌های خویش وارد عمل شده‌اند. به دلیل اهمیت نقش این دو قشر در هدایت جامعه است که وحدت میان آن‌ها همواره مدنظر امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری بوده و هست.

واگذاری تلفن در شهرستان میبد

امروز از مخابرات و مسئولین مربوطه خواستار هستیم که شماره‌های سابق را هرچه سریع‌تر وصل کنند و روی چند هزار شماره جدیدی که به فروش رسیده است، با تمام توان کار کنند و به وعده خود عمل کنند. این کار برای توسعه و پیشرفت شهر لازم بود ولی بعضی اوقات شایعاتی می‌شنویم که بخشی از این پول‌های به‌دست‌آمده برای مصلا و نماز جمعه استفاده می‌شود. توجه داشته باشید که به‌هیچ‌عنوان این‌گونه نیست. امیدواریم که یک مقداری از این سرمایه را به مصلا کمک کنند و این‌که مردم پیش‌قدم بشوند تا این امکان عملی شود که تا اکنون این‌گونه نبوده است. در کل ما شاهد پیشرفت و توسعه شهر هستیم و امیدواریم که مسئولین محترم در تمام بخش‌های گوناگون باهم وحدت داشته باشند در پیشرفت شهر تلاش کنند.

دعا

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الرحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.

خدایا همه گرفتاری مسلمان‌ها را مرتفع بفرما. مریض‌های اسلام جانبازان عزیز و گرامی را شفا عنایت بفرما 0 گرفتاری این امت و ملت اسلام را و همه مشکلات ملت و امت اسلام را مرتفع بفرما 0 خدایا ما را از سربازان بقیه اللّه الاعظم قرار بده. خدایا این انقلاب را از همه خطرها و آفات مصون بدار 0 خدایا به خانواده‌های شهدا، به جانبازان عزیز، به خانواده‌های مفقودین، به ایثارگران، به آزادگان و به همه کسانی که برای این انقلاب و دفاع از کشور اسلامی تلاش کردند و متحمل زحمات و سختی‌ها شدند خدایا به همه آن‌ها و به همه حزب‌الله ما و امت فداکار ما صبر، مقاومت، اجر، پایداری و استقامت در راه خدا عنایت بفرما 0 برکات خدا بر این امت و بر ما نازل بفرما 0 اعمال و عبادات ما را، جمعه و جماعات ما را مقبول خودت قرار بده. خدایا نسل جوان ما را، دختران و پسران گرامی ما را که آینده‌سازان این کشورند خدایا در مسیر تحصیل علم و تهذیب نفس همواره موفق و مؤید بدار 0 سلام‌های خالصانه ما را به محضر حضرت بقیه الله الاعظم ابلاغ بفرما 0 ارواح شهدا، روح مطهر امام، ارواح بزرگان و کسانی که بر ما حق دارند با اولیای الهی محشور بفرما 0 بر فرج حضرت بقیه الله تعجیل بفرما.

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

[2]. حشر، آیه 18.

[3]. بحارالانوار، مجلسی، ج 29، ص 123

[4]. تحفه الاحوذی فی شرح جامع الترمذی، جزء 6، صفحه 84 و 85.

[5]. سوره کوثر.

[6]. آل‌عمران، آیه 102.

[7]. ذاریات، آیه 56.


خطبه اول

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیمالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّه[1]؛ ثم الصلاة و السلام علی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آله الأطیَّبینَ الأطهَرین لاسیُّما بقیة‌اللّه فی الارضین.

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[2]عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

همه شما برادران و خواهران گرامی و خودم را در دومین جمعه ماه مبارک رمضان و در این پایگاه بندگی و عبودیت خداوند و وحدت و انسجام صفوف مسلمین، شمارا به تقوای الهی و ذکر و یاد خداوند و شکربر نعمت‌های بیکران الهی سفارش و دعوت می‌کنم.

بذل و بخشش در قرآن

در سوره بقره از آیه 260 تا 274، 14 آیه مبارکه هست که با بحث انصاف و بذل و بخشش و گذشت درراه خدا ارتباط دارد و بعد از 14 آیه، چند آیه در مسئله ربا ازلحاظ تخلفات اقتصادی نازل‌شده است.

«قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یتْبَعُهَا أَذًی وَاللَّهُ غَنِی حَلِیمٌ»[3]

خداوند در این آیه می‌فرماید: «سخن نیکو و بخشش از صدق‌هایی که به دنبال آن آزار و اذیت باشد بهتر است.»

پس این آیه می‌فرماید: بذل و انفاق به همهٔ مستمندان با همهٔ ثواب‌ها و اجرهایی که دارد اما با نیت الهی نباشد یا همراه با منت و آزار دیگران باشد بهتر است صدقه را ندهید ولی رعایت احترام به دیگران را داشته باشید. این نکته تربیتی است که از این آیه برداشت می‌شود. نمونه روابط خوب در جامعه اسلامی این است که:

اولاً: انسان خوب و نیکو با دیگران صحبت می‌کند.

ثانیاً: اگر از دیگران به او بدی رسید بذل و بخشش داشته باشد.

معروف و مغفرت دو کلمه مبنایی جامعه و خانواده

با افراد به‌خوبی سخن بگویید و اگر مورد طعن و اذیت قرار گرفتید بخشش داشته باشید. یک جامعه و خانواده باید دو کلمه را مبنای خود قرار دهند: «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ»[4]

1) سخن خوب و نیکو نه حرف تند و آمیخته با اذیت و آزار.

2) بخشش یعنی هنگامی‌که مورد تعرض قرار می‌گیریم مگر آنجایی که خداوند خود دستور داده نباید ببخشیم.

احادیث زیادی دراین‌باره آمده است:

«الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ النَّاسُ مِنْ لِسَانِهِ وَ یدِه»[5]

«مؤمن و مسلم کسی است که مردم از دست زبان او در امنیت باشند.»

مصادیق معروف و مغفرت

حرفی که در آن غیبت، استهزاء، مسخره و آزار دیگران باشد قول منکر است و قول معروف کلام نرم، متین، منطقی و به‌دوراز غیبت و تهمت و ناسزا است. البته به‌تناسب آیه مفسرین مصداق فرموده‌اند:

- یکی از مصادیق قول معروف و مغفرت این است که کسی برای کمک به شما مراجعه می‌کند و می‌خواهد مشکلی را از او دفع کنید و متین و مؤدبانه مشکل خود را به شما مطرح می‌کند اینجا جای قول معروف است. اگر نمی‌توانید مشکل او را حل کنید با نیکی با او برخورد کنید و رعایت شخصیت او را داشته باشید.

- مصداق دوم این است که به شما مراجعه می‌شود و درخواست خود را با تندی بیان می‌کند اینجاست که مغفرت یعنی که بخشش داشته باشید و علی‌رغم تندی او خود را کنترل کنید.

و در آخر آیه می‌فرماید: «وَاللَّهُ غَنِی حَلِیمٌ»[6]

همان‌طور که می‌دانید این اوصاف خداوند که در آخر آیه می‌آیند متناسب با متن آیه است. در این دو آیه دو صفت خداوند آورده شده:

1- بی‌نیازی مطلق خداوند

2- بردباری و حلیمی خداوند

پس این دستوراتی که خداوند به ما داده است بر اساس نیاز خداوند نیست بلکه برای کمال روحی و معنوی خود ماست. دستورات خدا و فرامین الهی، این‌ها باری بر دوش ما نیست بلکه منشأ آزادی ماست. روزه و تکالیف الهی، انفاق درراه خدا، رسیدگی به دیگران و برخورد با دیگران برای ما آزادی از شر شیطان و هوای نفسانی، رهایی از قیدوبندها، کمال روحی ماست. روزه برای این است که جان ما در پرتوی گرسنگی و تشنگی به کمال الهی برسیم. فیوضات معنوی را در فروبستن کسب کنیم زیرا همه تکالیف الهی این‌گونه است. انفاق که می‌کنیم یا می‌خواهیم با دیگران حرف بزنیم حرفمان، انفاقمان آمیخته با گناه نباشد، آمیخته به آزار دیگران نباشد و حیثیت دیگران را سرکوب نکنیم. این کمال شماست و خداوند هیچ نیازی ندارد و در ادامه آیه آمده است که خداوند حلیم است یعنی اگر خداوند بر اساس بردباری و حلیم عمل نمی‌کرد همهٔ ما در همین دنیا باید در عذاب الهی بسوزیم.

خداوند بنده خود را فوراً مؤاخذه نمی‌کند و راه توبه را باز گذاشته است و شمارا دعوت به بازگشت کرده و طبق احادیث در ماه مبارک رمضان بیشتر باب توبه باز است و همچنین در شب و روز جمعه بیشتر درهای رحمت الهی به روی ما باز است و این‌ها همه لطف و حلم خداوند است. خداوند سفره پربرکت دعا، توبه و تضرع را برای شما پهن کرده است تا ناامید نشوید و برگردید. خداوند بر اساس حلم خود از شما خواهد گذشت.

 شروط انفاق

در آیه بعد خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَی کالَّذِی ینْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکهُ صَلْدًا لَا یقْدِرُونَ عَلَی شَیءٍ مِمَّا کسَبُوا وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»[7]

«ای کسانی که به خداوند ایمان آورده‌اید صدقات خود را و کارهای خیر خود را و قدم‌های نیک خود را با منت و آزار باطل نکنید، مانند کسانی که اموال خود را برای ریا انفاق می‌کنند و ایمان به خداوند و روز قیامت ندارند.»

در این آیه یک آداب و شرایطی برای انفاق استفاده‌شده است که تاکنون سه مورد در این آیات آمده است:

اولین شرط انفاق مثل هر کار نیک دیگر باید برای خدا باشد، کاری که برای خدا نباشد ارزش معنوی ندارد و باقی نخواهد ماند.

دومین کار نیک و خیر به دیگران که با منت همراه نباشد.

سوم همراه با آزار و اذیت نباشد.

مرحوم علامه طباطبایی می‌فرماید که: منظور از «وَلَا یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ»[8] این نیست که اصلاً ایمان به خدا و روز قیامت نداریم یعنی هر گناهی که انسان انجام می‌دهد در محدوده آن گناهی که انجام می‌دهد اینجا ایمان ضعیف شده و ازدست‌رفته است. گاهی انسان اساس ایمان را ازدست‌داده و اعتمادی ندارد و گاهی این است که اعتقاد دارد ولی قوی نیست که در همه اعمال حاکم باشد به همان اندازه که انسان مرتکب گناه و معصیت می‌شود به همان اندازه ایمان خود را به خدا و روز قیامت که اساس کمال انسان است از دست می‌دهد.

 

مثال‌های قرآن در مورد انفاق

«فَمَثَلُهُ کمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکهُ صَلْدًا لَا یقْدِرُونَ عَلَی شَیءٍ مِمَّا کسَبُوا وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»[9]

مَثَل‌هایی که در قرآن آمده است مَثَل‌های بسیار عالی و با مضامین بسیار متنوع و جالبی است. در این 14 آیه از سوره بقره چهار مَثَل آمده که بیشترین آن‌هم مربوط به کشاورزی و امثال آن است. دو مثال برای انفاق درراه خدا و دو مثال دیگر انفاق و کارهایی برای غیر خداست.

اولین مثالی که برای خدا و انفاق درراه خدا باشد «کمَثَلِ حَبَّةٍ»[10] است.

مثال دوم برای انفاق‌هایی غیر از خداست. در اینجا خداوند مثالی می‌زند فرض کنید در کوهی یا جایی که همه سنگ است روی یک سنگ سخت کسی مقداری خاک ریخته باشد و روی آن خاک می‌خواهد کشاورزی کند در این شرایط ناگهان باران شدیدی شروع به باریدن می‌کند و همه این خاک‌ها را می‌برد و از بین می‌برد و باز همان سنگ سخت باقی می‌ماند پس در اینجا کشاورزی هم اثری ندارد.

خداوند می‌فرماید: انفاقی که درراه خدا نباشد، آن قدمی که برای خدا برداشته نشده باشد مانند کشاورزی بر روی آن صخره سنگ است.

«وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»[11]

و خداوند قوم کافر را هدایت نمی‌کند مثال‌های دیگری نیز در قرآن آمده است مثلاً در سوره ابراهیم آیه 17 تا 18 است که روی کل اعمال کفار آمده است.

«مَثَلُ الَّذِینَ کفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یوْمٍ عَاصِفٍ لَا یقْدِرُونَ مِمَّا کسَبُوا عَلَی شَیءٍ ذَلِک هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ»[12]

مَثَل اعمال کفار این است: «اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکستری است در برابر تندباد در یک روز طوفانی! آن‌ها توانایی ندارند کمترین چیزی ازآنچه را انجام داده‌اند، به دست آورند؛ و این همان گمراهی دورودراز است!»

مثل آن افرادی است که کار بد کردند، وقتی به زندان می‌روند آن‌وقت می‌فهمند، چشم‌هایشان باز می‌شود، که چطور خلاف‌ها مرتکب شده‌اند. مرگ یک‌حالتی است که همه این خلاف‌ها را رو می‌کند و آن‌وقت آدم می‌فهمد که « هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ ».

«بِسْمِ اللّه الرحمن الرحیم، وَالْعَصْرِ، ان الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[13]

خطبه دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،نحمده علی ما کان و نستعینه من امرنا علی ما یکون و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نستهدیه و نعوذ به من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نصلی و نسلم علی سیدنا و نبینا العبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الأمجد ابی‌القاسم محمد (ص) و علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی صدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی ائمة المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المنتظر (عج)، حججک علی عبادک و أمنائک فی بلادک، ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین صلواتک علیهم اجمعین.

اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[14] عِبادَالله اُوصیَکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه وَ مُلازِمَة اَمرِه وَ مُجانِبَة نَهیِه وَ تَجَهَّزوا رَحِمَکم اللّه، فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیل وَ تَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّاد التقوی.

آزمایشات الهی

عرض من با دو آیه‌ای که در سوره اعراف آمده است شروع می‌شود. در سوره اعراف اشاره‌ای به تعداد زیادی انبیاء بزرگ الهی شده است و بعدازاینکه خداوند یک‌به‌یک انبیاء را نام می‌برد و اینکه آن‌ها مأمور شده‌اند مردم را به راه خدا هدایت کنند و بعدازآن این آیه است:

«وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیةٍ مِنْ نَبِی إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُونَ»[15]

بعدازاینکه در این سوره داستان انبیاء را ذکر می‌کند در اواخر داستان تعدادی از انبیاء می‌فرماید: این قانون ماست وقتی‌که ما در میان امتی پیامبری را مبعوث می‌کنیم آن مردم را دچار امتحانات و آزمایش‌هایی می‌کنیم. تا آن‌ها در این آزمایشات تضرع به درگاه خداوند پیدا کنند و به‌سوی خدا حرکت کنند. یعنی قانون و سنت الهی این است که ما برای رهایی مردم و هدایت آن‌ها و آزادی از هواها و نفس‌ها انبیاء را ارسال می‌کنیم که با آمدن انبیاء آزمایش‌ها پدید می‌آید. مبادا مؤمنان و کسانی که رهبران الهی در بین آن‌ها مبعوث می‌شوند گمان برند که به این آزمایش‌ها مبتلا نمی‌شوند. سنت خدا این است که بعد از آمدن انبیاء آزمون‌ها برپا می‌شود که تا نیکان و ناصالحان شناخته شوند. فلسفه اصلی انقلاب انبیاء این است که بشر به کمالات معنوی برسد و برای وصول به این کمالات مورد آزمایش قرار می‌گیرد و در آیات بعد آمده است که اگر آن‌ها به این آزمایش‌ها پشت کنند:

«فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ»[16]

آن‌ها را ناگهان به سبب اعمالشان گرفتیم و مجازات کردیم، درحالی‌که نمی‌فهمیدند.

این قانون خداست، انقلاب شکوهمند ما هم یکی از مصادیق این رهبران الهی است و یکی از نمونه‌ها و تجلیات تحولات الهی است و وقتی‌که تحولی پدید آید امتحان‌هایی برپا می‌شود و اگر مردم به آن امتحانات پشت کردند آن‌ها را ناگهان به سبب اعمالشان گرفتیم و مجازات کردیم، درحالی‌که نمی‌فهمیدند.

در آیات بعدی آمده است که اگر آن‌ها در امتحانات راسخ بمانند و صحنه‌های گوناگون امتحانات را به‌خوبی پشت سر بگذارند ما برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها نازل می‌کنیم، این فرمان و وعده الهی است. بعدازاین دو یا سه آیه وارد داستان حضرت موسی (ع) می‌شود. در جریان قضیه حضرت موسی (ع) یکی از چیزهایی که از قوم بنی‌اسرائیل نقل می‌کند این است که در بین آن کلماتی که قوم بنی‌اسرائیل داشتند و موضع بدی در مقابل پیامبر خود داشتند این است که:

«قَالُوا أُوذِینَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِینَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَی رَبُّکمْ أَنْ یهْلِک عَدُوَّکمْ وَیسْتَخْلِفَکمْ فِی الْأَرْضِ فَینْظُرَ کیفَ تَعْمَلُونَ»[17]

یکی از حرف‌های مغرضین در برابر انبیاء و پیامبران این بود که آدم‌های کم‌ظرفیت و مغرض در برابر تحولات و انقلاب‌های انبیاء الهی چه تفاوتی با گذشته کرده است؟ قیل از آن ما زحمت داشتیم اکنون هم داریم، قبل از اینکه تو بیایی ما آزار و اذیت می‌شدیم، جنگ و سختی داشتیم و حال هم همین‌گونه است و خداوند پاسخ می‌دهد که این‌ها برای آزمایش است، بایستید و اگر خوب ایستادگی کنید شمارا بر دشمنان پیروز می‌کند.

آن سختی و جنگ‌های قبیله‌ای قبل از اسلام عذاب خداوند بود و نکبتی بود که داخل جزیرة‌العرب را فراگرفته بود اما جنگ‌های بدر، احد، خندق و خیبر جنگ‌هایی بود که انسان‌ها در آن به قله‌های کمال می‌رسیدند، انسان‌ها را به اوج معنویت و قرب روحی خدا می‌رساندند. این جنگ با جنگ قیل هیچ تشابهی ندارد و جنگ حق و باطل است.

انقلاب اسلامی یک اعجاز الهی

انقلاب ما هم بدون هیچ تردیدی تجلی اعجاز الهی در این قرن است. بارها این را شنیده‏اید که با معادلات سیاسی معمولی انقلاب اسلامی ایران قابل‌تسخیر و تعقل نبود. چه کسی فکر می‌کرد که یک شخصیتی که در سنین پیری قرار دارد وارد یک انقلاب بزرگی شود که همه دنیا را مورد تحول قرار دهد. تأثیر انقلاب در دنیا چیز کمی نیست، دشمن‌های دین به خاطر ما تظاهر به دین کردند. مبنای فلسفی حزب بعث عراق بر طرد دین بود اما وقتی‌که دید یک انقلاب دینی با این عظمت پیش می‌رود او هم تظاهر به دین کرد. کانون‌های فساد و دوری از خدا با انقلاب شما فروریخت پس این پیروزی قدرت خداوند بود و همان نشانه پیروزی حق بود که در داستان انبیاء و در صدر اسلام ما می‌خواندیم و درک نمی‌کردیم.

اراده خدا در پایان قرن بیستم و در جهل آمیخته با علم بشر و در این غوغای تمدن غرب این بود که یک شخصیت بزرگی را که از جوانی درراه خدا قدم برداشت و همه اعمال و رفتارش خدایی بود و در سن هفتادسالگی پا به میدانی گذاشت که پشت قدرت‌های الهی را لرزاند و شیطان‌های بزرگ استکبار را به زمین افکند. این‌ها همه قدرت خداوند و تلاش رهبر و مردم به دست آمد. این‌یک اعجاز بود در بین مردم آن فضای فحشا و منکر و دوری از خدا که طاغوت و استکبار بر کشور تحمیل کردند آن فضایی که در پایگاه کشور امام صادق (ع) و کشور رسول (ص) و کشور امام زمان (عج) ایجادشده بود، ناگهان دستی از غیب بیرون آمد که کشور را متحول کرد. امام همیشه روی این نکته تأکید داشتند که بالاترین دستاورد انقلاب تحولی بود که در جوانان ما پیدا شد آن آگاهی و بصیرتی بود که بر نسل رشید و فداکار این ملت بزرگ پیدا شد. ما در جنگ و در انقلاب انسان‌های بزرگ ساختیم، این اساس فلسفه و دستاورد انقلاب اسلامی است و این رهبر عظیم‌الشأن ما با دست‌خالی و بدون اتکا به هیچ قدرت بیگانه‌ای با اتکا به مردم و جوان‌های رشید و نیروی ایمان مردم بر همه آن‌ها غالب و پیروز شد و این هم آزمایشی بود که برای ما پدید آمد و این قانون خداست. اکنون دشمنان ‌وقتی‌که دیدند یک ملت با دست‌خالی، این‌گونه دارای مقاومت است دست به توطئه زدند اما این ملت باقی ماند و آینده آن‌هم نیاز به حضور درصحنه دارد و آخرین و مهم‌ترین چیزی که بعدازآن همه ضربه‌هایی که به ما زدند همان چیزی است که اکنون هم در جریان است. در ابعاد مختلف این‌گونه بوده که یک نمونه ازلحاظ اقتصادی است که از بیرون و داخل نقشه و طرح ایجاد می‌کنند. آمریکا به متحدان خود فشار می‌آورد که ما را تحت محاصره قرار دهند، در اینجا پیروز کسی است که در این گردش‌های کار و تحولات بایستد. اگر ما را سست کنند آن‌وقت یک شکست خفت‌بار بر ما تحمیل خواهد شد و خیانت بزرگی به اسلام خواهد شد.

انواع نقشه‌های دشمن

انواع نقشه‌های دشمن که ملت ما را تهدید می‌کنند:

- از همه آن‌ها مهم‌تر تهاجم فرهنگی و شبیه خون فرهنگی است که بارها مقام معظم رهبری (دامت ظله) به آن اشاره فرمودند. امروز محورهای اصلی تهاجم فرهنگی این است که کار و مغز ما را مورد هدف قرار بدهند. کار تهاجم فرهنگی این است که جوان فداکار ما، دانش‌آموز و دانشجو و نسل جوان ما را از درون به‌طور کامل خالی کنند. اولین چیزی که به‌عنوان رأس تهاجم فرهنگی در کشور ما تعقیب می‌شود دست‌های آشکار و نهان را دنبال می‌کنند و کسانی هم در معرض این توطئه قرار می‌گیرند، فساد، فحشا و منکرات است. امروز فساد، فحشا و منکرات غیرازآن قبح ذاتی که دارد سلاح دشمنان است. امروز دشمنان این سلاح را در دست گرفته‌اند تا ام‌القری اسلامی و ایران اسلامی را شکست دهند.

- دوم اینکه ما را از انقلاب مأیوس کند، روح یأس و ناامیدی را در ما ایجاد کند. در اینجا ما باید فرهنگ قرآن را بفهمیم، از دید قرآن اگر بنگریم این‌ها همه آزمایشات الهی است. باید مقاومت کرد همان‌طور که شما ملت بزرگ در جنگ مقاومت کردید.

- خطر سوم این است که شبهه و تزلزل را به مبانی اسلام وارد کنند و کاری کنند که ما به مبانی اصلی انقلاب بی‌اعتنا شویم.

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم یا الله ... یا ارحم الرحمین. اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بعدالمعصیة و صدق النیّة و عرفان الحرمة؛ اللهم انصر الاسلام و اهله و اخذل الکفر واهله.

 


[1]. سوره اعراف، آیه 43.

. سوره حشر، آیه 18[2]

. سوره البقره، آیه 263[3]

. سوره بقره ،آیه 263[4]

. شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج 8، ص 282[5]

. سوره البقره، آیه 263[6]

. سوره البقره، آیه 264[7]

. همان[8]

. سوره البقره، آیه 264[9]

. سوره البقره، آیه 261[10]

. سوره البقره، آیه 264[11]

. سوره الابراهیم، آیه 18[12]

. سوره والعصر[13]

 سوره آل‌عمران، آیه 102.[14]

. سوره الاعراف، آیه 94[15]

. سوره الاعراف، آیه 95[16]

. سوره الاعراف، آیه 129[17]